eitaa logo
کانون گفتگوی قرآنی
749 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
322 ویدیو
61 فایل
با توجه به عدم پاسخگویی به سوالات در انجمن های مرکز ملی برای طرح سوال خود از سامانه پاسخگو استفاده کنید 📱 نرم افزار پاسخگو app.mmpd.ir 🌐 پایگاه پاسخگوی من my.pasokhgoo.ir آیدی مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی در پیام رسان ها @pasokhgoo
مشاهده در ایتا
دانلود
🍂🌼🍂☀️🍂🌼🍂☀️🍂🌼🍂☀️🍂🌼🍂☀️🍂🌼🍂☀️ رحمان و رحیم هردو از ریشه رحمت گرفته شده منتهی با دو عنایت و نگاه متفاوت با تعبیری از دو بعد متفاوت -رحمن صیغه مبالغه است، رحمن نشان دهنده کثرت رحمت و افزونی رحمت است نشان دهنده سعه دایره رحمت الهی است. رحیم از همان ماده رحمت است، منتهی صفت مشبهه است، نشان دهنده ثبات و دوام است. پس اگر «الرحمن الرحیم» را منهای آن خصوصیتی که بعداً عرض خواهم کرد همینطوری در نظر بگیریم از این دو کلمه و دو چیزی می‌فهمیم - از «الرحمن» می‌فهمیم که خداوند دارای رحمت بسیار زیادی است و دامنه رحمت خدا بسیار وسیع است از «الرحیم» می‌فهمیم که رحمت خدا مستمر و مستدام است و ثابت برای اوست هیچ وقت این رحمت زایل نمی‌شود این دو معنی را در نظر داشته باشید در عرف قرآن رحمن و رحیم به دو معنی به کار رفته است رحمن به عنوان رحمت خدا در دنیا نسبت به همه موجودات به کار رفته. وقتی خدا را با رحمانیت ستایش می‌کنیم در حقیقت می‌گوئیم که خداوند رحمتش شامل همه موجودات عالم است پس رحمن به معنای دارنده رحمت همگانی، این رحمت همگانی چیست؟ رحمت خلق آنها و آفریدن آنها، رحمت هدایت عمومی آنها «اعطى کل شیء خلقه ثم هدی» خدای متعال همه چیز را در یک مجرائی هدایت می‌کند، درخت را هم خدا هدایت می‌کند به سمت رشد و کمال، دانه را به سمت ثمر دادن و روئیدن و حیوان را همینطور جمادات را همین‌‌طور آفرینش و هدایت طبیعی همه موجودات رحمت خدا است بر همه موجودات، بر هر موجودی رحمت متناسب با او از سوی خداست، در دنیا به انسان رحمت می‌دهد، به همه انسان‌ها رحمت حیات، تنفس زاد و ولد، رحمت لذت‌های همه عالم، به حیوانات هم فراخور همین نیازها رحمتی داده شده، به جمادات به فراخور نیازهایشان رحمتی داده شده پس این آن رحمت عام الهی است نسبت به همه موجودات. خدا را به اعتبار این رحمت، رحمان می‌گویند پس «الرحمن» یعنی بخشنده رحمت همگانی و وسیع که می‌بینید رحمت بسیار زیادی هم هست اما این رحمت موقت است و محدود به همین دنیا است، بعد از این عالم نوبت این رحمت نیست مگر به شکل بسیار محدود و محصوری، مثلاً در قیامت خداوند انسان‌ها را مجدداً زنده می‌‌کند این هم رحمت است اما این رحمت رحمانی رحمت همگانی و عمومی گرچه گسترده و همگانی است اما محدود و موقت است مخصوص این دنیا است ولی رحمتی که از کلمه رحیم فهمیده می‌شود نوعش نوع دیگری است رحمت خاص است، رحمتی است مخصوص جمعی از موجودات و آن جمع عبارتند از مؤمنین بندگان صالح خدا وقتی بگوئیم «الرحیم» خدا را با صفت رحیم ستایش کنیم، در حقیقت اشاره می‌کنیم به نوع خاص از رحمت پروردگار و آن رحمت مخصوص مؤمنین است آنها چیست؟ آن عبارتست از هدایت خاص از مغفرت، از پاداش نیکوی کارها، از رضا و رضوان که مخصوص مؤمنین است، اما این رحمت اگرچه دامنه‌اش محدود است اما همیشگی است پس «الرحیم» یعنی دارنده رحمت ویژه اما همیشگی، «الرحمن» یعنی دارای رحمت گسترده اما محدود به زمان خاصی که عبارتست از دنیا. با تلخیص: بیانات در جلسه دوم تفسیر سوره حمد https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=40897 🏴 @askquranir 🍂🌼🍂☀️🍂🌼🍂☀️🍂🌼🍂☀️🍂🌼🍂☀️🍂🌼🍂☀️
🍂🌼🍂☀️🍂🌼🍂☀️🍂🌼🍂☀️🍂🌼🍂☀️🍂🌼🍂☀️ به معنای ستایش کردن یک انسان است یا یک موجود بر عملی یا صفتی که از روی اختیار از او سر می‌زند اگر خصوصیتی در کسی باشد که اختیاریِ او نباشد آن را نمی‌گویند حمد کرد گفته می‌شود مدح کرد مثلاً زیبائی کسی را بخواهیم تعریف کنیم در عربی گفته نمی‌شود حمد شد یا حمد کرد زیبائی او را. اما شجاعت کسی را می‌شود حمد کرد یا بخشندگی کسی را می‌شود حمل کرد و یا صفتی را که او به اختیار خود در خود بوجود آورده است، بنابراین حمد با مدح متفاوت است. در فارسی کلمه‌ای که حمد را به این معنا نشان بدهد ما پیدا نمی‌کنیم من پیدا نکردم، ستایش می‌تواند معنای حمد باشد اما ستایش شامل معنای مدح هم هست در حالی که مدح با حمد متفاوت است، بنده در گذشته می‌گفتم سپاس و ستایش هر دو را با هم می‌آوردیم که هم معنای مدح و هم معنای شکر وقتی با هم جمع بشود می‌تواند معنای حمد را نشان دهد ولی چون محدود هستیم از جهت این لغت ناگزیر ستایش را به ‌کار می‌بریم. «الحمد» یعنی همه ستایشها، الف و لام الف و لام «جنس» یا الف و لام «استغراق» است الف و لام جنس یعنی آنچه الف و لام بر او داخل شده جنس مورد نظر است پس می‌شود «الحمد» یعنی جنس حمد و طبیعت حمد اگر الف و لام استغراق باشد یعنی آنچه الف و لام را بر او داخل شده به همه افراد مثل مورد نظر است بنابراین «الحمد» یعنی همه حمدها و ستایشها لله همه حمدها و ستایش متعلق است به خدا. آنچه که این جمله به ما می‌فهماند این است که همه نیکی‌ها و همه زیبائی‌ها متعلق به خداست از سوی خداست. با تلخیص: بیانات در جلسه دوم تفسیر سوره حمد https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=40897 🏴 @askquranir 🍂🌼🍂☀️🍂🌼🍂☀️🍂🌼🍂☀️🍂🌼🍂☀️🍂🌼🍂☀️
🍂🌼🍂☀️🍂🌼🍂☀️🍂🌼🍂☀️🍂🌼🍂☀️🍂🌼🍂☀️ کلمه «رب العالمین» در حکم استدلالی است برای الحمدلله - چرا همه حمدها متعلق به خدا است زیرا که خدا رب العالمین است رب به معانی گوناگونی می‌آید یا به عبارت درست‌تر مشتمل بر معانی گوناگونی است رب به معنای مدبر و گرداننده است ربّ چیزی یعنی آن کسی که تدبیر این چیز در دست اوست، گرداننده و سیاست‌گذار این چیز اوست و بدین معنا معادلش در فارسی می‌شود کردگار - همچنین پرورش‌دهنده رشددهنده - افزایش‌دهنده، رب به این معنا هم می‌آید به این معنا اگر بخواهیم رب را به فارسی ترجمه کنیم می‌شود پروردگار همچنین به معنای مالک و صاحب، رب البیت یعنی مالک بیت، به این معنی خداوند می‌شود خداوندگار، خداوند بستان نظر کرد و دید یعنی صاحب بستان، در فارسی خداوند هم یعنی مالک، صاحب، صاحب اختیار، پس رب را هم می‌شود به معنای کردگار و هم می‌شود به معنای «پروردگار» و هم می‌شود به معنای خداوندگار در فارسی معنا کرد کلمه رب مشتمل بر همه معانی که در این سه کلمه وجود دارد می‌شود پس رب یعنی پرورش‌دهنده، گرداننده، مالک و صاحب. رب العالمین- رب عالمها۔ عالمین جمع عالم است عالم یعنی بر «مجموعه هماهنگ و دارای جهت واحد» مثلاً عالم انسان مجموعه انسان‌های عالم انسان است، عالم حیوان، عالم جماد خصوصیات مشترک دارند همه جمادات وقتی می‌گویم عالم جماد به آن مجموعه خصوصیات اشاره می‌کنیم، عالم دنیا همه چیزهایی که در دنیا هستند خصوصیات مشترک دارند، عالم غیب همه چیزهایی که در غیب هستند، خصوصیات مشترک دارند، تقسیم کائنات و موجودات به عوالم براساس این است که مشترکات بر یک مجموعه‌ای را وقتی در نظر گرفتیم می‌شود یک عالم مجموع همه اینها می‌شود عالمین، «الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِین» سپاس و ستایش و ثنا و شکر مخصوص و متعلق است به الله که رب و مدبر و خداوندگار همه عالم‌هاست چون همه عالم‌ها متعلق به اوست پس همه ستایشها متعلق به اوست چون خیرات متعلق به اوست این لُبّ تفکر یک انسان مسلمان است این است که یک انسان را از خود بیرون می‌برد از زندان محدود فردیت و مادی‌گری نجات می‌دهد دلبستگی‌های او را از حقارت دلبستگی‌های انسان‌های مادی فراتر می‌برد جهان متعلق به خداست به قول اقبال: «هر ملک ملک ما است که ملک خدای ما است.» هر چیزی که مال خدا است، مال ما است، ما هم مال خدائیم، ما برای هدف‌های خدا هستیم «إنّا لله و إنّا إلیهِ رَاجعُون» این آن مفهوم «الْحَمْدُ للهِ رَبِّ الْعَالَمِین» است پایه همه احساسات و تفکرات و آرمان‌های اسلامی همین است پس «الْحَمْدُ للهِ رَبِّ الْعَالَمِین» ستایش از آن خدا است پروردگار جهان‌ها یا کردگار جهان‌ها یا خداوندگار جهان‌ها؛ جهانیان که گفته می‌شود معنای دقیق و کاملی نیست. با تلخیص: بیانات در جلسه دوم تفسیر سوره حمد https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=40897 🏴 @askquranir 🍂🌼🍂☀️🍂🌼🍂☀️🍂🌼🍂☀️🍂🌼🍂☀️🍂🌼🍂☀️
🍂🌼🍂☀️🍂🌼🍂☀️🍂🌼🍂☀️🍂🌼🍂☀️🍂🌼🍂☀️ باز بخشنده بخشایشگر صفت دیگری برای الله اینجا تکرار شده هم در بسم الله بود هم در اینجا آمده می‌توانیم بگوئیم این تکرار از این جهت مانعی ندارد که بسم الله یک صیغه و عبارت جداگانه است مال همه سوره‌هاست بنابراین «الرَّحْمنِ الرَّحِیم» در بسم الله یک حکایت جداگانه‌ای است در خود سوره حمد بعد از بسم‌ا... این صفت آمده برای تفهیم معارفی که در کلمه «الرَّحْمنِ الرَّحِیم» است که اشاره کردیم و می‌توانیم بگوئیم «الرَّحْمنِ الرَّحِیم» در بسم الله از دیدگاهی مورد توجه بود و در اینجا از دیدگاه دیگری در آنجا الله را با صفت رحمن و رحیم دارنده رحمت همگانی و ویژه و همیشگی توصیف کردیم برای این که صفت خداوند را بیان کرده باشیم اما در این جا که می‌گوئیم «الرَّحْمنِ الرَّحِیم» بعد از کلمه رب العالمین این برای این است که جهت ربوبیت الهی را بیان کرده باشیم خدا که رب العالمین است یعنی رشددهنده و تربیت‌کننده و پیش‌برنده است در چه جهتی خدای متعال انسان‌ها و موجودات را رشد می‌دهد؟ یا خداوندگار عالم در چه جهتی و دارای چه مضمونی است؟ دارای مضمون رحمت است رشد می‌دهد انسان‌ها را در جهت رحمت، هدایت می‌کند در جهت رحمت. و از رحمت آمدند و به رحمت روند خلق این‌ست سر عشق که حیران کند عقول پس «الرَّحْمنِ الرَّحِیم» که یک بار دیگر ذکر شده برای اعاده این مقصود می‌باشد. با تلخیص: تفسیر سوره حمد مقام معظم رهبری:👇 https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=40897 🏴 @askquranir 🍂🌼🍂☀️🍂🌼🍂☀️🍂🌼🍂☀️🍂🌼🍂☀️🍂🌼🍂☀️
🍂🌼🍂☀️🍂🌼🍂☀️🍂🌼🍂☀️🍂🌼🍂☀️🍂🌼🍂☀️ «مالک یوم الدین» یعنی صاحب اختیار و دارنده روز جزا. مراد روز قیامت است بدیهی است روز در اینجا به معنای فاصله بین طلوع و غروب نیست که در دنیا و در منظومه شمسی معنای روز این است. روز قیامت این نیست که یک فاصله‌ای بین طلوع و غروب خورشید است آنجا «یوم تبدل الأرض غیر الارض» زمین و آسمان وضع دیگری پیدا می‌کند مقررات حاکم بر آفرینش شکل دیگری پیدا خواهد کرد، اوضاع، اوضاع مأنوس کنونی ما در دنیا نیست، روز یعنی دوران، دوره که ما درباره دنیا هم می‌گوئیم روز «الیوم عمل ولا حساب و غدا حساب ولا عمل» امروز کار هست و حساب و کتاب نیست، فردا حساب و کتاب است و کار نیست. آنچه امروز در دنیا انجام می‌دهید کار شما است و هیچ حساب و کتابی بر روی کار شما در معیار و با حدود و ثغور دیدگاه الهی نیست حساب و کتاب‌ها محدود است، کارهای فردی شما و درونی شما خطورات ذهنیتان، تفکراتتان، تصمیم‌هاتان که بعضی‌اش مستوجب عقاب است و بعضی‌اش مستوجب ثواب است و بعضی‌اش موجب تکامل شما است حتی فکر شما مستوجب این می‌شود که روحتان تعالی پیدا کند و گاهی نفس تفکر موجب تنزل و انحطاط است بزرگانی را ما شنیدیم و دانستیم که اینها از واردات ذهنی نابه‌جا در ذهن خودشان جلوگیری می‌کردند پس اندیشه‌های انسانی می‌توانند کمال‌بخش و می‌توانند انحطاط آفرین باشند، خوب اینها حساب و کتاب دارد «یعلم خائنة الأعین و ماتخفی الصدور» تمام نگاه‌ها و چشم‌های خیانت‌گر از دید پروردگار روشن است و آشکار، تمام این کارهایی که در دنیا رویش حساب نیست در آخرت رویش حساب هست حتی حساب‌هائی هم که در دنیا هست غلط و نارسا و ناقص، تمام اینها حساب و کتابش در روز قیامت هست در آن روز عمل نیست فقط حساب و کتاب است. «الیوم عمل و لا حساب و غدا حساب ولا عمل» هر روز قیامت مثل روز دنیا است. مثل روز دنیای شما 60 سال یکسال است روز قیامت هم یعنی همین یک برهه‌ای و یک قطعه‌ای از زندگی انسان عبارتست از یوم الدین «دین» یعنی «جزا». شاید بشود گفت این روز جزا مخصوص قیامت هم نیست ممکن است آن بخشی و قطعه‌ای که نتیجه آن حساب‌ها و کتاب‌ها در آنجا معلوم می‌شود یعنی قطعه بهشت و قطعه دوزخ هم روز جزا به حساب بیایند آنجا هم مالک خدا است «مالک یوم الدین» یعنی صاحب اختیار آن قطعه از زندگانی شما که عمل ندارید آنجا و صرفاً یک پارچه جزا است مالک و صاحب اختیار آن قطعه خدا است. با تلخیص: تفسیر سوره حمد مقام معظم رهبری:👇 https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=40898 🏴 @askquranir 🍂🌼🍂☀️🍂🌼🍂☀️🍂🌼🍂☀️🍂🌼🍂☀️🍂🌼🍂☀️
🍂🌼🍂☀️🍂🌼🍂☀️🍂🌼🍂☀️🍂🌼🍂☀️🍂🌼🍂☀️ 🌷ما در دنیا چیزی به نام مالکیت داریم که این حقیقی نیست مجازی و قراردادی است حتی مالک جسم خودمان نیستیم چطور مالک جسم هستیم که تحولاتش بر خلاف نظر و خواسته ما است خانه ما از قدرت ما است این جسم درد می‌گیرد نابود می‌شود، فاسد می‌شود، ما هیچگونه تسلطی حتی بر این جسم خودمان هم نداریم و در مقابل چشم حسرت زده ما این جسم ذوب می‌شود آب می‌شود و... ما هیچگونه اراده‌ای و قدرتی روی این جسم نداریم این چه جور مالکیتی است ما ضعیفیم «خُلِقَ الْإِنْسانُ ضَعِیفاً»، در مقابل مالکیت الهی ما ضعیفیم بلی یک قدرت ویژه‌ای از طرف پروردگار به انسان داده شده در مقابل حوادث زندگی خودش البته قدرتی است محدود که خدا داده که انسان از او باید استفاده کند و آن قدرت علم و اراده انسانی است اما همین قدرت علم و اراده در قبال حقایق عالم و قدرت و علم الهی هیچ است خود این قدرت، محکوم قدرت و اراده الهی است «وَمَا تَشَاءُونَ إِلَّا أنْ یَشَاءَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِینَ» خوب ما غافلیم در دنیا - در قیامت همین مالکیت ضعیف هم دیگر نیست - در قیامت اعضاء و جوارح شما حرف می‌زنند اعضا و جوارح انسان ستمگر علیه او سخن می‌گویند همه حوادث در آنجا از اختیار انسان خارج است، آنجا روز فعلیت همه بالقوه‌‌های ما است، آن استعدادهائی را که در درون ما بوده هرجور از او استفاده کردیم فعلیت آن استعدادها در قیامت به خودمان برگردانده می‌شود در مقابل او قرار می‌‌‌گیریم که در این باره زیاد صحبت کردند. ♦️ای دریده پوستین یوسفان گرگ برخیز، از این خواب گران ♦️آن کسانی که در دنیا گرگی می‌کنند آنجا گرگند. صحنه عجیبی است قیامت، اگر انسان قیامت را بتواند درست تصور کند، اگر بتواند این باور اساسی را بر وجود و عمل خودش مسلط کند، همه چیز در عالم انتظام صحیحی پیدا خواهد کرد. 💔آن روز آدم بد کار به خدا عرض می‌‌کند: یک فرصت دیگر به من بده. یعنی مجال عمل به من بده، شاید یک کاری کنم که تو را راضی کنم آیه می‌فرماید: «أوَلَم نُعَمِّرکُم ما یَتَذَکَّرُ فیهِ مَن تَذَکَّرَ» آیا ما به تو فرصت ندادیم - فرصت‌ها را باید مغتنم شمرد. به هر حال «مَالِکِ یَوْمِ الدِّین» یک بخش عظیمی از معرفت اسلامی است، کمتر سوره‌ای از سوره‌های قرآن است که راجع به روز قیامت و یوم الدین سخن هشداری و معرفتی در آن نباشد. آن خدائی که ستایش او را می‌کنید او مالک روز جزا است همه چیز در اختیار اوست. اگر کسی با توجه به این «مَالِکِ یَوْمِ الدِّین» تکلم و تلفظ بکند، تأثیرات روانی مهمی برای خود او دارد، چون ما همه کارها را می‌کنیم برای عاقبتش می‌کنیم. خوب، یک جایی هست که همه هیچ کاره‌اند و هیچ کس کاره‌‌ای نیست جز خدای متعال و کار را باید برای خدا کرد تا انسان از او نتیجه بگیرد. با تلخیص: تفسیر سوره حمد مقام معظم رهبری:👇 https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=40898 🏴 @askquranir 🍂🌼🍂☀️🍂🌼🍂☀️🍂🌼🍂☀️🍂🌼🍂☀️🍂🌼🍂☀️
🍂🌼🍂☀️🍂🌼🍂☀️🍂🌼🍂☀️🍂🌼🍂☀️🍂🌼🍂☀️ 🤲بعد می‌رسیم به «إیَّاکَ نَعْبُدُ وإیَّاکَ نَسْتَعِین». دو جمله بسیار عظیمی هستند «إیَّاکَ نَعْبُد» تو را بندگی می‌‌کنیم و «إیَّاکَ نَسْتَعِین» و از تو کمک می‌طلبیم. عبادت یعنی بندگی، عبد یعنی بنده، شاید این جور استفاده شود که عبادت از آن مصدرهائی است که از عبد گرفته شده و بندگی از بنده گرفته شده است کما اینکه ترکیب بندگی هم شاید ابتدا نشان دهد بنده یعنی آن موجودی که در بند یک کسی یا یک چیزی است و بندگی یعنی در بند کسی و چیزی بودن در اختیار کسی یا چیزی بودن؛ انسان بندگی‌‌هائی دارد که بعضی خوب است و بعضی بد. بندگی بر خصلت خوبی خوب است. ☀️بنده علم بنده صفا، طهارت، نور، بندگی انسان در مقابل خدا، یعنی تسلیم خدا بودن. تعبیر رابطه بین خدا و انسان در بسیاری از ادیان آسمانی و در اسلام همین تعبیر بندگی است بنده خدا، بنده خدا یعنی تسلیم خدا و خدا منشاء همه خیرات است. بنده خدا بودن یعنی بنده کمال و خیر و نور مطلق بودن، این خیلی چیز خوبی است، بنده انسان‌ها بودن این چیز خیلی بدی است چون انسان‌ها ناقص و محدودند، بنده انسان‌ها بودن ذلت برای انسان است. بنده قدرت‌های ظالم بودن ذلت برای انسان است. بنده خواهش‌ها و هوس‌‌های نفسانی بودن ذلت برای انسان است پس بندگی از آن جمله چیزهایی نیست که همه جا بد و یا همه جا خوب باشد. بنده خدا بودن یک مفهوم بسیار متعالی‌یی است. 🌷این آیه می‌گوید « إیَّاکَ نَعْبُد» تو را عبادت می‌کنیم البته این غیر از نعبدک هست نعبدک یعنی تو را عبادت می‌کنیم همین اگر به جای این ضمیر متصل خطاب آمدیم ضمیر منفصل آوردیم و قبل از نعبد آوردیم و گفتیم «إیَّاکَ نَعْبُد» معنا یک تفاوت عمده پیدا می‌کند انحصار را می‌فهماند «إیَّاکَ نَعْبُد» یعنی فقط تو را عبادت می‌کنیم و هیچ موجود دیگری را جز تو عبادت نمی‌کنیم. پس در «إیَّاکَ نَعْبُد» یک بحث داریم در اصل بندگی خدا که می‌گوئیم بندگی خدا یعنی بنده فضیلت و خیر و کمال و بندگی فضیلت یعنی در جهت فضیلت حرکت کردن این غیر از بندگی انسانها است که مایه ننگ و ذلت است انسان، همان انسانی که حاضر نیست بگوید من بنده کسی هستم، نوکر کسی هستم، به راحتی می‌گوید من بنده احسان کسی هستم، این را انسان به راحتی قبول می‌کند این برای انسان افتخارآفرین و شرف‌‌آفرین است بندگی که انسان را به کمال برساند. یک بحث دیگر این است که این بندگی کردن بندگی کردن انحصاری است فقط خدا را ما عبادت می‌کنیم و نه غیر خدا را و در قرآن یکی از اصول اساسی، عبادت نکردن غیر خدا است. ان‌شاءالله در بحث‌های قرآن ملاحظه خواهید کرد که یکی از چیزهایی که مکرر در قرآن ذکر می‌شود همین مسئله اجتناب از بندگی غیر خدا است مثلاً درباره خدا گرفتن و معبود گرفتن هوای نفس «أفَرَأیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَوَاهُ» این مضمون در قرآن مکرر ذکر شده است. با تلخیص: تفسیر سوره حمد مقام معظم رهبری:👇 https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=40898 🏴 @askquranir 🍂🌼🍂☀️🍂🌼🍂☀️🍂🌼🍂☀️🍂🌼🍂☀️🍂🌼🍂☀️
🍂🌼🍂☀️🍂🌼🍂☀️🍂🌼🍂☀️🍂🌼🍂☀️🍂🌼🍂☀️ بخشی از تفسیر آیه 72 * علت تکرار نعمتهای بهشت در قرآن، کوچک کردن دنیا در چشم مؤمنان است 🌲چرا خدا وعده‌ی بهشت را در قرآن این‌قدر تکرار میکند و چرا به مؤمنان تک‌تک نعمتها را وعده داده و از غذا، شراب، لحم طیر و... نام برده است؟ این یادآوری پرتکرار علل فراوانی دارد؛ ولی آنچه ما درک و فهم آن را داریم، این است که در این دنیا بر سَر راه مؤمنانی که میخواهند طِبق تکالیف خدا عمل کنند، هزاران خارِ دامنگیر است و انگیزه‌های مخالف فراوانی، از قبیل حُبّ مال، مقام، شهوت، شهرت و زن قرار میگیرد. توفیق در پیمودن صراط مستقیم و منحرف ‌نشدن از آن، زمانی حاصل میشود که زندگی دنیا و زَرق‌وبَرق فریبنده‌ی آن برای مؤمن بی‌اهمّیّت باشد و مجموع زندگی برایش کوچک جلوه کند؛ ولی چنانچه زندگی در نظر او بزرگ آید، رفتنِ راه خدا محال یا مشکل خواهد شد. امّا کسی که اصل زندگی برایش مهم نباشد، راه را آسان طی میکند. 🗻برای مثال، کسانی میتوانند از جادّه‌ای باریک، بین دو کوه، عبور کنند که از پرت ‌شدن نترسند و شجاع باشند. هرکه جان خود را عزیز بدارد، نخواهد رفت؛ امّا آن‌که افتادن را مهم نداند، میرود. خلاصه، در راه سعادت که خیلی باریک و دقیق است، باید قیمتِ زندگی را ناچیز شمرد. 🌳کسی زندگی دنیا برایش ناچیز جلوه خواهد کرد که دنیای بعد و عالَم بعد را بزرگ و پرلذّت و پرنعمت ببیند. آن‌وقت است که رفتن در راه پُرخطر را ناچیز خواهد شمرد و اگر به او گفتند کشته میشوی، در او اثری نخواهد گذاشت و ملامتِ ملامت‌گران در او کارگر نخواهد افتاد؛ چون اصل زندگی برایش مهم نیست. 🦚برای اینکه رنگهای پُرزرق‌و‌بَرق این زندگی در نظر انسان کوچک آید، خداوند مرتّب، نِعَم آن دنیا را در نظر انسان جلوه میدهد و عذاب آخرت را به یادش می‌آورد. اگر انسان بتواند حالتِ دلبستگی‌ نداشتن به دنیا را در خود به‌وجود آورد، خیلی از مشکلات برایش حل میشود. آیات و روایات و این‌همه خُطَبی که در تحقیر دنیا وارد شده، بدین منظور است؛ زیرا اگر به دنیا دلبسته بودی، از راه خواسته‌ها خواهی رفت، ولی اگر دلبسته نبودی، از راه تکلیف خواهی رفت. 🔴بخشی از تفسیر سوره برائت مشتمل بر دروس تفسیر حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در سال ۱۳۵۱ است: https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=39907 🏴 @askquranir 🍂🌼🍂☀️🍂🌼🍂☀️🍂🌼🍂☀️🍂🌼🍂☀️🍂🌼🍂☀️
🍂🌼🍂☀️🍂🌼🍂☀️🍂🌼🍂☀️🍂🌼🍂☀️🍂🌼🍂☀️ بخش بیست و هشتم؛ تفسیر آیه ۷۱ * روح انقلابی اسلام، امر به معروف و نهی از منکر است امر به معروف و نهی از منکر، ضامن بقا و دوام اسلام است؛ یعنی اگر این واجب نباشد و بدان عمل نشود، آن روح صحیح اسلامی در جامعه باقی نخواهند ماند و ازبین خواهد رفت، و به ‌تعبیر ‌دیگر، روح انقلابیِ اسلام، زایل خواهد شد... مسلمانان در حرکت به‌سویِ خدا وظایفی هم دارند. در‌ مجموع، وظیفه‌ی آنها، قدم‌ برداشتن در این مسیر است. نماز یک مسلمان، روزه‌ی او، حجّ او و سایر تکالیفش، همه گامهای او است که در این جادّه‌ی تکامل باید یکی پس از دیگری بردارد تا او را در این مسیر معیّن به ‌جلو ببرد؛ لذا بر شما واجب کرده‌اند در طیّ این مسیر مواظب خود باشید که خسته نشوید و بی‌صبری شما را نگیرد و هوای نفس، و سگِ خشم و غضب، و خوک شهوت بر شما چیره نشود و شیطان فریبتان ندهد. علاوه‌بر همه‌ی اینها، باید مواظب باشید برادران مسلمانتان اشتباه نکنند و اگر دیدید مسلمانی از جادّه و هدف دین منحرف میشود، جلوی او را بگیرید؛ یا اگر دیدید عدّه‌ای پیرو مکتبی بیگانه‌ شده‌اند، جلوی آنان را بگیرید؛ اگر دیدید قافله‌سالار اشتباه میرود، باید مانعش شوید؛ اگر دیدید فساد اخلاقی آمده، باید گرگ فساد را از فرد و اجتماع دور کنید؛ اگر دیدید کاروان از حرکت باز ایستاد، تا فرصت از ‌دست نرفته و گرم هستند و دشمن چیره نشده، کاروان را به‌حرکت در‌آورید؛ چون در شب گرگها حمله خواهند کرد. بخشی از تفسیر آیه ۷۱سوره برائت https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=39896 🏴 @askquranir 🍂🌼🍂☀️🍂🌼🍂☀️🍂🌼🍂☀️🍂🌼🍂☀️🍂🌼🍂☀️
🍂🌼🍂☀️🍂🌼🍂☀️🍂🌼🍂☀️🍂🌼🍂☀️🍂🌼🍂☀️ بخش بیست و ششم؛ تفسیر آیه ۶۷ انفاق کردن، فقط مسائل مالی و پول دادن نیست معلوم است که تشکیلاتی مانند تشکیلات پیامبر(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) برای اداره‌ی امور و حکومتِ اسلامی، احتیاج به مال و پول دارد و حرکت این حکومت تازه‌تأسیس و نیز، سامان ‌دادن جنگ و جهاد، نیازمند امکاناتی است که باید به‌دست مسلمانان فراهم شود؛ لذا منافقان مخالفت میکردند و میگفتند به کسانی که به این فکر جدید گرویده‌اند و گِرد رهبر جدید جمع شده‌اند، پول ندهید تا متفرّق شوند و نظام اسلامی از بین برود و به‌هم بخورد. این نیز، خود نمونه‌ای از نهی از معروفهای آنها بود... منافقان از انفاق آنچه خداوند به آنها عنایت کرده، امساک مینمایند و حاضر نیستند از آنچه دارند برای غیر خودشان مصرف کنند. با بررسی آیات انفاق در قرآن، می‌بینیم که به‌ تصریح بسیاری از این آیات، یا به کمک قرائن، انفاق مالی مراد است؛ امّا در بسیاری دیگر از آیات، سخن از انفاق به‌طور ‌مطلق مطرح شده و مسلّم است که شامل انفاق مالی و نیز غیر مالی میشود. بنابراین، انفاق در قرآن تنها پول‌ دادن نیست. انفاق مالی در برابر انفاقات دیگر بسیار ناچیز است. انفاق این است که آنچه خدا به تو داده، برای دیگران انفاق کنی. ازجمله ویژگی‌های منافق، عدم انفاق است. منافقان برای غیر خودشان انفاق ندارند و اموال و دارایی‌های خود را در جایی به‌کار میبردند که نفعش عاید خودشان شود. مردمی که وجودشان فقط برای خودشان است، مصداقِ «یَقْبِضُونَ أَیْدِیَهُمْ» هستند. مثَل اینها مثَل کرم ابریشمی است که تمام آب دهانش را دور خود میتَنَد و بعد در میان همان دیوار و حصاری که به‌دست خود ساخته، میمیرد و چیزی هم درک نمیکند و بعد از او منفعت آن را دیگری میبرد. ۶۷ https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=39890 🏴 @askquranir 🍂🌼🍂☀️🍂🌼🍂☀️🍂🌼🍂☀️🍂🌼🍂☀️🍂🌼🍂☀️