❁﷽❁
شهیـد ڪه شوے🕊
یڪبار شهیـد میشوے🕊
مـادرشهیـد ڪه باشے صد بار💔
و
مـادر شهیـد #مفقودالاثر ڪه باشے #هرثانیـہ💔
باز آئینہ،آب، سینےو چاےو نباٺ🌷
باز پنجشنبہو یادشهدا باصلواٺ🌷
°●《 @atashe_entezar 》●°
#ماجرای_آشنایی_شهیدحججی_باهمسرش
💢از زبان همسر شهید💢
#قسمت_چهار
#همسر_شهید
مجرد که بودم همیشه سر سجاده نماز از خدا می خواستم کسی را شریک زندگی هم بکند که حضرت زهرا علیهاالسلام تاییدش کرده باشد.
از ته دل این را از خدا میخواستم
وقتی محسن آمد خواستگاریم،بهم گفت: "من همیشه از خدا میخواستم که زن آینده ام اسمش زهرا باشه. به عشق حضرت زهرا علیها السلام
.
بهم گفت: "از خدا میخواستم هم اسمش زهرا باشه و هم سید باشه و هم مورد تایید خود بی بی باشه. "
.
وقتی فهمید من هم همین را از خدا می خواسته ام گل از گلش شکفت
حضرت زهرا علیها السلام شد پیوند دهنده قلب هایمان.
چون زندگی مان با حضرت زهرا علیها السلام و نام او شروع شده بود دلم میخواست #مهریه ام هم رنگ و بوی بی بی را داشته باشد.
برای همین به پدرم گفتم این چیزها را برای مهریه ام بنویسید:
1️⃣یک سکه به نیت یگانگی خدا
2️⃣پنج مثقال طلا به نیت پنج تن
3️⃣ ۱۲ شاخه گل نرگس به نیت آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
4️⃣ ۱۴ قال نمک به نیت نمک زندگی
5️⃣ ۱۲۴ هزار صلوات
6️⃣ و حفظ کل قرآن با ترجمه
محسن بیشتر قرآن را حفظ کرد اما نتوانست تمامش کند یعنی فرصتش برایش نشد رفت سوریه بعد هم که… .
💚ادامه دارد.. 💚
#داستان_واقعی
°●《 @atashe_entezar 》●°
یعنیمیشهآخرینتصورموناز
زندگیقبلازمرگ،حرمآقاباشه:)؟
نگارھ
#عکس_نوشته
°●《 @atashe_entezar 》●°
امام صادق علیه السلام:
هر کس سوره جمعه را
در هرشب جمعه بخواند،
کفاره گناهان ما بین دو جمعه خواهد بود.
°●《 @atashe_entezar 》●°
ali-fani-8.mp3
21.06M
صبحمان را با عهد برای تو آغاز میکنیم پدر جانم ❤️
دعای عهد با نوای علی فانی... 💫
⚘﷽⚘
سلام صاحب ما، مهدے جان
هرچند دیدگان ما از دیدار روے دلرباے زهرایےاتان، محروم است اما قلبهاے شکستهےما حضورِ مهربان و امیدآفرینتان را احساس میکند.
شما با دعاے خیرتان
با نوازش هاے مداومِ پدرانه اتان
با نگاه سبز و بارانےاتان
با توجه گرم و حیات آفرینتان
همواره به ما امان میدهید
از ما مراقبت میکنید و جان پناهمان هستید
شکر خدا که در سایه سار شماییم ...
🍃🌟🍃°●《 @atashe_entezar 》●°
دعای گوی دوستان بودم 🦋🌱
امروز ساعت 6صبح
ان شاءالله قسمت و روزی همه ی منتظران بشه.
°●《 @atashe_entezar 》●°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استاد_پناهیان🌱
🔆یه مجنونی یه حکایتی در موردش گفتن.....
🌹اللهم عجل لولیک الفرج🌹
°●《 @atashe_entezar 》●°
14.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#فرازی_از_دعای_ندبه
با نوای مصطفی موسوی
آقا من ڪے مے شود ببینم جمال زیبایت ࢪا و این فࢪاق جانڪاه تمام شود😭💔
#پیشنهاد_دانلود🦋
°●《 @atashe_entezar 》●°
نائب الزیاره(1).mp3
9.53M
قࢪاࢪ نبود اینہمہ طول بڪشہ فࢪاقمون ها آقـــــا🙂💔
بسیـاࢪ شنیدنی...👌💫
با نوای آقای موسوی و پویانفر🎤
°●《 @atashe_entezar 》●°
ࢪاه ظہوࢪت ࢪا بستم .... قبول!🙂✋
اما خدا چہ دیدے شاید قࢪاࢪ است حࢪ تو باشـــــم😔💔💫
#عکس_نوشته
°●《 @atashe_entezar 》●°
017.mp3
1.64M
صوت صفحه 17 قرآن کریم📖
با صدای استاد پرهیزگار🎧
°●《 @atashe_entezar 》●°
018.mp3
1.14M
صوت صفحه 18 قرآن کریم📖
با صدای استاد پرهیزگار🎧
°●《 @atashe_entezar 》●°
#ماجرای_آشنایی_شهیدحججی_باهمسرش
💢از زبان همسر شهید💢
#قسمت_پنجم
توی جلسه خواستگاری یک لحظه نگاهم کرد
و معنادار گفت:
"ببینید من توی زندگیم دارم مسیری رو طی می کنم که همه #دل_خوشیم تو این دنیاست. میخواهم ببینم شما میتونید تو این مسیر کمکم کنید؟"
گفتم: "چه مسیری? "
گفت: "اول #سعادت بعد هم #شهادت."
جا خوردم. چند لحظه #سکوت کردم. زبانم برای چند لحظه بند آمد.
ادامه داد: "نگفتید. می تونید کمکم کنید؟"
سرم را انداختم پایین و آرام گفتم: "بله."
گفت: "پس مبارکه ان شاءلله."
💢#شهید #شهادت #کشته_شدن_در_راه_خدا💢 اینها حرفهای ما بود حرفهای شب خواستگاری مان!
•••••••
سر سفره عقد هم که نشستیم مدام توی گوشم میگفت: "زهرا خانوم، الان هر دعایی بکنیم که خدا اجابت میکنه. یادت نره یادت نره برای شهادتم دعا کنی. "
آخر سر بهش گفتم: "چی میگی محسن?
امشب بهترین شب زندگیمه. دارم به تو میرسم. بیام دعا کنم که شهید بشی?! مگه میتونم?! "
اما او دست بردار نبود.
آن شب آنقدر بهم گفت تا بلاخره دلم رضا داد.
همان شب سر سفره عقد دعا کردم خدا #شهادت نصیبش بکند! 🌹🌷
••••••
روز #خرید_عقد مان #روزه بود. بهش گفتم: "آقا محسن، حالا واسه چی امروز روزه گرفتی؟"
.
گفت: "می خواستم مشکلی تو کارمون پیش نیاد می خواستم راحت به هم برسیم. "
چقدر این حرفش و این کارش آرامم کرد از هزار #دوستت_دارم هم پیشم بهتر بود.
•••••
یک روز پس از عقد مان من را برد #گلزارشهدای نجفآباد،و بعد هم گلزار شهدای اصفهان.
.
سر قبر شهدایی که باهاشان #رفیق بود
من را به آنها معرفی می کرد و می گفت: "ایشان زهرا خانم هستند. خانوممن. ما تازه عقد کرده ایم و... "
شروع میکرد با آنها حرف زدن. انگار که آنها #زنده باشند و روبه رویش نشسته باشند و به حرف هایش گوش بدهد.
•••••••
روز #عروسی ام بود. از آرایشگاه که بیرون آمدم، نشستم توی ماشین محسن. اقوام و آشناها هم با ماشینهایشان آمده بودند عروس کشان.
ما راه افتادیم و آنها هم پشت سرمان آمده اند.
عصر بود. وسط راه محسن لبخندی زد و به من گفت:
"زهرا، میای همه شون رو قال بزاریم؟"
گفتم: "گناه دارن محسن. "
گفت: "بابا بیخیال. "
یکدفعه پیچید توی یک فرعی.
چندتا از ماشینها دستمان را خواندند. آمدن دنبالمان
توی شلوغی خیابان ها و ترافیک، #محسن راه باریکی پیدا کرد و از آنجا رفت.
همه انها را هم قال گذاشت.
#خوشحال_بود آقا داشت میخندید.
دیگر نزدیکیهای غروب بود داشتن #اذان_مغرب می گفتند.
🌹ادامه دارد… 🌹
#داستان_واقعی
🌼امروز برای تعجیل در فرج و سلامتی مولایمان
💚حضرت بقیه الله الاعظم ارواحنا فداه
🌼 #صلوات ختم کنیم
🌼اللّهُمَّصَلِّعَلي
💚مُحَمَّدوَآلِمُحَمَّد
🌼وَعَجِّلفَرَجَهُــم
🌼🍃