آستانِ مهر
💠 #کلام_امیر 🔹 راه رفع خستگى روح1⃣ امام در اين سخن حكمت آميز خود به نكته مهم روانى كه در زندگى انسا
💠#کلام_امیر
راه رفع خستگی روح2⃣
...ولى از همه مهم تر همان سخنان زيباى حكمت آميز است كه گاه در قالب شعر و گاه در قالب نثر ادا مىشود كه هم چيزى بر دانش انسان مى افزايد و هم براى انسان شادى مى آفريند. شايد به همين دليل است كه جمعى از بزرگان علماى دين كتاب هاى مشتمل بر قصه هاى زيبا، شعرهاى جالب و لطيفه هاى خوب نوشته اند تا طالبان علم به هنگام خستگى آنها را بخوانند و رفع خستگى كنند.
به كار بستن اين دستور مبارك امام(عليه السلام) مى تواند به صورت شخصى باشد يا به صورت جمعى و عام به اين معنا كه هر انسانى لازم است براى خود جهت موارد خستگى از كارهاى علمى يا اجتماعى برنامه ريزى داشته باشد تا بتواند با نشاط بيشتر به كارهاى مثبت خود ادامه دهد و نيز براى مراكز علمى و جمعيت هاى مختلف بايد برنامه ريزى هايى شود كه آنها را به هنگام خستگى از كار و ملالت، نشاط و آرامش بخشد. بى ترديد ساعات يا دقايقى كه انسان به طرائف الحكم مى پردازد («طرائف» جمع «طريفه» به هر چيز تازه و جالب و شگفت انگيز گفته مى شود) از ساعات مفيد عمر اوست، زيرا هم آموزندگى دارد و هم نشاط و هم سبب مى شود بازدهى كار او بيشتر گردد.
📚شرح پیام امام امیرالمؤمنین علیه السلام
آیت الله مکارم شیرازی حفظهالله، ذیل حکمت ۹۱ نهجالبلاغه
#امیرالمؤمنین علیهالسلام
@astanehmehr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری
زائر نشدم ولی خریدار، رضاست
دل داده ام و دلبر و دلدار، رضاست
واکن گره ی فاصله را آقاجان
آهوی دلم لحظه ی دیدار، رضاست...
✍زهره قاسمی
💐🌸💐🌸💐🌸
@astanehmehr
🌷رزق در بین الطلوعین است، بین طوس و قم
رزق از دو سفرۀ موسى بن جعفر میرسد
هم به زیر دین قم، هم زیر دین مشهدم
گاه به داد من برادر، گاه خواهر میرسد...
ولادت آقا جانمون،مبارک😍
#نقاشی_نقطهای
.
.
.
#امام_رضا_علیه_السلام
#مشهد_مقدس
#باب_الرضا
#نقاشی_دیجیتال
#دلتنگ_حرم
🎨 @foruq_z_farrokhi
🌟🧡🌟
https://eitaa.com/joinchat/3163553795Cd8320e803c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برادر کوچیک داشتن اینطوریه:
خودش هنوز پوشک باشه🥰
😍 @astanehmehr 😍
#خاطراتمامان۴۲
#شیرینیهایدوقلوبودن
دوتا کوچولوی تپل به ما اضافه شده بود.ما یه خانواده پنج نفره شده بودیم. 😁چطور شده بود که اصلا به دوقلو بودن بچه ها هیچ فکر نکرده بودیم. خدایا اینو بغل میکنم اونم بغل میخاد نیازشون به من همزمان بود. محمدجواد هم کوچولو بود و نمیتونستم ازش کمک بگیرم.🥴احسان دلش برام میسوخت و حتی چند روز درمیون مرخصی می گرفت که کمکم کنه.پریسا هم می اومد کمکم. مادرشوهرم هم دست بکار شده بود و خونمون می موند که ما از پس تپلها بر بیایم. احساس میکردم محمدجوادم خیلی مظلوم واقع شده این وسطها داشت زندگی می کرد و وقت نمیکردم بهش برسم. فرنی و سوپ و امکانات فوق العاده مادر داشتنش تعطیل شده بود و واقعا تا یک ماه اول نمیفهمیدم شبه روزه ناهار خوردم شام پختم مسواک زدم یانه🥴
انقدر همه چیز بهم قاطی شده بود مثل فیلمی که در حالت سریع پخش بشه در نا ارامی و تکاپو غرق بودم. تپلها یا همزمان شیر می خوردند یا همزمان گریه و دلدرد داشتند و یا همزمان می خندیدند. لحظات ناب و رویایی خنده هاشون خستگی رو از تنم بیرون می کرد.عروسکهای مامان😍
دخترم رو با موهای دو گوش بسته تصور میکردم و با سنجاق سر نوزاد خوشگلش میکردم. لپهای آویزونش و صورت لطیفش برام لذت بخش بود.مردونگی توی چشمای محمدرضا نمایان بود.چقدر احسان بود خدایا😂
محمدجواد بچه مظلومم از سر حسادتی که طبیعی بود بچه ها رو با فشار انگشتاش نازی می کرد و می گفت نانا
احتمالا منظورش یچیز تو مایه های ناناز بود.
از اینکه نمی تونستم سه تا بشم و برای هرسه تاشون به یک اندازه مادری کنم دلخور بودم و عذاب وجدان داشتم.
احسان هم مظلوم تر از محمدجوادم بود.همسر مهربان و بیصدای من اعتراضی نمی کرد و همه چیز رو منطقی میدید و می پذیرفت.وقتی می رسید خونه پاچه شلوارش رو میزد بالا و برام حمام دستشویی رو میشست و لباسهای بچه ها رو توی پودر صابون تمیز میسشت.شرمنده می کرد. یهو میدیدم داره سیب زمینی پوست میکنه و رنده میکنه.شرمنده می کرد شام میپخت. برای راحت تر شدن کارهای من یخچال کوچیک دیگه ای رو خریده بود که بتونم غذاهارو موقع بارگذاشتن دوبرابر بپزم و باقیش رو تو یخچال بزارم و فردا بخوریم.اینطوری خیلی مشغول غذا نمیشدم.هرکسی می اومد کمکم از سروصدا و همهمه خونمون فرار می کرد و دیگه نمی اومد😬
کاش یه خواهر داشتم😔
مامان مینا پادرد داشت و دیگه نمی تونست از پله های ما بالا بیاد و همش میگفت شما بیاید خونمون
احسان بعد از دو ماهگی بچه ها خونه رو برامون عوض کرد شرمنده کرد😊
واقعا به این تغییر احتیاج داشتیم اما باوجود سه تا نغنغو چطوری اثاث کشی کردم هیجان انگیزه
برای دوقلوها تاب زده بودیم و من بین دوتا تاب می نشستم و همزمان با دو دستم بچه ها رو به دو طرف تاب می دادم. محمدجواد هم می اومد توی دامنم و انتظار داشت موهاشو نوازش کنم یا پشتشو بخارونم😕.خدایا بده دست سوم
یکروز صبح که انقدر معطل بچه ها بودم که پایانی بهش نبود و تا دو و نیم که احسان بیاد فقط شیر دادم و جا عوض کردم و تاب دادم.دلم برای کتابی که نصفه نوشته بودم می سوخت.داستانی که قسمتی ازش روی کاغذ و قسمتی ازش توی ذهنم و قسمتی ازش در حال اجرا توسط فرزندانم بود.کارهای بانمک و دل انگیزشون رو توی کاغذ یادداشت می کردم تا بعدا بتونم توی کتابم بیارم.احتمالاپنج سال دیگه به وقوع می پیوست
خلاصه برای رفتن به خونه جدید مهیا و اماده بودیم.الحمدلله تپلها شبها با تاب می خوابیدند
ولی همچنان این محمدجواد بود که روبروم با چشمای باز نشسته بود و میگفت اذذا
به عبارتی غذا
ترفندی که منو از جام بلندمیکرد تا باهاش بیدار بمونم و غذا بپزم و مثل همیشه محمدجواد نخوردش
و صبح باباش یخزده ی غذای پسرش رو بخوره
نه خواب داری نه خوراک
الهی تپلشی پسرم😐😘
✍ مطهره پیوسته
🐥🍃🐣🌸🐥🍃🐣
🎊 🍃 #مهر_و_ماه
من برای شما نامهای نوشتم ولی شهرم کبوتر نداشت.
چشمهایم خیسخیس خوابشان برد.
شما بودید، خود خودتان!
با یک عالمه آهو دور تا دورتان! نامه را گرفتید،
لبخند زدید و صبح وقتی چشمانم بیدار شدند، دستهایم را دیگر ندیدند...
من بال داشتم، سفیدِ سفید. 🕊
🙂✍🏻 فقط نوشته بودم:
«کاش کبوترت بودم …».
#میلاد_امام_رضا #دهه_کرامت
🔷🔸💠🔸🔷
@astanehmehr | «آستانِ مهر»
2022_10_31_08_43_59_128kbs.mp3
10.33M
💞لایو ویروس های زندگی مشترک(۲)
#لایو
💫ادامه دارد.....
چهارشنبه آینده اینجا منتظرتونیم تا بقیه بحث رو خانم هژبری برامون بگن👌
#فاطمه_هژبری
#کارشناس_خانواده
@astanehmehr
نهمین محفل
مشکات الکریمه
به مناسبت ولادت امام رضا علیه السلام با حضور ۶٠٠ نفر از خادمین جوان بانوی کرامت، دانشجویان و زائرین جوان حرم مطهر، در شبستان حضرت زهرا علیها السلام برگزار شد.
اکران فیلم کوتاه با موضوع امام رضا علیه السلام، مولودی خوانی، اجرای مسابقه و اهدای متبرکات از برنامه های این محفل بود.
این محفل هر هفته چهارشنبه، ویژه بانوان جوان برگزار می شود.
#گزارش_تصویری
#مشکات_الکریمه
#هیئت #جوان
#دختران_جوان
🔷🔸💠🔸🔷
کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلاماللهعلیها
@astanehmehr
#عرض_ارادت
نسیم مرقدتان عطر کوچه باغ بهشت ، بَرَد ز خاطره ها غصّه ی فراق بهشت...
📸حسینمحبی
〰️⚜〰️⚜〰️⚜〰️
@astanehmehr
قول آقا.mp3
10.52M
🌹قول آقا
🌸اثر هنرمند: #محمدمصطفی_احمدیخامس
🌹این داستان زیبا را از دست ندهید.
💐🌹🌸🌹💐🌸🌹💐
@astanehmehr
🌸 #مهربانو
تابستون نزدیکه و خیلی از مادرها با این چالش روبهرو میشن که خوبه بچه هامون رو ببریم کلاس تابستونه یا نه؟
😊 باید بگیم که بستگی داره.
یعنی باید جوانب مختلف رو بسنجیم.
کلاس تابستانهای که سنجیده انتخاب شده باشه موجب پرورش خلاقیت و شکوفایی استعداد بچهها میشه.
بعضیا بدون بررسی جوانب مختلف، با یه لبخند ملیح 😊 سریع میگن پیییییش به سمت کلاس تابستانه!
چرا که کنترل بچهها بعد از تموم شدن امتحانا، واقعاً سخته 😰
❌❌❌ اما خطر خطر!
مادرهای عزیز حواستون باشه که کلاس تابستانه برای همهٔ بچهها مفید نیست.
از طرفی اوقات فراغت بچههاتون رو جوری پر نکنید که به اوقات تلخ تبدیل بشه.
انتخاب شما باید سنجیده و متناسب با ظرفیت روحی بچههاتون باشه.
پس نباید فراموش کنیم که بچههای ما نیاز دارن تو تابستان بخشی از اوقات فراغتشون را با بازی در کنار خانواده، تفریح، مسافرت، گردش و دید و بازدید با اقوام و دوستان بگدرونن.
و شما نباید تمام وقت اونا رو با کلاسهای به ظاهر مفید پر کنید و آرامش روحی بچهها رو به راحتی از او سلب کنید.
#کلاس_تابستانه
🔷🔸💠🔸🔷
@astanehmehr | «آستانِ مهر»
📖 #دو_خط_شعر
باز هم دلتنگم و با حسرتِ خیلی زیاد
مینشینم در خیالم گوشهی باب الجواد
عاشقانه، با تواضع، از سرِ عادت که نه!
عرض کردم یک سلام از عمقِ جان؛ با اعتقاد
بر فرازِ گنبدت میگردد از روز ازل
بادْ دورِ پرچم و پرچمْ کماکان دورِ باد
لحظهلحظه جَلب کرده چشمهایم را به خود
عشقبازیهایِ خیلِ نوکرانِ خانهزاد
هم عرب، هم از عجم مشغولِ پابوسیِ تو
ای بر این عشقِ إلهی صدهزاران «إن یکاد»
رأفتَت شد آشکار آنجا که دیدم در حرم
میشود همصحبتِ علامهها یک بیسواد
عشق تو همواره از نسلی به نسل دیگر و
دارد از شهری به شهرِستانِ دیگر امتداد
تُرک و لُر، مازندرانی، اصفهانی و قُمی
دورِ تو گشتند و حیران ماندم از این اتحاد
هر که بر لطف تو رو زد، آبرویش حفظ شد
بُرد کرد آنکس که بر آقاییات کرد اعتماد
روضهی جدت به یادم آمد و جاری شد اشک
تا که دیدم پیرمردی بر عصایش تکیه داد
✍🏻 مرضیه عاطفی
#دهه_کرامت #میلاد_امام_رضا
🔷🔸💠🔸🔷
@astanehmehr | «آستانِ مهر»
آستانِ مهر
🕊 #شهد_عشق
🧑🏻🦱یه نوجوان ١۶ ساله بود از محله های پایین شهر تهران...
خودش میگفت: گناهی نشد که من انجام ندم!
اتفاقی با نوار روضه حضرت زهرا سلام الله علیها زیر و رو شد...
رفت جبهه
یه روز به فرمانده گفت: من از بچگی حرم امام رضا علیهالسّلام نرفتم
میترسم شهید بشم و حرم آقا رو نبینم. 😔💔
۴٨ساعت به من مرخصی بدید برم حرم امام رضا علیهالسّلام رو زیارت کنم و برگردم...
رفت مشهد...
دو ساعت توی حرم زیارت کرد و برگشت جبهه
توی وصیت نامهاش نوشته بود:
در راه برگشت از حرم امام رضا علیهالسّلام، توی ماشین خواب حضرت رو دیدم،
آقا بهم فرمود: حمید! اگر همینطور ادامه بدی خودم میام میبرمت...💚
یه قبری برای خودش اطراف پادگان کنده بود
نیمه شبا تا سحر میخوابید داخل قبر...
😭گریه میکرد و میگفت: یا امام رضا علیهالسّلام منتظر وعدهام
آقاجان چشم به راهم نذار...
توی وصیت نامهاش ساعت و روز و مکان شهادتش رو نوشته بود!
می گفت امام رضا علیهالسّلام بهم گفته کی و کجا شهید میشم!
حتی مکانی هم که امام رضا علیهالسّلام فرموده بود شهید میشی تا حالا ندیده بود...
روز موعود خبر رسید ضد انقلاب توی یه منطقه است باید بریم سراغشون.
فرمانده گفت: چند تا نیرو بیشتر نمیخوایم
همه بچهها شروع کردند التماس کردن که آقا ما رو ببرید،
دیدم حمید یه گوشه نشسته و نگاه میکنه
🤔 ازش سوال کردند: مگه تو دوست نداری بری به این عملیات؟
حمید خندید و گفت: شما برا اومدن التماسهاتون رو بکنید، اونی که باید منو ببره خودش میبره...
خود فرمانده اومد و گفت: حمید تو هم بلند شو بریم...
بچه ها میگن وقتی وارد روستایی که ضد انقلاب بودند شدیم
حمید دستاش رو به سمت ما بلند کرد و گفت: خداحافظ
کسی اون لحظه نفهمید حمید چی میگه!
اما وقتی شهید شد و وصیت نامهاش رو باز کردیم دیدیم
دقیقا توی همون روز، ساعت و مکانی شهیـد شده که تو وصیت نامه اش نوشته بود...
💚 اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا عَلیِّ ابنِ مُوسَی الرِّضا(علیه السّلام)
🔰 خاطره ای از زندگی شهید حمید محمودی
🔷🔸💠🔸🔷
@astanehmehr | «آستانِ مهر»
#عرض_ارادت
عاقبت این شبِ تاریک سحر خواهد شد
به رُخِ حضرتِ خورشید نظر خواهدشد
میرسد نوبتِ آن روز که با وعده ی حق
پسری منتقمِ خونِ پدر خواهد شد.
بنویسید سرِ کوچه که یار آمدنی ست
بعدِ پاییز و زمستان،بهار آمدنی ست.
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
〰️⚜〰️⚜〰️⚜〰️
@astanehmehr
#دلنوشته
صفحهی تقویمم باز ترک برداشته
بغض کرده
دور از گل رویت یک بهار گریسته و در تب فراقت تاریخ ها را ریخته و گم شده در زمانی که هنوز نیامدی...
به خودش وعده داده
یک صبح آدینه را
آن دمی که نور حضورت کل عالم را روشن میکند و طنین صدایت قلب کوه ها را می لرزاند
و میدانم که خواهی آمد و تمام میشود این انتظارها...
از نسل گل و بهار و آيينه تويي
منظومه انتظار ديرينه تويي
ما منتظران وعده ديداريم
خورشيد زلال روز آدينه تويي . . .
📝 فاطمه پاکدامن
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🔶🔹🔸🔹🔶
کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلاماللهعلیها
@astanehmehr
📚 #معرفی_کتاب
✋🏻 سلااااااام! حالتون خوبه؟
ایام به کام 🌱
خادم کتاب امروز یه رمان ویژه آورده براتون ☺️
📘 «آبیها» یه رمان تاریخیه که در دو جلد، روایت پزشکی مسیحی به اسم زکریای رومی را نقل میکنه.
این پزشک در زمان هارونالرشید زندگی میکنه و به دنبال پیشوا و الگوی زمانهٔ خودش میگرده.
و در نهایت به محضر امام هشتم شیعیان میرسه. 😍
🔸 این رمان دوجلدی با موضوع رضوی، روایتگر پزشکیه که به دنبال یه گوهر کامل میگرده و دیگه نمیخواد درگیر قدرت راهبان بمونه.
#امام_رضا
💖 از دورهمی خانمایی که عاشق حضرت معصومه سلاماللهعلیها هستن، جا نمونی! 👇🏻
@astanehmehr
هدایت شده از معصومانه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
━━◇💠◇━━
◇ محفل این هفته دختران بهشتی، بزم شادیِ میلاد امام مهربانی ها بود.
◇ به همت خادمیاران آستان قدس رضوی، محفل دختران بهشتی مزین و متبرک به پرچم حرم مطهر امام رضا علیه السلام گردید.
◇ بازدید از نمایشگاه حریم حرم(هشت پلان از زندگی حضرت معصومه سلام الله علیها) پایان بخش محفل بود.
◇ یادبود های معطر به عطر حرم امام رضا علیه السلام، یادگاری ویژه محفل، برای دختران بهشتی بود.
#محفل_دختران_بهشتی
━━◇💠◇━━
#معصومانه(رواق و کانال دختران نوجوان حرم حضرت معصومه علیها السلام)
┏━━━◇💠◇━━━┓
https://eitaa.com/joinchat/3969187913C5562147d4c
┗━━━◇💠◇━━━┛