معناکاوی و روایت "غیرت" در کنشگری شهید جوان
▫️حمیدرضا الداغی شهید شد اما معناپژوهی این رفتار چه میگوید و چگونه باید از تحریف معنای برتر این واقعه مراقبت نمود؟ عده ای همچون مسیح علینژادها که از دفاع جوان ایرانی از دختر ایرانی به نفع #روایت_ایرانی برآشفته شدهاند دست به انتحار زده و با انتشار تصاویر آرشیوی از خانواده این شهید، سعی در مصادره رویداد دارند. عدهای بنام حقوقدان ماده و #تبصره_سخیف و مبتذل جور میکنند تا فرامتن شهادت در ماجرا را تخطئه کنند و عده ای هم تحلیل های موافق ولی کمعمق از ماجرا ارائه میدهند.
متنی را خواندم که در تحلیل کنش شهید جوان و غیور از "اثر تماشاگر" سخن گفته بود. بطور خلاصه اینکه بازگشت این رویداد به یک مساله #روانشناختی است. هرچقدر تعداد جمع حاضر بیشتر باشد احساس مسئولیت اجتماعی کمتر می شود و افراد به تماشاچی تبدیل میشوند.در واقع شهید والا مقام، از تله "اثر تماشاگر" عبور کرده و بجای تماشاگری، #کنشگری را انتخاب میکند.
▫️اما نکته اینجاست که چگونه این اتفاق ممکن است؟ آیا صرفا یک حال فردی در یک شرایط اجتماعی خاص است یا دلیل دیگری میتواند داشته باشد؟ بنظر میرسد که چنین تحلیلی یا ناقص است و معنای پشت سر این #ضدتماشاگری را سانسور میکند یا در حال تقلیل دادن ماجراست که عرض شد. در واقع شما اگر زمینه و جغرافیای عمل را مرور کنید، رد پای #ژن_ایرانی و DNA اسلامی را در قضیه میتوانید پیدا کنید و اساسا مقایسه ماجرا با زمینههای غربی، تحلیل را دچار اشتباه میکند.
▫️اساسا واژه #غیرت و مسئولیت اجتماعی تا پای جان فقط از پس یک هویت و #ایدئولوژی و معنای فراتر از تجربیات و شعارهای شهروندی برمیآید. به فرمایش حضرت آقا که در باب دینداری مردم ایران فرمودند که #بنمایه_قوی و ویژهای در برابر چالش ها دارند، این تعصبی که بدون منت و چشمداشت و در یک لحظه خاص بروز پیدا میکند را نمی توان با ادبیات روانشناسی اجتماعی صرف، تحلیل نمود.
▫️بلی قطعا شکستن ترس اجتماعی و مارپیچ سکوت یک قابلیت فردی است ولی وقتی پای جان و ریسک های بزرگ به میان میآید، #معنای_عمیقتر و چارچوب تحلیلی ویژهتری برای تحلیل میطلبد. به عبارت سادهتر، ایران بیشه شیران است از فهمیده تا علی لندی و محسن حججی و امروز هم آرمان علیوردی و #حمیدرضا_الداغی، همگی نقطههای طلایی خط اسلام و انقلاب هستند.
▫️ذخیرههای فکری و معنوی انقلاب اسلامی در جان نوجوانان و جوانان این مرز و بوم ریشه دوانده است و با کجروایت های مسیحعلینژاد از خانواده این شیرمرد برای مصادره ماجرا و لجن پراکنی های برخی مدعیان دانش حقوق، واقعیتی بنام #ذهنیتهای_دست_نخورده و پاک انسانی و بنمایههای دینی در شخصیت افراد که برخی از #طرحواره_معنوی نام میبرند، قابل سانسور و تحریف و مصادره نیست.
✍علیرضامحمدلو
🆔@asre_Tabyin
عصرتبیین عصررسانه
🔻چگونه #انگاره_دین در جامعه مبتلا به کلیشه محدودیت و مانعیت میشود؟ طی چه فرایندی از دین، تصویری همچ
🔎مغز استخوان یا استخوانی گلوگیر به نام دین/ جای خالی دین در سینما به عنوان بخشی از راه حل نه صورت مساله
▫️مغز استخوان فیلمی ایرانی است که توسط حمیدرضا قربانی در سال ۱۳۹۸ ساخته شده و در سی و هشتمین دوره جشنواره بین المللی فیلم فجر اکران شد. این فیلم به دلیل شیوع ویروس کرونا، در تاریخ ۷ اردیبهشت ۱۴۰۱ به اکران عمومی درآمد. از مردادماه سال جاری نیز در پلتفرمهای نماوا، فیلیمو و روبیکا نیز، اکران و بازنمایش مجازی این فیلم صورت گرفته است. بازیگران قابلی همچون جوادعزتی، بابک حمیدیان، پریناز ایزدیار، نوید پورفرج و بهروز شعیبی هم در این فیلم، ایفای نقش کردهاند.
▫️داستان این فیلم سینمایی درام و اجتماعی، درباره بهار(پریناز ایزدیار) مادری است که پسرش پیام به بیماری سرطان مبتلا شده و پزشکان، تمام راههای ممکن برای بهبودی پیام را رفتهاند اما هیچ راهی برای درمان او غیر از استفاده از بانک خون بند ناف پیدا نکردهاند. این درحالی است که بهار از همسرش(جواد عزتی) جدا شده و با همسر فعلی خود حسین(بابک حمیدیان)، زندگی میکند. از طرف دیگر پدر پیام(جوادعزتی) به جرم قتل و تجاوز تا یک ماه دیگر اعدام خواهد شد. بهار مجبور میشود برای به دنیا آوردن فرزند جدید خود، علیرغم میل قلبی خود و همسرش، از هم جدا شوند تا بار دیگر با پدر پیام ازدواج کند...
▫️این سناریو اگرچه به لحاظ دراماتیک بودن و خط تعلیق، دارای کشش بالا و جذابیت ویژهای است اما سوال اینجاست که چه انگارهای را در متن و فرامتن خود به ذهن مخاطب متبادر میکند؟ گره زایی و گره زدایی جذاب و پرکشش، هنر فیلمنامه و کارگردان است اما به چه قیمتی؟ آیا جز این است که #تقابل_دین_و_زندگی را به تصویر کشیده است و شریعت را مانع یا دست کم مقابل حیات مطرح کرده است؟
▫️بارها در طول فیلم شاهد هستیم که به شرع و قانون طعنه میزند و باورهایی همچون "توکل به خدا" و "دعا برای شفای بیماران" را امری بیخاصیت و زبان مادربزرگ ها معرفی میکند. تحقیر و ناتوانی و دست بسته دین در سایه سنگین علم و دانش را در دیالوگ بهار با پزشک معالج کاملا می توان حس کرد. از طرفی قانون را امری دست و پاگیر دانسته و به دلیل خطاهای متعدد سیستم قضایی و حقوقی، دور زدن و عبور از قانون را روا و صواب به تصویر میکشد که در جابجایی تاریخ طلاق و عده شرعی بهار از طریق رانت قضایی قابل مشاهده است.
▫️وقتی که وکیل دادگاه برای بهار، غیرشرعی بودن این نوع ازدواج را بدلیل تمام نشدن عده شرعی او متذکر میشود، بهار نیز مملو از احساسات و هیجان با پیش کشیدن اهمیت حیات و زندگی فرزندش و زمان نزدیک اعدام مجید(همسرسابقش)، تصویر دیگری از مانع و دست و پاگیر بودن شریعت را به مخاطب منتقل کرده و مجوز عبور از احکام دین را با همراهی و البته اکراه وکیل دادگاه صادر میکند.
▫️صحنه و سکانس دیگری که نشان از تقابل دین و زندگی در مغز استخوان دارد، بخش پایانی است که بهار برای ملاقات شرعی با مجید، وارد زندان میشود و چادر مشکی به سر میکند و طول سالن را با حرکت آهسته کارگردانی شده و "کاراکتری چادری" طی میکند. از #همنشینی_نماد_چادر_و_زندان که بگذریم، دست ردی که مجید به سینه بهار میزند محل تامل است. مجید که نماد جنون و تیمارستان و تا آن زمان متهم به قتل بود، فاز #غیرت برمیدارد و با منبری غرا و زبانی بدون لکنت و عاری از بیماری احتمالا بدلیل مصرف قرص اعصاب، به بهار درس #ناموس و شریعت میدهد!
▫️فارغ از این تقابل های مهندسی شده و دراماتیک میان دین و قانون و زندگی در فیلم مغز استخوان و پایان بازی که به سبک اصغرفرهادی شاهد بودیم و تکلیف چندین نفر و مساله که در انتهای فیلم مشخص نشد، تمام سخن اینجاست که چرا در سینمای جمهوری اسلامی ایران، دین به عنوان صورت مساله و چالش درماتیک مطرح میشود نه به عنوان بخشی از راه حل؟
▫️چه بسا یکی از تعریف های کاربردی برای سینمای دینی این باشد که در سناریوها و پیرنگهای داستانی، دین را به عنوان #پازل_رهایی_بخش و در یک کلام، "بخشی از راه حل" در پرده نهایی فیلمها طرح نماییم. روشن است که انگارهسازی از دین و سایر کلان روایتهای اجتماعی و سیاسی و فرهنگی در همین فیلم و سریال ها صورت میگیرد و تثبیت و تعمیم داده میشود.
✍علیرضامحمدلو
🆔@asre_tabyin
🔎حیثیت گمشده و تصویرسازی منفی از سه مولفه فرهنگی_تمدنی
🔸تردیدی نیست که یکی از اضلاع حکمرانی در عصر اطلاعات و ارتباطات و جامعه شبکه ای به تعبیر کاستلز، مدیریت تصویر و انگاره سازی است. انگاره ها و تصویرها در کنار کارآمدی و مشروعیت، در نظم و امنیت و مدیریت اجتماعی نقش بسزایی دارند.
▫️از این پرسپکتیو که دلالت های فرهنگی_هویتی و مولفههای معرفتی_تمدنی را در بازنمایی مورد توجه قرار میدهد و نه از حیث کارگردانی و فضاسازی یا از جهت پیرنگ داستانی و شخصیت پردازی، مینیسریال #حیثیت_گمشده، سه تصویر منفی و خطرناک برای مخاطب القا می کند که در ادامه میآید.
▫️لازم به ذکر است که این اثر، تابستان امسال و در ۹ قسمت به کارگردانی سجاد پهلوان زاده(کارگردان سریال سقوط) و بازی مهدی حسینی نیا، بهاره افشار و الناز حبیبی و... از شبکه خانگی پخش گردید به جهت رعایت اسپویل، فقط نکات تحلیلی بدون اشاره به خط روایت سریال تقدیم میشود.
1️⃣ تصویری تحقیرشده از زن: مخرج مشترک از سه نقش اصلی زن در سریال را در این سه عبارت می توان خلاصه کرد: نگاه ابزاری و کالاشدگی/ القای حقارت و ضعف و ترحم/ تروما و حس انتقام. هیچ نقش مثبتی در #سریال شاهد نبودیم و همه زنان نیز مبتلا به ضعف های عمیق و تباهی بودند.
2️⃣ تصویری گسیخته از خانواده: پدرانی که یا معتادند و یا قمارباز که با چاشنی خشونت و بددهنی، دختر شوهر میدهند و نسبت به تادیب و حقوق و آینده فرزندان، اعمال اقتدار یکطرفه می کنند و یک فروپاشی عینی و ذهنی را برای #خانواده رقم میزنند. همسران و شوهران داستان هم یا جاه طلب و عیاشند یا جاهل و بیاعتبار.
3️⃣ تصویری جهلاندود از غیرت: در واقع این سریال با بی توجهی مرد به همسرش شروع می شود، با جهل و خشونت و قتل تحت عنوان #غیرت و حیثیت و #ناموس، پیش می رود و با سوءتفاهم و حس درماندگی پایان می پذیرد. جهل و تعصب نامیدن و سوءتفاهم خواندن مفاهیمی همچون غیرت و ناموس در سریال، ضربه عمیقی بر پیکر مولفههای راهبردی فرهنگ است.
▫️#شبکه_خانگی که آلترناتیو سریال های ماهوارهای تلقی میشد، حال تبدیل به ماشین انگاره سازی شده و با ایده عبور از کلیشهها در حال تصویرسازی منفی و سیاه از مولفه های فرهنگی_تمدنی جامعه است. تردیدی نیست که در ساحت تصویر طبق #نظریه_کاشت، اگر باد بکاریم چند صباحی دیگر با انباشت ذهنیت ها و تصاویرسیاه، در ساحت رفتار اجتماعی طوفان درو میکنیم.
🔻در واقع گسست و پارگی های اجتماعی گاها نتیجه ذهنیت هایی است که از پس مصرف های متفاوت رسانه ای بدون دروازهبانی (Gatekeeping) و نظارت حاصل میشوند و دال بر این هستند که #مدیریت_تصویر به تعبیر اروینگ گافمن را باید در مدیریت اجتماعی جدیتر تلقی کرد.
✍️علیرضامحمدلو
🌐لینک مطلب در سایت عصر تبیین
🆔 @asre_tabyin