eitaa logo
آستانِ مهر
6.3هزار دنبال‌کننده
9.4هزار عکس
2.5هزار ویدیو
63 فایل
کانال رسمی «فرهنگی خواهران» آستان مقدس حضرت معصومه علیهاالسلام ✔اطلاع رسانی اخبارخواهران حرم Admin: @karimeh_135 @Mehreharam سایت 🌐astanehmehr.amfm.ir اینستاگرام: https://Instagram.com/astanehmehr ایتا: https://eitaa.com/joinchat/3163553795Cd8320e803c
مشاهده در ایتا
دانلود
7.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 ▪️حال و هوای حرم مطهر کریمه اهل بیت علیهاالسلام | سالروز شهادت امام رضا علیه السلام ◼️◾️▫️◾️◼️ کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها @astanehmehr
🏴 💎 ❤️ به زبان خودتان با امام رضا علیه‌السلام حرف بزنید «سعی کنید درحرم امام رضا علیه‌السّلام ولو دو دقیقه، ولو پنج دقیقه، دل را فارغ کنید از بقیّه‌ی شاغلها و متّصل کنید به معنویّتی که در آن‌جا حضور دارد و حرفتان را بزنید. به زبان خودتان هم با امام رضا علیه‌السّلام حرف بزنید. اشکال ندارد. گفت: گوش کن با لبِ خاموش سخن میگویم‌ پاسخم گو به نگاهی که زبان من و توست.» 🎙 رهبر انقلاب حفظه‌الله 🗓۱۳۸۲/۱/۶ ◼️◾️▫️◾️◼️ کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلام‌الله‌علیها @astanehmehr
السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّه السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ فَاطِمَةَ وَ خَدِیجَة السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِین السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْن السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ وَلِیِّ اللَّه السَّلامُ عَلَیْکِ یَا أُخْتَ وَلِیِّ اللَّه السَّلامُ عَلَیْکِ یَا عَمَّةَ وَلِیِّ اللَّه السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ مُوسَى بْنِ جَعْفَر يَا فَاطِمَةُ اشْفَعِي لِي فِي الْجَنَّةِ 📸فاطمه‌عباسی 〰️🌹〰️🌹〰️🌹〰️ @astanehmehr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📖 💠 آباد کردن دل با یاد خداوند متعال 🔻و از وصیت های آن حضرت -علیه‌السلام- است(به احتمالی به پسر بزرگوارشان امام حسن علیه السلام): 🔸فَاِنّى اُوصيكَ بِتَقْوَى اللّهِ ـ اَىْ بُنَىَّ ـ وَ لُزُومِ اَمْرِهِ، وَ عِمارَةِ قَلْبِكَ بِذِكْرِهِ، وَ الاِْعْتِصامِ بِحَبْلِهِ ؛ وَ اَىُّ سَبَب اَوْثَقُ مِنْ سَبَب بَيْنَكَ وَ بَيْنَ اللّهِ اِنْ اَنْتَ اَخَذْتَ بِهِ؟! 🔹پسرم! تو را سفارش مى کنم به تقواى الهى، و ملازمت امرش، و آباد کردن دل به یادش، و چنگ زدن به ریسمانش ؛ و کدام رشته محکم تر از رشته بین تو و خداوند است اگر به آن چنـگ زنى؟! 📔 نهج‌البلاغه، بخشی از نامه‌ی 31، ترجمه‌ی استاد انصاریان 🔷🔸💠🔸🔷 کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم مطهر @astanehmehr
🎨 هیچ وقت توی این پنج سال به مامان و دیگران نگفتم که بچه دار نمیشم. حرف از بچه به میون می اومد ، از اعصاب آدمها می گفتم و اینکه سرشون درد می کنه برای دردسری بزرگ بنام بچه. همیشه از آزادی گفتم و سفرهای زیارتی و سیاحتیم رو براشون شمردم. نمیخواستم با حرفها و تجویزهاشون درگیر بشم و یا خاطرم مکدر بشه؛ خصوصا مامان اگه می فهمید من بچه دار نمیشم خیلی خودش رو اذیت می کرد . احتمالا لیست غذاهای مفید و درمانگر از یک طرف و پرس و جوهای هفتگیش از طرف دیگه می تونست باعث رنجشم بشه و آرامشم رو بگیره. با فهمیدن مامان اگه تا اون روز مشکلم بچه دار نشدنم بود بعدش دیگه مشکل اساسیم بچه دار نشدن دختر مامانم و نوه دار نشدن مامان می شد. حورا اولین آدمی بود که محرم رازم شده بود. بدون ریحانه اومده بود خونمون و گفت میثم ریحانه رو برده خونه مادرشوهرش "مهمونی". من داشتم دست گرفتن "دفتین" و شونه" رو برای بار صدم به حورا آموزش می دادم. هنوز دستاش می لرزه شونه رو دستش بگیره و مدام عذرخواهی می کنه. روسریش رو روی دهنش گرفته بود و داشت چندسانتی متری من "پود" می داد. گفت آبجی ببخش اگه بو میدم. دستش رو گرفتم بعد روسریش رو از روی دهانش برداشتم و گفتم عزیزمن تو اصلا بو نمیدی فداتشم ول کن این روسری رو. اعتماد بنفس صفر... یادگیری صفر اما خانمی هزار... داشت برام تعریف می کرد به خواهراش گفته یه همسایه مهربون داره که بهش قالی یاد میده . لبخند می زدم و حرفهای شیرینش رو گوش می دادم. جملاتش رو خیلی قشنگ ادا می کرد. طرز انتخاب کلماتش عالی بود دلم می خواست از حرف زدنش برای شخصیت رمانم الهام بگیرم. گفت به آبجی هاش گفته که من براش کاسه همسایگی بردم . حلوای حاج قاسم عزیز رو می گفت. میگم که جملاتش قشنگ بود. هنوز پاش باندپیچی بود و دلم می سوخت دردهای این دخترو می دیدم. هر روز یه دردی داشت دیگه. خلاصه از اتفاقات و حوادث و بیماری رهایی نداشت ؛ خصوصا تنها بودنش توی این شهر ، باعث می شد دلم نیاد که از خودم برونمش. همه خانوادش توی شوش دانیال زندگی می کردند. تنها راه ارتباطیش با خانوادش همین تلفن موبایلش بود. یه موبایل خسته و قدیمی که فقط می شد باهاش الو بله کنی. میثم توی شرکت معروفی کار می کرد و معمولا دوشیفت مشغول کار بود. احتمالا وضع مالی و حقوق خوبی داشت اما از زندگیشون چنین چیزی پیدا نبود. امروز قرار بود ساعت دو نیم احسان از محل کارش برگرده تا سه ونیم بریم مسجدی که همکاراش بهمون معرفی کرده بودن. همکارش می گفت یه دکترخیلی خوب هر هفته مستقر میشه توی مسجد و بیماریهای مردم رو درمان می کنه. خیلی امیدوار بودم تا این کورسوی امید بتونه مشکل مارو هم تشخیص بده و درمان بشیم تا یه بچه ناز مثل اونی که تو خوابام می بینم بیاد توی خونمون. ✍ 🎈👶🦋🐣🎈👶🦋🐥🎈 @astanehmehr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃 چه زیبا، دو ماه عزاداری را با گریه بر غمِ تو به پایان بردیم... به پایان آمده روضه، غَمَت اما به پایان نه همان غم فراقی که قلب خواهر را به شعله کشاند همان دلتنگی‌هایی که ادامه‌دار شد و در تاریخ به جا ماند درون قلب عاشقانت... روضه خوانی می‌گفت: «اگر دلت تنگ مشهد شد، به خواهر سلطان بگو: حالا که به اشتیاق دیدار برادر به ایران آمدی ولی با غم فراقش، چشم از این دنیا بستی مرا روانه‌ی مشهدش کن تا به نیابت از تو، برادر را زیارت کنم؛ آن‌وقت می‌بینی چه زود کار و بار سفر مشهدت جور می‌شود.» بانوجان، نائب الزيارة نمی‌خواهی؟ دلتنگی، بیچاره کرده ما را... 🔷🔸💠🔸🔷 @astanehmehr | «آستانِ مهر»
دلم هوای پرواز کبوتران حرمت بر بامِ گنبد طلائیت را کرده..... 〰️⚜〰️⚜〰️⚜〰️ @astanehmehr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا