آستانِ مهر
#چهل_قدم_با_گلستان حکایت بیست و هشتم: #پیادهای_سر_و_پا_برهنه پیادهای سر و پا برهنه با کاروان حجاز
#چهل_قدم_با_گلستان
حکایت بیست و نهم:
#صیادی_ضعیف_را_ماهی_قوی_به_دام_اندر_افتاد.
صیادی ضعیف را ماهی قوی به دام اندر افتاد. طاقت حفظ آن نداشت، ماهی بر او غالب آمد و دام از دستش در ربود و برفت.
شد غلامی که آب جوی آرد
جوی آب آمد و غلام ببرد!
دام هر بار ماهی آوردی
ماهی این بار رفت و دام ببرد
دیگر صیادان دریغ خوردند و ملامتش کردند که چنین صیدی در دامت افتاد و ندانستی نگاه داشتن. گفت: ای برادران، چه توان کردن؟ مرا روزی نبود و ماهی را همچنان روزی مانده بود. صیاد بی روزی در دجله نگیرد و ماهی بی اجل بر خشک نمیرد.
༺◍⃟჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
تنهاکانال رسمی بانوان حرم
https://eitaa.com/astanehmehr
آستانِ مهر
#چهل_قدم_با_گلستان حکایت بیست و نهم: #صیادی_ضعیف_را_ماهی_قوی_به_دام_اندر_افتاد. صیادی ضعیف را ماهی
#چهل_قدم_با_گلستان
حکایت سی ام:
#شخصی_مهمان_پادشاهی_بود
شخصی مهمان پادشاهی بود. چون به طعام بنشستند کمتر از آن خورد که عادت او بود و چون به نماز برخاستند بیش از آن کرد که ارادت او، تا حُسن صلاحیت در حق او زیادت کنند.
چون به منزل و مقام خویش آمد سفره خواست تا تناولی کند. پسری صاحب فراست داشت. گفت: ای پدر! باری به مجلس سلطان طعام نخوردی؟ گفت: در نظر ایشان چیزی نخوردم که به کار آید. گفت: پس نماز را هم قضا کن که در محضر خدا چیزی نکردی که به کار آید.
ترسم نرسی به کعبه، ای اعرابی
کاین ره که تو میروی به ترکستان است
🌸🌸🌸
ای هنرها گرفته بر کف دست
عیبها بر گرفته زیر بغل
تا چه خواهی خریدن ای مغرور
روز درماندگی به سیم دغل
༺◍⃟჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
تنهاکانال رسمی بانوان حرم
https://eitaa.com/astanehmehr
آستانِ مهر
#چهل_قدم_با_گلستان حکایت سی ام: #شخصی_مهمان_پادشاهی_بود شخصی مهمان پادشاهی بود. چون به طعام بنشستند
#چهل_قدم_با_گلستان
حکایت سی و یکم:
#توانگرزادهای_را_دیدم_بر_سر_گور_پدر
توانگرزادهای را دیدم بر سر گور پدر نشسته و با درویش بچهای مناظره در پیوسته که: صندوق تربت ما سنگین است و کتابه رنگین و فرش رخام انداخته و خشت پیروزه در او به کار برده. به گور پدرت چه ماند خشتی دو فراهم آورده و مشتی دو خاک بر آن پاشیده؟!
پسر این بشنید و گفت: تا پدرت زیر آن سنگهای گران بر خود بجنبیده باشد، پدر من به بهشت رسیده بود.
خر که کمتر نهند بر او بار
بی شک آسوده تر کند رفتار
مرد درویش که بار ستم فاقه کشید
به در مرگ همانا که سبکبار آید
وآن که در نعمت و آسایش و آسانی زیست
مردنش زین همه شک نیست که دشخوار آید
به همه حال اسیری که ز بندی برهد
بهتر از حال امیری که گرفتار آید
༺◍⃟჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
تنهاکانال رسمی بانوان حرم
https://eitaa.com/astanehmehr
آستانِ مهر
#چهل_قدم_با_گلستان حکایت سی و یکم: #توانگرزادهای_را_دیدم_بر_سر_گور_پدر توانگرزادهای را دیدم بر
#چهل_قدم_با_گلستان
حکایت سی و دوم:
#وقتی_به_جهل_جوانی_بانگ_بر_مادر_زد
وقتی به جهل ،جوانی بانگ بر مادر زد، دل آزرده به کنجی نشست و گریان همیگفت: مگر خردی فراموش کردی که درشتی میکنی؟
چه خوش گفت زالی به فرزند خویش
چو دیدش پلنگ افکن و پیل تن
گر از عهد خردیت یاد آمدی
که بیچاره بودی در آغوش من
نکردی در این روز بر من جفا
که تو شیرمردی و من پیرزن
༺◍⃟჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
تنهاکانال رسمی بانوان حرم
https://eitaa.com/astanehmehr
آستانِ مهر
#چهل_قدم_با_گلستان حکایت سی و دوم: #وقتی_به_جهل_جوانی_بانگ_بر_مادر_زد وقتی به جهل ،جوانی بانگ بر م
#چهل_قدم_با_گلستان
حکایت سی و سوم:
#یاد_دارم_که_در_ایام_طفولیت
یاد دارم که در ایام طفولیت متعبد بودمی و شب خیز و مولع زهد و پرهیز.
شبی در خدمت پدر رحمة الله علیه نشسته بودم و همه شب دیده بر هم نبسته و مصحف عزیز بر کنار گرفته و طایفهای گرد ما خفته.
پدر را گفتم: از اینان یکی سر بر نمیدارد که دوگانهای بگزارد. چنان خواب غفلت بردهاند که گویی نخفتهاند که مردهاند.
گفت: جان پدر! تو نیز اگر بخفتی به از آن که در پوستین خلق افتی.
نبیند مدعی جز خویشتن را
که دارد پرده پندار در پیش
گرت چشم خدا بینی ببخشند
نبینی هیچ کس عاجزتر از خویش
༺◍⃟჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
تنهاکانال رسمی بانوان حرم
https://eitaa.com/astanehmehr
آستانِ مهر
#چهل_قدم_با_گلستان حکایت سی و سوم: #یاد_دارم_که_در_ایام_طفولیت یاد دارم که در ایام طفولیت متعبد بود
#چهل_قدم_با_گلستان
حکایت سی و چهارم:
#یکی_از_بزرگان_گفت_پارسایی_را
یکی از بزرگان گفت پارسایی را: چه گویی در حق فلان عابد که دیگران در حق وی به طعنه سخنها گفتهاند؟
گفت: بر ظاهرش عیب نمیبینم و در باطنش غیب نمیدانم.
هر که را جامه پارسا بینی
پارسا دان و نیکمرد انگار
ور ندانی که در نهانش چیست
محتسب را درون خانه چه کار.
༺◍⃟჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
تنهاکانال رسمی بانوان حرم
https://eitaa.com/astanehmehr
آستانِ مهر
#چهل_قدم_با_گلستان حکایت سی و چهارم: #یکی_از_بزرگان_گفت_پارسایی_را یکی از بزرگان گفت پارسایی را: چ
#چهل_قدم_با_گلستان
حکایت سی و پنجم:
#یکی_از_حکما_پسر_را_نهی_همیکرد
یکی از حکما پسر را نهی همیکرد از بسیار خوردن که سیری مردم را رنجور کند.
گفت: ای پدر! گرسنگی خلق را بکشد، نشنیدهای که ظریفان گفتهاند به سیری مردن به که گرسنگی بردن.
گفت: اندازه نگهدار، کُلوا وَ اشرَبوا وَ لا تُسْرِفوا.
نه چندان بخور کز دهانت بر آید
نه چندان که از ضعف جانت بر آید
با آن که در وجود طعام است عیش نفس
رنج آورد طعام که بیش از قدر بود
گر گلشکر خوری به تکلف زیان کند
ور نان خشک دیر خوری گلشکر بود
رنجوری را گفتند: دلت چه میخواهد؟
گفت: آن که دلم چیزی نخواهد.
معده چو کج گشت و شکم درد خاست
سود ندارد همه اسباب راست
༺◍⃟჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
تنهاکانال رسمی بانوان حرم
https://eitaa.com/astanehmehr
آستانِ مهر
#چهل_قدم_با_گلستان حکایت سی و پنجم: #یکی_از_حکما_پسر_را_نهی_همیکرد یکی از حکما پسر را نهی همیکرد
#چهل_قدم_با_گلستان
حکایت سی و ششم:
#یکی_از_حکما_را_شنیدم
یکی از حکما را شنیدم که میگفت: هرگز کسی به جهل خویش اقرار نکرده است، مگر آن کس که چون دیگری در سخن باشد، همچنان ناتمام گفته، سخن آغاز کند.
سخن را سر است اى خردمند و بن
میاور سخن در میان سخن
خداوند تدبیر و فرهنگ و هوش
نگوید سخن تا نبیند خموش
༺◍⃟჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
تنهاکانال رسمی بانوان حرم
https://eitaa.com/astanehmehr
آستانِ مهر
#چهل_قدم_با_گلستان حکایت سی و ششم: #یکی_از_حکما_را_شنیدم یکی از حکما را شنیدم که میگفت: هرگز کسی
#چهل_قدم_با_گلستان
حکایت سی و هفتم:
#یکی_از_ملوک_عجم_طبیبی_حاذق_به_خدمت_پیامبر_فرستاد.
یکی از ملوک عجم طبیبی حاذق به خدمت مصطفی صلی الله علیه و سلم فرستاد.
سالی در دیار عرب بود و کسی تجربه پیش او نیاورد و معالجه از وی در نخواست.
پیش پیغمبر آمد و گله کرد که: مر این بنده را برای معالجت اصحاب فرستادهاند و در این مدّت کسی التفاتی نکرد تا خدمتی که بر بنده معین است به جای آورد.
رسول علیه السلام گفت: این طایفه را طریقتی است که تا اشتها غالب نشود، نخورند و هنوز اشتها باقی بود که دست از طعام بدارند.
حکیم گفت: این است موجب تندرستی.
زمین ببوسید و برفت.
سخن آنگه کند حکیم آغاز
یا سرانگشت سوی لقمه دراز
که ز ناگفتنش خلل زاید
یا ز ناخوردنش به جان آید
لا جرم حکمتش بود گفتار
خوردنش تندرستی آرد بار
༺◍⃟჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
تنهاکانال رسمی بانوان حرم
https://eitaa.com/astanehmehr
آستانِ مهر
#چهل_قدم_با_گلستان حکایت سی و هفتم: #یکی_از_ملوک_عجم_طبیبی_حاذق_به_خدمت_پیامبر_فرستاد. یکی از ملوک
#چهل_قدم_با_گلستان
حکایت سی و هشتم:
#یکی_از_ملوک_عرب_رنجور_بود
یکی از ملوک عرب رنجور بود در حالت پیری و امید زندگانی قطع کرده که سواری از در درآمد و بشارت داد که فلان قلعه را به دولت خداوند گشادیم و دشمنان اسیر آمدند و سپاه و رعیت آن طرف بجملگی مطیع فرمان گشتند ملک نفسی سرد بر آورد و گفت این مژده مرا نیست دشمنانم راست یعنی وارثان مملکت.
بدین امید به سر شد دریغ عمر عزیز
که آنچه در دلم است از درم فراز آید
امید بسته بر آمد ولی چه فایده زانک
امید نیست که عمر گذشته باز آید
کوس رحلت بکوفت دست اجل
ای دو چشمم وداع سر بکنید
ای کف دست و ساعد و بازو
همه تودیع یکدگر بکنید
بر منِ اوفتاده دشمن کام
آخر ای دوستان گذر بکنید
روزگارم بشد بنادانی
من نکردم شما حذر بکنید
༺◍⃟჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
تنهاکانال رسمی بانوان حرم
https://eitaa.com/astanehmehr
آستانِ مهر
#چهل_قدم_با_گلستان حکایت سی و هشتم: #یکی_از_ملوک_عرب_رنجور_بود یکی از ملوک عرب رنجور بود در حالت پ
#چهل_قدم_با_گلستان
حکایت سی و نهم:
#یکی_از_ملوک_بیانصاف_پارسایی_را_پرسید
یکی از ملوک بیانصاف پارسایی را پرسید از عبادتها کدام فاضلتر است گفت تو را خواب نیمروز تا در آن یکنفس خلق را نیازاری.
ظالمی را خفته دیدم نیمروز
گفتم این فتنه است خوابش برده بِه
وآنکه خوابش بهتر از بیداری است
آنچنان بد زندگانی مرده به
༺◍⃟჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
تنهاکانال رسمی بانوان حرم
https://eitaa.com/astanehmehr
آستانِ مهر
#چهل_قدم_با_گلستان حکایت سی و نهم: #یکی_از_ملوک_بیانصاف_پارسایی_را_پرسید یکی از ملوک بیانصاف پارس
#چهل_قدم_با_گلستان
حکایت چهلم:
#یکی_از_ملوک_خراسان_محمود_سبکتگین_را_به_خواب_چنان_دید
یکی از ملوک خراسان محمود سبکتگین را به خواب چنان دید که جمله وجود او ریخته بود و خاک شده مگر چشمان او که همچنان در چشم خانه همیگردید و نظر میکرد. سایر حکما از تأویل این فرو ماندند مگر درویشی که به جای آورد و گفت: هنوز نگران است که ملکش با دگران است.
بس نامور به زیر زمین دفن کردهاند
کز هستیش به روی زمین بر نشان نماند
وآن پیر لاشه را که سپردند زیر گل
خاکش چنان بخورد کزو استخوان نماند
زندهست نام فرّخ نوشیروان به خیر
گر چه بسی گذشت که نوشیروان نماند
خیری کن ای فلان و غنیمت شمار عمر
زآن پیشتر که بانگ بر آید: فلان نماند
༺◍⃟჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
تنهاکانال رسمی بانوان حرم
https://eitaa.com/astanehmehr