آستانِ مهر
#چهل_قدم_با_گلستان حکایت بیست و سوم: #پادشاهی_را_مهمی_پیش_آمد مطابق این سخن پادشاهی را مهمی پیش آم
#چهل_قدم_با_گلستان
حکایت بیست و چهارم:
#پارسایی_بر_یکی_از_سلاطین_نعمت_گذر_کرد
پارسایی بر یکی از سلاطین نعمت گذر کرد که بندهای را دست و پای استوار بسته عقوبت همیکرد. گفت: ای پسر همچو تو مخلوقی را خدای عز ّو جل اسیر حکم تو گردانیده است و تو را بر وی فضیلت داده شکر نعمت باری تعالی به جای آر و چندین جفا بر وی مپسند، نباید که فردای قیامت به از تو باشد و شرمساری بری.
بر بنده مگیر خشم بسیار
جورش مکن و دلش میازار
او را تو به ده درم خریدی
آخر نه به قدرت آفریدی
این حکم و غرور و خشم تا چند
هست از تو بزرگتر خداوند
ای خواجۀ ارسلان و آغوش
فرمانده خود مکن فراموش
در خبر است از خواجۀ عالم صلی الله علیه و سلم که گفت: بزرگترین حسرتی روز قیامت آن بود که یکی بندۀ صالح را به بهشت برند و خواجۀ فاسق را به دوزخ.
بر غلامی که طوع خدمت توست
خشم بی حد مران و طیره مگیر
که فضیحت بود به روز شمار
بنده آزاد و خواجه در زنجیر
༺◍⃟჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
تنهاکانال رسمی بانوان حرم
https://eitaa.com/astanehmehr
Parsaei.mp3
2.86M
حکایت بیست و چهارم:
#پارسایی_بر_یکی_از_سلاطین_نعمت_گذر_کرد
•°•🔷️💠🔷️•°•
@astanehme