eitaa logo
مشاور خانواده| خانم فرجام‌پور
4.6هزار دنبال‌کننده
15.5هزار عکس
4.5هزار ویدیو
133 فایل
💞کمک‌تون می‌کنم از زندگی لذت بیشتری ببرید💞 🌷#کبری فرجام‌پور هستم، نویسنده و مشاور تخصصی 👇 💞همسرداری و زناشویی 👼تربیت فرزند 🥰اصلاح مزاج ارتباط با ما و تبلیغات👇 @asheqemola #فوروارد_وکپی_ممنوع⛔ http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
مشاهده در ایتا
دانلود
با نگرانی به چهره قادر نگاه کردم. جوابِ تلفنش را داد. چیزی نفهمیدم. تلفن را قطع کرد و به طرفم برگشت. لبخند زد و گفت: _گندم جان، حالا که اینقدر نگرانی، بهتره که بدونِ من بری روستا. _با تعجب نگاهش کردم و گفتم: _یعنی چی؟😳 _آخه عزیزم من هنوز کارهای فیزیوتراپی ام مانده. با این وضعیت هم که نمی تونم توی ماشین بشینم. بهتره شما برید. تا من هم یک فکری کنم و بعدا خودم را برسونم. از حرفش شوکه شدم. _نه قادر جان، باید با هم بریم. خیلی نگران بابا هستم ولی بدون تو نمی رم. تورا تنها نمی گذارم. _آخه نمی شه که... _آخه نداره. یا باهم می ریم. یا اصلا نمی ریم. فکرش را بکن من بدونِ تو. اصلا امکان نداره. بعد تو با این وضعیت، اینجا، تک و تنها، مگه می شه. امکان نداره قادر جان تورا خدا. سرش را پایین انداخت و دوباره یک شماره را گرفت و صحبت کرد. بعد از قطع تماسش لبخند زد و گفت: _می ریم روستا.😊 با تعجب پرسیدم: _چطوری؟😳 لبخند زد و گفت: _پاشو جمع و جور کن. تا یک ساعتِ دیگه راه می افتیم. نگاهی به پایش کردم و گفتم: _آخه قادر جان چطوری؟ _عزیزم شما آماده شو. نگران هیچی هم نباش. با تردید شروع کردم به جمع کردنِ وسایل و لباس های بچه ها. ناهار و عصرونه هم برداشتم. جلوی در گذاشتم. ولی همچنان تردید داشتم که چطوری می تونیم بریم؟ بچه هارا آماده کردم و منتظر به قادر نگاه کردم. با خونسردی بهم نگاه کرد و لبخند زد و گفت: _نگران نباش عزیزم می ریم.😊 https://t.me/joinchat/AAAAAE-wggMdiSE6sfRj_w http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490 اسراردرون