اوضاع مذهبی در ایران زمان امامت امام حسین (ع) آشفته بود، حضور اندیشه فتوحات و کشورگشایی های خلیفه پیشین در ایران که تنها در مدت خلافت امیرالمومنین(ع) و امام حسن (ع) متوقف گردید، موجب نشده بود تا مردم ایران به راحتی دین اسلام را بپذیرند، نرشخی در تاریخ بخارا آورده است ، در اوائل قرن دوم نه تنها بیشتر مردم بخارا اهل ذمه بودند، اهل کرمان نیز در عهد اموی همچنان به آیین گذشته خود وفادار بودند( تاریخ بخارا ص۸۲)گزارش ابن حوقل به روشنی از گرایش های دینی مردم ایران بعد از فتوحات خبر می دهد؛ زرتشتی گری تا قرن ها پس از ورود اسلام ، در برخی مناطق ایران به ویژه نواحی مرکزی و جنوب دارای نفوذ بوده و آتشکده ها نیز فعال بوده اند( صوره الارض ص۴۳)روند اسلامی شدن ایران تا اواخر قرن اول هجری به نفع تشیع نبود بلکه اندیشه غالب با تفکر خلافت و عامه بوده است، مناطقی از ایران در این دوره زمانی یعنی غور( روضات الجنات فی اوصاف مدینه هرات ص۲۵۸)و خوارزم( تاریخ رویان ص۲۵)در زمان خلافت معاویه ، از لعن کردن امیرالمومنین(ع) امتناع کردند اما این به معنای نفوذ اندیشه شیعه در این مناطق نمی باشد، بلکه بنابر نقل یعقوبی، تشیع در خراسان بعد از زید بن علی رواج پیدا کرد( تاریخ یعقوبی ج۲ص۳۲۶)البته این رواج داشتن ، باز هم کمکی به گفتمان اهل بیت(ع) نمی نمود، چرا که بنی العباس اوضاع سیاسی و فضای ذهنی مردم آنجا را به خوبی در دست گرفته بودند، ابن طقطقی می نویسد: خراسان بهترین مکان برای بنی عباس بود( الفخری ص۱۰۴) و همچنین محمد بن علی بن عبدالله بن عباس که آغازگر تلاش برای بسط عباسیان در مناطق اسلامی بود، به دعات خود که راهی خراسان بودند می گفت: برشما باد به خراسان ، چرا که آنجا افراد زیادی هستند که صاحبان سینه های صاف و سالمند، در قلوب آنان، گرایش خاصی جای نگرفته و فساد بدان سرایت نکرده است( اخبار الدوله العباسیه ص۱۹۹) در واقع شهر قم را باید نخستین شهر شیعی در ایران دانست که پیشینه تشیع آن به ربع آخر قرن اول هجری و توسط سکونت اعراب اشعری باز می گردد( تاریخ تشیع در ایران ص۱۷۳)قمی ها هنگامی شیعه شدند که از واقعه عاشورا چندین سال گذشته بود؛ با این اوضاع آشفته دینی که باور عامه در آن اغلبیت داشت و ادیانی چون زردتشتی، مسیحی، یهودی و حتی خوارج نیز در برخی نقاط ایران حضور جدی داشتند، آیا می توانست گزینه مناسبی برای کاروان حسینی باشد؟ مضافا بر اینکه حرکت کاروان حسینی از مکه به سوی ایران ، قطعا با شدت عمل دستگاه خلافت مواجه می گردید و یزید بن معاویه به هیچ صورت چنین اجازه ای به حضرت نمی داد تا بتواند به مناطقی سفر نماید که از تیرس او خارج گردد ، مناطقی چون غور و خوارزم شاید مطلوب تر به نظر می رسید، اما فاصله بسیار زیادی تا مکه داشت به طوری که حتی اگر امام حسین(ع) قصد حرکت به سوی آنها را نیز داشت، طبیعتا نمی توانست به آنجا برسد و در بین راه و حتی در برخی مناطق ایران از پیشروی او ممانعت می کردند، بنابر این ایران نمی توانست گزینه مناسبی برای امام شهیدان باشد .
@ashoora_61
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شب تاسوعا یادی کنیم از روضه خوانی مرحوم کوثری
@ashoora_61
ورود اسلام به سرزمین مصر به دهه دوم هجری و در دوره خلافت عمر بن خطاب باز می گردد، طبیعی بود که در آغاز، اندیشه عامه و دستگاه خلافت از گسترش بیشتری در این سرزمین برخوردار بوده است ، با شورش مردم بر عثمان و کشته شدن او و اقبال مردم به امیرالمومنین(ع) ، خلافت به آن حضرت رسید، امیرالمومنین(ع) فرمانداری مصر را در آغاز به قیس بن سعد بن عباده واگذار کرد، با اهتمام او ، تمام مصریان ، غیر از ساکنان قریه "فربتا"که طرفدار عثمان بودند ، پیرو علی شدند و از او اطاعت کردند( المواعظ و الاعتبار ج۴ص۹۳) این امر تنها تا بعد از شهادت امیرالمومنین(ع) ادامه داشت تا اینکه با به خلافت رسیدن معاویه ، سپاه و اشراف مصر به عثمان و معاویه گرایش پیدا نمودند و عموم مردم هنوز به علویان متمایل بودند( همان ص ۱۵۶) اما این تمایل با سیاست ارعاب و تهدید معاویه و آغاز تعقیب شیعیان به تقیه کردن آنها بدل شد( همان ص۱۵۷) در واقع اوضاع اجتماعی و سیاسی مصر به گونه ای نبود که امام احتمال حضور و اثرگذاری را بتواند در آن بدهد، چرا که بنی امیه با قدرت در این سرزمین حضورداشتند و شیعیان در حاشیه قرار بودند، مضافا بر اینکه هیچ گونه اقدام و دعوتی نیز از سوی سران مصریان برای امام حسین (ع) ارسال نگردید و به دلیل وجود فضای سیاسی سنگین مردم مصر نمی توانستند حرکتی در جهت اهداف امام حسین (ع) انجام دهند.
@ashoora_61
در بصره نیز شیعیان و مریدان امیرالمومنین(ع) حضور داشتند اما تعداد آنها به گونه ای نبود که بتوانند بر اوضاع شهر مسلط باشند، مورخان بر این عقیده هستند که در قرون نخستین بصره عثمانی بوده و با امامت علی(ع) مخالفت می کرده است ( تاریخ طبری ج۴ص۱۶۴) عماد بن ابی سلیمان، بصره را نیز شهری عثمانی می دانسته است( الطبقات الکبری ج۶ص۳۳۳) و همین دیدگاه نیز از اصمعی گزارش شده است( العقدالفرید ج۳ص۳۰۸)در چنین شرایطی آیا معقول به نظر می رسید که امام حسین (ع)، این شهر را به عنوان پایگاه قیام خود انتخاب نماید و به سوی آن حرکت کند؟ شهری که شعبه ای از شام بود و بنی امیه در آن ریشه داشتند و از جهت دیگر نیز، حضور ابن زیاد را در این شهر نباید فراموش کرد، در آغاز قیام، ابن زیاد والی بصره بود و امام حسین (ع) از ددمنشی و سبوعیت او خبر داشت و می دانست که با وجود او که برای پیروزی دست به هر کار و نیرنگی می زند، نمی توان راه به جایی برد، بنابر این بصره نیز نمی توانست گزینه ی مناسبی برای این کار باشد؛ در حالی که کوفه این موانع را نداشت، فرماندار آن نعمان بن بشیر بود که به دنبال عافیت طلبی و صلح بود، شیعیان کوفه بیش از بصره بودند و اساسا کوفه شهر شیعی به شمار می آمد و از همه مهمتر در این شهر اقبال به حرکت امام حسین(ع) به صورت عمومی صورت گرفته بود.
@ashoora_61
کتیبه قرآنی تکه ای از پرده خانه خدا هدیه پادشاه عربستان به حضرت آیت الله بروجردی
@ashoora_61
مراسم روضه بیت مستجاب الدعوه خیابان قدغون بروجرد باقدمت بالای چهارصد سال
@ashoora_61
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تهران. سبزه میدان. ۹۰سال قبل
@ashoora_61
یمن در آغاز یکی از مراکز شیعیان بشمار می آمد، چرا که یمنی ها از زمان رسول خدا(ص) با امیرالمومنین(ع) آشنا بودند، این نکته در دستوری که معاویه در سال سی و نهم هجری به بسر بن ارطاه مبنی بر غارت یمن می دهد ، روشن و آشکار است، معاویه به بسر امر می کند که شیعیان علی(ع) را در هر کجا که یافتی بکش( مروج الذهب ج۳ص۲۲)بنابر نقل منابع تاریخی در این جنگ، بسر،صد نفر از فرزندان فارس را که بچه های عبیدالله بن عباس نیز در میان آنها بود را کشت( عقدالفرید ج۲ص۲۳۳) اما یمن منتظر تغیر شرایط بود، برخی از قبایل شیعی یمن به کوفه کوچ کردند و در آن مقیم شدند( معجم القبایل العرب ج۳ص۱۲۲۴)که در تحولات بعدی از حامیان امیرالمومنین(ع) و حسنین(ع) بودند، از طرف دیگر کشتار شیعیان توسط بسر بن ارطاه نیز موجب گردید تا بعد از صلح امام حسن(ع) و به قدرت رسیدن معاویه ، اندیشه عثمانی در یمن و به خصوص در صنعا و نجران رواج پیدا نماید( تاریخ طبری ج۴ص۱۰۷) حضور اندیشه عثمانی در یمن و همچنین تسلط بنی امیه بر این سرزمین موجب گردید تا هیچ دعوت نامه ای از سوی یمنیان برای امام حسین(ع) در مکه ارسال نشود، مضافا بر اینکه حرکت به سوی یمن ، داستان قیام را تغییر نمی داد ، چرا که همانگونه که حضرت به ابن عباس فرمودند، حتی اگر کاروان حسینی به سمت یمن می رفت، یزید سپاهی نیز به دنبال این کاروان به سوی یمن ارسال می کرد و نمی گذاشت امام حسین(ع) و خاندانش روی آرامش را در آن بیابند، آن هم یمنی که عکس العمل شیعیان آن در قبال حرکت امام حسین(ع) در هاله ای از ابهام قرار داشت، هرچه بود کوفیان در طریق نامه های خود خواستار حضور آن حضرت در کوفه بودند اما یمن این گونه نبود.
@ashoora_61
عاشورا ،عزای حضرت سیدالشهداء (صلواتاللهعلیه)
کرمانشاه سال ۱۳۳۲ قمری
@ashoora_61
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مکن ای صبح طلوع.....
@ashoora_61
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حسِ نابِ نوحه های قدیمی
@ashoora_61
آیین مشعل گردانی در نجف اشرف ....
ارسالی یکی از همراهان عزیز کانال از نجف◾️◾️◾️◾️
@ashoora_61
برخی از علما و محدثان بر این عقیده هستند که امام حسین(ع) در آغاز نیت عمره تمتع نمود، اما به دلیل اینکه احساس خطر جانی در مکه می کرد از این نیت عدول کرد و حج خود را نیمه کاره رها کرد، شیخ مفید دراین باره می نویسد: حسین چون خواست به سوی عراق رود، طواف کعبه و سعی بین صفا و مروه را انجام داد و با تقصیر بیرون آمد و آن را عمره قرار داد چرا که نمی توانست حج را به پایان برساند( الارشاد ج۲ص۶۷)مجلسی دوم نیز در عبارتی چنین آورده: عمرو بن سعید، سی تن از امویان شیطان صفت را در لابلای حج گزاران فرستاد و دستور داد که در هر حال و وضعیتی که امکان دارد ، سید الشهدا(ع) را بکشند، ولی امام زمانی که متوجه ماجرا شد، از احرام حج بیرون آمد و عمره تمتع را به عمره مفرده تبدیل کرد( بحارالانوار ج۴۵ص۹۹)اما با این وصف ،قرائن خلاف این گفته ها را ثابت می کند و اینکه امام حسین(ع) از همان آغاز نیت عمره مفرده نموده بود و نه عمره تمتع، کلینی به اسنادش از ابراهیم بن عمر یمانی نقل می کند که از امام صادق(ع) سوال شد : مردی در ماههای حج به عمره رفت، سپس به شهر خود برگشت، حکم آن چیست؟ فرمودند: ایرادی ندارد و اگر در آن سال حج انجام داد، حج مفرد انجام دهد بر او قربانی نیست، زیرا حسین بن علی(ع) یک روز قبل از ترویه به سوی عراق حرکت کرد در حالی که با عمره داخل مکه شده بود( الکافی کتاب الحج باب ۳۳۴ حدیث ۳) علامه مجلسی این روایت را حسن همچون صحیح دانسته است( مراه العقول ج۱۸ص۲۳۴)در نقل دیگری معاویه بن عمار می گوید به امام صادق(ع) عرض کردم: فرق کسی که حج تمتع انجام می دهد با کسی که عمره انجام می دهد چیست؟ فرمود: کسی که حج تمتع انجام می دهد متصل به حج است و کسی که عمره انجام می دهد چون از آن فارغ شد ، هر جا خواست می رود و حسین بن علی(ع) در ذی الحجه عمره انجام داد و روز ترویه به سوی عراق حرکت کرد که مردم به سوی منا می رفتند و ایرادی ندارد کسی که قصد انجام حج ندارد در ذی الحجه عمره انجام دهد(الکافی کتاب الحج باب ۳۳۴ حدیث ۴) از نکات جالب توجه آن است که علامه مجلسی در ملاذ الاخیار در ذیل این روایت این احتمال را مطرح کرده اند که امام حسین(ع) از همان آغاز نیت عمره مفرده کرده است( ملاذالاخیار ج۸ص۴۶۱) یعنی سخنی مخالف با آنچه که در بحار الانوار فرموده اند، مضافا بر اینکه مشهور علما و فقهای امامیه بر این نکته متفق هستند که نمی توان عمره تمتع را در ایام حج به عمره مفرده تبدیل نمود( الحدائق الناضره ج۱۶ص۲۳۰) آیت الله حکیم در این باره می نویسد: این که در برخی از کتاب های مقتل آمده است که امام حسین(ع) عمره اش را به عمره مفرده تبدیل کرد ، در برابر احادیث وارد شده از اهل بیت (ع) قابل اعتماد نیست( مستمسک العروه الوثقی ج۱۱ص۱۹۲) فقهای دیگر نیز به همین نکته اشاره کرده اند ( مهذب الاحکام ج۱۲ص۳۴۹/ کتاب الحج محقق داماد ج۱ص۳۳۳) بنابر این اگر دلیل متقن و قابل قبولی درباره تبدیل احرام حج تمتع به عمره مفرده از سوی امام حسین(ع) وجود داشت، مطمئنا فقها بر خلاف آن فتوا نمی دادند، پس نتیجتا احرامی که امام حسین(ع) از همان آغاز بسته بوده، عمره مفرده بوده نه عمره تمتع.
@ashoora_61
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گزارش ۳۶ : خطبه امام حسین (ع) هنگام خروج از مکه
هنگامی که امام حسین(ع) قصد خروج از مکه را داشت ، برای یارانش سخنرانی کرد و بعد از حمد و سپاس خداوند فرمود:
همه ستایش ها از آن خداست ، آنچه او خواهد، خواهد شد و جزء به او ، هیچ توانی نیست، مرگ همچون گردن بند دختران، آویزه گلوی بنی آدم است و من، چونان اشتیاق یعقوب به یوسف، مشتاق دیدار گذشتگان خویشم! به راستی که مرا قتلگاهی است که آن را ملاقات می کنم و گویا به بند هایم می نگرم که درندگان در بیابان ها ، آنها را از هم می گسلند و شکم های خود را از آن می آکنند، از آنچه با قلم تقدیر الهی رقم خورده، گریزی نیست، خوشنودی خدا، خوشنودی ما خاندان پیامبر است، بر بلای او شکیباییم که او، پاداش کامل صابران را به ما عطا کند، ذریه رسول خدا(ص) از او جدا نخواهد شد ، آنان در حریم قدس کبریایی، نزد او گرد آیند، چشم او به دیدارشان روشن شود و وعده خدا را در حقشان وفا کند، هر کس خون خویش را در راه ما بدهد، خود را آماده دیدار خدا کرده است، با ما رهسپار شودکه من به خواست خدا فردا حرکت می کنم.
تیسیر المطالب ص۱۹۹
مثیرالاحزان ص۴۱
کشف الغمه ج۲ص۲۹
الملهوف ص۲۶
@ashoora_61