🔆#نور_درمانی
اینقدر خدامون مهربونه،
که هیچ وقت دلش نمیخواد ما رو ناامید ببینه
و همه جوره هوامونو داره.
مثلا همین ماه رجبو ببین!
برا کسی که حال نماز داره، گفته نماز بخون
برا کسی قوت بدنی داره، گفته روزه بگیر
برا کسی که دلش برا مناجات تنگ شده، یه عالمه دعا گفته
برا کسی هم که حال و توان و وقت هیچ کدومو نداره،
ذکرای خیلی راحت پیشنهاد داده.
حتی وسط عمل جراحی چشمم که باشی
دیگه《لااله الا الله》 رو بدون هیچ مشکلی میتونی بگی...
به نفعته!
ناامید نباش!
وقت هست!
امتحان کن!
✨قُلْ یا عِبادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللهِ إِنَّ اللهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ
آیه۵۳ سورهی مبارکهی زمر
✍ زهره قاسمی
🔷🔸💠🔸🔷
کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم مطهر #حضرت_فاطمه_معصومه_سلام_الله_علیها
@astanehmehr
﷽
🍃🌸🍃
توجه توجه 📣
ضمن تشکر از شرکت شما فرشته های خداوند در پویش خاطره گویی ایام الله دهه فجر باهمراهی نوه های گلتون و قدردانی از صبوری شما بانوان مهربان بعلت تاخیر در اعلام نتایج که به دلیل نقص فنی سایت به تعویق افتاده بود هم اکنون منتخبین پویش صندوقچه مامان بزرگ :
۱_ آذرصدر از خرم آباد
۲_مهدیه آقایانی
۳_اقدس علیپور از قم
۴_سکینه رجایی از مشهد
۵_مریم سادات موسوی تکیه نطنز اصفهان
۶_خانم لامی از خراسان رضوی
۷_وقار علاج خادم از فارس جهرم
۸_سیده مرطوب چاوشی مطلق از زنجان
۹_لیلا حسینی ازبروجن
۱۰_زهراشیرین سخن از کرمانشاه
۱۱_مهری دهقان از صفاشهرفارس
۱۲_پانیذاسرافیلی از زنجان
۱۳_فاطمه دهقان از تهران
۱۴_فاطمه ثناربانیان
۱۵_سکینه برسان از سیرجان
۱۶_زینب پرتوی ازقم
۱۷_عاطفه وزینی ادیب ازقم
۱۸_بهاره سادات حسینی از
۱۹_طاهره ربانی نسب ازقم
🔹برای سلامتی همه شرکت کنندگان و منتخبین و خودتون گل صلواتی نثار قدوم مولودین مبارک این ماه عزیز بفرمایین
💐☺️💐
"اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم"
@astanehmehr
مامان بزرگای نازنینم تبریک میگم
چقدر شما رو مادوست داریم
چقدر عزیزید برامون
آخ که گیسوان نجیبتون بوی بهشت میدن
و دستای مهربونتون بوی سیب
حالا این اولشه
بازم با شما گنجای نازنین کار داریما
یه چیزی :
ان شاء الله آثار پرمهرتون به تدریج درکانال بارگذاری میشه
از همین امشب ✌️😍😊
🔹💠🔹💠🔹💠🔹
#دلتنگی
من که در تنگ برای تو تماشا دارم
با چه رویی بنویسم غم دریا دارم ؟
دل پر از شوق رهایی ست ، ولی ممکن نیست
به زبان آوردم آن را که تمنا دارم
چیستم ؟ خاطره زخم فراموش شده
لب اگر باز کنم با تو سخن ها دارم
با دلت حسرت هم صحبتی ام هست، ولی
سنگ را با چه زبانی به سخن وادارم ؟
چیزی از عمر نمانده ست ،ولی میخواهم
خانه ای را که فروریخته بر پا دارم ...
✍ فاضل نظری
#شعبان_مولا_عشق
༺◍⃟჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
@astanehmehr
May 11
ارتباط موفق_19.mp3
9.33M
#ارتباط_موفق ۱۹
- هرگاه بخاطر کسی،
- بخاطر جلب نگاه کسی،
- بخاطر خوشحال کردن کسی،
⚠️ خدا را ندید گرفته و چهارچوبهای انسانیِ خویش را دور زدی؛
حتماً حتماً حتماً از سوی همان نفر، آسیب، خیانت، دور زدن، و .... دریافت خواهی کرد.
🎙#استاد_شجاعی
@astanehmehr
💎 #کلام_ناب
هم روحتان در انتظار حضرت مهدی عجلاللهفرجه باشد، هم نیروی جسمتان در این راه حرکت بکند.
هر قدمی که در راه استواری این انقلاب اسلامی برمیدارید، یک قدم به ظهور حضرت مهدی عجلاللهفرجه نزدیکتر میشوید.
🎙 رهبر انقلاب حفظهالله
🗓 ۶٠/٣/٢٩
#امام_زمان #لبیک_یا_خامنه_ای
🔷🔸💠🔸🔷
کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلاماللهعلیها
@astanehmehr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خاطره مامانی از قم : اقدس علیپور
بااین حالشون ....
😍❤️
آرزوی سلامتی براشون داریم
🇮🇷🌱🇮🇷🌱🇮🇷🌱🇮🇷🌱🇮🇷
@astanehmehr
2_144138278124659080.mp3
14.09M
#قسمت۴۲
🎧 #رمان ۱۳۶۱
یادتونه که توی قسمت قبل خانم جون بلللاخره فهمید احمد کارش چیه و گفت شیرشو حرومش میکنه و میگه حق نداری بری دل مادراروبشکونی هرچی احمدگفت من فقط راننده م قبول نکرد که نکرد احمدم تصمیم گرفت بره جبهه تا مادرش ناراضی نباشه ولی.....
🍃
دیگه اسم احمد رو گذاشته بودن احمد شصت و یکی اسم رمز ترس اوری بود ...میگفتن باید صدقه بدیم اینارو میبینیم 😁😃 ....سه تا بودن همه ش میخندیدن و شوخی میکردن میگفتن اصحابی پرتی بزنه که نمیزد .... اصحابیم گفت ایندفه احمد پرتی بزنه یعنی مثلا دست روسر هرکی میکشید ....
از اون آدما قربانی بیچاره بود ......
و اما داستان امشب که باهم میشنویم....
#قسمت۴۲
🎙 با خوانش هنرمندانه نویسنده ی کتاب: مطهره پیوسته
💔•°🔹🌷🔹°•💔
کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم #حضرت_فاطمه_معصومه_سلام_الله_علیها
@astanehmehr
#عرض_ارادت
هر سو که نظر کنم تو هستی بانو........
📸محدثهرفعتی
〰️⚜〰️⚜〰️⚜〰️
@astanehmehr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#فرازیازمناجاتشعبانیه
خدایا!!!!
چگونه مایوس و ناامید باشم از نگاه لطف و احسان تو
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
@astanehmehr
آستانِ مهر
💠 #کلام_امیر 🔹 راه رفع خستگى روح1⃣ امام در اين سخن حكمت آميز خود به نكته مهم روانى كه در زندگى انسا
💠#کلام_امیر
راه رفع خستگی روح2⃣
...ولى از همه مهم تر همان سخنان زيباى حكمت آميز است كه گاه در قالب شعر و گاه در قالب نثر ادا مىشود كه هم چيزى بر دانش انسان مى افزايد و هم براى انسان شادى مى آفريند. شايد به همين دليل است كه جمعى از بزرگان علماى دين كتاب هاى مشتمل بر قصه هاى زيبا، شعرهاى جالب و لطيفه هاى خوب نوشته اند تا طالبان علم به هنگام خستگى آنها را بخوانند و رفع خستگى كنند.
به كار بستن اين دستور مبارك امام(عليه السلام) مى تواند به صورت شخصى باشد يا به صورت جمعى و عام به اين معنا كه هر انسانى لازم است براى خود جهت موارد خستگى از كارهاى علمى يا اجتماعى برنامه ريزى داشته باشد تا بتواند با نشاط بيشتر به كارهاى مثبت خود ادامه دهد و نيز براى مراكز علمى و جمعيت هاى مختلف بايد برنامه ريزى هايى شود كه آنها را به هنگام خستگى از كار و ملالت، نشاط و آرامش بخشد. بى ترديد ساعات يا دقايقى كه انسان به طرائف الحكم مى پردازد («طرائف» جمع «طريفه» به هر چيز تازه و جالب و شگفت انگيز گفته مى شود) از ساعات مفيد عمر اوست، زيرا هم آموزندگى دارد و هم نشاط و هم سبب مى شود بازدهى كار او بيشتر گردد.
📚شرح پیام امام امیرالمؤمنین علیه السلام
آیت الله مکارم شیرازی حفظهالله، ذیل حکمت ۹۱ نهجالبلاغه
#شعبان #امیرالمؤمنین علیهالسلام
@astanehmehr
#خاطراتمامان۳۱
#خریدرویایی
حورا همچنان نیومد و مدرسه ها داشت شروع میشد و اون طفل معصوم ریحانه باید به مدرسه میرفت اما برخلاف حورا که دل نگران و پریشان بود، میثم بیتفاوت میرفت و می اومد. دلم هم برای حورا تنگ شده بود به احسان گفتم یکاری برای این دوتا بکنیم. یروز وقتی از سرکار برمیگشت میثم رو میبینه و بهش میگه که از ماجرای رفتن و نیومدن زن و بچش خبر داره. خیلی دوستانه بهش گفت اگه نیاز به کمکی هست براشون انجام میده تا اختلافی اگرهست زودتر باوساطت احسان برطرف بشه که میثم بی پروا گفت باشه میرم دنبالشون😅 چه منطقی؟!!
👏👏👏👏😄اصلا استاندارد نبود این آدم.
خلاصه حورا برگشت و دوباره باهمدیگه رفاقت رو از سر گرفتیم. ریحانه خیلی محمدجواد رو دوست داشت و بیشتر وقتا می اومد اونو میذاشت رو پاشو باهاش مشغول میشد من هم میرفتم غذا رو بار میذاشتم.😍😍
آخرهفته تولد بچه پریسا خواهر احسان بود مژده هم از کرج باشوهر و بچه هاش می اومد. قرار بود جمعمون جمع بشه😊
دیدم محمدجواد لباسهای خوبی داره که اندازه الانشن ولی خنک هستند ومناسب اول پاییز نیست .با احسان تصمیم گرفتیم بریم براش لباس بخریم.هوا دل انگیز بود و سوار ماشین شدیم رفتیم نزدیک خونه مامان.
میخواستم از توی بازار و پاساژی که قدیمترها میرفتم خرید برای محمدجواد لباس بخرم. چه لذت جالبی بود پسرشش ماهه من لباس میخواست و با ته کشیدن بلوزاش موجودیت خودش رو بما اثبات کرد.باافتخار تو مغازه ها قدم میزدیم که لباس درست و حسابی برای شرکت در جشن تولد حنا کوچولوی 3ساله پیداکنیم. نمیدونستیم سایز بچمون چیه.😂
لباسای رنگ و وارنگ و مدل به مدل ... محمدجواد رو توی هرلباس تصور میکردیم و میخندیدیم. اول یه کت و شلوار انتخاب کردیم کراوات هم داشت.وای خدا محمدجواد تو اون لباس خیلی گوگولی میشد. آقای دکترفسقلی که تو سمینار بزرگ کشور میخواست شرکت کنه🤦♂ دروغ چرا
مبلغش بالا بود و منطقی هم نبود برای بچه درحال رشد که فقط یبار احتمالا اینو میپوشید بخرمش.
ولی جالب بود
رفتیم مغازه بعد.مغازه ای بود که ازش لوازم سیسمونی محمدجواد رو خریده بودیم
رفتیم تو.هیچ ربطی به خرید الانمون نداشت اما خاطره زیبایی بود باید تجدید خاطره میکردیم.اون گهواره ای که خریده بودیم مثلش باز اونجا بود.پرسیدیم الان قیمتش چنده.چه گرون شده بود.. شیشه شیر وپستونک هم همینطور.اون ست لوازم خواب هم همینطور خیلی گرونتر شده بود.احسان گفت خوب شد محمدجواد قبلا بدنیا اومد و اینارو وقتی ارزونتر بود خریدیم.احسان شوخیش گل کرده بود و گفت رویا ازمن میشنوی دومی روهم بیار تا چیزمیز گرونتر نشده همینجا گردش کنیم بره👏😂😂
شوخی بانمکی بود و کلی خندیدیم.هوا دل انگیز بود و خنک. رفتیم تو مغازه های بعدی.یجا کاپشن داشت که شدیدا دلربا بود.وای خدا محمدجواد توش کاپیتان پرواز میشد.خلبان کوچولوی من حتما برات میخرمش.هر دوتامون بی درنگ گفتیم اقا اونو بیارید....و خریدیمش😍
واقعا نمیشد خودتو دربرابر اون کاپشن کنترل کنی. خلاصه یه کاپشن هم خریدیم و مغازه روبرویی اون لباس نرم و راحتی که میخواستیم رو داشت.یه پیراهن یقه دار مردونه چهارخونه که محمدجواد رو گوگولی میکرد😍☺️😘
یه شلوار لی نازک هم براش برداشتیم که بندی بود و روی سینه هاش بندو کمر شلوار بهم چفت میشدن.
غش کردیممممم.چه موجود دل انگیزی بود این بچه.علی الخصوص که تو گردش خرید کاری بما نداشت و اطراف رو نگاه میکرد اصلاً هم نمیگفت شیر میخوام.توی هر مغازه هم کلی خاطرخواه پیدا میکرد و بلا استثنا همه میگفتن موشموشی اسمت چیه.و ما میگفتیم ایشون سنجابن نه موشموشی.
احسان و این طور حرف زدن با مردم ؟😐🤔
این بچه ریزه میزه من چقدر احسان رو بشاش تر کرده بود.
بعد از خرید به خونه مامان اینا رفتیم.بابا دم در منتظرما بود. دلم سوخت گفتم بابایی علافت کردیم چرا معطل موندی جلوی در؟
گفت میخواستم ببینم اقای طاهری کی مغازشو باز میکنه😐
البته همون لحظه اقای طاهری در مغازه رو باز کرد ولی بابا هیچ خریدی نداشت.الکی میگفت منتظرما بود😍 منتظر نوه ش
رفتیم تو.و استقبال گرم و قربون صدقه های مامانم. بچه ای که در آغوشش خرابکاری کرد و لباس عوض نکرده یکراست بردمش حموم😕
خسته و کلافه اومدم بیرون و با پاچه های شلوار و آستینی که نیم متر داده بودم بالا،بچه جیغجیغوم رو حوله پیچ تحویل باباش دادم.گرسنش هم بود و نمیشد لباساش رو نشورم. بنابرابن یک بند جیغ معروفش رو تحویل پدربزرگ و مادربزرگش داد. خلاصه کاردر حمام تمام شد و رفتم به محمدجواد شیر دادم و حنجره ش رو بستم.سرسام به پایان رسید و اعجوبه قرن بعد از ششماه زندگی برای اولین بار با شیر مادر خوابید.
✍ مطهره پیوسته
🐿🍃🐿🍃🐿🍃🐿🍃🐿🍃
@astanehmehr
🍃 #مهر_و_ماه
شیرینی شعبان، با سلام بر امام مهربان، دو چندان میشود.
امامی که همیشه بذر شادی و نشاط را در قلب زائرانش کاشته.
زائران دور و نزدیک.
سلام میدهیم از راه دور
و دلمان را خوش میکنیم به عنایت خواهر پر کرامتتان،
تا شاید در همین روزها، از عنایت ایشان،
بطلبید ما را و شیرینی شعبان، به کاممان، صدچندان شود.
#ماه_شعبان
🔷🔸💠🔸🔷
کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلاماللهعلیها
@astanehmehr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#پویشصندوقچهمامانبزرگ
💐 مامانی خوبمون ازقم :
طاهره ربانی نسب
براشون آرزوی سلامتی داریم
😍❤️
🇮🇷🌱🇮🇷🌱🇮🇷🌱🇮🇷
@astanehmehr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دل آرام جهان، آرزوی من یا صاحب الزمان
العجل میخوانم بعداز هر اذان، آقای مهربان
#استوری
🔷🔸💠🔸🔷
@astanehmehr
#عرض_ارادت
من جز التماس به درگاهت چیزی ندارم و آن را هم لطفی از جانب تو می دانم...
📸فاطمهعباسی
〰️⚜〰️⚜〰️⚜〰️
@astanehmehr