🔳#سوگنامه
◾️#بنتالحسینعلیهماالسلام
زنان خاندان پیامبر ، شهادت پدران را از کودکان پنهان داشته و می گفتند: آنان به مسافرت رفته اند، این حالت ادامه داشت تا اینكه یزید آنان را به خانهٔ خود آورد، امام حسین علیه السلام دختر چهار سالهٔ کوچکی داشت، شبی از خواب برخاست و گفت: پدرم حسین کجاست ؟ من او را هم اکنون در خواب دیدم که مضطرب و ترسان بود. زنان تا این سخنان را شنیدند گریستند، همراه با آنان سایر اطفال هم به گریه افتادند و صدای ناله بلند شد، یزید لعنة الله علیه از خواب برخاست و گفت: چه خبر شده است ؟ وقتی متوجه شد قصه از چه قرار است ، دستور داد سر مقدس را که در دستمالی پوشیده شده بود برای او آورده و جلوی او قرار دادند، دستمال را کنار زد و گفت : این سر کیست ؟ گفتند: سر پدرت می باشد، آن را از داخل طشت برداشت و در آغوشش نهاد و می گفت:
پدر جان چه کسی چهره ات را با خون هایت رنگین ساخته..؟
پدر جان چه کسی رگ گردنت را بریده ... ؟
پدر جان چه کسی در کودکی مرا یتیم کرده ...؟
.... این چنین جملاتی گفت ، آنگاه لبش را روی لب او قرار داد و گریهٔ سختی کرد تا بیهوش شد، حرکتش دادند اما روح از بدنش جدا شده بود ، خاندان امام که این منظره را دیدند بلند بلند گریستند و مجلس عزایشان تکرار شد و هر که در آن روز در دمشق بود به گریه و ناله پرداخت.
📓برگرفته از #نفسالمهموم
#شیخعباسقمی
#صلیاللهعلیکیااباعبدالله #خشونت_رفتار_دشمنانِ_آلالله
◼️◼️◽️◼️◼️
کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم مطهر #حضرت_فاطمه_معصومه_سلامالله_علیها