eitaa logo
کانون گفتگوی قرآنی
797 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
322 ویدیو
61 فایل
با توجه به عدم پاسخگویی به سوالات در انجمن های مرکز ملی برای طرح سوال خود از سامانه پاسخگو استفاده کنید 📱 نرم افزار پاسخگو app.mmpd.ir 🌐 پایگاه پاسخگوی من my.pasokhgoo.ir آیدی مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی در پیام رسان ها @pasokhgoo
مشاهده در ایتا
دانلود
💞🌸💞🌸💞🌸💞🌸💞🌸💞🌸💞🌸💞🌸💞 ⁉️پرسش: آيا درست است كه در قرآن از عشق و محبت نامي برده نشده است؟ ✍️پاسخ: در قرآن کریم از واژه "عشق" استفاده نشده است اما واژه "حب" در موارد بسیار زیادی بکار رفته: 💞«إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ» 💞«إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ» 💞«إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَيُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ» 💞«قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ...»؛ بگو اگر خدا را دوست داريد از من پيروى كنيد تا خدا دوستتان بدارد.(1) «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْدَادًا يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللَّهِ وَالَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ...»؛ و برخى از مردم در برابر خدا همانندهايى [براى او] برمى‏ گزينند و آنها را چون دوستى خدا دوست مى دارند ولى كسانى كه ايمان آورده‏ اند به خدا محبت بيشترى دارند.(2) 💕اینها تماما آیاتی هستند که یا نشان میدهند خداوند چه کسانی را دوست دارد و به آنان محبت دارد یا نشان می دهد راه جلب محبت دو طرفه میان خداوند متعال و بندگانش چه راهی است و هم نشان می دهد بیشترین محبت را چه کسانی به خداوند متعال دارند. 📚پی نوشت ها: (1) آل عمران/ 31. (2) بقره/ 165. http://www.askquran.ir/showthread.php?t=59381 🏴 🏴@skquranir 💞🌸💞🌸💞🌸💞🌸💞🌸💞🌸💞🌸💞🌸💞
🍁🥀🍁🥀🍁🥀🍁🥀🍁🍁🥀🍁🥀🍁🥀🍁🥀🍁🥀🍁 ⁉️پرسش: اگر «مکر» صفت مذمومی است چرا خداوند خود را خیر الماکرین (بهترین مکر کننده) می خواند؟ هم چنین مکر اگر بد است برای همه بد است و اگر به معنای چاره اندیشی است، مگر خدا ناتوان است که به چاره اندیشی نیاز داشته باشد؟ ✍️پاسخ: 🍂مکر در لغت، به معنای تدبیر، چاره اندیشی و بازداشتن کسی از مقصودش است، اعم از آن که در کار بد باشد یا در کار خوب.(1) البته مکر به معنای خدعه و حیله گری که بار منفی دارد، غلبه استعمال پیدا کرده است، نه این که معنای لغوی چنین باشد. اگر هم بپذیریم که حیله و چاره اندیشی بار منفی دارد، خداوند این را در مقابل کسانی که خودشان اقدام به مکر کرده اند به کار برده است، لذا دیگر منفی نیست و با آن معنای مکر که اکنون در زبانها است (نقشه های شیطانی و زیان آور)، تفاوت اساسی دارد. نکته: چاره اندیشی در انسان با چاره اندیشی در خداوند فرق دارد. چاره اندیشی در انسان از روی ضعف و عجز است، بر خلاف خداوند که ضعف در مورد او اصلا معنا ندارد. 💠با توجه به موارد و مصادیق مکر الهی، این مطلب بیشتر روشن می شود: 🍃1. مراد از مکر الهی، تدبیر و چاره اندیشی است که خداوند در مقابل مکر دیگران، انجام داده است: «وَ يَمْكُرُونَ وَ يَمْكُرُ اللَّهُ وَ اللَّهُ خَيْرُ الْماكِرِينَ»؛ آنها چاره مى‏ انديشيدند (و نقشه مى‏ كشيدند)، و خداوند هم تدبير مى ‏كرد، و خدا بهترين چاره جويان و تدبيركنندگان است‏.(2) مراد از «يَمْكُرُونَ» حيله و تدبير مشركين است كه مي خواستند حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) را کشته يا زندانى کرده يا تبعيد نمايند، و مراد از «يَمْكُرُ اللَّهُ» همان تدبير خداوند است كه آن حضرت را مأمور به هجرت نمود.(3) «وَ مَكَرُوا وَ مَكَرَ اللَّهُ وَ اللَّهُ خَيْرُ الْماكِرِينَ»؛ و (يهود و دشمنان مسيح، براى نابودى او و آيينش،) نقشه كشيدند و خداوند (بر حفظ او و آيينش) چاره‏ جويى كرد و خداوند، بهترين چاره‏ جويان است.(4) كه مراد از مكر اول حيله يهود است در باره كشتن عيسى (علیه السلام) و منظور از مكر اللّه، نجات دادن عيسى از دست آنها است.(5) 🍃2. مراد از مکر الهی، نوعی عاقبت و نتیجه مکری است که در برابر خدا به کار برده اند، مانند: «وَ مَكَرُوا مَكْراً وَ مَكَرْنا مَكْراً وَ هُمْ لا يَشْعُرُونَ فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ مَكْرِهِمْ أَنَّا دَمَّرْناهُمْ وَ قَوْمَهُمْ أَجْمَعِينَ»؛ آنها نقشه مهمّى كشيدند، و ما هم نقشه مهمّى، در حالى كه آنها درك نمى‏كردند! بنگر عاقبت توطئه آنها چه شد، كه ما آنها و قومشان همگى را نابود كرديم.(6) منظور از مكر اول، طفره رفتن و انحراف كفار است از پيروى حضرت صالح (علیه السلام)، و غرض از مكر دوم هلاكت و عذاب آنها است كه نتيجه طبيعى مكر آنها بود.(7) 🍃3. مراد از مكر الهی، عذاب خداست، مانند: «أَ فَأَمِنُوا مَكْرَ اللَّهِ فَلا يَأْمَنُ مَكْرَ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْخاسِرُونَ»؛ آيا آنها خود را از مكر الهى در امان مى ‏دانند؟! در حالى كه جز زيانكاران، خود را از مكر (و مجازات) خدا ايمن نمى ‏دانند.(8) هشداری است برای همه که از عذاب الهی غافل نشوید. هر کس از عذاب خدا غافل شد، مشمول عذاب خواهد شد. مراقب باشید نعمتها و ... شما را غافل نکنند و گمان کنید هر کاری (گناه و معصیت) بکنید، در امان هستید و در برابر معصیت، عذاب نمی شوید. به بیان دیگر، مبادا در صورت غفلت و انجام معاصی به گمان در امان بودن از عذاب، مکر الهی که همان عذاب است، شما را در بر بگیرد.(9) 📚پی نوشت ها: (1) راغب، المفردات في غريب القرآن، ص 772؛ قرشی، قاموس قرآن، ج ‏6، ص 265./(2) انفال/ 30./(3) ر.ک: طباطبایی، تفسير الميزان، ترجمه موسوی همدانی، ج ‏9، ص 86؛ مکارم شیرازی و همکاران، تفسير نمونه، ج ‏7، ص 148./(4) آل عمران/ 54./(5) ر.ک: ترجمه تفسير الميزان، ج ‏3، ص 323؛ تفسير نمونه، ج ‏2، ص 567./(6) نمل/50 و 51./(7) ترجمه تفسير الميزان، ج ‏15، ص 535./(8) اعراف/ 99. (9) ر.ک: ترجمه تفسير الميزان، ج ‏8، ص 255 http://www.askquran.ir/showthread.php?t=24192 🏴 🏴@skquranir 🍁🥀🍁🥀🍁🥀🍁🥀🍁🍁🥀🍁🥀🍁🥀🍁🥀🍁🥀🍁
🌿🥗🌿🥗🌿🥗🌿🥗🌿🥗🌿🥗🌿🥗🌿🥗🌿 ⁉️پرسش: با توجه به عصمت پیامبران، علت توبه حضرت داوود چیست؟ ✍️پاسخ: «قَالَ لَقَدْ ظَلَمَكَ بِسُؤَالِ نَعْجَتِكَ إِلىَ‏ نِعَاجِهِ وَ إِنَّ كَثِيرًا مِّنَ الخُلَطَاءِ لَيَبْغِى بَعْضُهُمْ عَلىَ‏ بَعْضٍ إِلَّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ وَ قَلِيلٌ مَّا هُمْ وَ ظَنَّ دَاوُدُ أَنَّمَا فَتَنَّاهُ فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَ خَرَّ رَاكِعًا وَ أَنَابَ» (داوود) گفت: «مسلّماً او با درخواست يك ميش تو براى افزودن آن به ميش هايش، بر تو ستم نموده و بسيارى از شريكان (و دوستان) به يكديگر ستم مى ‏كنند، مگر كسانى كه ايمان آورده و اعمال صالح انجام داده ‏اند امّا عدّه آنان كم است!» داوود دانست كه ما او را (با اين ماجرا) آزموده‏ ايم، از اين رو از پروردگارش طلب آمرزش نمود و به سجده افتاد و توبه كرد.(1) 💠در مورد ماجرای حضرت داوود(علیه السلام) كه خداوند متعال در آیات 24ـ21 سوره "ص" به آن اشاره فرموده است، باید گفت حضرت بین دو نفر قضاوت نمود و قضاوت صحیح هم نمود، ولی چون از طریق علم لدنی كه خداوند به او عطا فرموده بود، و در شرائط و امور عادی هم نباید از آن استفاده می كرد، استفاده نمود؛ ترک اولی محسوب شده و استغفار کرد. در تفسیر اطیب البیان آمده: 🔹ممكن است كه داود (علیه السلام) علم به صدق مدّعى پيدا كرد و از اين جهت اين فرمايش را فرمود و نبايد به علم خود حكم كند، چنانچه از پيغمبر اكرم(صلی الله علیه و آله) است كه فرمود: «انما اقضى بينكم بالبيّنات و الأيمان؛ همانا ما بین شما با دلیل و قسم (مدرک و دلیل) حکم می کنیم»؛ و هم چنين در باب شهادت، شهادت علمى كافى نيست بلكه بايد حسّى باشد؛ و بعيد نيست كه بدون بيّنه و يمين و اقرار، موجب سوء ظن مي شود و همين ترك اولى است.(2) 👈پس در عین حال كه حضرت داوود (علیه السلام) بین آن ها قضاوتی صحیح داشت، ولی چون از علم لدنی استفاده كرده بود، از خداوند طلب استغفار نمود؛ و این از مقوله ترک اولی است، نه ذنب و گناه. ⛔️بنابر این آن گونه كه برخی مطرح می کنند (که حضرت قضاوتی غلط داشته لذا توبه نموده) نیست، چرا كه یک انسان مؤمن هم قضاوت بی حساب نمی كند، چه برسد به پیامبر الهی؛ آن هم پیامبری كه صددرصد مورد تأیید خداوند متعال است. ☀️خداوند در حق حضرت داوود می فرماید: 🌿«وَ اذْكُرْ عَبْدَنَا دَاوُدَ ذَا الْأَيْدِ إِنَّهُ أَوَّاب‏»؛ و به خاطر بياور بنده ما داوود صاحب قدرت را، كه او بسيار توبه‏ كننده بود.(3) 🌿«وَ لَقَدْ آتَيْنا داوُدَ مِنَّا فَضْلاً يا جِبالُ أَوِّبي‏ مَعَهُ وَ الطَّيْرَ وَ أَلَنَّا لَهُ الْحَديدَ»؛ و ما به داوود از سوى خود فضيلتى بزرگ بخشيديم (ما به كوه‏ ها و پرندگان گفتيم) اى كوه‏ ها و اى پرندگان! با او هم‏ آواز شويد و همراه او تسبيح خدا گوييد! و آهن را براى او نرم كرديم.(4) 🌿«وَ وَهَبْنا لِداوُدَ سُلَيْمانَ نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ»؛ ما سليمان را به داوود بخشيديم چه بنده خوبى! زيرا همواره به سوى خدا بازگشت مى‏ كرد (و به ياد او بود)!(5) 📚پی نوشت ها: (1)ص، 24./(2)طیب، اطيب البيان فى تفسير القرآن، ج ‏11، ص 233./(3)ص، 17./(4)سبأ، 10./(5)ص، 30. http://www.askquran.ir/showthread.php?t=17943&page=3 🏴 🏴@skquranir 🌿🥗🌿🥗🌿🥗🌿🥗🌿🥗🌿🥗🌿🥗🌿🥗🌿
🌿🌳🌿🌳🌿🌳🌿🌳🌿🌳🌿🌳🌿🌳🌿🌳🌿🌳🌿 ⁉️پرسش: چرا چندین سوره با نام و القاب پیامبر (صلوات الله علیه) نازل شد!؟ ✍️پاسخ: در بحث نامگذاری سوره های قرآن با سه نظر عمده مواجه هستیم: 🍃1- نامگذاری سوره های قرآن توفیقی و بر اساس دستور پیامبر (صلی الله علیه و آله) و در زمان حیات ایشان صورت گرفته است و لذا بر اساس وحی است. 🍃2- نامگذاری سوره های قرآن اجتهادی و بدست علما و صحابه صورت گرفته است و لذا وحیانی نیست. 🍃3- بخشی از سوره ها در زمان حیات پیامبر (صلی الله علیه و آله) نامگذاری شدند و برخی بعد از رحلت ایشان و بدست علما. هر یک از طرفداران نظریه های فوق برای اثبات مدعای خویش به دلایل و اسنادی استدلال می کنند. 🔹مرحوم معرفت معتقدند: "بیشتر دانشمندان علوم قرآن عقیده دارند که نام های سوره های قرآن کریم توقیفی است و اجتهاد را در آن نقشی نیست و برای مستدل ساختن دیدگاه خویش به احادیثی از رسول خدا (صلوات الله علیه) استناد می جویند که در آنها نام سوره ها مذکور است چنان که در حدیث مشهوری آمده است که آن حضرت به محض نزول آیه یا آیاتی فرمان می داد که آن را در جایگاهش در فلان سوره بنویسند".(1) 🔹به نظر علامه طباطبایی بسیاری از نام های سوره ها، در زمان پیامبر اکرم بر اثر کثرت استعمال تعیین پیدا کرده و هیچ گونه جنبه توقیف شرعی ندارد. این عمل به صورت طبیعی شکل گرفته و نمی توان گفت به دستور رسول الله (صلی الله علیه وآله) می باشد و برای همین نکته است که بسیاری از سوره ها بیش از یک اسم دارند مانند بقره آل عمران نحل توبه غاشیه و ...(2) 👈اگر نامگذاری سُور، وحیانی باشد دیگر نام سوره ها بر اساس وحی تعیین شده است. 👈و اگر بر اساس وحی نباشد، همانگونه که در پست قبل ذکر شد، ممکن است به دلیل وجود نام یا لقبی که به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نسبت داده شده در ابتدا یا متن آن سوره باشد. 📚پی نوشت ها: (1) معرفت، محمد هادی، علوم قرآنی، مؤسسه التمهید، ص 112. (2) با تلخیص طباطبایی، محمد حسین، قرآن در اسلام، ص 147، دفتر انتشارات اسلامی. http://www.askquran.ir/showthread.php?t=58652 🏴 🏴@skquranir 🌿🌳🌿🌳🌿🌳🌿🌳🌿🌳🌿🌳🌿🌳🌿🌳🌿🌳🌿
🔹🔵🔹〰️♾♾🔹🔵🔹♾♾〰️🔹🔵🔹 ⁉️پرسش: در آيه 73 سوره توبه اومده که خداوند به پيامبر(ص) ميگه که با کافران بجنگ و بر آنان سخت بگيرو در آيه 128 سوره آل عمران اومده که هيچ اختياري نسبت به کافران نداريم، يعني حق جنگ يا کشتن اونارو نداريم؟ ✍️پاسخ: هیچ از این دو آیه با هم تناقض و مغایرت ندارند زیرا موضوع هر یک با دیگری متفاوت است. در آیه 73 سوره مبارکه توبه آمده است: يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ جَاهِدِ الْكُفَّارَ وَالْمُنَافِقِينَ وَاغْلُظْ عَلَيْهِمْ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ اى پيامبر با كافران و منافقان جهاد كن و بر آنان سخت بگير و جايگاهشان دوزخ است و چه بد سرانجامى است مرحوم علامه در خصوص این آیه می فرمایندکه :كفار و منافقين مستوجب غلظت و خشونت و جهادند.(1) لذا آیه فوق در فضای ارائه راهکار برای مبارزه با کید منافقین و دشمنی آشکار کفار است. اما در ایه 128 سوره مبارکه آل عمران ،فضای بحث چیز دیگری است .در آیات قبل آمده است: بَلَى إِنْ تَصْبِرُوا وَتَتَّقُوا وَيَأْتُوكُمْ مِنْ فَوْرِهِمْ هَذَا يُمْدِدْكُمْ رَبُّكُمْ بِخَمْسَةِ آلَافٍ مِنَ الْمَلَائِكَةِ مُسَوِّمِينَ(آل عمران /125) آرى اگر صبر كنيد و پرهيزگارى نماييد و با همين جوش [و خروش] بر شما بتازند همانگاه پروردگارتان شما را با پنج هزار فرشته نشاندار يارى خواهد كرد وَمَا جَعَلَهُ اللَّهُ إِلَّا بُشْرَى لَكُمْ وَلِتَطْمَئِنَّ قُلُوبُكُمْ بِهِ وَمَا النَّصْرُ إِلَّا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ(آل عمران/126) و خدا آن [وعده پيروزى] را جز مژده‏ اى براى شما قرار نداد تا [بدين وسيله شادمان شويد و] دلهاى شما بدان آرامش يابد و پيروزى جز از جانب خداوند تواناى حكيم نيست لِيَقْطَعَ طَرَفًا مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَوْ يَكْبِتَهُمْ فَيَنْقَلِبُوا خَائِبِينَ (آل عمران/127) تا برخى از كسانى را كه كافر شده‏ اند نابود كند يا آنان را خوار سازد تا نوميد بازگردند حال پس از ذکر این امدادهای غیبی (اعم از نصرت مومنین و افکندن رعب در دل کفار ) می فرماید: لَيْسَ لَكَ مِنَ الْأَمْرِ شَيْءٌ أَوْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ أَوْ يُعَذِّبَهُمْ فَإِنَّهُمْ ظَالِمُونَ هيچ يك از اين كارها در اختيار تو نيست‏ يا [خدا] بر آنان مى ‏بخشايد يا عذابشان مى ‏كند زيرا آنان ستمكارند لذا همانطور که ملاحظه میکنید فضای آیه 128 آل عمران با 73 توبه، کاملا فضایی متفاوت و در دو موضوع جدا ست. در آن آیه صحبت بر سر راهکار برخورد و مقابله با کفار و منافقین بود و در آیات مورد بحث از سوره مبارکه آل عمران صحبت از امداهای غیبی و نصرت مومنین و شکست و خذلان و نهایت کار کفار است که اختیار این امور با خداوند است. لذا هیچ تناقضی وجود ندارد. 📚پی نوشت: (1)- المیزان، ذیل آیه 73 سوره مبارکه توبه http://www.askquran.ir/showthread.php?t=57060 🏴 🏴@skquranir 🔹🔵🔹〰️♾♾🔹🔵🔹♾♾〰️🔹🔵🔹
⚜️⚜️⚜️⚜️⚜️⚜️ ⚜️⚜️⚜️ ⚜️⚜️ ⚜️ ⁉️پرسش: آل عمران چه کسانی بودند؟ تفاوت آن ها با موسی بن عمران در چه بود که خاندان حضرت موسی (علیه السلام) برتری نیافت؟ چرا فقط نام حضرت آدم و نوح در کنار آل ابراهیم و آل عمران آمد؟ ✍️پاسخ را در سایت مطالعه کنید:👇 http://www.askquran.ir/showthread.php?t=58534&page=2 🏴 🏴@skquranir ⚜️ ⚜️⚜️ ⚜️⚜️⚜️ ⚜️⚜️⚜️⚜️⚜️⚜️
❤️🕊❤️🕊❤️🕊❤️🕊❤️🕊❤️🕊❤️🕊 ⁉️پرسش: محل ادراک و تفکر طبق ادبیات قرآن همان قلب صنوبری است که در سینه قرار دارد؟ ✍️پاسخ: لغت دانان متخصص در ادبیات قرآنی قلب را به چند معنی آورده اند: ❤️1- قلب به معنای خالص هر چیزی و برتر و شریف آن مثل قلب انسان. ❤️2- تغییر و تحول چیزی از حالتی به حالتی دیگر مثل تغییر لباس از رویی به روی دیگر. 🕊علمای لغت تصریح کرده اند که گاهی از عقل و یا روح تعبیر به قلب می شود. ✅قلب اولا برای خالص چیزی و ارزشمند و شریف آن گفته می شود و معنای دیگر ردّ چیزی از صورتی به صورت دیگر می باشد. معنای اول مثل قلب انسان و موجودات دیگر بخاطر اینکه خالص ترین و ارزشمندترین چیز در وجود انسان است. خالص و شریف هر چیز قلب اوست. ✅اصل معنایی دوم در قلب: برگرداندن لباس است. و یا برگرداندن و چرخاندن لب.(1) 🕊❤️قلب همان دل و روح است و گاهی برای قلب استعمال می شود. و از عقل هم تعبیر به قلب می شود. منظور از اینکه گفته می شود. کسی که قلب داشته باشد. یعنی عقل داشته باشد.(2) 💠 راغب می گوید: قلب چیزی برگرداندن آن از حالتی به حالت دیگر است. مثل قلب لباس که پشت و رو کردن آن است. اموری که چنین حالتی داشته باشند. از آنها تعبیر به قلب می شود. مثل روح، علم، و شجاعت و غیر آن مانند عقل. مثلا علم برگرداندن جهل به دانش است. و یا عقل برگرداندن جهل به دانایی است. و در همه اینها حالتی از تغییر است.(3) 👈با توجه به معنای قلب در نزد عرب مراد از قلب در قرآن چیزی که معروف در نزد ما می باشد نیست. بلکه آنهم یکی از مصادیق قلب است. و در واقع معنای حقیقی قلب روح می باشد. که شریف ترین و با ارزش ترین دارایی انسان است. علاوه بر اینکه قلب صنوبری که کار پمپاژ خون در بدن و رساندن آن به سلول های بدن را دارد محل ادراک نیست و از جنس مجردات است. بلکه کارش عملیاتی و جسمی است. و مراد از قلب برای ادراک در آیات قرآن مثل: «افلم يسيروا في الارض فتكون لهم قلوب يعقلون بها او ءاذان يسمعون بها فانها لا تعمي الابصار و لكن تعمي القلوب التی في الصدور» عقل های انسانی و فطرت آنها می باشد. 📚پی نوشت ها: (1) حسن مصطفوی؛ التحقیق فی کلمات القرآن، ج9، ص303. (2) ‏التحقیق فی کلمات القرآن، ج9، ص303. (3) مفردات الفاظ القرآن، ص681. (4) حج/ 46. http://www.askquran.ir/showthread.php?t=32767 🏴 🏴@skquranir ❤️🕊❤️🕊❤️🕊❤️🕊❤️🕊❤️🕊❤️🕊
🍃🌳🍃🌳🍃🌳🍃🌳🍃🌳🍃🌳🍃🌳🍃🌳🍃🌳🍃 ⁉️پرسش: در مورد عالم برزخ، زنده شدن بعد از مرگ، زندگی برزخی و خیراتی که برای اموات هدیه می کنیم اطلاعاتی می خواستم. ✍️پاسخ را در سایت مطالعه کنید:👇 http://www.askquran.ir/showthread.php?t=56612 🏴 🏴@skquranir 🍃🌳🍃🌳🍃🌳🍃🌳🍃🌳🍃🌳🍃🌳🍃🌳🍃🌳🍃
🌱🥗🌱🥗🌱🥗🌱🥗🌱🥗🌱🥗🌱🥗🌱 ⁉️پرسش: در شبانه روز 10 بار به خداوند مي گویيم «صِراطَ الَّذینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِم». كسانی كه خداوند به آن ها نعمت داده است كيانند؟ و اين نعمت ها چيست؟ ✍️پاسخ: قرآن کریم در آیه ای دیگر افراد مورد نعمت خدا را چهار گروه معرفى مى‏كند: پيامبران، صديقين، شهداء و صالحين: «وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقِينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحِينَ وَ حَسُنَ أُولئِكَ رَفِيقاً»؛ كسانى كه دستورات خدا و پيامبر را اطاعت كنند، خدا آنها را با كسانى قرار مى ‏دهد كه مشمول نعمت خود ساخته، از پيامبران و رهبران صادق و راستين و جانبازان و شهيدان راه خدا و افراد صالح، و اينان رفيقان خوبى هستند.(1) 💠در روایتی امام صادق (علیه السلام) فرمودند: مراد از قول خداوند در سوره حمد «صِراطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ» یعنی پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) و ذریه ایشان (اهلبیت علیهم السلام).(2) 🌿در روایت دیگری در تفسیر این آیه، از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نقل شده: شیعیان و پیروان علی بن ابیطالب، کسانی هستند که خداوند با ولایت علی بن ابیطالب بر آن ها نعمت فرستاد، آن ها مغضوب و گمراه نیستند.(3) هم چنین در روایت دیگری امام صادق (علیه السلام) فرمودند: ما راه روشن، و صراط مستقیم به سوی خداوندیم، و ما از نعمت های خداوند بر خلائق هستیم.(4) 🌳علامه طباطبایی(ره) قائل است مقام اصحاب صراط مستقیم که خداوند بر آن ها نعمت داده، بالاتر از مؤمنان است. ایشان چنین می آورد: با توجه به آیات 68 و 69 سوره نساء، معلوم مى‏ شود اصحاب صراط مستقيم، يعنى (الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ)، قدر و منزلت و درجه بلندترى از درجه مؤمنين خالص دارند، حتى مؤمنينى كه دل ها و اعمالشان از ضلالت و شرک و ظلم، به طور كلى خالص است. لذا مؤمنين با اين كه فضائل والایی را دارا هستند، با این حال، در فضيلت كامل نيستند و هنوز ظرفيت آن را دارند كه خود را به (الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ) برسانند، و با پر كردن بقيه ظرفيت خود، همنشين با آنان شوند، و به درجه آنان برسند. بعید نیست آن بقیه ظرفیت وجودی که کامل شدنش باعث می شود اصحاب صراط مستقیم بالاتر از مؤمنان باشند، نوعى علم و ايمان خاصى به خدا باشد، چون در آيه «يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجاتٍ»(5) دارندگان علم را از مؤمنين بالاتر دانسته، معلوم مى ‏شود: برترى (الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ) از مؤمنين، به داشتن همان علمى است كه خدا به آنان داده، نه علمى كه خود از مسير عادى كسب كنند. د👈ر نتیجه، اصحاب صراط مستقيم كه (أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ) به خاطر داشتن نعمتى كه خدا به ايشان داده، (يعنى نعمت علمى مخصوص)، قدر و منزلت بالاترى دارند، و حتى از دارندگان نعمت ايمان كامل نيز بالاترند (6) 💠نتیجه: مصداق اتم و اکمل «انعمت علیهم» پیامبران و معصومین (علیهم السلام) هستند و آن نعمت نیز مقام و علم مخصوصی است که خداوند به آن ها عطا فرموده است. 📚پی نوشت ها: (1) نساء/ 69. (2) تفسير نور الثقلين، ج ‏1، ص 23. (3) همان، ج ‏1، ص 24. (4) همان. (5) مجادله/ 11. (6) ر.ک: ترجمه تفسیر الميزان، ج ‏1، ص 49. http://www.askquran.ir/showthread.php?t=24098&page=3 🏴 🏴@skquranir 🌱🥗🌱🥗🌱🥗🌱🥗🌱🥗🌱🥗🌱🥗🌱
🕊🦋🕊🦋🕊🦋🕊🦋🕊🦋🕊🦋🕊🦋🕊🦋 ⁉️پرسش: از چه حشرات و جانوراني در قرآن کريم ياد شده است؟ ✍️پاسخ: در قرآن کریم نام حدود 35 حیوان آمده است. پرندگان و حشراتی که در قرآن از آنها نام برده شده، عبارتند از: سلوى = بلدرچین (بقره،57)، بَعوض = پشه (بقره،26)، ذباب = مگس (حجّ،73)، نحل = زنبور عسل (نحل،68)، عنکبوت (عنکبوت،41)، جراد = ملخ (اعراف، 133)، هدهد = شانه به سر (نمل،27)، غراب = کلاغ (مائده، 31)، ابابیل = احتمالا پرستو (فیل،3)، نمل = مورچه (نمل، 18)، فراش = پروانه (قارعه،4)، قُمَّل = شپش (اعراف،133) علاوه بر موارد فوق، نام حیوانات دیگری نیز در قرآن وجود دارد، چون: قرده = میمون (بقره،65)، بغال = استر (نحل،16)، غنم، نعجه، ضأن و معز = گوسفند (انعام ،143 ـ 146؛ ص، 23 ـ 24)، ذئب = گرگ (یوسف،15)، بعیر و جَمَل = شتر (یوسف،65 ؛ اعراف،40؛ ...)، قَسْوَرَة = شیر (مدثّر،51)، خَیْل و جیاد (جمع جواد) و صافنات (جمع صافنه) = اسب (نحل،8 ؛ ص،51)، بقر = گاو (بقره،70)، عِجْل = گوساله (هود،69)، حیّه = مار (طه،20)، ثُعبان = اژدها (اعراف، 107)، حمار و حمیر = اُلاغ (نحل،8 ؛ بقره،259؛ ...)، خنزیر = خوک (بقره،173)، کَلْب = سگ (اعراف،176)، ، نون و حوت = ماهى (انبیاء،87 ؛ کهف،63)، ضفادع = قورباغه (اعراف،133)، فیل (فیل، 105)؛ همچنین مى‌توان از بحیره، سائبه، حام و وصیله (مائده،103) به عنوان نام هایى براى اصنافى از شتر و گوسفند که در میان عرب جاهلى رایج بوده است نام برد. http://www.askquran.ir/showthread.php?t=56116 🏴 🏴@skquranir 🕊🦋🕊🦋🕊🦋🕊🦋🕊🦋🕊🦋🕊🦋🕊🦋
♦️🔴♦️ ♦️🔴♦️ ♦️🔴♦️ ♦️🔴♦️ ♦️🔴♦️ ⁉️پرسش: این که در قرآن آمده جهنم محل عبور همه است، آیا شامل همه افراد می شود و یا استثناء هم دارد؟ ✍️پاسخ: «وَ إِنْ مِنْكُمْ إِلاَّ وارِدُها كانَ عَلى‏ رَبِّكَ حَتْماً مَقْضِيًّا * ثُمَّ نُنَجِّي الَّذينَ اتَّقَوْا وَ نَذَرُ الظَّالِمينَ فيها جِثِيًّا»؛ و همه شما (بدون استثنا) وارد جهنم مى ‏شويد اين امرى است حتمى و قطعى بر پروردگارت! سپس آن ها را كه تقوا پيشه كردند از آن رهايى مى ‏بخشيم و ظالمان را - در حالى كه (از ضعف و ذلّت) به زانو درآمده‏اند - در آن رها مى ‏سازيم در تفسير اين دو آيه در ميان مفسران گفتگوى دامنه ‏دارى است، بر اساس اين كه منظور از ورود چيست؟ 🔴بعضى از مفسران معتقدند كه "ورود" در اين جا به معنى نزديک شدن و اشراف پيدا كردن است، يعنى همه مردم، خوبان و بدان، بدون استثنا براى حسابرسى يا براى مشاهده سرنوشت نهايى بدكاران، به كنار جهنم مى ‏آيند، سپس خداوند پرهيزگاران را رهايى مى ‏بخشد و ستمگران را در آن رها مى‏ كند. 🔥تفسير دومى كه اكثر مفسران آن را انتخاب كرده ‏اند اين است كه "ورود" در اين جا به معنى دخول است و به اين ترتيب همه انسان ها بدون استثناء، نيک و بد، وارد جهنم مى ‏شوند، منتها دوزخ بر نيكان سرد و سالم خواهد بود، همان گونه كه آتش نمرود بر ابراهيم: «يا نارُ كُونِي بَرْداً وَ سَلاماً عَلى‏ إِبْراهِيمَ». 💠چرا كه آتش با آن ها سنخيت ندارد گويى از آنان دور مى ‏شود و فرار مى ‏كند، و هر جا آن ها قرار مى ‏گيرند خاموش مى ‏گردد، ولى دوزخيان كه تناسب با آتش دوزخ دارند هم چون ماده قابل اشتعالى كه به آتش برسد فورا شعله ‏ور مى ‏شوند. ظاهر آيه فوق با تفسير دوم هماهنگ است، زيرا معنى اصلى ورود، دخول است و غير آن نياز به قرينه دارد، علاوه بر اين جمله «ثُمَّ نُنَجِّي الَّذِينَ اتَّقَوْا» (سپس پرهيزگاران را نجات مى ‏دهيم) هم چون جمله «نَذَرُ الظَّالِمِينَ فِيها» (ستمگران را در آن وا مى ‏گذاريم) همه شاهد براى اين معنى است.. ⚜️بعلاوه روايات متعددى در تفسير آيه رسيده است كه اين معنى را كاملا تقويت مى ‏كند. پاسخ کامل را در سایت مطالعه کنید:👇 http://www.askquran.ir/showthread.php?t=23854 ♦️🔴♦️ ♦️🔴♦️ ♦️🔴♦️ ♦️🔴♦️ ♦️🔴♦️ 🏴 🏴@skquranir
🍃🌳🍃🌳🍃🌳🍃🌳🍃🌳🍃🌳🍃🌳🍃🌳🍃🌳🍃 ⁉️پرسش: نظر قران در باره اهميت دو موضوع تدبر و تفكر چيست؟ كداميك از اين دو مورد اهميت بيشتری دارد؟ ✍️پاسخ: 💠در «تفسیرالميزان» در معنای تدبر آمده است: تدبر، يعنی گرفتن چيزی بعد از چيز ديگر و در مورد آيات قرآن به معنای تأمل در آيه پس از آيه ديگر و يا تأمل بعد از تأمل است.(1) هم چنين در تفسير «نمونه» آمده: «تدبر» از ماده «دبر» (بر وزن أبر) به معنی بررسی نتايج و عواقب چيزی است؛ به عكس تفكر كه بيشتر به بررسی علل و اسباب چيزی گفته می‌شود.(2) در «مجمع البیان» نیز آمده: فرق ميان تدبر و تفكر اين است كه تدبر، نظر در سرانجام، ولى تفكر، نظر در دلايل است.(3) 👈چند نکته: 🍃1. اصل اهمیت و ارزش تفکر و تدبر، نیاز به بیان و اثبات ندارد، و بدیهی و بر همگان هم روشن است. 🍃2. توصیه قرآن به این موارد، و تاکید و تکرار آن ها به تناسب آیات و موضوعات، علاوه بر بیان اهمیت و ارزش آن ها، بر اهمیت و ارزش آن موضوعی که توصیه به تفکر و تدبر در آن شده اشاره دارد. لذا باید در اموری که توصیه به تفکر و تدبر شده، تمرکز بیشتری نمود تا به مراد خداوند و پیام الهی او نزدیکتر شده و بدان جامه عمل پوشاند. 🍃3. با بیانی معمولی و ساده شاید بتوان گفت: تفکر، همان تامل کردن و اندیشیدن در چیزی برای هدایت و رسیدن به مطلوب و مقصود است. یعنی چگونه این مسیر را طی کنم تا به آن مقصود برسم. و تدبر، به گونه ای توجه و دقتش بر روی آخر و عاقبت یک چیز است، چه بسا به دنبال آخر و عاقبتی مطلوب است؛ یعنی توجه به عواقب و سرانجام امور. البته تفاوت های دقیق لغوی بیان شده که نیازی به پرداختن به آن ها نیست. 🍃4. با توجه به حیطه و محدوده تفکر و تدبر، و این که یکی به مقدمات و ابتدا بیشتر ناظر است، و دیگری بر دقت به عاقبت و آخر کار؛ چه لزومی دارد که در مقایسه بین آن دو بخواهیم یکی را انتخاب نماییم، چون هر دو در جایگاه خود از اهمیت بسزایی برخوردار هستند و نمی توان از هیچ کدام چشم پوشی کرد و گفت یکی از دیگری مهمتر است؛ و همین که قرآن هم به هر دو تاکید دارد، ناظر به اهمیت هر دو است؛ و در مقام ترجیح یکی بر دیگری و این که یکی مهمتر از دیگری است نیست. 🔹بیانی دیگر: اگر چه در معنای لغوی آمده که تفکر بیشتر بر ابتدا و دلالت ها تمرکز دارد، و تدبر بر عاقبت اندیشی و انتهای امر؛ ولی مشکل است تصور کنیم که کسی راجع به امری تفکر کند اما نسبت به انتها و سرانجام آن فکر نکند؛ چنان که مشکل است تصور کنیم که کسی در امری تدبر کند بدون این که نسبت به ابتدا و دلالت های موجود برای انجام و تحقق بهتر آن امر، اندیشه نکند. لذا در تدبر، تفکر هم هست؛ همان طور که در تفکر نیز نوعی تدبر هست. البته تدبر حاکی از تعمق و دقت بیشتر است. از اینرو نمی توان تدبری خالی از تفکر، تصور کرد؛ در تدبر، تفکر هم خوابیده است. ⚜️با این بیان، در جایی ندیدم کسی بطور واضح این دو را از هم جدا دانسته و یا به یکی اکتفا نموده و از دیگری دست بکشد. حتی از نظر دقت لغوی، هر کدام به حیث و جهتی تاکید دارند، یکی بر ابتدا و مدلولات انجام امر، و دیگری بر حیث عاقبت اندیشی امر تاکید بیشتری دارد. لذا اکثرا تفاوت این دو را از همین جهت و حیث، دانسته اند. 📕ضمنا در کتب لغت، بین "النظر و الفكر" و بين "النظر و التأمّل" و بین "البديهة و الرويّة" و بين "التفكّر و التدبّر"، و ... تفاوت هایی بیان شده که خارج از حوصله این گفتگو است و اگر کسی بخواهد می تواند کتب مربوطه(4) ذیل واژه فکر و دبر مراجعه نماید. 📚پی نوشت ها: (1) ترجمه تفسير الميزان، نرم افزار جامع التفاسیر نور، ج ‏5، ص 26. (2) تفسير نمونه، نرم افزار جامع التفاسیر نور، ج ‏4، ص 28 و 29. (3) مجمع البيان في تفسير القرآن، نرم افزار جامع التفاسیر نور، ج ‏3، ص 124. (4) ر.ک: التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج ‏9 و ج ‏3؛ مجمع البحرين، ج ‏3، ص 298؛ كتاب العين، ج ‏8؛ لسان العرب، ج ‏4؛ المفردات في غريب القرآن، واژه فکر و دبر؛ قاموس قرآن، ج ‏2؛ و ... . http://www.askquran.ir/showthread.php?t=22066&page=2 🏴 🏴@skquranir 🍃🌳🍃🌳🍃🌳🍃🌳🍃🌳🍃🌳🍃🌳🍃🌳🍃🌳🍃
🌱🥗🌱🥗🌱🥗🌱🥗🌱🥗🌱🥗🌱🥗🌱🥗🌱🥗🌱🥗 ⁉️پرسش: آيا آيه «قُلْ إِنَّ اللَّهَ يُضِلُّ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ أَنابَ» (رعد/27) با عدل الهي منافات ندارد؟ ✍️پاسخ: چند نکته: 📖خداوند متعال زمینه و امکانات هدایت و راهنمایی را برای همه انسان ها فراهم نموده و به آن ها نیز اختیار داده تا مسیر حرکت خویش را انتخاب نمایند. از طرفی خداوند قوانین و سنت هایی دارد و هر کس به گونه ای مسیر زندگی و حرکت خویش را انتخاب نمود که مشمول این سنت ها شد، سنت الهی در مورد او جاری می شود. 🏃🏽‍♂️کسی که در مسیر کمال و در پی جلب رضایت الهی گام بردارد مشمول سنت هدایت الهی قرار می گیرد. سنت هدایت در مورد نیکوکاران و نیز توبه کنندگان و ... جاری می شود. 👣کسی که از مسیر حق منحرف شود و در مسیر باطل حرکت کند، اگر تا حدی پیش برود که زمینه رشد و هدایت را در خود نابود کند، مشمول سنت اضلال و گمراهی قرار می گیرد. سنت اضلال در مورد کافران، ظالمان، فاسقان، مسرفان و ... جاری می شود. ضمنا کسی نمی تواند سنت الهی را تغییر داده یا تبدیل نماید. 💠بنابر این، چون از ابتدا انسان به اختیار خود تعیین مسیر نموده، و از طرفی تذکر و آگاهی های لازم به او داده شده است، در صورت اجرای سنت الهی در مورد او، بی عدالتی نشده است. 📖بیان تفسیری: 🍃1. مساله هدايت و ضلالت، مستند به خداوند سبحان است. او هر كه را بخواهد هدايت و هر كه را بخواهد گمراه مى‏ كند. 🍃2. سنت الهی بر این تعلق گرفته که كسانى را هدايت می نمايد كه بسوى او بازگشت كنند: «يَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ أَنابَ»(7) و كسانى را گمراه می كند كه به آيات واضحه و روشن او كفر بورزند: «وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ هادٍ» كسانى را كه از اهل كفر و مكر، خداوند گمراهشان كرده باشد ديگر هدايت شدنى نيستند.(8) این بر اساس سنت الهی و نظام متقنى است كه دائما جريان داشته و هرگز خلل نمى‏ پذيرد.(9) 🍃3. هميشه اعمال و كردار انسان، نتائج و ثمرات و بازتاب خاصى دارد. اگر انسان به دنبال عمل نيك باشد، نتيجه آن، روشن‏ بينى و توفيق و هدايت بيشتر به سوى خدا و انجام اعمال بهتر است: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقاناً»؛ اگر پرهيزگارى پيشه كنيد خداوند حس تشخيص حق از باطل را در شما زنده مى‏ كند و به شما روشن‏ بينى عطا مى ‏فرمايد.(10) 👣اگر انسان به دنبال زشتی ها برود، تاريكى و تيرگى قلبش افزون مى‏ گردد، و به سوى گناه بيشترى سوق داده مى‏ شود، و گاه تا سر حد انكار خداوند مى‏ رسند: «ثُمَّ كانَ عاقِبَةَ الَّذِينَ أَساؤُا السُّواى‏ أَنْ كَذَّبُوا بِآياتِ اللَّهِ وَ كانُوا بِها يَسْتَهْزِؤُنَ»؛ عاقبت افرادى كه اعمال بد انجام مى ‏دهند به اين جا منتهى شد كه آيات خدا را تكذيب كردند و مورد استهزاء قرار دادند.(11) و در آيه ديگر: «فَلَمَّا زاغُوا أَزاغَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ» هنگامى كه از حق برگشتند خداوند دل هاى آن ها را برگردانيد.(12) 🍃4. پس اگر خدا به كسانى توفيق هدايت مى‏ دهد و يا از كسانى توفيق را سلب مى‏ كند نتيجه مستقيم اعمال خود آن ها است. 💠به عبارت دیگر: كسى كه متصف به صفت توبه و رجوع به حق باشد و افكار و عقايدش در گرو هواهای نفسانیش نباشد، خداوند او را با اين دعوت حقه (قرآن) هدايت مى‏ فرمايد. و كسى كه افكار و عقايدش در قيد هوای نفسش گرفتار باشد گمراه مى‏ شود و از آيات قرآن نیز منتفع نمى‏ گردد، هر چند كه معجزه هم باشد: «وَ ما تُغْنِي الْآياتُ وَ النُّذُرُ عَنْ قَوْمٍ لا يُؤْمِنُونَ»(13).(14) 🔴پاسخ کامل و منابع را در سایت مطالعه کنید:👇 http://www.askquran.ir/showthread.php?t=27496 🏴 🏴@skquranir 🌱🥗🌱🥗🌱🥗🌱🥗🌱🥗🌱🥗🌱🥗🌱🥗🌱🥗🌱🥗
🍂🌼🍂🌼🍂 🌼🍂🌼 🍂🌼 🌼 ⁉️پرسش: چرا خداوند پبامبر (صلي الله عليه و آله) را در آياتي مانند آيه 43 سوره توبه مورد عتاب و عفو قرار داده است؟ ✍️پاسخ را در سایت مطالعه کنید:👇 http://www.askquran.ir/showthread.php?t=27410 🏴 🏴@skquranir 🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼
🌱🌎🌱🌎🌱🌎🌱🌎🌱🌎 ⁉️پرسش: خداوند از هیچ چیز تاثیر نمی پذیرد و وقتی به چیزی می گوید "باش" بی درنگ موجود می شود. با توجه به آیات ذیل، چگونه کاری می تواند برای خداوند سخت تر از کار دیگری باشد؟ «أَ أَنْتُمْ أَشَدُّ خَلْقاً أَمِ السَّماءُ بَناها» (نازعات/ 27) آيا آفريدن شما سخت ‏تر است يا آسمان كه خدايش بنا كرده؟ «فَاسْتَفْتِهِمْ أَ هُمْ أَشَدُّ خَلْقاً أَمْ مَنْ خَلَقْنا إِنَّا خَلَقْناهُمْ مِنْ طينٍ لازِبٍ» (صافات/ 11) از آنان سؤال كن آيا آفرينش آن ها سخت‏ تر است يا آفريده‏ هاى ديگر ما، كه انسان ها را از گل چسبناک آفريده‏ ايم؟ ✍️پاسخ اجمالی: این که خدا می فرماید اشد خلقا به نسبت به انسان ها است یعنی انسان با مشاهده آسمان ها و زمین و ظرایف و لطایف و نظم موجود در آن ها خود به خود اقرار به والا و برتر بودن خلق آن ها می کند ولی این به معنای سخت تر بودن خلقت آن ها برای خدا نیست چرا که تمامی موجودات امکانی در برابر خدا بالسویه بوده و خلق آن ها به محض اراده الهی صورت می پذیرد. ✍️پاسخ مشروح و کامل را در سایت مطالعه کنید:👇 http://www.askquran.ir/showthread.php?t=34039 🏴 🏴@skquranir 🌱🌎🌱🌎🌱🌎🌱🌎🌱🌎
💐🌷💐🌷💐🌷💐🌷💐🌷💐🌷💐🌷💐🌷💐🌷💐🌷 🌷💐🌷 💐🌷💐 💐🌷 💐🌷 🌷 💐 ⁉️پرسش: آیا در قرآن آیه ای برای احترام به عقل مردم آمده است؟ ✍️پاسخ: 💠عقل در دین اسلام از جایگاه ویژه ای برخوردار است تا جایی که یکی از منابع اربعه در شناخت احکام لحاظ شده است. دین ما نه تنها به مقابله با عقل و تعقل بر نخواسته بلکه به گونه ای شگفت آور به آن اهمیت داده تا آنجا که بیش از 900 بار واژه عقل و فکر و مشتقات آن در قرآن آمده است. 📖قرآن کریم با عبارت های مختلفی از عقل تجلیل کرده است و مردم را به تفکر در امور مختلفی امر کرده است که به قسمتی از آن ها اشاره می کنیم: 🍃1-خداوند انسان‌ را اشرف‌ و افضل‌ و برتر از اكثريت‌ آنان‌ قرار داده‌ است‌: «وَلَقَدْ كَرَّمْنَابَنِي‌ءَ ادَمَ... وَ فَضَّلْنا'هُمْ عَلَي‌' كَثِيرِ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلاً» وجه این تمایز از نظر داشتن‌ عقل‌ و قدرت‌ انديشه‌ است‌. 🍃2- تعقل زیر بنای اصول دین. 🍃3-تشویق به تفکر در در قرآن و سنت 🍃4- حمایت قرآن از عقل در برابر عادات و رسوم اجتماعی 🍃5- حمایت از عقل در برابر اکثریت 🍃6- قرآن بدترین مردم را کسانی می داند که تعقل نمی کنند 🍃7- قرآن رسيدن‌ به‌ عمق‌ و كنه‌ معرفت‌ را مختص‌ صاحبان‌ تفكر و انديشه‌ قرار می دهد 🍃8-آیاتی که از تعقل و تفکر نکردن نهی می کند که همه گوشه ای از اهمیت عقل و تعقل انسانی در قرآن است. ✍️برای مطالعه پاسخ مشروح، به سایت مراجعه بفرمایید:👇 http://www.askquran.ir/showthread.php?t=31635 🏴 🏴@skquranir 💐🌷💐🌷💐🌷💐🌷💐🌷💐🌷💐🌷💐🌷💐🌷💐🌷
🍂🥀🍂🥀🍂🥀🍂🥀🍂🥀🍂🥀🍂🥀🍂🥀🍂🥀🍂 🥀🍂🥀 🥀🍂🥀 🍂🥀 🥀🍂 🥀 🥀 ⁉️پرسش: «کل جبار عنید» خطاب به چه کسانی است؟! ✍️پاسخ: 🌾خاب از ماده خيبة (بر وزن غيبت ) به معنى از دست رفتن مطلوب است كه با كلمه نوميدى در فارسى تقريبا مساوى است. (جبار) در اينجا به معنى متكبر و گردنكش است، و در حديثى آمده كه زنى به حضور پيامبر آمد پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) دستورى به او داد، او سرپيچى كرد و و فرمان پيامبر را اجرا ننمود، پيامبر فرمود: دعوها فانها جباره: او را رها كنيد كه زن سركشى است. ولى كلمه (جبار) گاهى بر خداوند نيز اطلاق مى شود كه به معنى ديگرى است و آن (اصلاح كننده موجود نيازمند به اصلاح) و يا (كسى كه مسلط بر همه چيز است) مى باشد. 🍂كلمه (عنيد) در اصل از (عند) (بر وزن رند) به معنى سمت و ناحيه است، و در اينجا به معنى انحراف و گرايش به غير راه حق آمده است. و لذا در روايتى از پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) مى خوانيم كه فرمود: "كل جبار عنيد من ابى ان يقول لا اله الا الله": جبار عنيد كسى است كه از گفتن لا اله الا الله ابا كند و در حديثى از امام باقر (عليه السلام) مى خوانيم "العنيد المعرض عن الحق": عنيد كسى است كه از حق روى گردان باشد. جالب اينكه (جبار) اشاره به صفت نفسانى يعنى روح سركشى است، و (عنيد) اشاره به اثر آن صفت در افعال انسان است كه او را از حق منحرف مى گرداند. 📚تفسیر نمونه ذیل آیه مربوطه. http://www.askquran.ir/showthread.php?t=54554 🏴 🏴@skquranir 🍂🥀🍂🥀🍂🥀🍂🥀🍂🥀🍂🥀🥀🍂🥀🍂🥀🍂
🌿🌴🌿🌴🌿🌴🌿🌴🌿🌴🌿🌴🌿🌴🌿🌴🌿🌴🌿 🌴🌿🌴 🌴🌿🌴 🌿🌴 🌴🌿 🌴 🌴 ⁉️پرسش: منظور از کلمه (جنبنده ای) در آیه زیر چیست؟ «وَ إِذَا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ أَخْرَجْنَا لَهُمْ دَابَّةً مِّنَ الْأَرْضِ تُكَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ كَانُوا بِآيَاتِنَا لَا يُوقِنُونَ» چون قول [عذاب] بر ايشان واجب گردد جنبنده‏ اى را از زمين براى آنان بيرون مى‏ آوريم كه با ايشان سخن گويد كه مردم [چنان كه بايد] به نشانه ‏هاى ما يقين نداشتند. ✍️پاسخ: طبق روایات متعدد و معتبری كه از رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) وارد شده این دابه، حضرت علی (علیه السلام) است. حتی خود ایشان لقب "دابه" را به امام علی (علیه السلام) دادند و فرمودند: كسی غیر از او شایسته این تعبیر نیست.(10) و هم چنین در روایات دیگری كه از اهل بیت (علیهم السلام) وارد شده آمده كه این "دابه" به عنوان نشانه و آیت الهی است، و كسی نیست جز امیرالمؤمنین علی (علیه آلاف التحیة و السلام). ✍️پاسخ کامل را در سایت مطالعه کنید:👇 http://www.askquran.ir/showthread.php?t=20284&page=2 🏴 🏴@skquranir 🌿🌴🌿🌴🌿🌴🌿🌴🌿🌴🌿🌴🌿🌴🌿🌴🌿🌴🌿
🔹☀️🔹☀️🔹☀️🔹☀️🔹☀️🔹☀️🔹☀️🔹☀️🔹☀️🔹 ⁉️پرسش: در قرآن مواردی هست که در مورد آموزش توسط خدا صحبت شده، مثلا: «رَبِّ قَدْ آتَيْتَنِي مِنَ الْمُلْكِ وَ عَلَّمْتَنِي مِن تَأْوِيلِ الأَحَادِيثِ فَاطِرَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ أَنتَ وَلِيِّي فِي الدُّنُيَا وَالآخِرَةِ تَوَفَّنِي مُسْلِمًا وَأَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ» سؤال: خداوند به چه کس یا کسانی، چرا و به واسطه چه چیزی و چگونه آموزش می دهد؟ ✍️پاسخ: به نظر می رسد مراد شما آموزش غیر اکتسابی و خدادادی است. با این حساب، کسانی که مشمول این آموزش هستند انبیاء و اولیاء و مقربان الهی هستند. البته افراد عادی هم هستند که بر اثر کسب درجات و مقامات معنوی، به قابلیت و لیاقتی نائل شده اند که این عنایت به آن ها هم رسیده است. 🕊این گونه تربیت و تعلیم، به وسیله فرشتگان الهی، و یا الهامات الهی و عنایات غیبی است که کیفیت و چگونگی آن بر ما روشن نیست؛ مگر تا حدی که در روایات به آن اشاره شده باشد. ☀️امام علی (علیه السلام) می فرمایند: از همان لحظه ای كه پیامبر(صلی الله علیه و آله) را از شیر گرفتند، خداوند بزرگ ترین فرشته (جبرئیل) خود را مأمور تربیت پیامبر (صلی الله علیه و آله) كرد، تا شب و روز او را به راه های بزرگواری و راستی اخلاق نیكو راهنمایی كند. و من همواره با پیامبر بودم، چونان فرزند كه همواره با مادر است.(1) 🍂روایت دیگر؛ یک یهودی از یهودیان شام و از عالمان یهود، آمد در مجلسی که اصحاب رسول خدا در آن بودند، از جمله حضرت علی (علیه السلام). آن یهودی رو کرد به ایشان و گفت: یوسف [در مسیر نبوت] سختی های فراق و جدایی، حبس در زندان، تنهایی و ترس را تحمل کرد. ☀️امام فرمودند: همین طور است. و رسول خدا (صلی الله علیه و آله) سختی های غربت، و فراق و جدایی از اهل و اولاد و اموال را تحمل کرد، و [به اجبار] از حرم امن الهی مهاجرت نمود. وقتی خداوند غم و حزن او را دید، رؤیایی مانند رؤیای یوسف و تأویل آن، به ایشان نشان داد و تحقق و صدق آن رؤیا را هم بر عالمیان آشکار نمود: « لَقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْيا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرامَ إِنْ شاءَ اللَّهُ آمِنِينَ مُحَلِّقِينَ رُؤُسَكُمْ وَ مُقَصِّرِينَ لا تَخافُونَ»(2).(3) 🌸با این بیان، این آموزش می تواند به صورت وحی، الهام، رؤیای صادقه، و ... از طرف خداوند، نسبت به افراد خاصی انجام شود که کیفیت و چگونگی و جزئیات آن برای ما قابل فهم و درک نیست. البته الهام و ... به افراد عادی ـ اگر بر آن آموزش صدق کند ـ می تواند از این مقوله باشد. 👈نکته مهم: القائات و الهامات می تواند بر افراد عادی هم وارد شود، ولی فرق الهام به افراد عادی، با الهام به معصومین در این است که معصومین اطمینان دارند که این القاء و الهام حتما از جانب پروردگار است، ولی غیر معصوم نمی تواند به این اطمینان برسد چرا که ممکن است وسوسه شیطان، القائات هوای نفس و ... باشد. 👈مطلبی دیگر؛ طريقه رسيدن به علم و حکمت را روايات و آيات قرآن كريم بيان كرده اند؛ در روايتی می خوانيم: «من عمل بما يعلم، ورّثه اللّه علم ما لم يعلم» هر كس به آنچه می داند عمل كند. خداوند آن چه را نمی داند به او ياد می دهد.(4) در آيات نيز می خوانيم: «وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ يُعَلِّمُكُمُ اللَّه»؛ هر كسی تقوای الهی پيشه كند خداوند علم و حكمت را به او آموزش می دهد.(5) نکته: نبايد چگونگی تعليم خداوند را با موجودات مادی قياس نمود. افزون بر این که تقوای الهی و عمل به قوانين و دستورات الهی موجب بالاتر رفتن رتبه وجودی هر انسانی می شود؛ هر انسانی كه رتبه وجويش بالا برود به نسبت رتبه جودی اش، صاحب حكمت و علم می گردد . 📚پی نوشت ها: (1) نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، خطبه 192 / 118. (2) فتح/ 27. (3) تفسير كنزالدقائق و بحر الغرائب، ج ‏6، ص 385. (4) التوحيد، الصدوق، ص 416. (5) انفال/ 29. http://www.askquran.ir/showthread.php?t=18761 🏴 🏴@skquranir 🔹☀️🔹☀️🔹☀️🔹☀️🔹☀️🔹☀️🔹☀️🔹☀️🔹☀️🔹
🍁🌻🍁🌻🍁🌻🍁🌻🍁🌻🍁🌻🍁🌻🍁🌻🍁🌻🍁 🌻🍁 🍁🌻 🍁 🍁 ⁉️پرسش: دو مقاله بسیار جالب خواندم که تفسیر ریاضی سوره مبارکه اسراء و کهف، سال نابودی رژیم اسرائیل را مشخص می نماید. آیا صحیح است؟ ✍️پاسخ: تفسیر قرآن و فهم مراد خداوند از آیات الهی بایستی بر اساس معیارهای تفسیری باشد. در تفسیر قرآن باید آیات دیگر، روایات معصومین (علیهم السلام)، عقل و ... مد نظر قرار گرفته شود. 🌿اگر چه آیات قرآن دارای بطون مختلف بوده، و یا قرآن ذو وجوه بوده و قابلیت حمل بر تفسیر و برداشت های گوناگون را دارد؛ ولی هر تفسیر و برداشتی از آیات قرآن نیاز به مستند و دلیل دارد. البته ممکن است دلیلی هم بر رد این بیان ریاضی از آیات، نداشته باشیم؛ ولی نمی توان آن را به خداوند نسبت داد و گفت مراد الهی از این آیات چنین است. ⛔️بنابر این، این ادعاها اگر هم صحیح باشد، صرف ادعا است و نمی توان آن ها را به خداوند و قرآن نسبت داد. ⚔️بین دانشمندان و مفسران قرآنی اختلاف است و با وجود خطاهایی که در آن وجود دارد صحت همه مواردی که ذکر شده و نیز اعجاز بودن آن، به اثبات نرسیده و حتی برخی، انتقادهایی به آن داشته و آن را نپذیرفته اند.(1) بنابر این؛ نمی توان این مطالب (برداشت ریاضی از قرآن و ...) را به عنوان تفسیر قرآن و مراد الهی پذیرفت. کما این که برای اثبات حقانیت و معجزه بودن قرآن نیز اصلا نیازی به این مطالب نیست و معجزه بودن قرآن در جای خود به اثبات رسیده است. 📚پی نوشت: (1) ر.ک: علوم قرآنى، ص 341؛ تفسير نمونه، ج ‏25، ص 237. http://www.askquran.ir/showthread.php?t=17963 🏴 🏴@skquranir 🍁🌻🍁🌻🍁🌻🍁🌻🍁🌻🍁🌻🍁🌻🍁🌻🍁🌻🍁
🥗🌍🥗🌍🥗🌍🥗🌍🥗🌍🥗🌍🥗🌍🥗🌍🥗🌍🥗 ⁉️پرسش: چرا خداوند برای خودش از ضمیر مذکر (هو) استفاده می کند؟ و چرا کلمه «ارض» در قرآن فقط به صورت مفرد آمده است؟ ✍️پاسخ: ✅ علت این که خداوند در قرآن کریم از ضمیر مذکر برای خودش استفاده نموده این است که قرآن به زبان عربی نازل شده، و در زبان عربی برای موجودی که مؤنث نباشد، ضمیر مذکر بکار می رود، ولو مذکر هم نبوده باشد. هم چنان که در این زبان در حال تردید، ضمائر و اسماء اشاره، به شکل مذکر می آید. البته نشانه های لفظی مذکر و مؤنث بیان کننده منزلت و جایگاه ارزشی نمی باشند. ✅مطلب دیگر؛ اين كه واژه «ارض» در قرآن مجيد همواره مفرد آمده، به احتمال قوى علتش آن است كه آن چه غير از زمين است نسبت به ما آسمان محسوب مى ‏شود، مثلاً مريخ گرچه فى حد نفسه يک كره و زمين است، ولى نسبت به ما ـ كه بالاى سر ماست ـ آسمان حساب مى ‏شود. 🌍 بنابر این، ما یک زمين بيشتر نداریم و آن هم كه زير پاى ماست؛ لذا قرآن آن را همواره مفرد بكار برده است.(1) 📚پی نوشت: (1) قرشی، قاموس قرآن، نرم افزار جامع التفاسیر نور، ج ‏1، ص 59. http://www.askquran.ir/showthread.php?t=18418&page=2 🏴 🏴@skquranir 🥗🌍🥗🌍🥗🌍🥗🌍🥗🌍🥗🌍🥗🌍🥗🌍🥗🌍🥗
🌴🕋🌴🕋🌴🕋🌴🕋🌴🕋🌴🕋🌴🕋🌴🕋🌴🕋🌴 ⁉️پرسش: دین حنیف چیست؟ چرا خداوند گفته دین حنیف و نگفته دین اسلام؟ ✍️پاسخ: چند نکته: 🍃1. "حنيف" از ماده "حنف" (بر وزن كنف) به معنى تمايل از باطل به سوى حق و از كجى به راستى است.(9) امام صادق (عليه السلام) در تفسير عبارت «حَنِيفاً مُسْلِماً» فرمودند: «خَالِصاً مُخْلِصاً لَيْسَ فِيهِ شَيْ‏ءٌ مِنْ عِبَادَةِ الْأَوْثَان‏»؛ يعنى ابراهيم شخصى خالص و برگزيده بود كه در او ذره‏اى از پرستش بت‏ها نبود.(10) 🍃2. حنيف به معنى مستقيم و مايل به طرف حق است، و دين مستقيم دينى است كه كمترين اعوجاج و انحراف از حق و حقيقت در اعتقادات و دستورات اخلاقى و احكام آن يافت نشود و احكام آن موافق حكمت و مصلحت باشد، و اين خاصيت تنها در دين اسلام است.(11) در روایت آمده که حضرت على (عليه السلام) فرمودند: «... كانَ حَنِيفاً مُسْلِماً على دين محمد صلى الله عليه و آله»؛ دين ابراهيم همان دين محمّد (صلى اللَّه عليه و آله) بود.(12) 🍃3. حنيف به كسى گفته مى‏ شود كه در مسير باشد، ولى بت‏ پرستان آن را در مورد خود بكار مى‏ بردند و مشركان نيز "حنفاء" خوانده مى‏ شدند. تا این که آیه شریفه با آوردن كلمه‏ ى «مُسْلِماً» در كنار كلمه‏ ى «حَنِيفاً»، هم دامن ابراهيم را از لوث شرک پاک كرده است و هم دامن اين كلمه مقدّس را از لوث مشركان.(13) 🍃4. دین حضرت ابراهیم (علیه السلام) دین اسلام بوده است، و قرآن به این مطلب در چندین آیه اشاره فرموده است: «ما كانَ إِبْراهيمُ يَهُودِيًّا وَ لا نَصْرانِيًّا وَ لكِنْ كانَ حَنيفاً مُسْلِماً وَ ما كانَ مِنَ الْمُشْرِكينَ»(14) «إِذْ قَالَ لَهُ رَبُّهُ أَسْلِمْ قَالَ أَسْلَمْتُ لِرَبّ‏ِ الْعَالَمِينَ»(15) «وَ وَصىَ‏ بهِا إِبْرَاهِمُ بَنِيهِ وَ يَعْقُوبُ يَابَنىِ‏َّ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى‏ لَكُمُ الدِّينَ فَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَ أَنتُم مُّسْلِمُونَ»(16) «وَ ما جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ مِلَّةَ أَبيكُمْ إِبْراهيمَ هُوَ سَمَّاكُمُ الْمُسْلِمينَ مِنْ قَبْلُ»(17) «رَبَّنا وَ اجْعَلْنا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِنا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَكَ وَ أَرِنا مَناسِكَنا وَ تُبْ عَلَيْنا إِنَّكَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحيمُ»(18) 🍃5. معنای حنیف، پاک و فطری است و همان دین اسلام است. البته همه ادیان الهی به نوعی اسلام نامیده می شوند، چون اسلام به معنای تسلیم در برابر خداوند است، ولی دین اسلام اسم خاص برای آخرین دین الهی است، و با این که دیگر ادیان الهی هم به نوعی اسلام نامیده می شوند ولی خداوند در مورد حضرت ابراهیم آن ها را به کار نبرده و فقط تعبیر اسلام را به کار برده است. پاسخ کامل به همراه منابع را در سایت ببینید:👇 http://www.askquran.ir/showthread.php?t=30957 🏴 🏴@skquranir
🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼 ⁉️پرسش: سوره 15 قرآن، سوره حجر است. حجر در نام این سوره به چه معناست؟ ✍️پاسخ: نام این سوره، از این آیه شریفه گرفته شده است: «وَ لَقَدْ كَذَّبَ أَصحابُ الحِجْرِ الْمُرْسَلِينَ»؛ و «اصحاب حِجر» [قوم ثمود] پيامبران را تكذيب كردند!(1) 💠اصحاب حجر، همان قوم ثمود هستند که پیامبرشان حضرت صالح (علیه السلام) بود. و حِجر، نام شهر یا سرزمینی است که آن ها در آن ساکن بودند.(2) 🔹حجر، شهرى بود در مسير كاروان مدينه و شام، در يك منزلى (نزدیکی) "وادى القرى" و در جنوب "تيمه" و امروز تقريبا اثرى از آن نيست. 🌴مى‏ گويند اين شهر در گذشته يكى از شهرهاى تجارى عربستان بوده، و تا آن جا اهميت داشته كه "بطلميوس" در نوشته ‏ هايش به عنوان يک شهر تجارى از آن نام برده است، و "پلين" جغرافى ‏دان رومى از آن بنام "حجرى" ياد مى‏ كند. 🔹در روايتى مى‏ خوانيم كه در سال نهم هجرت كه پيامبر براى دفع سپاه روم به تبوک لشگر كشى كردند، سربازان اسلام مى‏ خواستند در اين منزل توقفى كنند، پيامبر (صلی الله علیه و آله) مانع آن ها شدند و فرمودند: اين جا همان منطقه قوم ثمود است كه عذاب الهى بر آن ها فرود آمد.(3) 💠"حِجر" را گاهى عقل، گاهى منع، و گاهى حرام معنى كرده ‏اند؛ البته حق آن است كه همه آن ها از يک ريشه اند. عقل را حجر گفته ‏اند، زیرا شخص را از خواسته ‏هاى نفس منع می كند: «هَلْ فِي ذلِكَ قَسَمٌ لِذِي حِجْرٍ»؛ آيا در آن بر صاحب عقل سوگندى هست؟ (4) ⛔️هم چنین حرام را از جهت ممنوع بودن، حِجر گفته‏ اند: «وَ قالُوا هذِهِ أَنْعامٌ وَ حَرْثٌ حِجْرٌ لا يَطْعَمُها إِلَّا مَنْ نَشاءُ»؛ گفتند اين انعام و كشت، حرام است، آن را جز آن كه بخواهيم نمی خورد.(5) 🔴گفته می شود فلانى در حجر فلان كس است، يعنى در منع اوست و او را از تصرّف در مال و ساير احوالش منع می كند، و جمع آن حجور است، مثل: «وَ رَبائِبُكُمُ اللَّاتِي فِي حُجُورِكُمْ»؛ و نادختری هايتان كه در حجر و ضمان و تربيت شمااند.(6) 👈اصحاب حجر، همان قوم ثمود، قوم صالح‏ اند. حجر، محلى محصور از سنگ ها است، و چون آن ها از كوه ها خانه می تراشيدند و خانه‏ هايشان محصور از سنگ ها بوده، اصحاب حجر خوانده شدند، يعنى مردمی كه در محلی که از سنگ احاطه شده، زندگى می كردند. 🔹تحجير (سنگ چین) آن است كه بر اطراف محلى سنگ بچينند، محل سنگ چین شده را حِجر (بر وزن علم) گويند، حجر كعبه (حجر اسماعيل) از همین جهت گفته می شود. 🕋حجر اسماعیل، از این جهت به این نام گفته می شود که ممنوع است طواف کننده، آن را در طواف داخل کند.(7) 📚پی نوشت ها: (1) حجر/ 80./(2) مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ‏6، ص 528./(3) تفسير نمونه، ج ‏11، ص 123./(4) فجر/ 5./(5) انعام/ 138./(6) نساء/ 23./(7) ر.ک: المفردات في غريب القرآن، ص 220؛ قاموس قرآن، ج 2، ص 108 و 109. http://www.askquran.ir/showthread.php?t=31796 🏴 🏴@skquranir 🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼
🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 ⁉️پرسش: خداوند متعال در آیه شریفه 19 از سوره یونس می فرماید: «و ما كان الناس الا امة وحدة فاختلفوا و لو لا كلمة سبقت من ربك لقضى بينهم فيما فيه يختلفون» منظور از کلمه ای که در ازل از حق سبقت یافته چیست؟ کدام کلمه است که از حق سبقت یافته؟ ✍️پاسخ: «کلمه» معانی مختلفی دارد که یکی از آن ها، وعده الهی است. 🔥و مراد از «کلمه» در این آیه، وعده الهی به مهلت دادن و تأخیر عذاب تا روز قیامت است. این وعده الهی، ازلی است و از همان ابتدای هبوط حضرت آدم (علیه السلام)، رقم خورده است لذا مقدم است بر این حکم الهی که در اختلاف دو گروه موحد و مشرک، مقتضای حکم الهی، هلاکت اهل باطل است. «كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّكَ» = وعده الهی به مهلت دادن و تأخیر عذاب تا روز قیامت. 👈توجه: این «کلمه» بر حضرت حق سبقت نگرفته و اصلا چنین چیزی معنا ندارد، بلکه این کلمه، وعده الهی است که ازلی بوده و مقدم بر احکام بعدی است، لذا بر احکام بعدی سبقت گرفته و مقدم است، پس نسبت به آن ها ازلی است. 💠به بیان دیگر؛ معنای «مِنْ رَبِّكَ» یعنی کلمه و وعده ای که از سوی خداوند صادر شده که از احکام ازلی و ابتدایی است و مقدم بر احکام بعدی است. پاسخ کامل:👇 http://www.askquran.ir/showthread.php?t=31977 🏴 🏴@skquranir 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🌿💐🌿💐🌿💐🌿💐🌿💐🌿💐🌿💐 ⁉️پرسش: مواد چهارگانه اى كه در روز حج اکبر اعلام شد چه بود؟ ✍️پاسخ: «وَ أَذانٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ إِلَى النَّاسِ يَوْمَ الْحَجِّ الْأَكْبَرِ أَنَّ اللَّهَ بَري‏ءٌ مِنَ الْمُشْرِكينَ وَ رَسُولُهُ»؛ و اين، اعلامى است از ناحيه خدا و پيامبرش به (عموم) مردم در روز حج اكبر [روز عيد قربان‏] كه خداوند و پيامبرش از مشركان بيزارند!(1) در تفسیر نمونه آمده: گرچه قرآن اعلام بيزارى و برائت خدا را از مشركان به صورت سر بسته بيان كرده است، اما از روايات اسلامى استفاده مى‏ شود كه على (علیه السلام) مأمور بود چهار موضوع را به مردم ابلاغ كند: 🍃1- الغاى پيمان مشركان. 🍃2- عدم حق شركت آن ها در مراسم حج در سال آينده. 🍃3- ممنوع بودن طواف افراد عريان و برهنه كه تا آن زمان در ميان مشركان رايج بود. 🍃4- ممنوع بودن ورود مشركان در خانه خدا. (در بعضى از روايات به عدم دخول بت پرستان در خانه كعبه اشاره شده است).(2) 💠پاسخ کامل را در سایت مطالعه کنید:👇 http://www.askquran.ir/showthread.php?t=33825 🏴 🏴@skquranir 🌿💐🌿💐🌿💐🌿💐🌿💐🌿💐🌿💐