#خاطرات_مامان_15 #راه_حلی_برا_حورا اون شب تاصبح هی فکر و فکر و برنامه... تمام تلاش ذهنم این بود بدون آسیب رسیدن به دوستم بتونم ببرمش جای امن و حتی اگه خونوادش نپذیرفتنش براش خونه کرایه کنم و به امنیت برسونمش. از اینکه میخاست قالی یاد بگیره و نشد انقد پیشم باشه که یادش بدم دلم میسوخت.میگفت میخاد قالی بافتن رو بلدشه که بتونه پولی دربیاره تا موقع نیاز پول نون داشته باشه. یادم می اومد برای بچه دارنشدنم چقد دل برام میسوزوند و همش میگفت کاش میتونست واسم کاری بکنه. یک دفعه چیزی بذهنم رسید عجیب و غریب.. لذت بخش بود.من میتونستم هم بهش پول بدم هم کنار خودم نگهش دارم و قالیبافی یادش بدم و هم اون منو به آرزوم برسونه.. خدایا عجب فکری ... روز یازدهم چله م بود و راه رو نشونم دادی. تصمیم گرفتم حورا رو مجبور کنم بخاطر من بدون اینکه شوهرش بویی ببره باردار بشه و قبل از اینکه ظاهرش مشخص کنه که حامله ست اون موقع برش دارم و ببرمش جایی امن بادخترش زندگی کنه تا بچه ش بدنیا بیاد. بچه ای که برای من بشه و کاری که من نمیتونستم هیچوقت انجام بدم رو اون برام انجام بده. مطمئن بودم که احسان هم موافقت میکنه و وقتی بدبختی حورا رو ببینه حتما با نقشه م همراه میشه. وای خدایا من بچه دار میشم چیزی که اصلا نمیشه توی دنیا بهش برسم. صبح شد و بعد از نماز کلی از خدا تشکر کردم که راه خوب و دل انگیزی رو جلوی پام گذاشته. میترسیدم به احسان از همین اول اطلاعات بدم و از نقشه باخبرش کنم. میدونستم حال ریسک کردن نداره و شاید جلوم رو بگیره.صبحونه ش رو اماده کردم و بیدارش کردم. سرزنده و شاداب بودم بااینکه تاصبح بیدار بودم.نمیتونستم جلوی خندم رو بگیرم صورتم بی اجازه لبخند گشادش رو نشون احسان میداد. احسان پرسید نصف شب به نتیجه رسیدی چکار کنی؟ گفتم آره. پرسید امروز مرخصی بگیرم زودتر بیام حورا خانم رو ببریم شهرشون؟ گفتم نه. تصمیم دارم باحورا حرف بزنم آشتیش بدم راه آرامش رو نشونش بدم تا از این زندگی نجات پیدا کنه.شاید جواب داد. احسان ابروهاش رو باز کرد و گفت چه کار خوبی. راست میگی شاید تو بتونی مشکلشون رو با حرف زدن و عاقل تر شدن خانم همسایه برطرف کنی. درسته ما نباید بدون حرف زدن با دو طرف ماجرا همچین کاری بکنیم. لبخند زدم و گفتم انشالله اون هدفی که دارم به نتیجه برسه. ✍مطهره پیوسته 👶🎈🪁🧸🐣👶🎈🪁🧸🐣 @astanehmehr

💠 از همدردی با آرتین تا عکس یادگاری با گنبد حرم قم ♦️ نمایشگاه «دختران سرزمین من» به همت امور فرهنگی خواهران حرم مطهر و با استفاده از ظرفیت دختران دهه هشتادی، در حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها برپا شده است و برنامه‌های مختلف از جمله عکس یادگاری با گنبد حرم، هشتکی برای آرتین، دلنوشته‌ای برای بانو و تبیین تفاوت دنیاهای حقیقی و مجازی در این نمایشگاه دنبال می‌شود. #خبر #بانوان 📎https://news.amfm.ir/?p=134875 🔷🔸💠🔸🔷 کانال رسمی آستان مقدس حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها 🆔 @astanqom

🍃 #مهر_و_ماه در هیاهوی جهان، نشسته‌ام زل زده‌ام به رأفتِ شما... خاطراتم از مهربانی‌تان را مدام ورق می‌زنم اما تمام نمی‌شود. 💚 چه خوب است که ولی نعمتان هستید... راستی، آقای مهربانی‌ها، خواهرتان عجیب شبیه شماست! ما سفره‌ی دلتنگی‌هایمان را در حرم خواهرتان باز نکرده، حرف‌مان را می‌شنود، ما درد نکشیده، درمان می‌دهد... ما بد می‌کنیم و او در خوبی برایمان سنگ تمام می‌گذارد... ❤️ چه خوب است که در سایه‌سار کرامتش، ریزه خواریم... #امام_رضا #مشهد 🔷🔸💠🔸🔷 کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلام‌الله‌علیها @astanehmehr

#عرض_ارادت هر کس به تعلقی گرفتار ما نیز تعلق رخ یار.......... 📸صدیقه‌حبیبی 〰️⚜〰️⚜〰️⚜〰️ @astanehmehr

🌸 #مهربانو ⁉️ باز کردن درب شیشه به مدت یک یا دو دقیقه روی درب آب گرم بگیرید، آن را تمیز کنید و سپس دوباره تلاش نمایید. غوطه ور کردن درب در آب گرم نیز همین اثر را خواهد داشت. #ترفندها #درب_شیشه 🔷🔸💠🔸🔷 کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلام‌الله‌علیها @astanehmehr

#تلنگرانه نگران آینده نباش، نویسنده خداست. •┈┈••••✾•🦋•✾•••┈┈•

📖 #دو_خط_شعر از لحظه پابوس، بهتر، هیچ حالی نیست شیرینیِ این لحظه ها در هر وصالی نیست مهمان درگاهت شدم با این که می دانم این خانه جای هر گدای لاابالی نیست مانند شمعی می درخشی بین زائرها دور ضریحت هرگز از پروانه خالی نیست باران لطف و رحمتت یک ریز می بارد در هیچ فصلی این حوالی خشک سالی نیست حاجت روا از قم به تهران باز می گردم؟ بعد از زیارت دیگر این جمله سؤالی نیست خواهش فراوان است در این دل، ولی بانو جز دوری و دلتنگیِ مشهد، ملالی نیست ✍🏻 نفیسه سادات موسوی #قم #حضرت_معصومه 🔷🔸💠🔸🔷 کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلام‌الله‌علیها @astanehmehr

🕊 #شهد_عشق هادی و حسین، دو فرزند کوچکمان، دعوایشان شده بود. موهای هم را می‌کشیدند، گفت: «آماده‌شان کن ببرم‌شان بیرون.» یک ساعت بعد که آمد، دیدم سَرِ هر دو تای آن‌ها را کچل کرده است! گفت: نمی‌خواهم [من که نیستم و در جبهه هستم] تو حرص بخوری!» 🎙 همسر شهید عبدالله میثمی #سبک_زندگی_شهدا #همسر_شهید 🔷🔸💠🔸🔷 کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلام‌الله‌علیها @astanehmehr

#عرض_ارادت بین این آشفتگی ها بیشتر حس می‌کنیم جای خالی کسی را در جهان این روزها... اللهم_عجل_لولیک_الفرج 〰️⚜〰️⚜〰️⚜〰️ @astanehmehr

#دلنوشته هوای دلم بارانی است سر و تهش را که بزنی انتهای یک کوچه‌ی باریک می‌یابی‌اش کوچه ای سرد و تاریک در انحصار سکوت و در آخر بغضی گوشه نشین که سر باز می‌کند و بر ملا می‌سازد این سر نهفته را آقای من ! تا به کی کوی به کوی نام تو بر لب ببرم ؟ این همه غصه و ماتم به خدا سهمم نیست تا به کی از رخ ماهت غزلی ناب نچینم ؟ به خدا دلتنگم حالم اصلا خوب نیست لحظه‌ای با تو نباشم نفسم می‌گیرد ای که جانانی و جان می‌بری از هر عاشق جان بده اذن بده یوسف زهرا مددی دوش در وقت سحر شمع دل افروخته ام نرگس مست تو را دیده ام و سوخته ام به تمنای وصال تو ز سر تا به قدم چشم گردیده به راه قدمت دوخته ام 📝 فاطمه پاکدامن #اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🔷🔸💠🔸🔷 کانال رسمی «آستانِ مهر» حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلام‌الله‌علیها @astanehmehr