eitaa logo
🇮🇷رمان مذهبی امنیتی🇵🇸
5.2هزار دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
250 ویدیو
37 فایل
✨️﷽✨️ . 💚ازاین‌لیست‌کپی‌ #حرومه!❌️ https://eitaa.com/asheghane_mazhabii/32342 . 🤍ن‍اشناس‌بم‍ون https://daigo.ir/secret/9932746571 . ❤️همه‌ی‌فعالیت‌هامون‌نذرظهورامام‌غریبمون‌مهدی‌موعود‌ عجل‌الله‌تعالی‌ فرجه‌الشریف . . ✍️رمان‌شماره ♡۱۴۸♡ درحال‌بارگذاری...
مشاهده در ایتا
دانلود
6.mp3
11.42M
🍃رمان معرفتی، بصیرتی و صوتی 🍃 🪵قسمت ششم 🍃تولید؛ از ایران صدا 🍃نویسنده؛ خانم معصومه رامهرمزی 🍃ناشر؛ نشر شاهد 🍃تنظیم و تهیه کننده؛ مجید میزایی 🍃صدابردار؛ امید نجف زاده 🍃راوی؛ نسرین زارع 🪵ادامه دارد..... 🪵 https://eitaa.com/joinchat/2738487298C9a237a25d5 🍃🍃🇮🇷🌷🇮🇷🍃🍃 ✍کتاب صوتی "راز درخت کاج" ✍(خاطرات مادر شهیده ) 🌷 لینک دانلود کتاب صوتی " راز درخت کاج " از گوگل درایو👇👇 https://drive.google.com/folderview?id=1pXcXd11nv7xFMmKtlG1RhhXs2aWQhPBj
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
╲\╭┓ ╭‌🌺🍂🍃 ┗╯\╲ ❁﷽❁ 📚 🔰 🔆 امام ۹ ساله ✍ این خاطره توسط آقای قرائتی بیان شده، به نقل از دختری ۹ ساله: چند ساعتی از ظهر می‌گذشت و ما هنوز در اتوبوس بودیم 🚎، با یک تکان شدید اتوبوس به خودم آمدم، یادم آمد که نمازم را نخوانده‌ام😨 سریع به بابام گفتم! بابام گفت: اشکال نداره! بذار برسیم آنجا نمازت رو بخون. گفتم: آخه اون موقع نمازم قضا شده!☹️ بعد به بابام گفتم: بابایی میشه به آقای راننده بگی وایسته تا من نماز بخونم؟😢 بابام ناراحت شد! میگفت، راننده به خاطر یه بچه نمی ایسته و بعد کلی دعوام کرد که چرا نمازت رو سر وقت نخوندی و....😐 یه لحظه چشم هایم رو بستم، بعد به بابام گفتم: بابا حالا که نمیگی، بزار من کار خودم رو بکنم! یه شیشه آب برداشتم و بالای سطل آشغال وضو گرفتم. می‌خواستم تو همون اتوبوس نماز بخونم، توی همین گیر و دار، شاگرد شوفر من رو دید که دارم وضو می‌گیرم 👀 کمی من رو نگاه کرد و بعد رفت طرف راننده و یه پچ پچی کردند، راننده هی توی آینه به من نگاه میکرد، یه چشمش به جاده بود و یه چشمش به من...👀 بالاخره به من گفت: دختر خانم چی شده؟🤔 بهش گفتم : نمازم رو نخوندم، اگه ممکن هست یه جا بایستید. بعد گفتم: هزینه اش هر چی بشه بابام میده!😅 راننده گفت: دخترجان من ازت پول نمیخواهم؛ الان هم میزنم کنار تا نماز بخونی😊 اتوبوس که ایستاد وقتی داشتم پیاده می‌شدم، شنیدم خانمی به شوهرش گفت: محمود دیدی چی شد؟! من هم نمازم رو نخوندم‼️ یکی دیگه گفت: علی تو نمازت رو خوندی؟ من که پیاده شدم حدود ۲۰ نفری با من پیاده شدند، و اینجوری شد که من بهترین نمازم رو خوندم...😇 ضمنا حاج آقا این رو اضافه کردند که: وقتی توی قرآن میخونیم (و جعلنا للمتقین اماما) یعنی مثل این داستان، که یه دختر ۹ ساله ، پیشوای ۲۰ نفر در امر اقامه ی نماز میشه 👏👏
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام خیلی خوشحالیم که خوشتون امده☺️ سلام چشم پیدا که کنیم میگذاریم