eitaa logo
کانــال رسمــــــی اندیشـــــکـده اسمــــــا
661 دنبال‌کننده
9.1هزار عکس
8.8هزار ویدیو
82 فایل
اندیشکده اسما @asmaandishkade ارتباط با آدمین @AK00TA
مشاهده در ایتا
دانلود
☑️تدین و اعتقاد به اسلام، انقلاب، قانون اساسی و خط امام 🇮🇷کانال اندیشکده اسما 🇮🇷👇 @asmaandishkade
🍂 🔻 مردی که خواب نمی‌دید/ ۱۰۵ خاطرات مهندس اسداله خالدی نوشته داود بختیاری ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ سرمای شب زمستانی تا استخوانم فرورفت. درد داشت رگ و پی ام را از هم می درید. لب پایینی ام را به دندان گرفتم فایده نداشت. فکرم متمرکز نمی‌شد. از تصور اینکه خودم را خیس کنم به وحشت افتاده بودم. چمباتمه زدم. درد برای لحظه ای آرام گرفت و بعد وحشتناک تر از قبل پهلوهایم را چنگ انداخت. دست محمود را گرفتم و از جا بلند شدم. محمود تا کمر خم شد رو حفاظ ماشین. خفه راننده را صدا زد. راننده با عصبانیت چیزی گفت که نشنیدم. محمود دوباره حرفش را تکرار کرد. - باید نگه دارید حالش خوب نیست .... خدا را خوش نمی آید - خطرناک است ... نمیفهمی .... تازه جواب موفق را کی می‌دهد؟ ... - من ... تو ترمز کن ... به خاطر خدا ..... با ایستادن خاور به کمک محمود خودم را بالا کشیدم و پا گذاشتم رو پله های آهنی چسبیده به دیواره. جان پایین رفتن نداشتم. کافی بود خودم را شل کنم. رو آخرین پله پریدم پایین پوتین های واکس خورده ام تو گل فرو رفت. بچه ها مزه پراندند. به سنگینی دویدم تو تاریکی وقتی برگشتم صدای خرخر خفه بیسیم موفق شنیده می‌شد. ایستاده بود کنار پله های خاور چشم‌های گشاد شده اش از تو سیاهی شب زده بود بیرون. رگ گردنش به کلفتی دو انگشت اشاره شده بود. بی توجه به او دست گرفتم به پله. صدایش درآمده مثل گلوله ای که با خفه کن منفجر شده باشد. با مسخره کردن بچه ها جدی تر شد. - هی ... چه موقع شاشیدن است؟! با نگاه چپ چپ موفق صداها برید. سر تا پایم را برانداز کرد. سر تکان داد و مثل آقا معلم‌ها تند گفت - تو آخر کار دستمان می‌دهی ... خجالت نمی‌کشی؟ بی آن که سر بلند کنم و جوابی دهم با پوتینهای گلی از پله های خاور بالا کشیدم. از خجالت تو صورت بچه ها نگاه نمی‌کردم. از خودم که باعث دردسر شده بودم بدم آمد. جز ضرر برای لشکر چه داشتم؟ موفق راست می‌گفت من فقط دست و پاگیر بودم. نمی‌دانم چند کیلومتر رفته بودیم که یکهو ماشین‌ها ترمز کردند. - پیاده شوید ... پیاده شوید ... این جا خرمشهر است. - یا امام زمان خرمشهر برای چه؟ این را گفتم و به محمود که کنارم ایستاده بود نگاه کردم. فقط‌شانه هایش را بالا انداخت. آسمان را انگار ریسه کشیده بودند. پشت هم روشن و خاموش می شد. بعد گلوله بود که مثل نقل و نبات پاشیده می‌شد رو شهر بی دفاع. خمیده خمیده پشت سر هم و کنار هم پشت سر موفق راه افتادیم. آخر صف چند تا از بچه ها گلوله خورده بودند. سه نفرشان در دم شهید شده بودند. بقیه تا صبح زنده ماندند. از دیوار فروریخته خانه‌ای پریدیم داخل. گلوله توپ ساختمان را نصف کرده بود. بچه ها ردیف شدند تو حیاط. موفق دستور داد چادر بزرگی بزنیم. تو چادر و جاهای سالم خانه کنار هم چمباتمه زدیم. نباید می‌خوابیدیم. آماده باش کامل بود صدای هواپیماها و بمب‌هاشان گوش‌ها را کر می‌کرد. اعصابها از بیخوابی خط افتاده بود. پلک ها رو به بالا خشکیده بود. مردمک‌ها تکان نمی خورد. سر پا چرت می‌زدیم. - حالا آوردنمان اینجا که چه؟ ... دارد صبح میشود .... کافی است یکی از آن هواپیماها بمب‌هایش را خالی کند رو خانه ... این را یکی از بچه ها از تو چادر گفت و پا کوبید رو زمین. موفق دوید طرف چادر. فقط یک خط کش کم داشت. صدای محمود را از بیخ گوش‌ام شنیدم. - راست می‌گوید ... اینجا خیلی خطرناک است. - آره .... ولی حتما برنامه ای دارند ... بیخود که جمع مان نمی‌کنند یکجا .... برای آن که بچه ها را از خواب آلودگی در بیاورم. شروع کردم به قرآن خواندن. •┈••✾○✾••┈• ادامه دارد 🇮🇷کانال اندیشکده اسما 🇮🇷👇 @asmaandishkade
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴چگونه ترس از انزوا، افراد و نخبگان جامعه را به گرداب سکوت گرفتار می‌کند! ▪️امروز از اصلی‌ترین تکنیک‌های ایجاد مارپیج سکوت برای تحقق سناریوی خطرناک اندلسی سازی ارعاب و تمسخر کسانی است که در هر سطحی بدنبال اقامه‌ی فریضه‌ی امربه‌معروف‌ونهی‌ازمنکر هستند. ❌در مقابل منکرات جامعه ساکت نباشیم . 🇮🇷کانال اندیشکده اسما 🇮🇷👇 @asmaandishkade
تعداد نیروهای ارتش آمریکا که در نزدیکی مرزهای ایران مستقر هستند؛ اندیشکده موسوم به موسسه صلح ایالات متحده (USIP) نقشه‌ای منتشر کرده که طبق آن تخمین زده می‌شود؛ارتش آمریکا؛؟ ۲۵۰۰ نیرو در ترکیه، ۲۵۰۰ نیرو در عراق، ۵۰۰ نیرو در سوریه، ۳۰۰۰ نیرو در اردن، ۱۳۵۰۰ نیرو در کویت، ۵۰۰۰ نیرو در بحرین، ۸۰۰۰ نیرو در قطر، ۲۷۰۰ نیرو در عربستان سعودی، ۶۰۰ نیرو در عمان و ۳۵۰۰ نیرو در خاک امارات متحده عربی، مستقر کرده است. 🇮🇷کانال اندیشکده اسما 🇮🇷👇 @asmaandishkade
کره اسب امریکایی کم و بیش ، از توافق اخیر ایران و امریکا، جهت تبادل زندانیان و پول های بلوکه شده ایران در کره جنوبی، مطلع هستید ، پیرامون این مساله دو نکته عرض میکنم . ۱- دولت کره جنوبی در این ماجرا ثابت کرد ؛نه تنها دولت یک ملت نیست و استقلال و هویتی ندارد ، بلکه در حد یک کره اسب است. ماموریتش؛ سواری دادن به امریکاییهاست . شاید در این حد هم که دولت مردان کره جنوبی را کره اسب امریکایی می نامیم برای آنها افتخار باشد . اینکه پول بلوکه شده ناشی از تجارت ایران با کره جنوبی باید با اجازه امریکاییها و جهت آزاد سازی زندانیان امریکایی آزاد شود ، لکه ننگ ابدی در کارنامه کشور کره جنوبی است. یادمان باشد اینگونه کشورها، با این حد از سرسپردگی و بیچارگی و ذلت ، صندلی های سازمان ملل را از طرف یک ملت اشغال کرده اند. بنابراین اگر ایران در سازمان ملل رای ندارد ، بخاطر بی هویت بودن اکثر کشورهای عضو سازمان ملل است . ۲-**هویت زندانیان ایرانی در اسارت آمریکا، که باید آزاد شوند ، کاملا روشن و باعث افتخار ماست.** عده ای با هویت ایرانی اصیل و با غیرت که در خاک آمریکا حضور داشتند، بدلیل اتهامات واهی توسط دولت مستکبر آمریکا، اسیر و به گروگان گرفته شدند، دولت ایران تلاش میکند آنها را آزاد و به خاک مقدس ایران منتقل کند . اما هویت زندانیان امریکایی در بند ایران جالب است. اینها دارای ریشه بظاهر ایرانی هستند ، بدلیل خیانت به ملت ایران و مزدوری برای آمریکاییها دستگیر شده بودند. این بدبخت ها برابر این توافق به خاک آمریکا منتقل میشوند، در حالیکه خاک آمریکا، خاک آمریکا است ، هرگز نمی تواند اینها را در خود بپذیرد و جذب کند. ای کاش می فهمیدند، شرف حضور در زندان ایران ، بهتر از جولان دادن چند روزه در خیابانهای آمریکا است. اینها در حقیقت از این بعد زندانی و آواره میشوند و مانند مزدوران و خائنین ایرانی که جلوتر از اینها به خاک کشورهای بیگانه متواری شده بودند ، بدلیل نداشتن ریشه ، خیلی رود ، خودشان و نسل آنها برای همیشه تاریخ از روی زمین ، محو و نابود میشود. 🇮🇷کانال اندیشکده اسما 🇮🇷👇 @asmaandishkade
🔴روایت سردار رادان از اجرای طرح مقابله با بی‌حجابی ♦️فرمانده کل انتظامی:شاید در کل کشور به تعداد انگشتان یک دست بودند افرادی که در برابر پلیس مقاومت کردند و قانون (داشتن ) را رعایت نکردند. ♦️دستگیری‌ها بسیار کم بوده است،دلیلش هم این است که اکثر خانم‌ها و دخترانی که حجابشان ایراد داشته از روی غفلت بوده و بعد از تذکر پلیس حجابشان را رعایت کردند. ♦️اگر فردی بر این موضوع (بی‌حجابی) اصرار داشته باشد،حتماً توسط مأموران پلیس دستگیر وتحویل مقامات قضایی می‌شود تا برابر قانون با او برخورد شود. ♦️گروهی هم هستند که بی‌حجابی را در فضای مجازی ترویج می‌دهند که مستقیماً افرادی را مخاطب قرار می‌دهند وعامدانه این جرم را مرتکب می‌شوند به همین دلیل برخورد قضایی با اینها سخت‌تر خواهد شد. ➖➖➖➖➖➖➖ ✍پی نوشت: اینجا است سردار عزیز تنها در چند روز معدود،ضابطین انتظامی و بسیج در سه نقطه ایلام ماه گذشته تذکراتی دادند و تمام...!! نه احدی از پرسنل تابع شما درین استان سندی از تذکر لسانی شان جز آن چند روز ماه گذشته!موجود است و نه اگر بارها به آنها برای تذکر به مکشفه کنار دست شان تذکر داده شده،ذره ای حرکت کرده اند! در آن چند روز معدود هم طبق مستندات؛ ضابط انتظامی هیچ برخوردی با قانون شکن کاملا جری وقیح مقاوم نداشته و صرفا تماشاچی و ناظر منفعل بوده! ❌تکلیف مردم ایلام ما را روشن کنید سردار!این گزارشات رسمی که ما مردم شواهدی برایش در عمل ندیده ایم آزارمان میدهد! 📲با کسب اجازه از سردار؛از امروز پرسنل تابعتان را در ایلام با ثبت مستند تصویری(دوربین مخفی)انجام یا ترک فعل شان در این حوزه می آزماییم. 🇮🇷کانال اندیشکده اسما 🇮🇷👇 @asmaandishkade
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 اطلاعیه مهم سازمان اطلاعات سپاه مبنی بر تماس‌های مشکوک برای دعوت به اغتشاشات و تخریب اموال عمومی از سمت سازمان تروریستی منافقین در صورت مشاهده موضوع فوق به شماره تماس ستاد خبری سازمان اطلاعات سپاه (۱۱۴) اطلاع رسانی شود. 🇮🇷کانال اندیشکده اسما 🇮🇷👇 @asmaandishkade
📌مرگ مهسا بهانه بود تا.... در جلسه ای عمرو بن عاص به عائشه گفت: آرزو داشتم كه تو در جنگ_جمل کشته می شدی! عائشه گفت: اى بى‏ پدر براى چه اینگونه سخن می گویی؟! ابن عاص گفت: چون تو بخاطر هدف خودت كشته شده و به بهشت میرفتى!!! و من مرگ تو را بزرگترين دلیل برای رسوائى و سرزنش عليه علىّ(ع) قرار می‏دادم!!! 📚طبرسی، الاحتجاج، ج1، ص165؛ 📚ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج6، ص322. 🇮🇷کانال اندیشکده اسما 🇮🇷👇 @asmaandishkade
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚠️در آخرالزمان بی طرف نداریم... تو چادر امام زمان هستی یا بیرون چادر؟ ⁉️امام صادق (علیه السلام) در مورد کسانی که در راستای حوائج امام زمان قدم برندارند چه فرمود؟ 🇮🇷کانال اندیشکده اسما 🇮🇷👇 @asmaandishkade
🔸بیانیه وزارت خارجه درمورد آزادسازی منابع توقیف‌شده ایرانی و آزادی تعدادی از زندانیانی که غیرقانونی توسط آمریکا بازداشت شده‌اند وزارت امور خارجه: فرایند آزادسازی چند میلیارد دلار از دارایی‌های جمهوری اسلامی ایران که برای چند سال به‌طور غیرقانونی در کره جنوبی توسط آمریکا توقیف شده بود، آغاز شد. ایران تضمین‌ لازم برای پایبندی آمریکا به تعهدات خود در این خصوص را دریافت کرده‌ است. نحوه بهره‌برداری از منابع و دارایی‌های مالی رفع توقیف شده در اختیار جمهوری اسلامی ایران بوده و این منابع برای نیازهای مختلف کشور حسب تشخیص مراجع ذی‌صلاح هزینه خواهد شد.   علاوه بر آزادسازی منابع مالی که به صورت غیرقانونی توقیف شده بود، حمایت از حقوق ایرانیان در سرتاسر جهان جزو وظایف ذاتی وزارت امور خارجه است. در این راستا، آزادی تعدادی از زندانیانی که به طور غیرقانونی توسط آمریکا بازداشت شده‌اند، بزودی محقق خواهد شد. زندانیان مدنظر آمریکا کماکان در ایران حضور دارند. وستانیوز 🇮🇷کانال اندیشکده اسما 🇮🇷👇 @asmaandishkade
🔸ساحل عاج از آغاز اقدام نظامی در نیجر خبر داد واتارا رییس جمهوری ساحل عاج، در این باره گفت: گروه اکواس (جامعه اقتصادی منطقه غرب آفریقا) تصمیم گرفته که دخالت نظامی در نیجر را در نزدیک ترین زمان آغاز کند. رئیس جمهوری ساحل عاج به جزییات بیشتر و زمان دقیق این اقدام اشاره نکرده است. وستانیوز 🇮🇷کانال اندیشکده اسما 🇮🇷👇 @asmaandishkade
🔸به نقل از تلویزیون «المسیره» در نتیجه کمین تروریستهای جهادی داعش به یک اتوبوس ترابری در صحرای المیادین در حومه شرقی دیرالزور، تعدادی از نظامیان ارتش سوریه شهید و زخمی شدند. خبرگزاری «اسپوتنیک» تعداد کشته شدگان این حمله را ۲۰ نفر عنوان کرده. وستانیوز 🇮🇷کانال اندیشکده اسما 🇮🇷👇 @asmaandishkade
🔸اکوواس در آستانه تایید حمله به نیجر است. رئیس جمهور ساحل عاج می گوید این اتفاق "در اسرع وقت" رخ خواهد داد. به گزارش خبرگزاری فرانسه، کشورهای اکوواس( بلوک اقتصادی غرب آفریقا)موافقت کردند که عملیات نظامی در را برای بازگرداندن نظم و قانون اساسی«در اسرع وقت» آغاز کنند. وستانیوز 🇮🇷کانال اندیشکده اسما 🇮🇷👇 @asmaandishkade
🍂 🔻 مردی که خواب نمی‌دید/ ۱۰۶ خاطرات مهندس اسداله خالدی نوشته داود بختیاری ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ برای آن که بچه ها را از خواب آلودگی در بیاورم شروع کردم به قرآن خواندن. جمع شدند دورم والعادیات را که شهید رئوف موقع صبحگاه می‌خواند، خواندم. همراهی ام کردند. چنان هماهنگ که انگار یک گروه بزرگ همخوانی بودیم. موفق از گوشه و کنار نگاهمان می‌کرد. رو پا بند نبود. می‌رفت و برمی‌گشت. حدیثی را تمام کرده بودم که آمد دستم را گرفت و خفه گفت: - زیاد تند رفتم ... باید ببخشید ... ترسیده بودم ..... - می‌دانم ... فرمانده بودن سخت است. صبح نمی‌شد. آسمان چادر سیاهش را محکم چسبیده بود. ستاره ها انگار از گلوله‌ها ترسیده باشند؛ سرک می‌کشیدند و قایم می‌شدند. پاهایم کرخ شده بود. سرم به اندازه تمام خانه ورم کرده بود. می‌ترسیدم نمازم قضا شود. چشم چرخاندم. آبی پیدا کنم. لوله های کج و کوله آب از زیرزمین و دیوار زده بود بیرون. تیمم کردم. جیره غذایی‌مان را خورده نخورده صف شدیم. برای گرفتن لباس غواصی مانده بودم به چه دردمان خواهد خورد. ما که آموزش ندیده بودیم. آسمان به نقره ای می‌زد که سوار خاورها شدیم. کوله پشتی به پشت و اسلحه به دست، فکر کردم برمان می‌گردانند به اردوگاه کوثر. کم پیش آمده بود روز روشن عملیات کرده باشند. سه چهار کیلومتر رفته بودیم که پیاده مان کردند کنار اروند. در یک فضای باز و کاملا قابل دید عراقی‌ها به راحتی می‌توانستند جای سیبل سوراخ سوراخمان کنند. - آورده اند کنار شط قدم بزنیم. بستندمان به رگبار. خیز برداشتیم رو زمین. دست و بالم خراش برداشت. سوزش کف دست‌هایم زیاد بود. - به صف شوید ... کسی حق ندارد عقب بماند .... با ترس به صف شدیم. احساس کسی را داشتم که می‌خواستند تیربارانش کنند. آن هم با چشم باز. یک چشمم به صف بود و یک چشمم به آن طرف آب. کوله پشتی هر لحظه سنگین تر می‌شد. انگار در هر چند متر باری به آن اضافی می‌کردند. اسلحه ام را محکم چسبیده بودم. آفتاب زل زده بود به ما. خیس عرق بودیم. نفس‌ام به زور بالا می‌آمد. پاهایم سنگین شده بود. پوتین‌ها پاهایم را فشار می‌دادند. آزاد باشی در کار نبود. - حتی برای چند دقیقه کوتاه نایست ... پا تند کن ... گلوله ها در چند متری مان به زمین می‌نشست. گرد و خاک تا آسمان کشیده می‌شد. صدای انفجار گوش‌هایمان را پر و خالی می‌کرد. به کرها می‌ماندیم. برای گفتن کلمه ای باید فریاد می کشیدیم. محمود دقیقه ای جلوتر و دقیقه‌ای پشت سرم بود. انگار می ترسید عقب بمانم. با صدای هواپیما رو زمین خیز برداشتیم. پراکنده و گم و گور فریادهای موفق کاری از پیش نمی برد. صورتش از حرص و جوش کبود شده بود. به ستون یک شدیم. مانده بودم تا کجا و به کجا خواهیم رفت. راه انتهایی نداشت. تو نور خورشید حل شده بود. با صدای افتادن اسلحه ها و کوله پشتی ها وحشت زده به دور و برم نگاه کردم. خستگی بچه ها را از پا انداخته بود. صدای موفق دورگه شده بود. کسی توجهی نمی‌کرد. اسلحه ای را برداشتم گرفتم به طرف صاحب‌اش. فقط نگاهم کرد. درد و خستگی صورتش را مچاله کرده بود. دویدم تو صف که پاره پاره شده بود. دلم آتش گرفت. نگاه کردم به آن طرف آب. رگبار گلوله به طرفمان بود. مانده بودم چرا به هدف نمی‌زنند. تیری از پشت سرم گذشت. نفس تو سینه ام حبس شد. یا تند کردم تا از محمود عقب نمانم. تمام فکرم به تیری بود که می‌توانست به زندگی خاکی ام پایان دهد. رفتنم هم برای همین بود، ولی دلم نمی‌خواست فقط یک قربانی باشم. یک پیروزی کوچک هم برایم کافی بود. •┈••✾○✾••┈• ادامه دارد 🇮🇷کانال اندیشکده اسما 🇮🇷👇 @asmaandishkade
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سند مخالفت روحانی با رهبری افشا شد!!!!!! مخالفت های علنی روحانی با رهبری.......؟؟؟ .................................... 🇮🇷کانال اندیشکده اسما 🇮🇷👇 @asmaandishkade