🇮🇷🇵🇸 حسینیه مجازی عاشقان روح الله 🇵🇸🇮🇷
🔵 #چله_نوکری | تا مُحرم هر شَب مهمانِ یک #شهید 🔸شهید شب هجدهم : #شهید_مدافع_حرم_محسن_حججی 👈✅دائم ا
بخشی از دستخط شهید محسن #حججی در روز #عرفه سال ٩۴:
«خدایا معرفتم ده تا کربلایی شوم و حسینی قربانیات.
چندی است به لطف و کرم شما اسمم جزو نوکران خانم زینب (س) ثبت شده...
توفیقم بده زودتر برم. کمکم کن درمیدان عمل کم نیاورم و روزیام کن در جوانی به پای اسلام فدا شوم.
خدایا شهیدم کن»
—————————————-
🔵 #چله_نوکری | تا مُحرم هر شَب مهمانِ یک #شهید
🔸شهید شب هجدهم : #شهید_مدافع_حرم_محسن_حججی
#چله_ترک_گناه
#نماز_اول_وقت
#ترک_یک_رذیله_اخلاقی
#چهل_شب_زیارت_عاشورا
#چهل_صبح_دعای_عهد
23 روز مانده به #محرم
✅ @asheghaneruhollah
ShabArafeh1396[03].mp3
5.86M
🎙 فضیلت زیارت امام حسین در شب عرفه + سلام به اباعبدالله (ع)
💠 از اعمال شب #عرفه
#دلتنگ_کربلائیم 😭
#شب_توبه
🎤حاج #میثم_مطیعی
👈پیشنهاد دانلود
#ماعاشقمبارزهباصهیونیستهاهستیم
🇮🇷🇵🇸 @AsheghaneRuhollah
ShabArafeh1396[04].mp3
39.07M
♦️ #چله_نوکری #چله_حسینی
🎙 دعای شب عرفه (اللَّهُمَّ یَا شَاهِدَ کُلِّ نَجْوَى ...)
🎤حاج #میثم_مطیعی
👈پیشنهاد دانلود
🔻 تا محرم هرشب یک ذکر ارباب مهمان مائید🔻
✅ @asheghaneruhollah
10.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 #پیشنهاد_مشاهده
🔰خصوصیات شب و روز #عرفه در کلام حضرت آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی (ره)
شب عرفه شب قبولی #توبه و #استجابت_دعا
#ماعاشقمبارزهباصهیونیستهاهستیم
🇮🇷🇵🇸 @AsheghaneRuhollah
🇮🇷🇵🇸 حسینیه مجازی عاشقان روح الله 🇵🇸🇮🇷
🔵 #چله_نوکری | تا مُحرم هر شَب مهمانِ یک #شهید 🔸شهید شب هجدهم : #شهید_مدافع_حرم_محسن_حججی 👈✅دائم ا
🔵 #چله_نوکری | تا مُحرم هر شَب مهمانِ یک #شهید
🔸شهید شب نوزدهم : #شهید_مدافع_حرم_مجید_قربانخانی
#داش_مجید_بربری
👈✅از چاقوی ضامندار و قلیان تا پاک شدن در خانطومان👆👇
#چله_ترک_گناه
#نماز_اول_وقت
#ترک_یک_رذیله_اخلاقی
#چهل_شب_زیارت_عاشورا
#چهل_صبح_دعای_عهد
22 روز مانده به #محرم
✅ @asheghaneruhollah
🇮🇷🇵🇸 حسینیه مجازی عاشقان روح الله 🇵🇸🇮🇷
🔵 #چله_نوکری | تا مُحرم هر شَب مهمانِ یک #شهید 🔸شهید شب نوزدهم : #شهید_مدافع_حرم_مجید_قربانخانی #دا
* خواهر نمی خواهم!
مجید متولد 69 بود. وقتی خواهر کوچکش به دنیا آمد دلش می خواست پسر باشد، می گفت خواهر دوست ندارد و برادر می خواهد. اجبار کرده بود خواهرش را علیرضا صدا کنیم تا یک ماه به همین منوال بود که مادرم گفت نمی شود اسم پسر روی دختر بماند! برای همین اسم دخترم را عطیه گذاشتیم که همین باعث عصبانیت مجید شده بود. اما کم کم کنار آمد تا جایی که خیلی روی خواهرش غیرت داشت.
* با دمپایی وسط پادگان!
تفنگ خیلی دوست داشت هرچه پول تو جیبی جمع می کرد تفنگ می خرید. تا کلاس پنجم دبستان باید با او به مدرسه می رفتم و می ماندم تا مدرسه تمام شود و برگردانمش خانه. خیلی به من وابسته بود. بعد از دبیرستان، باید خدمت سربازی می رفت. اصلا دوست نداشت. به هر دری زد که محل خدمتش تغییر کند. در نهایت هم در پرند خدمت کرد. وقتی هم که خدمت رفت حرف گوش نمی داد. به جای پوتین با دمپایی در پادگان می گشت که با این کارها فرمانده اش را ناراحت می کرد. اگر قرار بود در برف پست دهد زنگ می زد خانه که من در برف نمی مانم. ما تماس می گرفتیم و خواهش می کردیم نگذارند در برف نگهبانی دهد. همین چیزها بود که باعث تعجبمان می شد وقتی می خواست سوریه برود.
* تاسیس قهوه خانه
بعد از سربازی قرار شد مشغول کار شود. پدرش در بازار آهن مغازه داشت اما نمی خواست پیش او کار کند. می گفت یا رانندگی یا کار پشت میز نشینی. دایی اش وانتی به او داد و در شهرداری یکی از مناطق تهران مشغول شد. بعد از مدتی تصمیم گرفت قهوه خانه بزند. خیلی اهل قهوه خانه بود. هر شب قهوه خانه می رفت. حتی مدتی در یکی از قهوه خانه های کن و سولقان کار می کرد. پدرش بسیار از قلیان کشیدن او بدش می آمد و یک بار او را دعوا کرد که باعث شد مجید دو شب خانه نیاید و در ماشین بخوابد اما همین دو شب مجید که خیلی مهربان بود و بدون ما نمی توانست غذا بخورد. برای ما غذا می خرید و می فرستاد که مثلا با هم غذا بخوریم. بالاخره به خانه برگشت و پدرش هم راضی شد که قهوه خانه بزند. قهوه خانه خوبی زد و همه مایحتاج آن را تأمین کردیم. خیلی مردمدار بود. هفته ای دو بار نیمه شب ما را بیدار می کرد که کله پاچه خریده است.
🇮🇷🇵🇸 حسینیه مجازی عاشقان روح الله 🇵🇸🇮🇷
🔵 #چله_نوکری | تا مُحرم هر شَب مهمانِ یک #شهید 🔸شهید شب نوزدهم : #شهید_مدافع_حرم_مجید_قربانخانی #دا
* قلیان، بس!
خواستگاری هم برایش رفته بودیم. آن زمان سوریه بود. آخرین جملات پدرش در آخرین مکالمه با مجید هم همین بود که پسر طوریت نشود؛ می خواهم برایت زن بگیرم؛ که او هم اطمینان داده بود که طوریم نمی شود و بر می گردم. یک سال قبل از سوریه رفتنش کربلا رفته بود و آنجا از امام حسین(ع) خواسته بود آدم شود و وقتی بازگشته بود حتی قلیان کشیدن را هم کنار گذاشته بود.
*همیشه چاقو در جیبش بود
پیش از سال 93 که مجید به کربلا سفر کرد پسر خیلی شری بود. همیشه چاقو در جیبش بود. خالکوبی داشت. خیلی قلدر بود و همه کوچکترها باید به حرفش گوش می دادند. اما بعد از سفر کربلا تغییر کرد. شاید اهل نماز نبود اما شهادت روزی اش شد چون به بچه یتیم رسیدگی می کرد و دست فقرا را می گرفت و به پدر و مادر خیلی احترام می گذاشت.
* از آلمان به سوریه!
زمانی آمد و اصرار کرد می خواهد برود آلمان و کار کند. تصور می کرد اگر بگوید سوریه ما اجازه نمی دهیم و اگر بگوید آلمان ما مشکلی نداریم. من خیلی مخالفت کردم و گفتم نباید آلمان برود. مدتی بود شب ها خیلی دیر می آمد. شرایطش به گونه ای بود که حتی تصور می کردیم با دختری دوست شده و دیر می آید یا با رفقایش جایی می رود. اما بعدها فهمیدیم که برای آموزشی اعزام به سوریه می رفته است.
* هیئتِ شهیدساز
مرتضی کریمی پاسداری بود که به قهوه خانه مجید می رفت و آنجا با هم آشنا شده و رفاقت پیدا کرده بودند. همین رفاقت هم فکر رفتن به سوریه را به سر مجید انداخت. یک شب مجید به دعوت مرتضی هیئتی رفت که در آن درباره مظلومیت حضرت زینب(س) در سوریه گفته شد که بعدا گفتند مجید آن شب در آن هیئت خیلی تحت تأثیر قرار گرفت. 4 نفر از آنهایی که همان شب در آن هیئت بودند بعدا در سوریه به شهادت رسیدند و مجید یکی از آنها بود.
* یک اصفهانی برای پسرم کتاب نوشت
شهادتش روی رفقایش خیلی تأثیر گذاشت. مرسوم بود که هر یک از پسرهای محل لقبی به خود می دادند اما بعد از شهادت مجید، لقب همه آنها "شهید" شده است. نویسنده ای اصفهانی هم کتابی درباره مجید نوشت که اخیرا رونمایی شد و می گفت از او حاجت گرفته است. حالا بعد از انتشار کتاب، داستان های دیگری از مجید از جاهای دیگر نقل شده که قرار است در چاپ بعدی 50 صفحه به کتاب اضافه شود.
* یکی را شفا داد
بعد از شهادتش کسی آمد گفت چند شب است خواب مجید را می بیند. من درد شدیدی در ناحیه گردن و سر داشتم او به من گفت مجید در خواب به او گفته به مادرم بگو با پتوی من بخوابد. وقتی با پتوی او خوابیدم دردهایم از بین رفت حتی MRI مجدد گرفتم اما هیچ اثری از عوامل درد نبود.
*یک هفته بعد شهید می شوم
مجید خیلی تغییر کرده بود. روزی به من گفت یک خودکار به من بده. گفتم چه می کنی؟ خوابی دیده بود که تعریف نمی کرد. با آهنگی گریه می کرد. به زنداییاش گفت اگر من بروم و برنگردم چه؟ از طریق یکی از آشناها زنگ زدیم جایی به ما گفتند خیالتان راحت، همه راه ها برای خارج رفتن مجید بسته شده و نمی تواند سوریه برود. شهید فرامرزی را آورده بودند بهشت زهرا برای تشییع، ما هم رفته بودیم. به عمه اش گفت: عمه من خواب حضرت زهرا(س) را دیده ام و دو هفته دیگر من هم پیش فرامرزی ام. حضرت گفته اند یک هفته بعد از اینکه سوریه بروم شهید می شوم.
*مجید باید برگردد وگرنه اینجا را آتش می زنم!
مجید دو روز بود رفته بود سوریه و ما نمی دانستیم. دوستانش تازه می آمدند اجازه اش را بگیرند در حالی که رفته بود و ما هم اجازه نمی دادیم. دو روز بعد پدرش به پادگان تهرانسر رفت و متوجه شد مجید رفته است که به فرمانده آنجا گفت مجید باید برگردد وگرنه اینجا را آتش می زنم. به حاجی گفتند او را بر می گردانند. شب، مجید عکس هایی از حضورش در حرم برای خواهرش فرستاد و گفت این ها ذخیره آخرت من است. آخر توانستیم با او تماس بگیریم که خیلی ناراحت شد از پیگیری زیاد ما و گفت طوریش نمی شود. بعد از آن هر لحظه زنگ می زد و در جریان حالش بودیم.
* اگر این را بخورید شهید می شوید!
یک شب چغندر پخته بودند که مجید گفته اگر این را بخورید شهید می شوید. بعضی از آنها نخورده بودند. همه آنهایی که خورده بودند شهید شده بودند و آنها که برگشته اند امروز خیلی ناراحت بودند.
*بچه 17ساله که در کما بود را شفا داد
سجاده مجید هنوز بعد از 2 سال بوی حرم حضرت رقیه(س) را می دهد. بچه 17ساله که در کما بوده را شفا داده است.
🇮🇷🇵🇸 حسینیه مجازی عاشقان روح الله 🇵🇸🇮🇷
🎥 #پیشنهاد_مشاهده 🔰خصوصیات شب و روز #عرفه در کلام حضرت آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی (ره) شب عرفه
مداحی آنلاین - ریختن آبروی شیطان توسط حضرت علی - حجت الاسلام عالی.mp3
3.27M
♦️ #چله_نوکری #چله_حسینی
♨️ریختن آبروی شیطان توسط حضرت علی(ع)
#تکبر_شیطان
🎤حجت الاسلام #عالی
👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی
🔻 تا محرم هرشب یک #درس_اخلاق و #کرامت مهمان مائید🔻
✅ @asheghaneruhollah
شرمندھ ام که
نامھ نوشتم ؛
بیا حسینـــ💔
تا كه خاكے نشدھ معجر زينب برگرد...!
.😭
من مَرد بودم
ڪوفھ اشكم را در آورد...!
•°
✅ @asheghaneruhollah
7.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
「 #دلتنگروضھشبجمعه 」
♦️ #چله_نوکری #چله_حسینی
من بی وضو موی تو را شانھ نکردم!
حالا بھ دنبال سرت باید بگردم ...
🎤حجت الاسلام #میرزا_محمدی
👈پیشنهاد دانلود
🔻 تا محرم هرشب یک ذکر ارباب مهمان مائید🔻
✅ @asheghaneruhollah
🇮🇷🇵🇸 حسینیه مجازی عاشقان روح الله 🇵🇸🇮🇷
شرمندھ ام که نامھ نوشتم ؛ بیا حسینـــ💔 تا كه خاكے نشدھ معجر زينب برگرد...! .😭 من مَرد بودم ڪوفھ
Untitled 3.mp3
7.5M
♦️ #چله_نوکری #چله_حسینی
کوفه نیا که #زینب بیچاره میشه
کوفه نیا #رباب بی شیرخواره میشه
کوفه نیا حسین...
🎤کربلایی #سید_جعفر_طباطبایی
🔹شور
👈پیشنهاد دانلود
🔻 تا محرم هرشب یک ذکر ارباب مهمان مائید🔻
✅ @asheghaneruhollah