eitaa logo
جهاد تحول و تبیین
2.3هزار دنبال‌کننده
61.9هزار عکس
49.7هزار ویدیو
932 فایل
هدف ماسربازپروری برای امام زمان عج الله ونایب برحقش امام خامنه ای است. همراه ماباشید
مشاهده در ایتا
دانلود
جهاد تحول و تبیین
🔴دولت روحانی همون دولت میرحسین موسویه زهرا موسوی .
3⃣ القای ناکارآمدی القای عدم عدالت - توسط مذهبی های احمق – یا 🔺اما سوم: برخی از حضرت علی(علیه السلام) (یعنی مذهبی های بی بصیرت و مدعی) با استدلال خود به این نتیجه رسیده بودند که حکومت حضرت علی (علیه السلام) ناکارآمد و ناعادلانه است – آنها در نتیجه جنگ های متعدد و تخلف و خیانت های برخی به این نتیجه رسیده بودند – آنها به حضرت علی(علیه السلام) میکردند و قصد داشتند ایشان را به و کنند – آنها خود را از رهبر و ولی امرشان حضرت علی (علیه السلام) عادل تر و دین شناس تر و فهمیده تر میدانستند - شروع به اعتراض کردند.. – سه خصوصیت عجیب این بود که 1- آنها همه را می دانستند و برای ولی امرمسلمین (یعنی علی (علیه السلام)) تعیین تکلیف میکردند.. 2– خود را طلب و دین دار واقعی می دانستند و جلوتر از امام حرکت میکردند.. 3 – و در آخر باقیمانده حضرت علی (علیه السلام) را به رساندند.. 📌📌📌خیلی مواظب باشیم این قصد القای و بی عدالت را دارد و همچنین بچه های – توسط افراد به ظاهر و با رمز ✍ولی در تمام سخنرانی ها به مردم می دهند و تاکید میکنند خیلی از ، فاسد نیستند.. داشته باشیم گونه یاور رهبرمان باشیم
2.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥کلیپ: همسرم مرا به میکند آیا باید کنم؟ 🧐 •┈┈••✾❀✿❤️✿❀✾••┈┈•
💠 از «فریادهایِ بی‌ثمر» تا «کنش‌هایِ پنهانیِ موثر» (تأملی در نوع مواجهه با مخالفان) 🔰 امیرالمومنین(ع): ▫️«غَضَبُ الجاهِلِ في قَولِهِ‌، و غَضَبُ العاقِلِ في فِعلِه» (بحارالانوار) ▫️خشم و نادان در گفتار اوست و خشم و خردمند در رفتار او. 🔰 پیامبر(ص): ▫️«اَلْمُؤْمِنُ قَلِيلُ اَلْكَلاَمِ كَثِيرُ اَلْعَمَلِ وَ اَلْمُنَافِقُ كَثِيرُ اَلْكَلاَمِ قَلِيلُ اَلْعَمَلِ» (تحف العقول) ▫️مومن، کمتر میزند و بیشتر میکند اما منافق بیشتر حرف زده و کمتر عمل میکند. 📌پ.ن: 🔺این سخن، تنها توصیه‌ای اخلاقی برای خویشتنداری فردی نیست، بلکه صورت‌بندی دقیقی از دو نوع مواجهه با مخالفان را پیش‌روی ما می‌گذارد؛ یکی و هیجانی، اما دیگری و سنجیده. در این دوگانه‌ی معنادار، تمایز میان خِرد و جهل، بلوغ و خامی، و اثر و ادعا پدیدار می‌شود. 🔺، مخالفت را تاب نمی‌آورد؛ دهان به اعتراض، دشنام یا داد و فریاد می‌گشاید، بی‌آنکه بداند صدایش چون فریادی در باد، جز پژواکی نخواهد بود. او گمان می‌برد شدتِ صدا، نشانه‌ی قدرت است؛ حال آنکه خردمند می‌داند گاه سکوت، است، و گاه کنش خاموش، به مثابه تیغی برّان و موثر. 🔺تصور کنیم مدیری خطایی کرده، یا اشکال و فسادی در زیرمجموعه‌اش دیده می‌شود. در چنین بزنگاهی، دو مسیر پیش روی ماست: 1️⃣ راه نخست: آن است که خطا و فساد را همان ابتدا برملا کرده و فریاد بزنیم و کنیم؛ که در اغلب موارد، نه اصلاحی در عمل رخ خواهد داد و نه نتیجه‌ای درخور. 2️⃣راه دوم: مسیری است با یک سلسله و سنجیده: گفت‌وگو با فرد مسئول یا بالادستی آن، ورود هوشمندانه از مسیر حقوقی، یا استفاده از ظرفیت‌های غیرعلنی برای اصلاح مؤثر؛ که در عمده موارد، اثر اصلاحی را به دنبال خواهد داشت. 🔺این دو راه، هر دو مشروع‌اند، اما تفاوتشان در «» است. گاه فریاد، صرفاً پژواکی در باد است، و گاه سکوتی هدفمند، درختی از تغییر می‌رویاند. 🔺گاهی همین مسئله نسبت به مخالفین ما مطرح میشود، حرف اینجا نیز صادق است. لذا در دنیایی که فریاد، جای استدلال را گرفته، و بروز هیجان در فضای مجازی به‌جای تغییر واقعی نشسته است، این روایت علوی ما را به بازنگری در شیوه‌ی مواجهه با مخالف، فرا می‌خواند. تاریخ، قضاوت خواهد کرد که بسیاری از تغییرات بزرگ، نه با ، که با و کنش‌های دقیق پنهانی و کم‌صدا آغاز شدند. 🔺خردمند، به‌جای آنکه خود را خرج کند، سرمایه‌ی وجود خویش را در و آرام، اما برهم‌زننده‌ی صرف می‌کند. امروز، جامعه بیش از هر زمان، نیازمند فرهنگ است. مخالفتی که نه لزوما در «لحن تند»، «فریاد» و «غوغا»، بلکه در «طرح بدیل و جامع»، «اصلاح» و «راهبرد» پدیدار می‌شود. ‼️اما با نگاهی عمیق‌تر، درمی‌یابیم که مناط و در این روایت، «اثرگذاری در عمل» است. با این ملاک، اگر در موقعیتی خاص، فریاد، ثمربخش‌تر از سکوت باشد، آری، آن فریاد دیگر نه «خشم جاهل»، بلکه «» است. و اگر سکوت و خویشتنداری، نتیجه‌ای ژرف‌تر به بار آورد، همان کنش خاموش، «» است. 🔆 یعنی گاه در موقعیتی میبینیم که اتفاقا تاثیر، در فریاد و هیاهوست، و در اینجا کنش های پنهانی، صرفا امری بی نتیجه و انفعالی است لذا در اینجا باید کار را با فریاد پیش برد، اما این فریاد دیگر «فریاد جاهلانه» نیست، بلکه «» است. 🔺«» همان چیزی است که در ادبیات دینی، از آن تعبیر به «» میکنیم. یعنی « های_متغیر» و روش های متعدد، در عین اصول و «». 🔺لذا معنای روایت، این نیست که انسان عاقل، همواره سکوت کرده و هیچ‌گاه فریاد نمی‌زند، چه اینکه حضرت میفرمایند: «مَنْ عَقَلَ اِسْتَقَالَ» (غررالحکم) یعنی عاقل در موضع درست خود، به دنبال سخنوری و تبیین است. 🔺بلکه بدین معناست که عاقل، همیشه صحنه را به درستی دیده و با لحاظ موقعیت، روش صحیح را انتخاب میکند، نه اینگونه است که با دهن‌لَقی، و دریده‌گویی، مشت خود را در برابر دشمنان باز کند و را بهم زند؛ نه اینگونه است که با خود، کمک به پیشبرد بکند. بلکه با تدبیری شگفت، افکار عمومی را آماده ساخته، و با صبر و حکمت، طرف مقابل را ناگزیر «» به پذیرش خواسته‌های برحق خود می‌کند. 📌📌اما چرا در این روایات، فریاد و زیاد حرف زدن و کم عمل کردن، به جاهل و منافق نسبت داده شده و عکس آن به عاقل و مومن؟ چون ، فریاد و هیاهو، بی ثمر است، اکثرا ولو با نیت درست، این روش، مثمر به نتیجه نیست اما در مقابل چون کنش های پنهان، موثرتر بوده، لذا حضرت چنین تعبیر کرده اند.
💠 به دیگران کذب نیاموزید که دچارش میشوید 🔸قاعده «تلقین وارونه و تربیت منفی» 🔺پیامبر(ص): ▪️به دیگران، دروغ [و روش های غلط] را تلقین نکرده و نیاموزید که دچارش میشوید؛ چراکه فرزندان یعقوب نمی‌دانستند که گرگ انسان را می‌درد، تا آن‌گاه که پدرشان این اندیشه را در ذهن‌شان القا کرد. ▪️لا تُلَقِّنُوا الْكَذِبَ فَتَكْذِبُوا فَإِنَّ بَنِي يَعْقُوبَ لَمْ يَعْلَمُوا أَنَّ الذِّئْبَ يَأْكُلُ الْإِنْسَانَ حَتَّى لَقَّنَهُمْ أَبُوهُم. 📚بحارالأنوار، ج۱۲، ص۲۲۱. 📌پ.ن: ▫️بر اساس این روایت شریف، گاه انسان نه از سر نیتِ ناپاک، بلکه از سر بی‌دقتی، بذر دروغ را در دل و زبان دیگران می‌کارد؛ بی‌آنکه بداند همین کشتِ ناپیدا، در آینده چگونه محصول تلخ و گزنده‌ای خواهد داد. لذا همین نکته ساده، به راحتی اطرافیان ما میشود. ▫️کودک اساسا هیچ تصوری از دروغ ندارد. ذهن او هنوز به زلالی چشمه‌ای نوخاسته است. اما گاهی زبان پدر یا مادر، با ساده‌ترین جملات، نخستین خطای فکری را به او می‌آموزد. در واقع فرزند را به نحوی میکنند تا دچار کذب گویی بشود. ▫️مثلاً تلفن زنگ می‌زند، پدر رو به فرزند می‌گوید: «برو بگو من خانه نیستم!» و این کودک که تا دیروز معنای «نه گفتنِ خلاف واقع» را نمی‌دانست، اکنون با ، دروغ را تجربه می‌کند؛ نه‌تنها در محتوا، بلکه در شیوه، لحن و جایگاه آن. و این چیزی نیست جز « و غلط». ▫️داستان فرزندان نیز از همین‌جا آغاز شد. آنها اساساً نمی‌دانستند که گرگ می‌تواند انسان را بدرَد؛ اما زمانی‌که پدرشان از سر نگرانیِ پدرانه گفت: «می‌ترسم گرگ او را بخورد»، همین جمله، آنها را متوجه شگردی کرد برای خلاص شدن از دست برادر کوچکتر و راه فریب را برایشان هموار ساخت. ▫️و اگر پدر چنین نمیگفت، چه بسا هیچ وقت این روش به ذهن آنها نمیرسید. لذا در ظاهر گفتند اینگونه نمیشود اما در واقع همان روشی که از پدر به صورت غیرمستقیم آموخته بودند را پیاده کردند. ▫️البته نه اینکه یعقوب نبی (ع) کرده باشد، بلکه این مسئله، نکته ای ظریف و تربیتی است که ممکن است گاهی حتی انبیا الهی نیز دچار چنین مسائلی بشوند. ▫️مصادیق امروزین این نکته نیز بسیار زیاد است. مثلا به بچه میگویید: پسرم به هیچ وجه دست به فلان دستگاه نزن که خراب میشه. بعد بچه که شما را از چشم خود دور میبیند، دقیقا میرود و همان کاری که شما او را از آن نهی کرده بودید، انجام میدهد. به این میگویند تلقین بد کردن. ▫️در واقع شما در ظاهر او را از کاری نهی میکنید، اما با همین نهی تان، به او می آموزید که میتواند چنین کاری هم بکند و حس کنجکاوی او فعال شده و باعث میشود دقیقا دست به همان کار بزند. این کنجکاوی تحریک‌شده و بی‌توجهی به نهی، لزوما از سر بی‌ادبی نیست، بلکه به خاطر راهنمایی شما و عدم درک او بود. ▫️یا گاهی زیاد دیده میشود که والدین بچه را از چیزی میترسانند، و میگویند: «نرو بیرون، اونجا لولو هست!» این یعنی . آنگاه وقتی که بچه خودش تنها میخواهد در یک اتاق بخوابد، همان تلقین بد کار خودش را میکند، و نتیجه اش چیزی جز شکل‌گیری ترس‌های ماندگار و ناتوانی در استقلال شخصیتی نیست. ▫️در همه این موارد، تلقینی بد اتفاق می‌افتد؛ و همین تلقین، آرام‌آرام، یک « و عمومی» را شکل داده و جامعه را به سستی می‌کشاند. و جالب اینکه همین خطای رفتاری باعث میشود تا خودمان آسیب دیده و گرفتارش بشویم. ▫️از این روایت میتوان یک را برداشت کرد که نباید چه در محتوا و چه در روش، کذب و غلط را آموزش و تلقین داد، وگرنه خودمان دچارش میشویم و از همان نقطه آسیب میبینیم. 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی