حجت الاسلام مهدوی ارفع-سخنرانی25-3-1399-حسینیه مجازی.mp3
زمان:
حجم:
15.06M
🔈صوت : #نهج_البلاغه_آیین_نامه_انتظار (۳۲)
🌹 شرح حکمت های #نهج_البلاغه شریف. (جلسه سی و دوم )
✅ محور بحث : شرح حکمت ۳۱
قسمت دوم ادامه مبحث صبر
حکمت ۱۲۱ در عاقبت اعمال نیک و بد ، کسی که شوق به بهشت پیدا کرده ، عقلانیت او شکوفا شده و صاحب شعور شده است / صبر در همه حالات تلخ است لیکن ثمرات شیرین دارد .
🔻چگونه صبور شویم :
1⃣ خود را شبیه افراد صبور کنیم .
2⃣ تفکر در تبعات هر عمل قبل از اقدام .
🔷 حجت الاسلام #مهدوی_ارفع
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃
#روزنگار ۲ بهمن ۱۳۵۷
🔸 با قوت گرفتن شایعه کودتا، مردم برای مقابله با آن آماده میشدند و در بهشت زهرا، دانشگاه تهران و بیشتر مساجد اکثر شهرها نحوه کار با سلاح ها و ساختن بمب های دست ساز کوچک برای مقابله با کودتاچیان را سربازان فراری و سایر افراد به مردم آموزش میدادند.
🔸 آیت الله طالقانی در مصاحبه با خبرنگاران خارجی گفتند:« ... تا به حال جلوی مردم را گرفتهایم و به آنها گفتهایم با ،سلاح مظلومیت، صدای خود را به دنیا برسانند. مردم کشته دادند ولی یک گلوله به سمت ارتش شلیک نکردند....»
🔸 با وجود احتمال کودتا اما بدنهی ارتش که سربازان و درجه داران و افسران جزء بودند، با وجود مقررات شدید و مرگبار از پادگانها فرار میکردند و اکثر جوانان سرهای خود را تراشیدند تا سربازان شناسایی نشوند.
🔸اعتصاب در اکثر اماکن و کارخانه و مکانهای دولتی ادامه داشت و خواستار اخراج کارکنان آمریکایی بودند.
🔸 راهپیمایی در اکثر شهرها همچنان ادامه داشت و مردم خواستار بازگشت امام به کشور بودند.....
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 🌹🌿🌹🌿
🌿🌹🌿
🌹🌿
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃
#قصه_شب
جشن تولد جوجه ها
وقتی امتحانات مینا تمام شد، از پدر و مادرش خواست تا او را چند روزی به روستا پیش پدربزرگ و مادربزرگ بفرستند. پدر و مادر هم قبول کردند و یک روز همه با هم به روستای باصفای پدرو مادربزرگ رفتند.
مادربزرگ با خوشحالی برای آن ها غذا درست کرد. او مرغ و خروس های زیادی داشت و هرروز تخم مرغ ها را جمع می کرد. مقداری از آنها را می فروخت و مقداری را هم برای خودشان نگه می داشت. غذایی که مادربزرگ درست کرد یک نوع کوکو با تخم مرغ بود. مینا و پدر و مادرش این غذا را خیلی دوست داشتند. فردای آن روز پدر و مادر به شهر برگشتند اما مینا پیش پدرو مادربزرگ ماند.
مادربزرگ هفت تا تخم زیر پای مرغی گذاشت و به مینا گفت:« دخترم این مرغ کرچ است. او 21 روز روی این تخم ها می خوابد تا تخم ها تبدیل به جوجه شوند. اگر 21 روز پیش من بمانی می توانی تولد جوجه ها را ببینی.» مینا با خوش حالی گفت:« حتماً می مانم. من روستا و مزرعه ها و گاو و گوسفندها و مرغ و خروس ها را دوست دارم.
از شیر و پنیری که شما درست می کنید و کوکوهایی که با تخم مرغ های خودتان می پزید هم خیلی خوشم می آید. خودتان را هم خیلی خیلی دوست دارم. می خواهم تمام فصل تابستان پیش شما بمانم.» مادربزرگ خندید و مینا را بوسید و گفت:« من هم نوه ی گلم را خیلی دوست دارم. خوشحال می شوم که پیش ما بمانی.»
مینا هرروز با پدر بزرگ به مزرعه می رفت و در کارها به او کمک می کرد. وقتی در خانه بود با مادربزرگ به مرغ و خروس ها سر می زد و برای آن ها دانه می پاشید و به مرغی که روی تخم ها خوابیده بود آب و دانه می داد. گاهی وقت ها برای مرغ که تنها و دور از مرغ های دیگر توی لانه خوابیده بود شعر می خواند تا حوصله اش سرنرود.21 روز گذشت. پدربزرگ و مادربزرگ و مینا به سراغ مرغ رفتند تخم های زیر پای مرغ یکی یکی می شکستند و از آن ها جوجه های کوچولوی قشنگی جیک جیک کنان بیرون می آمد.
مرغ قدقدکنان جوجه ها را زیر بال و پرش می گرفت و مواظب آنها بود. جوجه ها آن قدر قشنگ و بامزه بودند که مینا بیش تر وقتش را در کنار آنها می گذراند و تماشایشان می کرد.
مینا با خودش فکرمی کرد که این جوجه ها چه طور توی تخمی که هیچ سوراخی نداشت زنده مانده اند؟ آن ها توی تخم چطور نفس می کشیدند؟ او خیلی فکر کرد ولی نتوانست جواب سؤالش را پیدا کند.
شب که همه دورهم نشسته بودند، مینا از پدربزرگ پرسید:« پدرجان،من می خواهم بدانم جوجه ها وقتی توی تخم بودند چه طوری نفس می کشیدند؟»
پدربزرگ نگاهی به مادربزرگ که مشغول ریختن چای بود کرد و گفت:« من جواب سؤالت را نمی دانم ، شاید مادربزرگ بتواند به سؤالت پاسخ بدهد.»
مادربزرگ سینی چای را جلوی پدربزرگ گذاشت و گفت: « توی تخم مرغ اول زرده و بعد سفیده تشکیل می شود. در اطراف زرده و سفیده ، یک پوسته ی نازک وجود دارد و روی این پوسته، پوسته سفت و سفید تخم مرغ درست می شود.
روی این پوسته سفت، سوراخ های ریزی وجود دارد که هوا از آن وارد تخم مرغ می شود و جوجه می تواند نفس بکشد.»
مینا جواب سؤالش را گرفت. فردای آن روز او با دقت بیشتری به جوجه ها که کمی بزرگ تر شده بودند و جیک جیک کنان در کنار مادرشان دانه برمی چیدند نگاه می کرد و از تماشای آن ها لذت می برد
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃
سلام امام زمانم (عج)🌼
سلام امام تنهاییم 🌼
بيا و چهره شب را ستارهباران کن
بهار و غنچه و گل را به شهر، مهمان کن
به زردرويي گلهاي پرشکسته نگر
فضاي خاطر افسرده را گلستان کن
گرفته ظلمت شب، ره به کلبههاي حزين
بيا! ز پرتو خود کلبه را چراغان کن
ز سنگ فتنه بيياوران کافرکيش
شکست شيشه دلها؛ بيا و احسان کن
بپا شده است خدا را قيامتي ز گناه
بيا و گوشه چشمي به حقپرستان کن🌷🌹
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃
🌊❤️🌊
❤️🌊
🌊
📣 #تلنگر
🌤 #محب_امام_زمان_عج..❤️
⚠️یکی از چیزهایی که هر انسان با انصافی قبولش داره، تشکر کردن در مقابل خدمت دیگران است.
حالا هر جور تشـکری،🌺
چه زبانی، چه عملی و.. در مقابل هر خدمتی!
🔔تا حالا از خودتون ⁉️سوال کردین بهترین نوع تشکر و هدیه چی میتونه باشه؟🤔
😊به نظر من، بهترین نوع تشکر اون طوری هست که خود طرف مقابل مشخص کنه.
💫اگه میخوای به دوستت🎁 کادو بدی اگه اون گفت من فلان چیز رو از همه چیز بیشتر دوست دارم، اگه همون چیز رو براش بخری، بیشتر خوشحال میشه، درست هست یا نه⁉️
💥اگر یه نفر جون خودشو برای سلامتی شما بده، شما چه میکنین؟ آره شهدا رو میگم، چه میکنین؟
☀️امام زمانی که من و شما و همه شهیدان دوستش💞 داریم و این همه برای ما دعا میکنه و برای گناهان ما گریه میکنه و از خدا طلب بخشش میکنه،
✔️اگر چند چیز بهش هدیه بدیم بیشتر از هر چیز دیگه خوشحال میشه.
بذار یکی رو با بیت شعر بهت بگم:
🔻گفتم شبی به
مهدی از تو نگاه خواهم😔
🔺گفتا که من هم
از تو تـرک گنـ🔥ـاه خواهم..
⁉️حالا دیدی از ما چی میخواد؟
ترک گنــاه.❌
سختـه؟
یک گـ🔥ـناه چی..؟؟
☝️میتونی یک گناه که انجام میدی، برای خوشحالی و تشکر از امام زمان ترک کنی؟
✅بذار یک چیز با ارزش رو بهت بگم، هر کسی بخاطر امام زمان (عج)،
فقط یک گناه،
فقط یک گناه خودشو ترک کنه، هم اسم خودشو جزو📝 سـربازان امام زمان نوشته، هم ظهور امام زمان رو نزدیکتر کرده،
☺️حاضری؟ بسم الله...
👤 #استاد_احسان_عبادی
🦋الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج🦋
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃
2.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#روزنگار ۳ بهمن ۱۳۵۷
🔸 شهر قم به دست مردم افتاد.
ارتش، تمام نیروهایش را از سطح شهر قم فراخواند و مردم ادارهی امور، حتی وظایف پلیس راهنمایی و رانندگی را برعهده گرفتند.
🔸 در تهران کمیتهای که از نمایندگان و کارکنان ۴۵ وزارتخانه، سازمان و شرکت تشکیل شده بود، از کارکنان خود خواستند تا تشکیل جمهوری اسلامی به اعتصاب خود ادامه دهند.
🔸 سربازان گارد سلطنتی در پادگان لویزان، در حضور خبرنگاران خارجی دست به یک راهپیمایی نمایشی زدند و اعلام کردند جانشان را نثار شاه خواهند کرد.
🔸 اما مردم ....
در تدارک مراسم استقبال از امام خمینی .....
🔸 برای تدارک مراسم استقبال از امام خمینی (ره) ستاد ویژهای متشکل از روحانیون مبارز تهران و سایر گروههای اجتماعی و سیاسی تشکیل شد تا کارهای مربوط به برگزاری بزرگترین استقبال تاریخ، از رهبر قیام ملت ایران انجام داده شود....
و این کمیته اولین اعلامیه خود را صادر کرد.
🔸 سید جلالالدین تهرانی که در اول بهمن از شورای سلطنت استعفا داده بود، نزد امام خمینی رفت و متن استعفایش از ریاست شورای سلطنت را قرائت کرد و گفت این شورا غیرقانونی است، امام فرمودند:«شما با این استعفا خدمت بزرگی به ملت خود کردید.»
🔸 مصاحبه امام خمینی با نمایندگان روزنامه های کیهان و اطلاعات و تلویزیون فرانسه....
🔸 مردم همچنان در انتظار ورود رهبر و پیشوای خود .....
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃
✒️📃
🎓 ڪــ🎒ــــلاس درس مهدویت
✨سلوک مهدوی
6⃣قسمت ششم
👤عالم بعدی که محضر امام زمان (عج) مشرف شد
علامه سید مهدی بحرالعلوم بود ، که تقریبا سیصد و اندی سال پیش بود، زمان خیلی دور نبوده .
🍃🌸 لقب سید مهدی بحرالعلوم را استادش به ایشان می دهد .
☝️یکی از تشرفات سید بحرالعلوم که خدمت امام زمان (عج)رسید .👇👇
🔮فردی به نام میرزای قمی بود که درقبرستان شیخان قم دفن است و بزرگان قم برای طلب حاجت سر قبر میرزا قمی می رفتند و برای ایشان قرآن تلاوت می کردند و حاجتشان را از میرزای قمی می گرفتند.ایشان عالم جلیل القدری بودند .
⚜میرزای قمی می گوید من و سید مهدی بحرالعلوم با همدیگر هم درس و هم بحث بودیم او فردی عادی بود، مدتی از هم دور بودیم ، بعد از مدتی نزد او رفتم ، از این رو به آن رو شده بود و علمش فوق العاده زیاد شده بود سوادش خیلی بالا رفته بود ،گفتم آن زمانی که باهم بودیم تو این قدر عالم نبودی ،چی شده که این جور شدی ؟!
♦️گفت چرا اینطور نشوم ! درحالی که شبی امام زمان(عج) را دیدم و امام من را به سینه خودش چسباند. ازآن موقع به بعد من علم زیادی گرفتم .(استادش هم به ایشان میگفت الحق که تو بحرالعلوم هستی.)
👈ایشان چهار فرقه اهل سنت، شافعی ، مالکی ،حنبلی و حنفی تمام این فرقه های اهل سنت را حفظ بود و به هرکدام ازاهل سنت طبق فقه خودشان جواب می داد ، ایشان این قدر عالم بودند.
💠تشرفی که سید بحرالعلوم محضرامام زمان (ع) داشت. 👇👇
🍃🌺یکی از شاگردان نزدیک بحرالعلوم می گوید روزی درخانه ،به سید کمک می کردم گفتم که درخانه چیزی برای خوردن نیست تا ازآن استفاده کنیم. (سید برنامه اش این بود که هرروز صبح طواف خانه خدا را انجام می داد به خانه می آمد و چایی و مقداری غذا مصرف می کرد و به محل درس می رفت). یک روز چایی را برایش آماده کردم داخل اتاقش بود که ناگهان در زدند .
🔹سید رفت و در را باز کرد دیدم مهمانی بود که سید او را خیلی احترام می کرد سید بحرالعلوم دست مهمان را بوسید و با نهایت تواضع و احترام مهمان را وارد خانه کرد و بعد این مهمان حواله ای دست سید بحرالعلوم داد و کارش که تمام شد رفت. سید این حواله را داد دست خادم خودش گفت این حواله را بگیر و برو فلان مغازه صرافی که آنجاست و چند تا بار به تو می دهد (اقلام خوراکی و غیره...) با چند تا کارگر آنها را به منزل بیاور.
🔸می گوید من رفتم مغازه صرافی و حواله را دادم و بارها را گرفتم و به خانه آوردم با خودم میگفتم این صراف چه کسی است و قضیه ازچه قراراست؟ دوباره رفتم سمت مغازه صرافی، دیدم نه صرافی است نه مغازه ای .گفت از بحرالعلوم سؤال کردم که این قضیه چی هست ؟ ایشان گفت این لطف امام زمان (ع) بود که به ما کرد.
👈سید بحرالعلوم کسی بود که برای رسیدن به امام زمان (ع) خیلی سختی ها و ریاضت ها کشید و مهم ترین کاری که برای رسیدن به امام زمان (ع) کرد ترک گناه بود .
🗣استاد عبادی
🔹🔹ادامه دارد.....🔹🔹
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌷@asheghanvlaiat🌷🍃