💢مصاحبه ای کوچک و مختصر 💢
سلام دوستان
دوباره نویسنده با تقاضای #مهران، ناگهانی داستان رو تموم کرد....
✳️سوال: دلیل مهران برای ادامه ندادن داستان چیه؟
✅جواب؛
دوستان درگیرِ من شدن، نه هدف داستان. من #بهانه بودم اما #هدف شدم. من علی رغم تمام سختی ای که نقل این مطالب داشت با این انگیزه بیان شون کردم که شاید جرقه کوچکی برای #من_طلبنی ایجاد کنم.
ارزوی همیشه من این بود که جلوه جدیدی از بودن با خدا رو هرچند کوچک و به اندازه ظرف حقیرم ولی به همه نشون بدم.
اما الان #بتی به اسم مهران ساخته شده. آدمی که معنا پیدا کرده، غیر از چیزی که هست.
من نه عارفم، نه بنده خدا، نه قدرت دستگیری و حاجت دهی دارم... اگر حتی به دعای این حقیر بود امام زمان عج ظهور کرده بود یا حداقل شهید شده بودم....
✳️سوال: چرا اسم و عکسی از آقای مهران فضلی نیست؟
✅جواب:
داستانی که براتون گذاشتم به اسم نسل سوخته بود از آقای طاها ایمانی.
نویسنده شخصا با شخصیت اصلی داستان(مهران) مصاحبه کرده و داستان رو به شیوه رمان به رشته تحریر درآورده است.
آقای مهران فضلی شهید نشدن، فقط نمیخوان که بیشتر درمورد خودشون بگن ولی آقای طاها ایمانی مردادماه ۹۵ همزمان با میلاد حضرت معصومه (س) شهید شدن.
یاد و نامش گرامی. ممنون از همراهیتون
https://eitaa.com/joinchat/2738487298C9a237a25d5