eitaa logo
مشاور خانواده| خانم فرجام‌پور
4.6هزار دنبال‌کننده
15.5هزار عکس
4.5هزار ویدیو
133 فایل
💞کمک‌تون می‌کنم از زندگی لذت بیشتری ببرید💞 🌷#کبری فرجام‌پور هستم، نویسنده و مشاور تخصصی 👇 💞همسرداری و زناشویی 👼تربیت فرزند 🥰اصلاح مزاج ارتباط با ما و تبلیغات👇 @asheqemola #فوروارد_وکپی_ممنوع⛔ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
مشاهده در ایتا
دانلود
کلافگی یاسر بیشتر من را به شک و تردید می انداخت. دلم لرزید. حتما یک اتفاق بدی برای قادر افتاده. ولی نمی خواستم قبول کنم. قادرِ من؛ چند روز که استراحت کنه؛ حتما خوب می شه و با هم برمی گردیم روستا. کنار خانواده هامون و یک زندگی جدید را بدون دلهره و نگرانی. بدون درد و رنج. بدون تنهایی ها و استرس، خواهیم داشت. حتما همین طوره. فقط منتظر بودم که قادر به هوش بیاد و ببینم که حالش خوبه. غیر از شنیدنِ خبرِ سلامتی و خوبیش؛ دلم نمی خواست هیچ چیز دیگه ای بشنوم. و نمی شنیدم. زمزمه های پرستارها و پزشک ها را. پچ پچ های مینا خانم و همسرش را. هیچ کدام را نمی شنیدم. فقط وقتی که دیدم زنده است و نفس می کشه. برام کافی بود. فقط همین. فقط بودنش مهم بود. و نفس هاش؛ که جان می گرفتم ازشون. صدای مینا خانم را درِ گوشم شنیدم: _گندم جان؛ خوابیده بده من نگهش دارم. تو یه کم استراحت کن. حسین را به آغوشش دادم و گفتم: _ممنونم؛ پیش شما باشه من برم ببینم به هوش آمد. _عزیزم اگر به هوش بیاد؛ یاسر بهمون اطلاع می ده. یه کم چشمهات را ببند. خستگیش در بیاد. _نمی تونم. دلم پیشِ قادره. من می رم. بعد سریع پاشدم و رفتم. https://t.me/joinchat/AAAAAE-wggMdiSE6sfRj_w http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490 اسراردرون