فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آدم های ساده را دوست دارم ...بوی ناب آدمیت می دهند🌹🌹🌹🌹
@ashoora_61
16.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شما صدای عبدالزهرا کعبی را می شنوید🌹
مقتل قمربنی هاشم علیه السلام
@ashoora_61
ابوالعباس، عبدالله بن عباس بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبد مناف، مادرش ام فضل، لبابه الکبری دختر حارث بن حزن بن بجیر هلالیه ، خاله خالد بن ولید( اسدالغابه ج۳شماره ۳۰۳۵) و خواهر میمونه همسر رسول خدا(ص) ( سیر اعلام النبلا ج۴ص۴۴۱) که هنگام محاصره بنی هاشم در شعب ابی طالب، سه سال پیش از هجرت دیده به جهان گشوده است( انساب الاشراف ج۴ص۳۹)از ابن عباس نقل شده : هنگامی که رسول خدا (ص) و اهل بیتش در شعب گرفتار بودند، پدرم عباس نزد رسول خدا(ص) آمد و عرض کرد : ای محمد! ام فضل باردار است و نزدیک فارغ شدنش است، رسول خدا فرمودند: امیدوارم خداوند چشمان شما را روشن گرداند ، من را نزد رسول خدا آوردند در حالی که در پارچه ای پیچیده و رسول خدا با آب دهانش کام از من برداشت( معجم الکبیر ج۵ص۱۹۹)بیشتر علمای شیعه، شخصیت عبدالله بن عباس را به عنوان یکی از یاران با وفای امیرالمومنین (ع) دانسته اند و پرشمار بودن روایات ابن عباس به ویژه در تفسیر قرآن را ناشی از استفاده او از امیرالمومنین (ع) می دانند، علامه حلی در این باره می آورد : عبدالله بن عباس از یاران رسول خدا(ص) و دوست دار و شاگرد امیر المومنین (ع) بوده است ، بزرگی و اخلاص او نسبت به امیر المومنین (ع) مشهورتر از آن است که پنهان باشد( خلاصه الاقوال شماره ۵۸۶) عبدالله بن عباس پس از شهادت امیرالمومنین (ع) به حجاز نقل مکان نموده و سی سال آخر عمرش را در آنجا گذراند، برخی مورخان بر این عقیده هستند که در طی این سالها مکتب حدیثی خودش را بنا گذاشت و مدرسه ای ایجاد نمود که شاگردان در آن از علوم گوناگون بهره می بردند( مقاله عبدالله بن عباس ، جواد علی ، الرساله شماره ۷۵۷ص۲۳) گاهی خانه ابن عباس در حجاز چنان از جمعیت پر می شد که دیگر جای رفت و آمد در آن نبود به همین سبب ابن عباس، هر ساعت را به یک علم اختصاص می داد، ساعتی را برای کسانی که به دنبال تفسیر و شأن نزول و قرآن بوده اند، ساعاتی را برای کسانی که برای یادگیری حلال و حرام می آمدند، ساعتی را برای بیان دیدگاه ها و فتواهای صحابه اختصاص داده بود و ساعتی دیگر از مغازی و سیره رسول خدا(ص) درس می گفت و در همه این ساعت ها، خانه او چنان شلوغ می شد که جای رفت و آمد نبود( حلیه الاولیا ج۱ص۳۲۰) عبدالله بن عباس حدود سن 70 سالگی در سال 68 قمری در طائف بدرود حیات گفت و بعد از اقامه نماز توسط محمد بن حنفیه به خاک سپرده شد( نیل الاوطار ج۴ص۹۹) احمد بن حنبل به اسنادش از ابوصالح نقل می کند هنگامی که مرگ عبدالله بن عباس نزدیک شد، می گفت: بار خدایا به ولایت علی بن ابی طالب بتو تقرب می جویم( فضائل الصحابه حدیث ۲۵۳).
@ashoora_61
تحلیل دوم در گزارش ۳۰ :
چرا عبدالله بن عباس در کربلا حضور نداشت؟
به تصریح منابع عبدالله بن عباس از دوران معاویه بینایی خود را از دست داد و به همین دلیل در کاروان حسینی حضور نداشته است( الطبقات الکبری ج۱ص۱۳۶/ مروج الذهب ج۲ص۴۳۵) به طوری که در مجلسی که معاویه نیز حضور داشت به طعن به ابن عباس گفت: شما بنی هاشم گرفتار نابینایی می شوید، ابن عباس نیز در پاسخ او گفت: شما بنی امیه هم گرفتار بی بصیرتی هستید( المعارف ابن قتیبه ص۳۲۵).
@ashoora_61
4_5778379821000169476.mp3
5.02M
🎧 لیلا بگفتا ای شها...
🎙مداح: مرحوم جهانبخش کردی زاده (بخشو)
@ashoora_61
هنگام خروج امام حسین(ع) از شهر مدینه ، محمد بن حنفیه نزد حضرت آمدو به ایشان عرض کرد: برادر تو محبوب ترین و عزیزترین افراد نزد من هستی و از همه شایسته تری که من آنچه پند و اندرز می دانم ، برای تو بیان کنم ، ازبیعت با یزید بن معاویه و از شهرها تا آنجا که می توانی چشم پوشی کن و در شهرهای بزرگ اقامت نکن، بلکه به روستاها و کوهها برو و سفیرانی به سوی مردم روانه کن و آنها را به بیعت با خود دعوت نما اگر مردم از تو پیروی کردندو به بیعت تو در آمدند، خدا را حمد و سپاس گو،و اگر با شخص دیگری غیر از تو بیعت کردند ، هیچ نقصانی در دین و عقل تو پدید نمی آیدو فضل و کمال تو محفوظ می ماند، من نگرانم که به یکی از این شهرها وارد شوی و مردم دچار چند دستگی شوند؛ عده ای با تو باشند و گروهی بر ضد تو و با یکدیگر نبرد کنند و تو هدف نخستین نیزه باشی و در آن صورت، بهترین همه این امت از نظر فردی و پدر و مادر ، خونش از همه پایمال تر و خانواده اش از همه خوار تر شود، امام حسین(ع) فرمود: ای برادر، من عازم سفرم ، محمد بن حنفیه گفت: پس به مکه برو، اگر آنجا برای تو امن بود، راه نجات برای تو است واگر جای مطمئنی برای تو نبود به کوه و صحرا برو، از شهری به شهر دیگر مسافرت کن تا ببینی عاقبت این امر به کجا می انجامد و درست ترین تصمیم گیری تو زمانی است که به استقبال حوادث و رخداد ها بروی، امام حسین (ع) بعد از این سخنان به محمد بن حنفیه فرمود: ای برادر، تو پند و اندرز خود را بیان کردی و مهربانی و شفقت خود را ابراز نمودی، امیدوارم که نظر تو صائب و همراه با موفقیت باشد( الارشاد ج۲ص۳۴/ تاریخ طبری ج۵ص۲۰/ الکامل فی التاریخ ج۵ص۲۰) اما تو ای برادر ، مانعی نیست که در مدینه بمانی و در غیاب من ، آمد و رفت بنی امیه را زیر نظر بگیری و مرا از کارها و امور آنها مطلع کنی( الفتوح ج۵ص۲۱/ مقتل خوارزمی ج۱ص۱۸۷) بعد از آن امام حسین(ع)کاغذ و قلم خواست و وصیت نامه خود را این گونه نوشت و آن را به محمد بن حنفیه تسلیم نمود:
بسم الله الرحمن الرحیم
این وصیت حسین بن علی است به برادرش محمد معروف به ابن حنفیه، حسین بن علی گواهی می دهد به توحید و یگانگی خداوندو گواهی می دهد که برای خدا شریکی نیست و شهادت می دهد که محمد بنده و فرستاده اوست و آیین حق را از جانب خدا آورده است و شهادت می دهد که بهشت و دوزخ حق است و روز جزا بدون شک به وقوع خواهد رسید و خداوند همه انسان ها را در چنان روزی زنده خواهد کرد و من برای خوش گذرانی و از روی خود خواهی و برای فساد و ستمگری خروج نکردم ،بلکه هدف من، اصلاح فساد هایی است که در امت جدم به وجود آمده است، می خواهم امر به معروف و نهی از منکر کرده ، به سنت جدم و راه و روش پدرم علی بن ابیطالب عمل نمایم، پس هرکس این حقیقت را از من بپذیرد راه خدا را پذیرفته است و هر کس آن را رد نماید، من با صبر و استقامت راه خود را در پیش خواهم گرفت تا خدا میان من و میان این مردم به حق داوری کند و او بهترین داوران است ، ای برادر، این وصیت من است به تو و توفیق از جانب خدا است و بر او توکل می کنم و به سوی او باز می گردم و درود بر تو و بر کسانی که راه هدایت را پیش گرفتند و هیچ توان و قدرتی نیست مگر از ناحیه خداوند برتر و بزرگ( الفتوح ج۵ص۲۱/ مقتل خوارزمی ج۱ص۱۸۸) بعدها امام حسین (ع) از مکه نامه ای به محمد بن حنفیه که در مدینه بود نوشت که در آن نامه آمده بود :
بسم الله الرحمن الرحیم
از حسین بن علی به محمد بن علی و گروهی از بنی هاشم ، اما بعد کسی که به من ملحق گردد به شهادت می رسدو کسی که از این کار سرباز زند،فتح و ظفر را درک نخواهد کرد، والسلام. هنگامی که کاروان حسینی از مکه خارج شد و به سمت عراق در حرکت بود ، خبر به محمد بن حنفیه در مدینه رسید، در حالی که ابن حنفیه در تشتی وضو می گرفت، با شنیدن این خبر به قدری گریست که اشک هایش بر تشت می ریخت( تاریخ طبری ج۵ص۳۹۴/ انساب الاشراف ج۳ص۳۷۷).
@ashoora_61
ابوعبدالله یا ابوالقاسم محمد بن علی بن ابیطالب قرشی هاشمی، مادرش خوله دختر جعفر الحنفیه از اسیران یمامه در زمان ابوبکر بود، محمد در همان سالی که ابوبکر وفات کردبه دنیا آمد،هرچند برخی تولد او را در اوائل خلافت عمربن خطاب دانسته اند ، ابراهیم بن جنید گفته است: کسی را همانند به ابن حنفیه ندیده ام که به کلام علی استناد کند و هیچ سندی صحیح تر از سند ابن حنفیه نیست، در جنگ جمل و صفین در کنار امیرالمومنین (ع) بود و در نبرد صفین علمدار سپاه بشمار می آمد، در دوران عبدالله بن زبیر ، او را دعوت کردند که با ابن زبیر بیعت کند اما ابن حنیفه اباء کرد، با این کار عبدالله بن زبیربنی هاشم را در شعب محاصره نمود تا اینکه مختار با فرستادن ابو عبدالله جدلی آنها را از محاصره آزاد کرد و بالاخره در سال هشتاد ، هشتادو یک و یا هشتاد و سه وفات نمود( الطبقات الکبری ج۳شماره ۶۷۷/ عمده الطالب ص۴۳۲/ سیراعلام النبلا ج۵شماره ۴۰۳) شیخ صدوق به اسنادش از امام صادق (ع)روایت کرده است که : محمد بن حنفیه وفات ننمود، مگر اینکه اقرار به امامت علی بن حسین (ع)کرد( کمال الدین و تمام النعمه ج۱ص۷۱).
@ashoora_61
Shiayan Mahe Muharam (320).mp3
6.67M
جهانبخش کردی زاده ( بخشو) .....
@ashoora_61