هدایت شده از دعا و نیایش،اظهار بندگی
سلام عزیزان وقت بخیر میخواهیم دسته جمعی بر پیامبر اکرم (ص) ۵۰/۰۰۰/۰۰۰ صلوات و درود بفرستیم
فقط کافیه یکباربخوانیم وبرای دیگران ارسال کنیم:
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَّ عَلَى آلِ مُحَمَّدٍ كَمَا صَلَّيْتَ عَلَى إِبْرَاهِيمَ وَعَلَى آلِ إِبْرَاهِيمَ إِنَّكَ حَمِيدٌ مَجِيدٌ اللَّهُمَّ بَارِكْ عَلَى مُحَمَّدٍ وَّ عَلَى آلِ مُحَمَّدٍكَمَا بَارَكْتَ عَلَى إِبْرَاهِيمَ وَ عَلَى آلِ إِبْرَاهِيمَ إِنَّكَ حَمِيدٌ مَجِيد
روز جمعه است برای دوستانت در گروهها بفرست ودر ثواب دعا و نیایش شریک باش
دعا و نیایش،اظهار بندگی
https://eitaa.com/joinchat/1530593608Ca155ddf9db
هدایت شده از کشکول معارف دینی سید
مذمت فحش و بد زبانی در آیات و روایات
آیات:
1. وَ لا تَسُبُّوا الَّذینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَیَسُبُّوا اللَّهَ عَدْواً بِغَیْرِ عِلْمٍ کَذلِکَ زَیَّنَّا لِکُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِلى رَبِّهِمْ مَرْجِعُهُمْ فَیُنَبِّئُهُمْ بِما کانُوا یَعْمَلُونَ[1]
به معبودِ کسانىکه غیر خدا را مى خوانند دشنام ندهید، مبادا آنهانیز از روى جهل، خدا را دشنام دهند! اینچنین براى هر امّتى عملشان را زینت دادیم سپس بازگشت همه آنان به سوى خداوند است و آنها را از آنچه عمل میکردند، آگاه مى سازد و پاداش و کیفر مىدهد
2. لا یُحِبُّ اللهُ الجَهرَ بِالسُّوءِ مِنَ القَولِ اِلاّ مَن ظُـلِم...[2]
خداوند دوست ندارد کسی با سخنان خود، بدیهای دیگران را اظهار کند مگر آن کس که مورد ستم واقع شده باشد.
روایات:
1. عَنْ مُوسَى بن جعفر(ع)فِی رَجُلَیْنِ یَتَسَابَّانِ فَقَالَ: الْبَادِی مِنْهُمَا أَظْلَمُ وَ وِزْرُهُ وَ وِزْرُ صَاحِبِهِ عَلَیْهِ مَا لَمْ یَتَعَدَّ الْمَظْلُوم [3]
امام موسى بن جعفر(ع) در باره دو مردى که همدیگر را دشنام دهند فرمود: آغازکننده به دشنام ستمکارتر است و گناه خود و گناه رفیقش به گردن اوست در صورتى که آن کس که ستم به او شده از حد نگذرد.
توضیح:
جمله اخیر این حدیث شریف دو احتمال دارد یکى اینکه تا رفیقش که مورد ستم واقع شده عمل ناروا نکرده و یا سخن ناروائى نگفته همه گناه به گردن آغازکننده به دشنام است، و نسبت گناه به او در این صورت فرضى است، احتمال دوم آن است که تا از حد خود نگذشته اى همه گناه به گردن اوست، و حدّش همان مقدارى است که از دشنام شنیده و تا آن حد بر او گناهى نیست زیرا از خود دفاع کرده و انتقام گرفته است، و خداى تعالى در این باره فرموده است:
و همانا بر آنکه پس از ستمى که به او شده یارى جوید گناهى نیست و در جاى دیگر فرماید: پس آن کس که به شما تجاوزو ظلم و ستم کندتجاوز کنید بر او برابر آنچه بر شما تجاوز کرده
بعید نیست احتمال دوم مناسبتر با سیاق روایت باشد.
2. عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ(ع)
قَالَ: إِنَّ أَبْغَضَ خَلْقِ اللَّهِ عَبْدٌ اتَّقَى النَّاسُ لِسَانَه [4]
امام صادق(ع)فرمود: مبغوض ترین خلق خدا آن بنده ایست که مردم از زبانش پرهیز کنند.
3. عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: إِنَّ مِنْ عَلَامَاتِ شِرْکِ الشَّیْطَانِ الَّذِی لَا یُشَکُّ فِیهِ أَنْ یَکُونَ فَحَّاشاً لَا یُبَالِی مَا قَالَ وَ لَا مَا قِیلَ فِیه [5]
امام صادق(ع) فرمود: از نشانه هاى شرکت شیطان اینست که فحاش باشد که باکى از آنچه گوید و از آنچه در باره او گویند نداشته باشد.
4. قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص):
إِذَا رَأَیْتُمُ الرَّجُلَ لَا یُبَالِی مَا قَالَ وَ لَا مَا قِیلَ لَهُ فَإِنَّهُ لِغَیَّةٍ أَوْ شِرْکِ شَیْطَان [6]
امام صادق(ع)از قول رسولخدا(ص) فرمود:
هر گاه مردى را دیدى که باکى از آنچه گوید و آنچه به او گفته شود ندارد، یا از زنا است یا از شرکت شیطان.
5. عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ(ع)قال قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص):
إِنَّ اللَّهَ حَرَّمَ الْجَنَّةَ عَلَى کُلِّ فَحَّاشٍ بَذِیءٍ قَلِیلِ الْحَیَاءِ- لَا یُبَالِی مَا قَالَ وَ لَا مَا قِیلَ لَهُ فَإِنَّکَ إِنْ فَتَّشْتَهُ لَمْ تَجِدْهُ إِلَّا لِغَیَّةٍ أَوْ شِرْکِ شَیْطَانٍ، فَقِیلَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ- وَ فِی النَّاسِ شِرْکُ شَیْطَانٍ؟
فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص):
أَمَا تَقْرَأُ قَوْلَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ شارِکْهُمْ فِی الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ؟ قَالَ: وَ سَأَلَ رَجُلٌ فَقِیهاً هَلْ فِی
النَّاسِ مَنْ لَا یُبَالِی مَا قِیلَ لَهُ؟ قَالَ: مَنْ تَعَرَّضَ لِلنَّاسِ یَشْتِمُهُمْ وَ هُوَ یَعْلَمُ أَنَّهُمْ لَا یَتْرُکُونَهُ، فَذَلِکَ الَّذِی لَا یُبَالِی مَا قَالَ وَ لَا مَا قِیلَ فِیه [7]
امیر المؤمنین(ع)بنقل از رسول خدا (ص) فرمود:
خدا حرام کرده بهشت را بر هر فحاش بى آبرو و کم شرمى که باکى از آنچه گوید و آنچه باو گفته شود ندارد، زیرا اگر بازرسى از حالش کنى یا از زنا است یا از شرکت شیطان،عرض شد:
اى رسولخدا در میان مردمان شرکت شیطان هم هست؟
فرمود: آیا گفتار خداى عز و جل را نخواندهاى که بشیطان فرمود:و شرکت کن با ایشان در مال و فرزندان(اسراء, 64)راوى گوید:
مردى از فقیهى پرسید: آیا در میان مردم کسى هست که باکى از آنچه باو گفته شود ندارد؟
گفت: آن کس که متعرض مردم شود و بآنان دشنام گوید در صورتى که میداند که آنها رهایش نمیکنند وتلافی میکنند.
6. عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ(ع) قَالَ: إِنَّ اللَّهَ یُبْغِضُ الْفَاحِشَ الْمُتَفَحِّشَ[8]
امام باقر(ع)فرمود: خدا دشمن دارد دشنام گوى دشنامجو را
منابع:
[1] . الأنعام : 108
[2] . النساء(۴)، آیه۱۴۸.
[3] . الکافی, ج2, ص322
[4] . همان, ص323
[5] . الکافی,ج2 ص 323
[6] . همان
[7] . همان
8] . همان, ص324
کشکول معارف دینی سید
http://eitaa.com/joinchat/2494562380Cd290dc5f70
هدایت شده از حکایتها و نکات عبرت اموز
داستان اقدام نجار بین دو برادر
سال ها دو برادر با هم در مزرعه ای که از پدرشان به ارث رسیده بود، زندگی می کردند. یک روز به خاطر یک سوء تفاهم کوچک، با هم جرو بحث کردند. پس از چند هفته سکوت، اختلاف آنها زیاد شد و از هم جدا شدند.
یک روز صبح درب خانه ی برادر بزرگ تر به صدا درآمد. وقتی در را باز کرد، مرد نجـاری را دید. نجـار گفت:«من چند روزی است که دنبال کار می گردم، فکرکردم شاید شما کمی خرده کاری در خانه و مزرعه داشته باشید، آیا امکان دارد که کمکتان کنم؟» برادر بزرگ تر جواب داد: «بله، اتفاقاً من یک مقدار کار دارم. به آن نهر در وسط مزرعه نگاه کن، آن همسایه در حقیقت برادر کوچک من است.
او هفته ی گذشته چند نفر را استخدام کرد تا وسط مزرعه را کندند و این نهر آب بین مزرعه ما افتاد. او حتماً این کار را به خاطر کینه ای که از من به دل دارد، انجام داده.» سپس به انبار مزرعه اشاره کرد و گفت:
در انبار مقداری الوار دارم، از تو می خواهم تا بین مزرعه من و برادرم حصار بکشی تا دیگر او را نبینم. !!
نجار پذیرفت و شروع کرد به اندازه گیری و اره کردن الوار. برادر بزرگ تر به نجار گفت:« من برای خرید به شهر می روم، اگر وسیله ای نیاز داری برایت بخرم.» نجار در حالی که به شدت مشغول کار بود، جواب داد:«نه، چیزی لازم ندارم.» هنگام غروب وقتی کشاورز به مزرعه برگشت، چشمانش از تعجب گرد شد. حصاری در کارنبود. نجار به جای حصار یک پل روی نهر ساخته بود.
کشاورز با عصبانیت رو به نجار کرد و گفت: «مگر من به تو نگفته بودم برایم حصار بسازی؟»
در همین لحظه برادر کوچک تر از راه رسید و با دیدن پل فکر کرد که برادرش دستور ساختن آن را داده، از روی پل عبور کرد و برادر بزرگترش را در آغوش گرفت و از او برای کندن نهر معذرت خواست.
وقتی برادر بزرگ تر برگشت، نجار را دید که جعبه ابزارش را روی دوشش گذاشته و در حال رفتن است. کشاورز نزد او رفت و بعد از تشکر، از او خواست تا چند روزی مهمان او و برادرش باشد.
نجار گفت:
«دوست دارم بمانم ولی پل های زیادی بین دیگران خراب شده که باید آنها را بسازم و اصلاح کنم.»
❣راستی، ماو شما تا به حال برای چند نفر پل محبت ساختیم؟! یا بین خودمان و عزیزانمون و اطرافیانمان حصار کشیدیم !؟
حکایت ها و نکات عبرت اموز
https://eitaa.com/joinchat/4225368364C2c42213dc4
هدایت شده از مادرم زهرا و مولایم علی(ع)
💠 جایگاه شیعیانِ عصر غیبت در کلام امام کاظم (ع)
عن مُوسَی بنِ جعفرٍ(ع) قال:
طُوبَى لِشِيعَتِنا المُتَمَسّكينَ بِحَبلِنا في غيبةِ قائِمِنا، الثّابِتينَ عَلَى موالاتِنا و البراءَةِ مِن أعدائِنا، أولئِكَ مِنّا وَ نَحنُ مِنهُم، قَد رَضُوا بِنَا أئمةً، و رَضِينَا بِهِم شيعةَ، فَطُوبَى لَهُم، ثمّ طُوَبى لَهُم هُم وَ اللّهِ مَعَنا في دَرَجَتِنا يومَ القيامةِ.
امام موسی بن جعفر(ع)فرمود:
خوشا به حال شیعیان ما، که در زمان غیبت قائم ما(ع) به رشته ولایت ما چنگ میزنند و بر دوستی ما ثابت و استوار میمانند و در برائت و بیزاری از دشمنان ما پا بر جا و محکم میمانند. آنها از مایند و ما از آنهاییم. آنها ما را به امامت برگزیدهاند و به پیشوایی ما راضی هستند و ما آنها را به عنوان شیعه خود برگزیدهایم و به عنوان شیعه خویش پسندیدهایم. خوشا به حال آنها. به خدا سوگند آنها در روز قیامت با ما و در کنار ما هستند.
منبع : اثباة الهداة، ج 3 ص 477./ نوادرالاخبار، ملا محسن فیض کاشانی، ص250.
مادرم زهرا ومولایم علی
https://eitaa.com/joinchat/1338245198Cfd46f141ac
وقوع فتنه ایران.mp3
زمان:
حجم:
30.67M
🟢شنیدن و نشر این فایل صوتی بسیار مهم است
وظیفه شیعه ولایت مدار در عصر ظهور
استاد :رستگار مهر
تاریخ دان و متخصص در حوادث وعلوم آخر الزمانی
❌【فتنه بزرگی که بزودی ایران را دربرمیگیرد】❌
بزودی جمیع شیاطین درایران‼️
👈 خودتان را آماده فتنه اکبر ؛ یا فتنه آخرمنتهی به ظهـــــــــــــور کردید⁉️
✅هدف ترساندن یا پیشگوئی کردن نیست ؛ هدف این است که درموردش خوب بدانید تا بازی نخورید
هرثانیه
هرلحظه
امکان و احتمال
آن وجـــــــــــــــود دارد
حالا نقش من بچه شیعــــــــــــــه
در این فتنه چیه 🤔⁉️
⛔️اگر میخواید در دام نیفتید⛔️
اگر میخواهید جزء سربازان امام زمان عج باقی بمانید ؛ بایستی این فایل صوتی را تا میتوانید انتشار دهید و هدف و رسالت خود را ظهــــــــــــور امام زمان بدانی
عصر ظهور امام زمان (عج)
https://eitaa.com/asrezoohor
هدایت شده از عصر ظهور امام زمان عج
وقوع فتنه ایران.mp3
زمان:
حجم:
30.67M
🟢شنیدن و نشر این فایل صوتی بسیار مهم است
وظیفه شیعه ولایت مدار در عصر ظهور
استاد :رستگار مهر
تاریخ دان و متخصص در حوادث وعلوم آخر الزمانی
❌【فتنه بزرگی که بزودی ایران را دربرمیگیرد】❌
بزودی جمیع شیاطین درایران‼️
👈 خودتان را آماده فتنه اکبر ؛ یا فتنه آخرمنتهی به ظهـــــــــــــور کردید⁉️
✅هدف ترساندن یا پیشگوئی کردن نیست ؛ هدف این است که درموردش خوب بدانید تا بازی نخورید
هرثانیه
هرلحظه
امکان و احتمال
آن وجـــــــــــــــود دارد
حالا نقش من بچه شیعــــــــــــــه
در این فتنه چیه 🤔⁉️
⛔️اگر میخواید در دام نیفتید⛔️
اگر میخواهید جزء سربازان امام زمان عج باقی بمانید ؛ بایستی این فایل صوتی را تا میتوانید انتشار دهید و هدف و رسالت خود را ظهــــــــــــور امام زمان بدانی
عصر ظهور امام زمان (عج)
https://eitaa.com/asrezoohor
هدایت شده از درسهای زندگی بخش از قرآن و نهج البلاغه
حیات انسانی و معقول بشر در گرو پیوند با حقایق وَحیانی قرآن کریم است،
توصیه آیت الله جوادی آملی در این رابطه و ارتباط با امام مهدی(عج)
ایشان در خصوص میفرماید:
حیات انسانی و معقول بشر در گرو پیوند با حقایق وَحْیانی قرآن کریم است، چرا که وحی یگانه عامل زندگیبخش بشر و پیروی از دستورها و آموزه های آن، زمینه ساز باریابی به زندگی معقول و مطلوب است قرآن میفرماید:
استَجیبوا لِلّهِ ولِلرَّسولِ اِذا دَعاکُم لِما یُحییکُم(۱)
مَن عَمِلَ صلِحًا مِن ذَکَرٍ اَو اُنثی وهُوَ مُؤمِن فَلَنُحیِیَنَّهُ حَیوةً طَیِّبَة
(2)
عترت طاهره(ع) که یکی از دو ثقل به جا مانده از رسول گرامی(ص) است، همتای قرآن و همدوش آن است و بر همین اساس، احکامی که درباره قرآن ثابت است، در مورد عترت طاهره(ع) نیز ثابت خواهد بود، از این رو ارتباط با امام عصر (عج) نیز زندگیبخش و تأمین کننده حیات معقول و مطلوب آدمی است، چون نبی مکرم اسلام (ص)عدم معرفت و پذیرش ولایت امام معصوم زمان را مایه مرگ جاهلی برشمردند و آنچه نبودش مرگ جاهلانه می آورد، بودنش حیات عاقلانه را تأمین خواهد کرد و آن که معرفت و ولایت را فهمید، همواره خویش را در معرض ارتباط با امام معصوم عصر خویش می نهد.
ارتباط با مقام شامخ ولایت و اتصال روح و قلب انسان با امام عصر(عج)خویش، نه تنها حیات معقول را تأمین می کند بلکه نقایص بشر را نیز تتمیم می سازد، چرا که او کعبه حقیقی وحقیقت کعبه است: کعبه زمینی، محاذی بیت معمور است و آن بیت برابر عرش خداست. فرشته ای خاص مأمور بنای بیت معمور شد تا فرشتگانی که مقام انسانیت را به خلافت نشناختند و تسبیح و تقدیس خویش را برای نیل به مقام خلافت الهی کافی دانستند و سپس با تنبیه خداوند به معرفت اوج مقام والای انسان کامل بار یافتند، بر گرد آن طواف کنند و با این عبادت، نقص کار خود را ترمیم کنند.
ساختمان کعبه نیز برای طواف بر گرد آن جهت ترمیم و جبران همه قصورها و تقصیرها به ویژه غفلت از مقام انسانیت، و سهو و نسیان یا عصیان در پیشگاه خلیفة اللّهی انسان است، از این رو بهترین تنبّه برای طائفان غافل و حاجیان ذاهل و معتمران متساهل، تدارک جهل و جبران غفلت درباره خودشناسی و معرفت مقام شامخ انسان کامل و خلیفه عصر حضرت بقیة الله عجل الله تعالی فرجه است، تا چون فرشتگان، طواف مقبول و سعی مشکور داشته باشند.
چگونگی ارتباط با امام زمان(عج)
تشرف بیواسطه و مستقیم به محضر نورانی امام زمان (عج) لیاقت و شایستگی هایی ویژه می خواهد، از این رو تنها اوحدی از موحدان به باریابی محضر مطهرش توفیق می یابند.
هر خارق عادت یا کرامتی که به دست ناشناسی صورت می گیرد و فیضی از ناحیه او به دیگران می رساند، از سرچشمه فیاض امام عصر(عج) جاری می گردد؛ اما چنین نیست که آن ناشناس لزوماً وجود مبارک ولیعصرعجل الله تعالی فرجه باشد بلکه آن حضرت (عج) شاگردان صالحی دارد که به امر ایشان گره از کار فروبسته دیگران می گشایند و واسطه رسیدن فیض امام (عج) به آنان می شوند.
آنچه برای همگان ضروری و میسور است، ایجاد و حفظ ارتباط روحی و معنوی با آن حضرت (عج) است که در پرتو رعایت ادب حضور و ارتباط با آن حضرت(عج) تحصیل خواهد شد.
انجام دادن مستحبات و اعمال صالح به نیابت از آن حضرت (عج) و اهدای ثواب آن به ارواح طیّب عترت طاهره علیهم اسلام از بهترین راه هایی است که می تواند ارتباط انسان با آن وجود مبارک را تأمین کند و بهترین حالت در چنین نیابتی، آن است که انسان در برابر عمل خویش از آن امام (عج) خواسته ای نداشته باشد، چرا که از قدر عملش می کاهد: چون خواسته ما به قدر ادراک ماست و ادراک ما بیشتر به حجاب تمنیات ما محجوب است، مطلوب متوقّع ما نیز محدود خواهد بود، پس بهتر است که برابر این ادب، به پیشگاه آن حضرت (عج) چیز خاصی را پیشنهاد ندهیم، زیرا او از آن دسته است که «سجیّتهم الکرم(۳)
بنابراین، شایسته آن است که در انتظار عطای او باشیم، چرا که آنچه آن حضرت (عج) به اقتضای سجیّه کریم خویش عطا میکند ماندنی است.
پینوشتها:
۱ ـ سوره انفال، آیه ۲۴/
۲ ـ سوره نحل، آیه ۹۷/
۳ ـ الکافی، ج۴، ص۱۸۸ ـ ۱۸۷/
درسهای زندگی بخش قرآن و نهج البلاغه
https://eitaa.com/qouran_zendegi
هدایت شده از امربه معروف ونهی ازمنکر
🌷بسم الله الرحمن الرحیم🌷
چهارمثل زیبای قرآنی
۱. مثل کسی که مال درراه خدامیدهد مثل خوشه گندمی است که ۷۰۰ گندم میدهد
مَثَلُ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِي كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ وَاللَّهُ يُضَاعِفُ لِمَنْ يَشَآءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ (بقره،۲۶۱)
۲.اعمال کافر مثل خاکستر بی ارزش است:
مَثَلُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ أَعْمَالُهُمْ كَرَمَادٍ اشْتَدَّتْ بِهِ الرِّيحُ فِي يَوْمٍ عَاصِفٍ لَا يَقْدِرُونَ مِمَّا كَسَبُوا عَلَىٰ شَيْءٍ ذَٰلِكَ هُوَ الضَّلَالُ الْبَعِيدُ (ابراهیم,۱۸)
۳.تکیه به غیرخدا مثل تکیه به لانه عنکبوت است:
مَثَلُ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْلِيَآءَ كَمَثَلِ الْعَنْكَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَيْتًا وَإِنَّ أَوْهَنَ الْبُيُوتِ لَبَيْتُ الْعَنْكَبُوتِ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ (عنکبوت,۴۱)
🌷۴.کسیکه کتاب خدارامیخواند وعمل نمیکندمثل حیوانی است که بارش کتاب وعلوم ارزشمندی است ولی خودش بهره از آن علوم نمیبرد:
مَثَلُ الَّذِينَ حُمِّلُوا التَّوْرَاةَ ثُمَّ لَمْ يَحْمِلُوهَا كَمَثَلِ الْحِمَارِ يَحْمِلُ أَسْفَارًا بِئْسَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ
(جمعه،۵)
امربمعروف ونهی از منکر
http://eitaa.com/amr_be_maarof
هدایت شده از سیره علما و روحانیت
آیت الله سید دابوالحسن اصفهانی از زبان آیت الله مرعشی نجفی👇
آیتالله العظمی مرعشی نجفی(ره) در رابطه با آیت الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی میگوید:
خودم دیدم که در نجف صاحبخانه بارها اثاث ایشان را به داخل خیابان گذاشتند و با اینکه ایشان مرجع تقلید بودند، ولی همچنان اجاره نشینی میکردند. آیتالله العظمی سیدابوالحسن اصفهانی روزی با همراهانش از کنار یک خرابه میگذشت، به یکی از همراهانش گفت: این خرابه را میبینی؟ من ۱۵ روز در این خرابه زندگی کردهام. زمانی که صاحب خانه مرا جواب کرده بود و من مجبور شدم در این خرابه زندگی کنم.
.
هنگامی که آیة الله میرزا محمد تقی شیرازی ازتنگدستی سید ابوالحسن اصفهانی با اطلاع شد، ۵۰۰ لیره طلا برای او فرستاد تا با آن مبلغ ، برای خود منزلی بخرد، ولی آیة الله اصفهانی آن ۵۰۰ لیره را در کمال تنگدستی خود به تعدادی از نانوایان شهر داد، تا با آن مبلغ نان مصرفی طلاب علوم دینی و تهیدستان تهیه شود.
.
دربارۀ دقت نظر ایشان در بیت المال، «شیخ عبدالنبی عراقی»، از همدرس و بحثهای ایشان، نقل میکند که در عصر زعامت سید ابوالحسن، در مضیقه شدیدی قرار میگیرد و با توجه به سابقۀ بین آنها، به ایشان میرساند که در تنگنای شدید قرار گرفته است و نیاز مبرم به مقداری پول دارد. او هم، مقداری پولِ خرد به او میدهد. آن شخص، به دلیل تاریکی شب و گمان اینکه لیره عراقی است با خوشحالی رهسپار خانه میشود؛ اما در روشنایی متوجه میشود، چند فلس پول کم ارزش است و بسیار ناراحت میشود و نامه بلند بالایی به عنوان شکایت و گله برایشان مینویسد به این مضمون که زندگی خوب، رفاه و آسایش، ریاست و مقام برای تو، و فقر، تنگدستی، گرفتاری، درماندگی و سختی برای من؛ اما چرا این چند فلس (پول کم ارزش) را به من دادی...
.
پس از اینکه نامه به دست ایشان میرسد، آیت الله اصفهانی وی را طلب میکند و به او میفرماید: «تمام دارایی من در آن شب، همانی بود که به تو دادم». سپس اضافه میکند: «فلانی! تو دربارۀ من چگونه میاندیشی؟ در همین زمان که مرجعیت بر عهده من است بارها شده است که خود و همسرم برای حمام پول نداشتهایم و غسل واجب خود را نسیه میگذاشتیم. وقتی تو گفتی من پول ندارم، بی پولیهای خودم به خاطرم رسید و با خود گفتم شاید تو هم مثل من برای غسل واجبت پول نداری؛ از اینرو هر چه داشتم به تو دادم و... .»
.
🔺اصلاحیه
پدربزرگم(از نوادگان آسید ابوالحسن اصفهانی) گفتند:
ایشون مدتها اجاره نشین بودن و تا بعد از فوت آخوند خراسانی هم اجاره نشین بودن و بعد از مرجعیتشون خونه ای که در نجف مشهور بوده به بد یُمنی و اجنه و کسی اون خونه رو خریداری نمیکرده، اون خونه رو خریداری میکنن و هنگام ساخت در کنار هر ستون دعا میخونن و قربانی میکنن و شرها از بین میره. ولی هیچوقت طوری نشد که صاحب خونه بیرونشون کنه و معمولا پول اجاره به نحوی جور میشد.
سیره علما و روحانیت
https://eitaa.com/joinchat/3033399298C6ad57d0def
هدایت شده از کشکول معارف دینی سید
چرا در سختی ها و مشکلات زندگی به خدا اعتماد می کنیم؟
روزی هر مخلوقی به عهده خالق است.
خداوند متعال در قران کریم فرمود:
روزی مخلوق با من است
(سوره هود/۶).
آیا منظور خدا این است، که در منزل بنیشنیم یا بخوابیم از سوی خدا مائده آسمانی نازل شود؟!
یا بدون هدف و نتیجه تلاش کنیم و خدا روزی رسان است؟
خیر! خداوند روزی را قرار داده، ولی از طرفی توانمندی و اختیار هم به انسان و همه موجودات داده.
پس باید حرکت کنیم، تلاش کنیم وکاری انجام دهیم، زمینی شخم کنیم، بذری بکاریم، تا خداوند متعال توسط باران، آفتاب و... یک دانه را تا ۷٠٠ دانه تبدیل کند (سوره بقره/۲۶۱).
قصه:
ﺣﻀﺮﺕ ﺳﻠﻴﻤﺎﻥ(ع ) ﺍﺯ ﻣﻮﺭﭼﻪ ﺍی ﭘﺮﺳﻴﺪ: ﺩﺭ ﻣﺪﺕ ﻳﻚ ﺳﺎﻝ ﭼﻘﺪﺭ ﻣﻴﺨﻮﺭی؟
ﻣﻮﺭﭼﻪ ﮔﻔﺖ: ﺳﻪ ﺩﺍﻧﻪ
ﭘﺲ ﺍﻭ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻭ ﺩﺭ ﺟﻌﺒﻪ ﺍی ﻛﺮﺩ
ﻭ ﺳﻪ ﺩﺍﻧﻪ ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻫﺶ ﻧﻬﺎد!!!
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﮔﺬﺷﺖ ﻳﻚ ﺳﺎﻝ، ﺣﻀﺮﺕ ﺟﻌﺒﻪ ﺭﺍ گشود ﻭ مشاهده کرد، ﻛﻪ ﻓﻘﻂ ﻳﻚ ﻭﻧﻴﻢ ﺩﺍﻧﻪ ﺭﺍ ﺧﻮﺭﺩﻩ !!
ﭘﺲ ﺑﺎ ﺗﻌﺠﺐ ﺍﺯ ﻣﻮﺭﭼﻪ ﭘﺮﺳﻴﺪ: ﭼﺮﺍ طبق گفته خودت هر سه تا را نخوردی؟
ﻣﻮﺭﭼﻪ ﮔﻔﺖ: ﭼﻮﻥ ﻭﻗﺘﻴﻜﻪ ﻣﻦ ﺁﺯﺍﺩ ﺑﻮﺩﻡ، ﺍﻃﻤﻴﻨﺎﻥ داشتم می تونم فعالیت کنم و ﺧﺪﻭﺍﻧﺪ ﺭﻭﺯی ﻣﻦ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺩﺍﺩ ﻭ ﻣﺮﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ نمی کند.
ﻭلی ﻭقتی ﺗﻮ ﻣﺮﺍ ﺩﺭ ﺟﻌﺒﻪ ﻧﻬﺎﺩی، ﺑﻴﻢ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻛﻪ ﻣﺮﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ کنی!!!
ﭘﺲ ﺩﺭ ﺧﻮﺭﺩﻧﻢ ﺍﺣﺘﻴﺎﻁ ﻛﺮﺩﻡ، ﺗﺎ ﺑﺘﻮﺍﻧﻢ ﻳﻜﺴﺎﻝ ﺩﻳﮕﺮ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺗﻐﺬﻳﻪ ﻛﻨﻢ و زنده بمانم!!!
ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ می فرمایند: ﻫﻴﭻ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺯﻧﺪﻩ ﺍی ﺑﺮ ﺭﻭی ﺯﻣﻴﻦ ﻧﻴﺴﺖ، ﻣﮕﺮ ﺍﻳﻨﻜﻪ رزق و روزی او از جانب خداوند تضمین و مقدر شده است.
وَمَا مِن دَآبَّةࣲ فِي ٱلۡأَرۡضِ إِلَّا عَلَى ٱللَّهِ رِزۡقُهَا( هود،ایه ۶)
ماهيان از آشوب دريا به خدا شكايت بردند.
خدا هم دستور داد دريا آرام شد ولی ماهیان براحتی صيد تور صيادان شدند!!!!
پس گاهی آشوبهای زندگی حكمت خداونداست .
بنابراین ،اعتماد و توکل به خالق هستی وحکیم کاری عاقلانه و خردمندانه است.
لذا از خدا دل آرام وقلبی مطمئن و ایمانی خالصانه بخواهيم، نه دريای آرام و زندگی بی دغدغه و راحت طلبی !.
امید که دل وقلب و وجود شما اعضای محترم کانال «کشکول معارف دینی سید» با تغذیه سالم، وآرامش روحی روانی وقلب مطمئن, در پناه حق تعالی سعادتمند باشد.
آمین یا رب العالمین
کشکول معارف دینی سید
http://eitaa.com/joinchat/2494562380Cd290dc5f70
هدایت شده از یاد خوبان و سخنان حکیمانه
ماجرای جعفر نعلبند و ملاقات با حضرت حجه (عج)
مرحوم آيه اللّه حاج ميرزا “محمّد على گلستانه نقل کردند:
عموى من مرحوم آقاى “سيّد محمّد على” كه از مردان صالح و بزرگوار بود نقل مى كرد:
در اصفهان شخصى بود، به نام “جعفر نعلبند” كه او حرفهاى غيرمتعارف، از قبيل آن كه من خدمت امام زمان(عج) رسيده ام و...
در سفری با او همراه شدم ودر ضمن راه از او پرسيدم مردم درباره شما حرفهائى مى زنند آيا راست مى گويند، كه تو خدمت “امام زمان” (عج) رسيده اى؟ اوّل نمى خواست جواب مرا بدهد، لذا گفت! آقا از اين حرفها بگذريم و با هم مسائل ديگرى را مطرح كنيم.
من اصرار كردم .
گفت: بيست و پنج سفر كربلا مشرف شده بودم، تا آنكه در سفر بيست و پنجم شخصى كه اهل يزد بود، در راه با من رفيق شد، چند منزل كه با هم رفتيم، مريض شد و كم كم مرضش شدت كرد تا رسيديم به منزلى كه قافله به خاطر ناامن بودن راه دو روز در آن منزل ماند، تا قافله ديگرى رسيد و با هم جمع شدند و حركت كردند و حال مريض هم رو به سختى گذاشته بود وقتى قافله مى خواست حركت كند من ديدم، به هيچ وجه نمى توان او را حركت داد لذا نزد او رفتم و به او گفتم من مى روم و براى تو دعاء مى كنم، كه خوب شوى و وقتى خواستم با او خداحافظى كنم ديدم گريه مى كند، من متحيّر شدم از طرفى روز عرفه نزديك بود و بيست و پنج سال همه ساله روز عرفه در كربلا بوده ام و از طرفى چگونه اين رفيق را در اين حال تنها بگذارم و بروم؟!
به هر حال نمى دانستم چه كنم او همين طور كه اشك مى ريخت به من گفت: فلانى من تا يك ساعت ديگر مى ميرم اين يك ساعت را هم صبر كن، وقتى من مردم هر چه دارم از خورجين و الاغ و ساير اشياء مال تو باشد، فقط جنازه مرا به كربلا برسان و مرا در آنجا دفن كن.
من دلم سوخت و هر طور بود كنار او ماندم، تا او از دنيا رفت قافله هم براى من صبر نكرد و حركت نمود.
من جنازه او را به الاغش بستم و به طرف مقصد حركت كردم جنازه مرتب از روی الاغ می افتاد
بالاخره ديدم نمى توانم، او را ببرم خيلى پريشان شدم ايستادم و رو به حضرت “سيّدالشّهداء(ع) سلامى عرض كردم و با چشم گريان گفتم: آقا من با اين زائر شما چه كنم؟ اگر او را در اين بيابان بگذارم مسئولم و اگر بخواهم بياورم، مى بينيد كه نمى توانم! درمانده و بى چاره شده ام!
ناگهان ديدم، چهار سوار كه يكى از آنها شخصيت بيشترى داشت پيدا شدند و آن بزرگوار به من گفت: جعفر با زائر ما چه مى كنى؟!
گفتم درمانده شده ام، نمى دانم چه بكنم؟
آن سه نفر همراه پياده شدند، يكى از آنها نيزه اى در دست داشت با آن نيزه زد چشمه آبى ظاهر شد آن ميّت را غسل دادند و آن آقا جلو ايستاد.
و بقيّه كنار او ايستادند و بر او نماز خواندند و بعد او را سه نفرى برداشتند و محكم به الاغ بستند و ناپديد شدند.
من حركت كردم، با آنكه معمولى راه مى رفتم ديدم به قافله اى رسيدم، و از آنها و دیگر قافله ها عبور کردیم پس از چند لحظه به پل سفيد، كه نزديك كربلا است رسيدم وارد كربلا شدم و خودم تعجب مى كردم چگونه رسیدم.
بالاخره جنازه را بردم، در “وادى ايمن در كربلا دفن كردم، پس از بيست روز رفقائى كه در قافله بودند به كربلا رسيدند، آنها از من سؤال مى كردند: تو كى آمدى؟ و چگونه آمدى؟ من براى آنها به اجمال مطالبى را مى گفتم و آنها تعجّب مى كردند.
تا آنكه روز عرفه شد وقتى به حرم رفتم، ديدم بعضى از مردم را به صورت حيوانات مختلف مى بينم! از شدّت وحشت به خانه برگشتم.
باز دو مرتبه از خانه در همان روز بيرون آمدم، باز هم آنها را به صورت حيوانات مختلف ديدم.و در سالهای بعد هم در روز عرفه بعضى ها را بصورت حيوان مى بينم ولى در غير آن روز آن حالت برايم پيدا نمى شود.
وقتى اين مطالب را براى مردم در اصفهان مى گفتم: آنها باور نمى كردند و يا پشت سر من حرف مى زدند.
تا آنكه تصميم گرفتم، كه ديگر با كسى در اين باره حرف نزنم و مدّتى هم چيزى براى كسى نگفتم، تا آنكه يك شب با همسرم غذا مىخورديم، صداى در حياط بلند شد رفتم در را باز كردم ديدم شخصى مى گويد: جعفر حضرت “صاحب الزّمان(عج) تو را مىخواهد
من لباس پوشيدم و همرا او رفتم مرا به مسجد جمعه در همين اصفهان برد، ديدم آن حضرت در صفه اى كه منبر بسيار بلندى در آن هست نشسته اند و جمع زيادى هم خدمتشان بودند من با خودم مى گفتم: در ميان اين جمعيت چگونه آقا را زيارت كنم و خدمتش برسم؟
ناگهان ديدم به من توجّه فرمودند و صدا زدند جعفر بيا من به خدمتشان مشرّف شدم فرمودند چرا آنچه در راه كربلا ديده اى براى مردم نقل نمى كنى؟
عرض كردم: اى آقاى من! آنها را براى مردم نقل مى كردم ولى از بس مردم پشت سرم بدگوئى كردند تركش نمودم.
حضرت فرمودند:
تو كارى به حرف مردم نداشته باش تو آن قضيّه را براى آنها نقل كن تا مردم بدانند كه ما چه نظر لطفى به زوّار جدّمان حضرت ابى عبداللّه الحسين(ع) داريم.
یادخوبان و سخنان حکیمانه
https://eitaa.com/joinchat/3604538Cd838f28640
هدایت شده از دعا و نیایش،اظهار بندگی
🌷 آیت الله حق شناس(ره) :
🖌 داداش جون! اگر زندگیت آتش می گیرد ، چند شب سوره یس بخوان و به امام زمان (علیه السلام) هدیه کن ، خوب می شود.
🖌 وقتی شب شما ، افق شما تاریک شد به قرآن پناه ببرید ، قبل از خواب سوره واقعه را بخوانید تا دنیایتان آباد شود.
🖌 همچنین قبل از خواب سوره تبارک (ملک) را بخوانید تا شب اول قبرتان نورانی شود.
امروز پنجشنبه وامشب شب جمعه است هدیه به روح همه پدران و مادران وذوی الحقوق و اموات امت اسلام از صدر اسلام تا زمان حاضر خاصه شیعیان ومحبین اهلبیت پیامبر(ع)، الفاتحه مع سه تا صلوات
دعا و نیایش،اظهار بندگی
https://eitaa.com/joinchat/1530593608Ca155ddf9db