Nafasol Mahmoom FARSI [ghasedoon.blog_.ir].pdf
15.58M
📚پیشنهاد دانلود و #مطالعه_کتاب
(نَفَسُ المَهْموم فی مُصیبَةِ سیّدنا الحُسَیْن المَظْلوم) کتابی درباره واقعه کربلا و وقایع پس از آن...
✍مؤلف شیخ عباس قمی است
مترجم:میرزا ابوالحسن شعرانی
📖کتاب، شرح فشردهای از زندگی و مبارزات امام حسین (ع) است و از یک مقدمه و پنج باب و یک خاتمه تشکیل شده است؛ که از تولد شروع و با قیام توابین، خروج مختار و مرگ یزید پایان میپذیرد.
▪️ باب اول، حاوی دو فصل است درباره، شجاعت، علم؛ فصاحت، زهد، تواضع و عبادت امام حسین(ع) و همچنین ثواب گریستن در عزای امام حسین و لعن قاتلان وی.
▪️ باب دوم، حاوی رخدادهایی است که بعد از بیعت کردن مردم با یزید بن معاویه تا شهادت امام حسین (ع) اتفاق افتاده است. این باب مفصلترین باب کتاب و در ۲۰ فصل تنظیم شده است.
▪️ باب سوم، حاوی وقایع بعد از شهادت امام حسین(ع) است.
▪️ باب چهارم، حاوی رویدادهای پس از شهادت امام حسین(ع)، مانند گریستن آسمان، ناله فرشتگان و گریستن جنیان است.
▪️ باب پنجم، درباره فرزندان و زنان امام و فضلیت زیارت آنها، و همچنین ستم حاکمان ظالم در تخریب بارگاه حسینی است. در خاتمه کتاب، قیام توابین و قیام مختار شرح داده شده است.
📕نام این کتاب برگرفته از حدیث امام صادق(ع) است که فرمود: [نَفَسُ المَهمومِ لِظُلمِنا تَسبیحٌ وَ هَمُّهُ لَنا عِبادَةٌ وَ کِتمانُ سِرّنا جِهادُ فی سَبیلِ الله] نَفَس کسی که به خاطر مظلومیت ما اندوهگین شود تسبیح است، اندوه بر ما عبادت است و کتمان و پوشاندن راز ما جهاد در راه خداست.
🆔 @ashora_karbala
🔰از یزید آنگونه که هست سخن بگو!
☑️ #امام_حسین (ع)
💢ای معاویه! آنچه درباره کمالات یزید و لیاقت وی برای امّت محمّد(ص) بر شمردی شنیدیم، قصد داری طوری به مردم وانمود کنی که گویا فرد ناشناخته ای را توصیف می کنی، یا فرد غائبی را معرّفی می کنی و یا از کسی سخن می گویی که گویا تو درباره او علم و اطلاع مخصوصی داری، در حالی که یزید ماهیّت خود را آشکار کرده و موقعیّت خودش را شناسانده است.
💢از یزید آنگونه که هست سخن بگو! از سگ بازیش بگو، در آن هنگام که سگهای درنده را بجان هم می اندازد، از کبوتر بازیش بگو، که کبوتران را در بلند پروازی به مسابقه وامی دارد. از بوالهوسی و عیاشی او بگو که کنیزکان را به رقص و آواز وا می دارد. از خوشگذرانیش بگو که از ساز و آواز خوشحال و سرمست می شود.
💢آنچه در پیش گرفتی کنار بگذار، آیا گناهانی که تاکنون درباره این امّت بر دوش خود بار کرده ای ترا کافی نیست؟
📚 تاریخ طبری، ج ٣ ص ٢۴٨
الغدیر، ج ۱۰، ؛ ٢۵۶
🆔 @ashora_karbala
🔰 امام حسین (ع) را میکشیم و گریه سرمیدهیم! (۱)
✍استاد شهید #سید_محمد_باقر_صدر
◾️از خداوند خواستارم که ما را چنان نکند که امام حسین را بکشیم حال آن که بر او می گرییم. ما را چنان نکند که اهداف حسین را بکشیم در حالی که بر او می گرییم.
◾️ امام حسین، کلیت اسلام است. امام حسین، کل اهدافی است که این امام والا به خاطرش از خود گذشت. این اهداف، امام حسین است. چراکه اینها روح ایشان و اندیشه ایشان و دل ایشان و عواطف ایشان است. کل محتوای امام حسین این اهداف است، این ارزشها است که در اسلام نمود یافته است.
◾️همچنان که کوفیان حسین را میکشتند و گریه میکردند، این خطر بزرگ هست که ما هم به همان بدبختی دچار شویم؛ این که حسین بن علی را بکشیم در حالی که می گرییم. باید مطمئن شویم که دستکم قاتل گریان حسین نباشیم.
◾️گریستن به این معنا نیست که ما از قاتلان حسین نیستیم؛ زیرا اگر گریه به تنهایی به این معنا باشد که کسی از قاتلان حسین نیست، پس عمرسعد هم قاتل حسین نبود، چون عمر بن سعد خودش هم گریست.
◾️وقتی زینب (س) آمد و بر کاروان اسیران و قربانیان گذر کرد، وقتی رو سوی رسول خدا (ص) کرد تا از ایشان یاری بخواهد و کمک طلبد، غریو گریه همه قاتلان برخاست، خونخواران گریستند و آنانی که چنان جنایاتی کرده بودند، گریستند؛ خود آنان هم گریستند.
بنابراین گریه به تنهایی ضامن نیست، عاطفه به تنهایی ضامن نیست تا ثابت کند این، دارنده عاطفه؛ در موقعیتی قرار ندارد که امام حسین را یا اهداف امام حسین را بکُشد.
📚 امامان اهل بیت (علیهم السلام) مرزبانان حریم اسلام، ص ۵۱۷
🆔 @ashora_karbala
arafe_980520_9.mp3
5.06M
▪️ریان بن شبیب؛ جدمون رو غریب؛ گیر آوردن
▪️ریان بن شبیب؛ رفته شیب الخضیب؛ زیر مرکب
▪️بعد از شهادت تمام اصحاب؛ علی اکبر به عنوان اولین نفر از بنی هاشم از اباعبدالله اذن میدان گرفت و حضرت بدون معطلی به او اجازه دادند و هنگام عزیمتِ جوانشان به سوی میدان محاسن خود را در دست گرفتند و با نگاهی مأیوسانه به فرزندشان؛ فرمود خداوندا شاهد باش که شبیه ترین انسانها به پیامبرت را از حیث خَلق و خُلق و منطق به میدان فرستادم. ما هر وقت مشتاق دیدار پیامبر میشدیم این جوان را میدیدیم.
▪️اباعبدالله در حالی به بالین قاسم بن الحسن رسید که تمام سر و بدن برادر زاده اش؛ بر اثر اصابت سنگها؛ مجروح و زخمی بود و در حال جان دادن؛ پاهای خود را بر زمین میکشید و تنها عموی خود را صدا میزد. حسین فرمود برای عمویت سخت است که او را صدا کنی و او نتواند ترا اجابت کند. و بعد از جان دادن؛ او را در خیمه مخصوص شهدا کنار بدن علی اکبر قرار داد.