eitaa logo
مشاور خانواده| خانم فرجام‌پور
4.6هزار دنبال‌کننده
15.4هزار عکس
4.4هزار ویدیو
133 فایل
💞کمک‌تون می‌کنم از زندگی لذت بیشتری ببرید💞 🌷#کبری فرجام‌پور هستم، نویسنده و مشاور تخصصی 👇 💞همسرداری و زناشویی 👼تربیت فرزند 🥰اصلاح مزاج ارتباط با ما و تبلیغات👇 @asheqemola #فوروارد_وکپی_ممنوع⛔ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
مشاهده در ایتا
دانلود
مشاور خانواده| خانم فرجام‌پور
سلام علیکم وقت بخیر فکر کنم با شما تلفنی صحبت کردم😊👌 امیدوارم که تونسته باشم کمکی کنم اما در کل ب
خانم های عزیز به نظر شما چه روش هایی برای جلب محبت همسر کاربردیه 1⃣،، مستقیم بگوییم که چرا به من محبت نمی کنی؟ 2⃣،، عملا او را متوجه کنیم؟ 3⃣،، از مشاور کمک بگیریم؟ لطفا عدد مورد نظرتون را برای ادمین بفرستید👇 @asheqemola
مشاور خانواده| خانم فرجام‌پور
#همسرداری💞 امیرمومنان علی علیه‌السلام فرمود، وقتی به خانه می آمدم ، و به زهرا علیها السلام نگاه م
خانم های عزیز، فرشته های توی خونه که مایه ارامش همه اعضای خانواده هستید یادم نرفته که در این مورد هم منتظر پاسخ هاتون هستم👆👆 چقدر از زندگی اهل بیت علیهم السلام الگو می گیرید⁉️⁉️⁉️ چقدر روش زندگی‌شون، اخلاق و رفتارشون توی زندگی‌تون نمایانه⁉️⁉️⁉️
مشاور خانواده| خانم فرجام‌پور
خانم های عزیز، فرشته های توی خونه که مایه ارامش همه اعضای خانواده هستید یادم نرفته که در این مورد ه
وقتی قران می فرماید، و لکم فی رسول الله اسوه حسنه در وجود رسول خدا الگویی نیکو برای شما هست. تکلیف همه ما مشخصه✅ درسته⁉️⁉️
🍃آیا می تونیم اهل بیت رسول الله علیهم السلام را از این آیه مستثناء قرار بدیم⁉️⁉️ هر چه آقا فرموده، کلام اهل بیتش هم هست. هر سنت و رفتاری را داشتن و تائید کردند، مورد تائید اهل بیتش هم هست. همه از یک نور واحد هستند✅✅
پس هم رسول خدا و هم اهل بیتش الگویی نیکو برای ما هستند✅✅
مشاور خانواده| خانم فرجام‌پور
#همسرداری💞 امیرمومنان علی علیه‌السلام فرمود، وقتی به خانه می آمدم ، و به زهرا علیها السلام نگاه م
بریم سراغ بحث 💞 همانطور که در حدیث مشاهده می فرمایید، زن باید مایه آرامش و زدودن غم و اندوه از همسرش باشد و هرگز کاری نکند که مردش خشمگین شود💞
کلش در یک جمله کلمه خلاصه میشه 💞زن باید منبع آرامش مردش باشد💞 همین و بس👆👆
مشاور خانواده| خانم فرجام‌پور
کلش در یک جمله کلمه خلاصه میشه 💞زن باید منبع آرامش مردش باشد💞 همین و بس👆👆
چطور⁉️👇 با استفاده از الطاف خدادادیش😊👌 می دونید خلقت زن از چیه⁉️ از لطافت، ظرافت، محبت، و سیاست😉👌
اینجا دور هم جمع شدیم تا شما خانم عزیز، فرشته مهربان را با خودت با توانایی هات آشنا کنم✅ تا زندگی را به کام خودت و همسرت عسل کنی👏
کلی کار و برنامه عالی دارم براتون👏 اما از طرف شما هم باید انرژی مثبت بگیرم😊 یاعلی🌺
😍💞 💞🍃ᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤഽ💞 قسم به خنده هات❣ قسم به چشمات قسم به لب هات ❣ قسم به خودت و خودت كه دوستت دارم😘💞🍃✨ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌  http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
حتما از این دلبرانه ها استفاده کنید جواب میده😊👌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سرش را روی زانوهاش گذاشت و شانه‌هاش آرام می‌لرزید که صدای گریه‌اش بلند شد. بعد از چند لحظه دوباره سرش را بلند کرد و با بغض و بریده بریده گفت: نمی دونم خواب بودم یا بیدار!! دیدم یه شخصِ نورانی از سمتِ ضریح به طرفم آمد. سرم را بلند کردم به طرفم آمد و با خوشرویی گفت: هیچ مهمانی اینجا غصه نمی‌خوره، صاحبخانه کریمه به خودم آمدم کسی نبود اما سبک شده بودم و درونم احساسِ خنکی می‌کردم. نمی‌دونم شاید دعاهای مادرم بودکه آقا به من هم نظر کند. وقتی برگشتیم تمامِ حواسم به مادرم بود و متاسفانه این قدری نگذشت که مادرم فوت کرد. دلم سوخت برای تمام تنهایی‌هاش و بی‌کسی هاش . تا آن روز توی ختمِ مادرم، یک لحظه دیدمتون که سمتِ مسجد می‌آمدید. مشخص بود که حالِ خوشی ندارید. خیلی نگران شدم چون می‌دانستم با علی خوشبختید ولی آن روز چهره‌تون این را نشان نمی‌داد. چند روز بعد بالاخره فهمیدم که علی هم حالش خوب نیست. من با علی دوست بودم دلم می‌خواست سلامت باشه و شما همیشه خوشبخت. شاید باور نکنید ولی خوشبختی شما از هر چیزِ دیگه برای من مهم‌تر بود. اما مثلِ اینکه خداوند تقدیری غیر از این رقم زده بود. با یادآوری خاطرات گذشته فرشته هم به یاد علی افتاد وآرام آرام قطراتِ اشک روی صورتش می‌لغزید. سرش را بلند کرد و به دیوار پشتِ سرش تکیه داد و چشم هایش را بست. صدای بغض آلود فرهاد هم حاکی از خاطراتِ درد‌آورش بود که صدای "یا الله"فرزاد آنها را متوجه ورودی امامزاده کرد و فرزاد مثلِ همیشه با چهره ای بشاش وارد شد. _به به!!! این چه طرزِ خواستگاری کردنِ یک ساعتِ داری برای ابجی ما روضه می‌خونی . این بنده خدا که دلش ترکید پاشید بابا بسه من نمی‌دونم شماها چه تونه؟! یه روز آمدیم بیرون زیارت کنید سبک بشید. کنار رودخانه قدم بزنید. نشستید برای من آبغوره می‌گیرید. پاشید بریم بیرون که الان غذا سرد می‌شه. بفرمایید. _ببخشید آقا فرزاد اگر اجازه بدی من برم _اجازه که دستِ خودتونه ولی بدونِ ناهار نمیشه وگرنه مامانم شاکی میشه. _آخه نمی‌خوام مزاحم خانواده بشم. _چه حرفیه غریبه که نیستی مثلا چندین سال با هم دوست و بچه محلیم. بفرما سرِ سفره. _ممنونم نمی‌دونم چطوری از شما تشکر کنم. _تشکرِ چی برادر.ِ من خیلی هم خوشحال می‌شیم. مهمان حبیبِ خداست. بعد رو کرد به فرشته و گفت: پاشو خواهر بگذار این آقا هم یک کم راحت باشه سرش را شما درد آوردید فرشته اشکهاش را پاک کرد و گفت: _چشم داداش الان میام. فرهاد در کنارِ خانواده ناهار را ماند بچه‌ها که او را نمی‌شناختند با تعجب به او نگاه می‌کردند. و او با لبخند پاسخِ نگاه کنجکاوانه‌شان را می‌داد و فرزاد رو به بچه‌ها گفت: بچه ها عمو فرهاد از دوستهای قدیمی من است. 🖋نویسنده (فرجام پور) ⛔️کپی و فروارد حرام❌ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
و بعد با لبخند به فرهاد نگاه کرد و گفت: _البته یه دوستِ خوب که چند سالی از هم دور بودیم. فرهاد جان از خاطراتت که چیزی به ما نگفتی ولی امروز که اینجایی می‌خوام برای بچه‌ها یه خاطره خوب بسازی باید با ما فوتبال بازی کنی آخه تیم‌هامون جور نبود و بازی‌مون خوب نشد _آخه دیگه خیلی مزاحمتون شدم بهتره برم . _ای بابا قدیم ‌ا اینقدر تعارفی نبودی ول کن این حرف‌ها رو یه امروز را با ما باش _چشم هرچی شما امر بفرمایید فرشته متعجب از رفتارهای فرزاد و اصرارش برای ماندن فرهاد بود. و هر چه وجودِ فرهاد را کنارِ خودش بیشتر حس می‌کرد. گذشته برایش نمایان‌تر می شد. می‌ترسید از اینکه آن حسِ عاشقانه سالها پیش دوباره به سراغش بیاید و او را درتصمیمش متزلزل کند اما انگار فایده‌ای نداشت و همه چیز دست به دست هم داده بود تا او دوباره به زندگی برگردد و فرهاد بعد از سالها رنج وسختی آن روز کنارِ خانواده آنها یک روزِ شاد را تجربه می‌کرد. بچه ها از بودنش خوشحال بودند و مخصوصا حسین که مجذوب اخلاقِ خوشِش شده بود. که یکباره مادرش را صدا زد: مامان جان ما با عمو فرهاد میریم کنارِ رودخانه . وقتی فرشته برگشت، دید حسین و طاهره دستِ فرهاد را گرفتند. و فرزاد هم دستِ دختران خودش را گرفته و با هم به طرفِ رودخانه می‌روند. ناگهان دلش فرو ریخت و گفت: _وای اگر بچه‌ها بهش علاقه پیدا کنند من جوابِ علی را چی بدم؟! _مادر جان تو داری بی‌خودی خودت را اذیت می کنی . ببین چقدر خوشحالند مگر تو خوشحالیشون را نمی‌خوای؟! این مدت که پدرشان رفته فقط تو ماتم گرفتی و این دوتا طفلِ معصوم غصه خوردند. واقعا علی خدا بیامرز اینو می خواست؟! فکر نمی‌کنی تو خیلی خود خواهی؟! این بچه‌ها حقِ زندگی دارند. برادرت هم مگه چقدر توان داره؟! مرتب باید غصه شما را بخوره . نگاه به ظاهرش نکن من می‌دونم بچه‌ام چه غمی توی دلشه فرشته جان مادر من نمیگم کاری را که دوست نداری انجام بده نه ولی حداقل به دیگران هم فکر کن. همین فرهادِ طفل معصوم من که از دلش خبر ندارم . ولی دارم می‌بینم چطوری برات بال بال می زنه . خوب حدِاقل یه فرصت بهش بده . یه کم در موردش فکر کن. خدای نا کرده فردا که موهات سفید شد و تنها ماندی حسرتِ این روزها را نخوری. و فرشته دیگر جوابی نداشت. در آن هوای خنکِ پائیزی کنارِ آن امامزاده و رودخانه کوچک، فرشته به حرف‌های مادرش می‌اندیشید و با خود مرور می‌کرد. خاطراتِ آن سال‌هایی که دل به فرهاد بسته بود و دعای شب و روزش رسیدن به او بود. ولی آن موقع شرایط فرق داشت. آیا الان هم ، با گذشتِ این سال‌ها با سختی‌هایی که فرهاد کشیده و قضیه اعتیادش وغیره.. آیا باز هم می توان عاشقِ او شد؟! آیا می‌توان با داشتنِ دو فرزند ویادِ علی در سینه ، عشق را دوباره تجربه کرد؟! اینها حرفِ دل فرشته بود که توان گفتنش را نداشت و سخت عذابش می‌داد. شاید لازم بود دوباره فکرکند و از طرفی وصیت و اصرارِ علی روزهای آخر برای ازدواجِ مجددش. کدام راه درست بود و چه باید می‌کرد؟! درسته فرهاد از خودش خیلی گفته بود. ولی فرشته هنوز سؤالهای زیادی در موردش در ذهن داشت . شاید زمانی فقط چهره زیبای فرهاد، او را جذب کرده بود و سال‌ها کودکانه عاشقش بود ولی الان بعد ازگذشتنِ این سالها، که تجربه های زندگی او را پخته بود و مادرِ دوفرزند بود. دو امانت از علی باید عاقلانه فکر کند و عاقلانه تصمیم بگیرد . چه باید کند؟! آیا الان حقش نبود به پاسِ دینداری و ایمان و پاکدامنیش، بعد از زندگی با یک رزمنده، پرستاری از یک جانباز، و تحملِ شهادتش، الان دیگر یک زندگی به دلخواهش داشته باشد؟! آیا فرزندانش حقِ داشتنِ یک پدرِ دیگر را نداشتند؟! آیا فرزندانش حقِ شاد بودن نداشتند؟! همه این افکار ذهنِ فرشته را درگیر کرده بود و کلافه و سر درگم آرزو می کرد "کاش هیچ وقت فرهاد برنگشته بود" 🖋نویسنده (فرجام پور) ⛔️کپی و فروارد حرام❌ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام و عرض ادب واحترام ضمن عرض تشکر از خانم فرجام پور عزیز که با مشاوره خوب و منطقی باعث شدن هم بتونم با مشکلم روبرو بشم و باهاش به طور منطقی مبارزه کنم، من سال ها بود زندگی رو برای خودم جهنم کرده بودم که نکنه تو محل بپیچه که عروس فلانی این رفتار رو با پدر شوهر و مادر شوهرش کرد، همیشه خواستم براشون کم نزارم و این باعث شده بود که دیگه بچه هامم داشتم به خاطر احترام بیش از حد زجر میدادم و همچنان میخواستم بی احترامی نکنم، و این سکوت رو به بچه ها هم یاد میدادم، خدا خیرتون بده که با چند تا راه کار ساده باعث شد هم احترام ها بجا باشه و هم اینکه منم طعم واقعی زندگی رو بچشم، هرچند هنوز اونطور که باید نتونستم همه ی گفته ها رو عملی کنم اما کم کم انجام خواهم داد باتشکر از وقتی که در اختیارم گذاشتید ممنونم🌷🌷🌷 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 خدا را شکر🌺 هر چه هست لطف خداست🌺 آی دی منشی جهت هماهنگی مشاوره👇 @asheqemola http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
سیاست‌های زنانه بلد نیستی🤔⁉️ بیا اینجا تا یادت بدم چطور زندگی را به کام خودت و همسرت عسل کنی😍 آموزش سیاست‌های زنانه 👏👇 http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490 همین امشب وارد بشید و از ادمین 🎁 بگیرید👏👏
فقط یک زحمت هم بکشید بنر ما را توی گروه ها و کانال هاتون بگذارید و برای دوستان‌تون بفرستید👏 اسکرین بگیرید و برای ادمین بفرستید👇 @asheqemola ببینیم چه می کنید😉👌 انچه بر خود می پسندی بر دیگران هم بپسند👏
┄┅─✵💝✵─┅┄ آغاز سخن یاد خدا باید کرد خود را به امید او رها باید کرد ای با تو شروع کارها زیباتر آغاز سخن تو را صدا باید کرد الهی به امید تو💚 سلام امام زمانم❤️ سلام صبحتون پر نور🌹 ✾ ✾ ✾ ══════💚══   ✨امام صادق علیه السلام فرمودند: به خدا قسم اگر مردم فضيلت واقعي «روز غدير» را مي شناختند، فرشتگان روزي ده بار با آنان مصافحه مي كردند و بخششهاي خدابه كسي كه آن روز را شناخته، قابل شمارش نيست.✨ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490 ┄┅─✵💝✵─┅┄
💪 زندگی مثل یه پل قدیمیه.. به این فکر نکن که اگه تنها ازش بگذری دیرتر خراب میشه... به این فکر کن که اگه افتادی یکی باشه که دستت رو بگیره... الهی به امید خودت❤️ الهی شکر، الحمدلله رب العالمین🌺 http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
فرمانده‌ای در اوج ناز.mp3
7.38M
به سربازیِ امام مهدی علیه‌السلام فکر هم نکن! امام سرباز نمی‌خواد، ‌جانشین می‌خواد! | @ostad_shojae |montazer.ir http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام علیکم و رحمت الله 💐 امیدوارم حال و احوالتون خوب خوب باشه. مسئله مهمی که این روزها همگی درگیرش هستیم، مسیله انتخابات ریاست جمهوریه
🍃خداوند رییس جمهور شهیدمان و همراهانشون را رحمت کند💐 بعد از سالها تازه مردم ما داشتند طعم آرامش را می چشیدند و تازه داشت کشور ما سر و سامان می گرفت. ولی خب ... بماند
🍃الان در این ورطه از امتحانات الهی چه باید کنیم⁉️ عزیزان دقت کنید حتی یک رای هم می تونه سرنوشت ما و ملت ما را تغییر بده پس حتما برای انتخاب شدن اصلح تلاش کنید این وظیفه تک تک ماست✅✅✅
🍃اگر کسی الان کوتاهی کنه واقعا ان دنیا مسیول خواهد بود و مورد بازخواست قرار خواهد گرفت هر کس به اندازه توان خودش باید تلاش کنه