eitaa logo
آستانِ مهر
6.3هزار دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
2.3هزار ویدیو
61 فایل
کانال رسمی «فرهنگی خواهران» آستان مقدس حضرت معصومه علیهاالسلام تنها کانال بانوان اعتاب مقدس Admin: @karimeh_135 @Mehreharam سایت 🌐astanehmehr.amfm.ir اینستاگرام: https://Instagram.com/astanehmehr ایتا: https://eitaa.com/joinchat/3163553795Cd8320e803c
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 حکایت «رختخواب گرم و نرم» 🔸 نقاشی شن: علی برنایی 🔸 راوی: محمد اطهری 🔻 برگرفته از کتاب «» ༺◍⃟჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄ تنهاکانال رسمی بانوان حرم https://eitaa.com/joinchat/3163553795Cd8320e803c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آستانِ مهر
💌#مادرانه‌ای_عاشقانه_۲۴ سشوار را در حیات پرت کردیم و ما ماندیم و بی سشواری و حسرت خواباندن تو!😁 گا
💌 ❤️ عروسک!😐😁 شاید گاهی به تو که دخمل گل مادری، عروسک هم گفته باشم اما با عروسک فقط بازی می‌کنی! نه سینه خیز می‌رود... نه می‌نالد... نه مریض می‌شود... نه می‌خندد و گریه می‌کند ، اگر هم این کارها را بکند مثل ربات است که هر دفعه همان حال قبلی را دارد... اصلا بازی با عروسک خیلی راحت است و زحمتی ندارد ، اما دخمل داشتن با تمام سختی ها ، خیلی با عروسک بازی فرق دارد. وقتی با عروسک بازی می‌کنی هیچ رشدی برای تو ندارد، اما بچه داری قدم قدم برای مادر رشد است و من با تمام کارهای تو دارم رشد می‌کنم عزیزکم. وقتی می‌خوری... وقتی می‌خندی ... وقتی با ترس یک وسیله را از تو می‌گیرم که در چشم خودت فرونکنی... وقتی مریض می‌شوی و من فکر می‌کنم زندگی تمام است.😁 مخصوصا اولین بیماری تو که باشد شاید فاتحه‌ی هر دومان را بخوانم😂 یادم آمد اولین بار که تب کرده بودی ، و علت هم معلوم نبود ، من مثل مرده‌ها ولو شدم و فقط می‌گفتم خدایا دخترم را به من برگردان😂😂 اما بعدها که چندین بار تب کردی مدیر و مدبرتر بودم.😐😁 یعنی در تجربه های بعدی با آرامش و تدبیر بیشتری پیش می‌روم و مادری همین پیشروی‌هاست... دخترکم آدم باید دلش را به خدا بدهد و کارهایش را انجام دهد ، خدا خودش حافظ و نگهبان است و همه چیز بلد است حتی چیزهایی که ما فکرش را هم نمی‌کنیم. 📝برگرفته از واقعیات زندگی یک مادر 📬 عاشقانه‌‌های مادری خودتان را اینجا برای ما ارسال بفرمایید. 📲@jelveyedidar 🔷🔸💠🔸🔷 کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم مطهر @astanehmehr
از سلسله کارگاه های مادرانه ~~~~♡~~~~ این کارگاه : تربیت جنسی با موضوعات: 🔶 تفاوت بین آموزش جنسی و تربیت جنسی 🔶ارائه مفاهیم اصلی درتربیت جنسی 🔶اهداف ترببت جنسی 🔶نقش خانواده در ترببت جنسی 🔶زمان مناسب در تربیت جنسی 🔶آسیب ها در تربیت جنسی 🍃ویژه عموم خواهران 🍃 زمان:شنبه ۲۰ خرداد ساعت ۹ الی ۱۲ 🍃مکان:حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها، سالن ولایت ثبت نام محدود از طریق لینک : https://astanehmehr.amfm.ir/madaraneha/ لطفا به مابپیوندین🌻 تنها کانال رسمی ویژه بانوان حرم مطهر https://eitaa.com/joinchat/3163553795Cd8320e803c
قابل توجه مامانای مهربون 💕👆
2_144160268657135112.mp3
14.85M
🎧 توتکرارنمیشوی قسمت پنجم تو قسمت قبلی لیلیت جادوی صلوات رو تجربه کرد هلن و شهلا و آندره بستنی خوران اومدن دنبالش لیلیت داشت براشون از شیرینکاریاش میگفت که صدای آژیر وبعدش انفجار شادیشونوشو درجا خشکوند لیلیت بشدت میلرزیدوگریه میکرد وحتی خبر بچه دارشدن آندره خوشحالش نکرد دلش نمیخواست کسی بمیره میترسید ممکن بود خودش جای رهگذرها بود ممکن بود مادر کشته بشه ممکن بود... بیماری لعنتی به سراغش اومد .... اوه یادتونه که لیلیت توی کنکور قبول شد و نذرش رو ادا کرداونم باگریه! وحتی وقتی به اون پسرجوان تیتاب تعارف کرد بازم درروحیه ش تاثیری نداشت ولی اون مرد خیلی آشنابود 🍃حالا باهم بیاییم ببینیم سرگذشت لیلیت چی میشه؟ اون مرد کیه؟ چرا...؟ 🎙 با خوانش هنرمندانه ی نویسنده ی کتاب مطهره‌پیوسته ༺◍⃟჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄ تنهاکانال رسمی بانوان حرم https://eitaa.com/joinchat/3163553795Cd8320e803c
سال‌ها می‌گذرد، حادثه‌ها می‌آید انتظار فرج از نیمه خرداد کشم سالروز ارتحال ملکوتی بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی تسلیت باد. ▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️ @astanehmehr | «آستانِ مهر»
بانوی پاک به قلب توسوگند خدا در تو موج میزند.... 🤍 شبتون پراز مهرخدا
سخت درمانده ام از شکرِ همین یک نعمت که رسید از تو همه عمر به من نانِ حلال 〰️⚜〰️⚜〰️⚜〰️ @astanehmehr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
EyEmamShahidanKhomeini (1).mp3
4.14M
🏴 ای امامِ شهیدان، خمینی 🎙 حاج میثم 🏴 فرا رسیدن سال‌روز رحلت امام خمینی (ره)تسلیت باد 🏴➿🏴➿🏴➿ @astanehmehr
🏴 💠 🔻 قال الإمام الکاظم علیه‌السّلام: 🔆 رجل من اهل قم یدعو الناس الی الحق، یجتمع معه قوم کزبرالحدید، لاتزلّهم الریاح العواصف و لایملّون من الحرب و لایجبنون و علی الله یتوکلون و العاقبه للمتقین؛ 🔅 مردی از اهل قم مردم را به سوی حق دعوت نموده و فرا می خواند، برگرد او مردمانی جمع می شوند و فراهم می آیند که چونان پاره های آهن اند. طوفان ها آنان را به لرزه نمی اندازند و از جنگ خسته نمی شوند و بزدلی نمی کنند و نمی ترسند و بر خدا توکل دارند و فرجام و پایان نیک از آن پرهیزکاران است. 📚 بحارالانوار، ج ۶٠، ص ٢١۶ ------------------------------------ پی‌نوشت: احتمال دارد منظور روایت، امام خمینی رحمه الله باشد. هدیه به روح مطهر ایشان، صلوات 🌷 ◼️◾️▫️◾️◼️ کانال رسمی «آستانِ مهر» @astanehmehr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃 بانوان مهربان موافقین هدیه بدیم ؟ نثار روح بزرگ این مردخدایی و جمیع شهدا ازصدراسلام تاکنون و همه اموات مسلمین یک گل صلوات و قرائت سوره فاتحه هدیه بدیم 🍃🌺🍃 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 امام(ره) نقش زنان را فهمید 🔹حضرت آیت‌الله خامنه‌ای:👇 🔺امام نقش زنان را فهمید؛ والّا بودند بزرگانی از علما که ما با اینها بگومگو داشتیم، که اصلاً زنها در تظاهرات شرکت بکنند یا نکنند! آنها میگفتند زنها در تظاهرات شرکت نکنند. 🔺آن حصار محکمی که انسان به او تکیه میداد، خاطرجمع میشد، تا بتواند در مقابل اینجور نظراتی که از مراکز مهمی هم ارائه میشد، بایستد، حصار رأی امام و فکر امام و عزم امام بود. رحمت خدای متعال تا ابدالآبدین بر این مرد بزرگ باد. 🏴  @astanehnehr 🏴
🍃🌸🍃 خانمای مهربون نماز یکشنبه ذالقعده رو فراموش نکنینا 👇 🔹نماز توبه یکشنبه های ماه ذی القعده🔹 🔶رسول اکرم(ص) فرمودند: هر که این نماز را به جا آورد؛ توبه او مقبول و گناهانش آمرزیده شود، دشمنان او در روز قیامت از او راضی شوند، با ایمان می‌میرد، دین و ایمانش از وی گرفته نمی‌شود؛ قبرش گشاده و نورانی شده و والدینش از او راضی گردند؛ مغفرت شامل حال والدین او و ذریه او گردد؛ توسعه رزق پیدا کند؛ ملک‌الموت با او در وقت مردن مدارا کند و به آسانی جان دهد.🔶 ┄┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┄ https://eitaa.com/astanehmehr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لذت عاشقی و همدلی با تو به من حس اعجاز انگیزی رو میده، یه عاشقی متفاوت با تو... 🕊🍃🕊🍃🕊🍃 @astanehmehr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹علامت های مهم در خصوص گرمی و سردی مزاج در افراد 🔷🔸💠🔸🔷 @astanehmehr | «آستانِ مهر»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹🌹 سلام ب همگی خدا رو شکر مادرم و خواهرم ۱۰۰ تا گیره روسری با طرحهای بسیار زیبا و شیک و جدید و با قیمت مناسب خریدند برای نذری پخش کردن و کار فرهنگی و امربمعروف تعدادی رو خدا رو شکر خودشون در مراسم مختلف مانند مراسم عزاداری روز هفتم و هشتم در امامزاده اسماعیل (ع )بیدستان پخش کردن. دیشب یعنی در شب تاسوعای حسینی، تعدادی حدود ۵۰ تا رو لطف کردن دادن بنده پخش کنم و در کنارش امربمعروف هم کنم خدا رو شکر تقریبا نصف با طرح مناسب بزرگسال و‌ نصفشون دخترانه بود. دیشب مراسم عزاداری تاسوعا، در مهرگان، در پارک بهشت، کنار مزار شهدا بود، موقعی ک کمی مداحی خوانده شد، دیگه بلند شدم برای این کار، یه خانمی جلوتر از ما نشسته بودن، با مانتو جلوباز و شلوار یک وجب کوتاه و موها بیرون، یه دختر هم کنارشون ک بزرگ بود و انگار ۱۰ ساله بود و با تی شرت و شلوار و بدون روسری خلاصه با توکل ب خدا و توسل ب اهل بیت (ع) رفتم پیششون نشستم و یک گیره دادم ب خانم و گفتم این نذری امام حسین (ع) هست، کاش موهای قشنگتون رو باهاش بپوشونین ، بعدشم گفتم حالا ما پول بیشتر نداریم ولی خودتون بیزحمت مانتوی جلوبسته و شلوار گشاد و بلند بخرین و بپوشین☺️ دیگه شروع کرد صحبت کردن و گفت مگه ب این چیزهاست؟ گفتم خب سوره ی والعصر رو حفظی؟ گفت آره. گفتم خدا در این سوره میگه همه انسانها در زیانند ب جز کسانی ک آمنوا (یعنی ایمان آوردن و دلشون رو پاکه) و عملوا الصالحات ( یعنی کارهای صالح میکنن) ، و این آمنوا و عملوالصالحات تو خیلی از آیات قرآن کنار هم اومده، یعنی هم باید دل پاک باشه هم ظاهر،یعنی هم باید کار درست رو انجام داد. خلاصه صحبتمون طولانی شد تا تقریبا مداحی تموم شد، یه جا دوباره گفت بعضی از چادری ها زیر چادر کلی کار دیگه میکنن، گفتم خب اونا اشتباه میکنن، خدا میگه هم باطن درست باشه هم ظاهر، گفتم تو ب اونا نگاه نکن، ببین خدا چی میگه همونو انجام بده. گفتم تو به حضرت فاطمه (س ) و حضرت زینب (س )نگاه کن. دوباره گفت دل مهمه و ...، گفتم ببین قبول داری حضرت فاطمه (س )از همه خانمها پاکتر بود دلشون؟ گفت آره. گفتم پس یعنی ایشون دیگه باید هیچی نمی پوشید میومد بیرون؟! بعد رفت تو فکر. گفتم پس این یعنی هم باید دل پاک باشه هم ظاهر. خلاصه خیلی صحبت کردیم.درباره ریز صحبتها اگه خواستین میگم إن شاءالله. بعدش چون مراسم داشت تموم میشد، دیگه به چند نفر دیگه ک تو مراسم بودن گیره هدیه دادم و گفتم نذری امام حسین (ع )هست و کاش موهای خوشگلتونو باهاش بپوشین و یکیشون که آستینش خیلی کوتاه بود، گفتم ساق دست بندازین و..کادرشون ک چادری بود خیلی تشکر کرد. بعدش رفتیم سمت پارک که بچه هامون بازی کنن. اونجا هم به چندتا خانم هدیه دادم و گفتم بهشون. به چند تا دختر که بالای ۹ سال بودن و با تیشرت و شلوار بودن و بدون روسری،باهاشون صحبت کردم و گفتم دیگه ماشاءالله بزرگ شدین، باید مانتو بپوشین روسری بدوشین، اینم هدیه هست وقتی روسری پوشیدین باهاش خوشگل ببندین روسریتونو. خدا رو شکر همه قبول میکردن و خوشحال میشدن و چون گیره ها قشنگ بود خیلی هم ذوق میکردن خدا رو شکر. بعد دیدم یه دختری تپل فقط پیراهن پوشیده و شورت یه کم پادار!شلوار نداشت بی روسری و آستین کوتاه. از سرسره با کلی ذوق و خنده با دوستاش میومد پایین، وای چه صحنه بدی که دیگه نگم😔 خلاصه مردها هم بودن که بچه هاشونو آورده بودن بازی، پسر بچه ها هم بودن. صداش کردم سلام کردم و ...،گفتم شما دیگه بزرگ شدین باید شلوار بپوشی و مانتو و روسری بپوشی. گفتم کلاس چندمی؟ گفت دارم میرم چهارم. گفتم خب پس جشن تکلیف داشتین دیگه باید بپوشی. گفت آره تعطیل بود مدارس جشن تکلیف نگرفتن.گفتم خب بالاخره سوم شدی دیگه باید بپوشی. از اونجایی که اوضاعش خراب بود، ترجیح دادم با مادرش حتما صحبت کنم، گفتم میای منو ببری پیش مامانت؟ گفت آره. داشت منو میبرد سمت سبزه ها که مردم میشینن، گفت مامانم ناشنواست. تو دلم گفتم وای حالا چه جوری باهاش صحبت کنم‌؟! چون بلد نیستم زبان مخصوص اشاره رو. خلاصه رفتم دیدم به به حدود ۱۵-۲۰ نفر خانم و آقا روی یه زیلوی بزرگ نشستن، حالا من چه جوری برم بگم. دیگه اومده بودیم و دختره هم رفته بود به مامانش گفت این خانم کارت داره و همه داشتن نگاهم میکردن، رفتم نزدیک و یه گیره روسری بزرگسال بهشون هدیه دادم و سلام علیک کردم و گفتم نذری و گفتم موهاتونو بپوشونین و برای دخترتون شلوار بپوشونین و ..، دخترش هم یه کم با اشاره بهش گفت، دیگه نمیدونم چقدر متوجه شد، ولی خلاصه خیلی تشکر کرد با زبان خودشون، دیدم بقیه خانمهای کنارشم با همون زبان باهام سلام علیک کردن، متوجه شدم کل این جمعیت خانم و آقا همه ناشنوا هستن، دیگه ب همه اون خانمها یه گیره هدیه دادم و همه شون تشکر کردن، إن شاءالله ک موهاشون بپوشونن حالا.ولی خیلی خوشحال شدن و شوهرهاشون تشکر کردن.🙏🙏🙏 @astanehmehr
دختره گفت خاله از اون گل گلی ها برای دوستمم یکی میدی؟مثل من از گل گلی خوشش میاد. گفتم آره و دادم بهش بعد خداحافظی کردم و دوباره رفتم سمت بازیگاه. توی مسیر روی صندلی ها چندتا دختر نوجوان بودن بهشون گیره هدیه دادم و صحبت کردم گفتم کاش موهای خوشگلتونو باهاش بپوشونین ، مچ پاهاتونم بپوشونین، امشبم شب تاسوعاست، از حضرت ابوالفضل (ع )مدد بگیرید و دیگه حجابتونو رعایت کنین از این بعد. تشکر کردن و ... یه دختر ۱۶ ساله هم روی نیمکت دیگه ای بود، رفتم بهش از اون گیره ها ک اسم یا حسین (ع) داشت دادم و باهاش صحبت کردم، گفت ما یه بار قم رفتیم، اونجا تصمیم گرفتم چادری شم، چادر سر کردم اما دوباره بعد یه مدت برداشتم. گفتم خب چرا؟ گفت همینجوری، خلاصه حرف زدیم. خدا رو شکر خیلی از گیره خوشش اومده بود و هی میگفت چقدر خوشگله😍 بهش گفتم اگه روانشناسی مطالعه کردی تا حالا میدونی قانون کارما چیه، حالا بزن تو اینترنت. گفت آره یه چیزهایی میدونم درباره تفکر مثبت و منفی. گفتم ببین قانون کارما میگه هر کار خوبی که کنین یه موج مثبت ازتون ساطع میشه میره تو طبیعت، یه روز بازتاب و عکس العملش برمیگرده بهتون،و بازتابشم مثبته، و وقتی میرسه بهت یه اتفاق خوب برات میفته، اگه هم هرکار بدی کنیم موج منفی و بازتاب منفی و اتفاق بد. گفتم تو که دختر خوبی هستی حجابتم رعایت کن که کار خوبیه. بهش گفتم حالا چادر هم سر نکردی، مانتو جلوبسته بپوش، مچ پاتنو بپوشون و ..، خلاصه در حین صحبت خودش پاچه شلوارشو آورد پایینتر و مچ پاشو بپوشونه. خلاصه درباره رشته تحصیلی و ..هم گفتیم و خداحافظی کردیم خدا رو شکر.🤲 رسیدم ب بازیگاه، اونجا هم به چند نفر هدیه دادم خدا رو شکر. دوباره اون دختر که مامانش ناشنوا بود، اومد گفت خاله به این دوستمم میدی؟ دختری که کنارش بود مانتو شلوار بود با شال یاسی. خدا رو شکر دقیقا گیره ای که دستم اومد گلش یاسی بود، بهش دادم گفتم بلدی باهاش شالتو ببندی، یه جوری نشون داد گفت اینجوریه که متوجه شدم خوب بلد نیست، گفتم بیا برات ببندم. اومد و براش بستم و گفتم چه جالب که رنگ شالته و خیلی خوشحال شد و خدا رو شکر اون دوستشم گفت وای چه خوشگل شدی. بعد رفتن و یه خانمی که مانتویی بود و یه کم موهاش بیرون بود شاهد این صحنه بود و با خوشحالی گفت آخی چه خوشحال شدن. دیگه فقط یه گیره مونده بود که دیدم یه خانمی با شوهرش و بچه ش هستن و موهای طلایی خانم بیرون بود، گفتم سلام و نذری و موهای خوشگلتونو باهاش بپوشونین ...،ایشونم خوشحال شد و استفاده کرد. دیگه ما هم اومدیم خونه خدا رو شکر واقعا به همراه هدیه اگه باشه تذکر، هم خیلی برای ما راحته باز کردن صحبت و هم اینکه کلا امربمعروف ب آرامی و خوشی میگذره، مخصوصا اگه هدیه امام حسینی (ع )باشه و تو ایام مراسم مذهبی. وقتی اومدم خونه، قرآن رو باز کردم، آیه ۹۸ سوره مبارکه کهف اومد و نوشته بود: بگو( هذا رحمة من ربّی). بگو این رحمتی ست از جانب پروردگارم. واقعا خوشحال شدم و خدا رو شکر کردم.🤲 یه چیز هم خارج از ریا بگم برای زکات این علم. همیشه میگفتم اینکه علما میگن هر کس در طول روز گناه نکنه، شب برای نماز شب خدا بیدارش میکنه، یعنی چی؟ من که خیلی روزها گناه نمیکنم پس چرا بیدار نمیشم و خوابم تا اینکه دیشب به لطف خدا قبل از آنکه ساعت زنگ بزنه، بیدار شدم و توفیق پیدا کردم نماز شب بخونم‌. البته فقط یک رکعت آخر یعنی وتر رو( خدا منو ببخش اینقدر تنبلم.) خلاصه به این نتیجه رسیدم که واقعا اگه کامل واجبات رو انجام بدیم برای نماز شب خود به خود بیدار میشیم. امربمعروف و نهی از منکر دو واجب هستن که ترک اینها، فعل حرام و گناهه. ✍ ع. حسین زاده 💐➿💐♡💐➿💐 @astanehmehr
💠داستان بشرحافی وحضرت موسی ابن جعفر علیهم‌السلام 🖊بشر حافى یکى از اشراف زادگان بود که شبانه روز به عیاشى و فسق و فجور اشتغال داشت . خانه اش مرکز عیش و نوش و رقص و غنا و فساد بود که صداى آن از بیرون شنیده مى شد. روزى از روزها که در خانه اش محفل و مجلس گناه برپا بود، کنیزش با ظرف خاکروبه ، درب منزل آمد تا آن را خالى کند که در این هنگام حضرت موسى ابن جعفر علیهم‌السلام از درب آن خانه عبور کرد و صداى ساز و رقص به گوشش رسید. از کنیز پرسید: صاحب این خانه بنده است یا آزاد؟ کنیز جواب داد: البته که آزاد و آقا است . امام علیهم‌السلام فرمود: راست گفتى ؛ زیرا اگر بنده بود از مولاى خود مى ترسید و این چنین در معصیت گستاخ نمى شد. کنیز به داخل منزل برگشت . بشر که بر سفره شراب نشسته بود از کنیز پرسید: چرا دیر آمدى ؟ کنیز داستان سؤ ال مرد ناشناس و جواب خودش را نقل کرد. بشر پرسید: آن مرد در نهایت چه گفت ؟ کنیز جواب داد: آخرین سخن آن مرد این بود: راست گفتى ، اگر صاحب خانه آزاد نبود (و خودش را بنده خدا مى دانست ) از مولاى خود مى ترسید و در معصیت این چنین گستاخ نبود. سخن کوتاه حضرت موسى بن جعفر علیهم‌السلام همانند تیر بر دل او نشست و مانند جرقه آتشى قلبش را نورانى و دگرگون ساخت . سفره شراب را ترک کرد و با پاى برهنه بیرون دوید تا خود را به مرد ناشناس برساند. دوان دوان خودش ‍ را به موسى بن جعفر علیهم‌السلام رسانید و عرض کرد: آقاى من ! از خدا و از شما معذرت مى خواهم . آرى من بنده خدا بوده و هستم ، لیکن بندگى خودم را فراموش کرده بودم . بدین جهت ، چنین گستاخانه معصیت مى کردم . ولى اکنون به بندگى خود پى بردم و از اعمال گذشته ام توبه مى کنم . آیا توبه ام قبول است ؟ حضرت فرمود: آرى خدا توبه ات را قبول مى کند. از گناهان خود خارج شو و معصیت رابراى همیشه ترک کن . آرى بشر حافى توبه کرد و در سلک عابدان و زاهدان و اولیاى خدا در آمد و به شکرانه این نعمت ، تا آخر عمر با پاى برهنه راه مى رفت . 📚داستان و راستان_ شهید مطهری @astanehmehr