eitaa logo
عَـطَـۺ انـٺِـظـــــاࢪ
45 دنبال‌کننده
4.5هزار عکس
6.3هزار ویدیو
176 فایل
علت ڪوࢪے یعقوب نبے معلــوم استッ شہࢪ بے یاࢪ مگࢪ اࢪزش دیدن داࢪد⁉️
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💚 صلوات خاصه امام رضا «ع» 💚 🌷 اللهم 🌷 🌷 صل علیٰ 🌷 🌷عليِ بْنِ موسَی 🌷 🌷الرِضَا المرتضیٰ الاِمام🌷ِ 🌷 التَّقيِ النَّقي و حُجَّتكَ 🌷 🌷 عَلی مَنْ فَوقِ الاَرض 🌷 🌷ومَن تَحتَ الثَّريٰ 🌷 🌷 الصِّديقِ 🌷 🌷الشهید🌷 🌷صَلاةً 🌷 🌷كَثيرةً تامَّةً 🌷 🌷 زاكيةً مُتَواصِلةً 🌷 🌷 مُتَواتِرَة ًمُتَرادِفة 🌷 🌷 كَأَفْضَل ماصَلَّيْتَ عَلى🌷 🌷 أَحَدٍ مِن اَوْليائِك. 🌷 🌷صلوات الله علیک🌷 🌷و علی آبائك🌷 🌷وأوﻻدك🌷 💚♻️کاش میشد پر بگیرم تا حرم 💚♻️پیشِ سلطان پیشِ آقایِ کرم 💚♻️کاش دعوت میشدم با زائران 💚♻️در حرم پر میزدم با عاشقان 💚♻️کاش من راهم صدایم میزدی 💚♻️یک زیارت را به نامم میزدی 💚♻️کاش گردد این گدا پابوسِ تو 💚♻️بندهٔ عاشق تر و مخصوصِ تو 💚♻️درشبِ قبرم کنی من راخطاب 💚♻️میکنی آقا قدم‌ها را حساب 💚♻️باتوعاشق‌ترشدن عشقِ من است 💚♻️عشقِ زیبای شما رزق من است
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅رفیق وقتی میبینی رفیقت ناراحته، حالش خوش نیس، دلش گرفته، بیخیال نباش!!! 🌹شهید هادی تو رفاقت کم نمیزاشت. پَس حواست بِه رفیقت باشه. 💐امیرالمؤمنین فرمودند: ﺑﺮﺍﺩﺭﺍﻥ ﺯﺩﺍﻳﻨﺪﻩ ﻏﻤﻬﺎ ﻭ ﺍﻧﺪﻭه‌هایند.
در اولین صبح عروسی، زن و شوهر توافق کردند که در را بر روی هیچکس باز نکنند.🚪 ابتدا پدر و مادر پسر آمدند. زن و شوهر نگاهی به همدیگر انداختند. اما چون از قبل توافق کرده بودند، هیچکدام در را باز نکرد. ساعتی بعد پدر و مادر دختر آمدند. زن و شوهر نگاهی به همدیگر انداختند...! اشک در چشمان زن جمع شده بود و شروع کرد به گریه کردن و در این حال گفت : نمی تونم ببینم که پدر و مادرم پشت در باشند و در را روشون باز نکنم. شوهر چیزی نگفت، و در را برویشان گشود. اما این موضوع را پیش خودش نگه داشت. سالها گذشت خداوند به آنها چهار پسر داد. پنجمین فرزندشان دختر بود. برای تولد این فرزند، پدر بسیار شادی کرد و چند گوسفند را سر برید و میهمانی مفصلی داد.🎊🎊🎉 مردم متعجبانه از او پرسیدند: علت اینهمه شادی و میهمانی دادن چیست؟ مرد بسادگی جواب داد: چون این همان کسی است که در هر شرایطی در را برویم باز میکند...!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بی تو پر از داغ پریشانی‌ام 🔹 عليه السّلام: هر كس مرا در غربت كند روز در سه جا نزد او خواهم آمد تا از ترس هاى آن ‏جا نجاتش دهم: وقتی كه نامه‏‌هاى اعمال داده می‌شود، هنگام عبور از صراط و هنگام سنجش عمل.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مبارزه با نفس.mp3
2.98M
🔊 🎵 «مبارزه با نفس» 🎙 استاد 🔸 برای ترک گناه باید مبارزه با نفس رو یاد بگیریم...
❬🌼🍃❭ ❗️ ⚠️ خانه ابدی ⚠️ ‌دوست‌خوبم‼️ 💢 قبر تنگ‌و تاریک خانه‌همیشگی‌توست...⚡️ مخصوص خودت ،فقط‌برای تو... پنجره ندارد،درش‌هم‌با ورود تو تا قیامت‌ بسته می‌شود...🥀 اجازه نداری‌❌غیراز چندمترپارچه چیزدیگری‌باخودت،آنجا ببری...‼️ 🙂وقتےآنجانقل مکان‌کنی کسی‌به دیدنت‌نمےآید ...🍂 کسی‌برایت ایمیل نمےفرستد👋🏻 گروه های‌ اجتماعے از لیستشان‌حذفت مےکنند...❌ مطالبت‌لایڪ‌نمےخورد ...👍🏻 تنهایک چیزبه دردت میخورد ...☝️🏻 ✔️ نمازهایت ....✔️ ✔️ صدقاتت ....✔️ ✔️ و اعمال نیکت ...✔️ 🔺"حال با خودت فکر کن..."🔺 برای رفتن آماده هـســـتی ؟!"" 🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪ
آدم دلش که سنگین میشه میگن بخاطرِ گناهایی هست که انجام داده (خواسته یا ناخواسته) و بهترین ذکری که روح رو پاکسازی میکنه از گناه و حس های منفی... همین‌ ذکرِ استغفار هست!
📛قبله به سمت شیطان...! خلبان سعودی نماز می خواند تا پرواز کند و کودکان یمنی را به شهادت برساند.💔🥺
🔵 امام باقر علیه السلام فرمودند: 🔴 هر كس شبها پيش از آنكه بخوابد سور مسبّحات را بخواند نمي‎ميرد، جز اينكه حضرت قائم (ع) را درك كند و اگر قبل از ظهور آن حضرت بميرد در بهشت همسايه حضرت رسول (ص) مي‎شود . 🌕 سوره های مسبحات: حدید ،حشر ،صفّ ،جمعه ،تغابن ،اعلی‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اللهم عجل لولیک الفرج⁦❤️⁩⁦❤️⁩⁦❤️:⁩⁦❤️⁩
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ای که روشن شود از نور تو هر صبح جهان روشنای دل من.... حضرت خورشید سلام....🌿
🌸🍃🌸🍃🌸🍃 ... و مژده داد :دیشب بعد از اینکه تو حالت بد شد، حیدر زنگ زد و همین یک جمله کافی بود تا جانِ ز تن رفته ام برگردد که ناباورانه خندیدم و به خدا هنوز اشک از چشمانم میبارید؛ فقط اینبار اشک شوق! دیگر کلمات زنعمو را یکی درمیان میشنیدم و فقط میخواستم زودتر با حیدرحرف بزنم که خودش تماس گرفت. حالم تماشایی بود که بین خنده و گریه حتی نمیتوانستم جواب سلامش رابدهم که با همه خستگی، خنده اش گرفت و سر به سرم گذاشت :واقعاً فکر کردی من دست از سرت برمیدارم؟! پس فردا شب عروسیمونه، من سرم بره واسه عروسی خودمو میرسونم! و من هنوز از انفجار دیشب ترسیده بودم که کودکانه پرسیدم :پس اون صدای چی بود؟ صدایش قطع و وصل میشد و به سختی شنیدم که پاسخ داد :جنگه دیگه عزیزم، هر صدایی ممکنه بیاد! از آرامش کلامش پیدا بود فاطمه را پیدا کرده و پیش از آنکه چیزی بپرسم، خبر داد :بلاخره تونستم با فاطمه تماس بگیرم. بنزین ماشینشون تموم شده تو جاده موندن، دارم میرم دنبالشون. اما جای جراحت جملات دیشبم به جانش مانده بود :نرجس! بهم قول بده مقاوم باشی تا برگردم! انگار اخبار آمرلی به گوشش رسیده بود و دیگر نمیتوانست نگرانی اش را پنهان کند که لحنش لرزید :نرجس! هر اتفاقی بیفته، تو باید محکم باشی! حتی اگه آمرلی اشغال بشه، تو نباید به مرگ فکر کنی! با هر کلمه ای که میگفت، تپش قلبم شدیدتر میشد :به خدا دیشب وقتی گفتی خودتو میکُشی، به مرگ خودم راضی شدم! و هنوز از تهدید عدنان خبر نداشت که صدایش سینه سپر کرد :مگه من مرده باشم که تو اسیر دست داعش بشی! چشمم بیصدا میبارید که عباس مقابلم ظاهر شد. از نگاه نگرانش پیدا بود دوباره خبری شده و با دلشوره هشدار داد :به حیدر بگو دیگه نمیتونه از سمت تکریت برگرده، داعش تکریت رو گرفته! وصدای عباس به قدری بلند بود که حیدر شنید و ساکت شد. احساس میکردم فکرش به هم ریخته و دیگر نمیداند چه کند که برای چند لحظه فقط صدای نفسهایش را میشنیدم. انگار سقوط یک روزه موصل و تکریت و جاده هایی که یکی پس از دیگری بسته میشد، حساب کار را دستش داده بود که به جای پاسخ به هشدار عباس، قلب کلماتش برای من تپید :نرجس! یادت نره بهم چه قولی دادی!
🌸🍃🌸🍃🌸🍃 و من از همین جمله، فهمیدم فاتحه رسیدن به آمرلی را خوانده که نفسم گرفت، ولی نیت کرده بودم دیگر بی تابی نکنم که با همه احساسم خیالش را راحت کردم :منتظرت میمونم تا بیای! و هیچکس نفهمید چطور قلبم از هم پاشید؛ این انتظار به حرف راحت بود اما وقتی غروب نیمه شعبان رسید و در حیاط خانه به جای جشن عروسی بساط تقسیم آرد و روغن بین مردم محله برپا بود تازه فهمیدم درد جدایی چطور تا مغز استخوانم رامیسوزانَد. لباس عروسم در کمد مانده و حیدر ده ها کیلومتر آن طرفتر که آخرین راه دسترسی از کرکوکهم بسته شد و حیدر نتوانست به آمرلی برگردد آخرین راننده کامیونی که توانسته بود از جاده کرکوک برای عمو آرد بیاورد، از چنگ داعش گریخته و به چشم خود دیده بود داعشی ها چند کامیون را متوقف کرده و سر رانندگان را کنار جاده بریده اند. همین کیسه های آرد و جعبه هایروغن هم دوراندیشی عمو و چند نفر دیگر از اهالی شهر بود تا با بسته شدن جاده ها آذوقه مردم تمام نشود. از لحظه ای که داعش به آمرلی رسیده بود، جوانان برای دفاع در اطراف شهر مستقر شده و مُسن ترها وضعیت مردم را سر و سامان میدادند. حالا چشم من به لباس عروسم بود و احساس حیدر هر لحظه در دلم آتش میگرفت. از وقتی خبر بسته شدن جاده کرکوک را از عمو شنید، دیگر به من زنگ نزده بود و خوب میفهمیدم چه احساس تلخی دارد که حتی نمیتواند با من صحبت کند؛ احتمالا او هم رؤیای وصالمان را لحظه لحظه تصور میکرد و ذره ذره میسوخت، درست مثل من! شاید هم حالش بدتر از من بود که خیال من راحت بود عشقم در سلامت است و عشق او در محاصره داعش بود و شاید همین احساس آتشش زده بود که بلاخره تماس گرفت به گمانم حنجره اش را با تیغ غیرت بریده بودند که نفسش هم بریده بالا می آمد و صدایش خش داشت :کجایی نرجس؟ با کف دستم اشکم را از صورتم پاک کردم و زیرلب پاسخ دادم :خونه. و طعم گرم اشکم را از صدای سردم چشید که بغضش شکست اما مردانه مقاومت میکرد تا نفس های خیسش را نشنوم و آهسته زمزمه کرد :عباس میگه مردم میخوان مقاومت کنن. به لباس عروسم نگاه کردم، ولی این لباس مقاومت نبود که با لب هایی که از شدت گریه میلرزید، ساکت شدم و اینبار نغمه گریه هایم آتشش زد که صدای پای اشکش را شنیدم. شاید اولین بار بود گریه حیدر را میشنیدم و شنیدن همین گریه غریبانه قلبم را در هم فشار داد و او با صدایی که به سختی شنیده میشد، پرسید :نمیترسی که؟
امام باقر علیه السلام فرمودند: ✅ سه چیز، جبران ‏كننده و محو كننده است: ❶ گرفتن در هواى بسیار سرد ❷ رفتن در شب و روز به سوى جماعت و اجتماعات اسلامی ❸ مراقبت بر انجام نمازها در اول وقت منبع.معانی الاخبار
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا