هدایت شده از سهشنبهیِ ملیحه آخوندی🕊
.
با معصومهزهرای قشنگش...❤️❤️🕊🕊
با ارسال نام عاطفهسادات موسوی به 3000043، از دوست شاعرمون حمایت میکنیم که پر قدرت قراره بره جلو ✌️
هدایت شده از جزیرهٔ تنهایی
به دندان گرفتم که از سر نیفتد
که این عشق از دست باور نیفتد
به دندان گرفتم که این سایهٔ سر
به پای غمی گریهآور نیفتد
دلم گوشهٔ مسجد آتش گرفته
خدایا که آتش به منبر نیفتد
به کاشیِ مجروح ایوان بگویید
که بر روی بال کبوتر نیفتد
سر از شوق افتاده تا از مناره
سر شور اللهاکبر نیفتد
دل من دعا کن که چشمی پس از این
به جنگی چنین نابرابر نیفتد
سپردم شهان را به شاه خراسان
مگر کار ایشان به محشر نیفتد
گرفتم به دندان خود چادرم را
بگو روضهخوان یاد معجر نیفتد
#حجاب
#عاطفه_سادات_موسوی
هدایت شده از " ققنوس". مرضیه موفق
شمعدونی☘️عاطفه سادات موسوی
عاطفه سادات عزیزمون با 99 امتیاز به مرحله بعدی #سرزمین_شعر راه یافت. #افتخار_خراسان #الحمدالله
من نمیرم برای این همه قلب مهربون؟🥺😌
هدایت شده از جزیرهٔ تنهایی
من حق خود را از لبت خواهم گرفت اما
بیچاره مجنونی که بیدستودهن باشد
#سیدابوالفضل_مبارز
سلام
مرحله ی دوم سرزمین شعر
امشب ساعت۲۱از شبکه چهار
#عاطفه_سادات_موسوی
تقدیم به ریحانه ی عزیز
دختری با گوشواره قلبی و کاپشن صورتی
غمگینم از نوشتن این ابیات
در دفتری که از تو بجا مانده
غمگینم از کشیدن کوهی که
در بغض انعکاس صدا مانده
موج آمد ، انفجار به ساحل زد
آب از سر کویر گذشت از اشک
هی رود رود غصه به دریا ریخت
سیراب شد بهانه ی دشت از اشک
موج آمد و دوباره پدر لرزید
اعصاب قرص، داشت بهم می ریخت
مین در سرش دوباره عمل می کرد
در فاو و فکه بود که بم می ریخت
یک بار دیگر آه به آهو زد
راه از غبار ،غرق تلاطم شد
یک جفت گوشواره قلبی از
گنجینه ی غرور پدر گم شد
ما با پدر به خانه رسیدیم و
اخبار، گرم فلسفه بافی بود
دنیا بهم نریخته بود اما
یک چیز در اتاق اضافی بود
می گشتم ابتدای سلامم را
گل ریشه داشت ،آینه سالم بود
می گشتم انزوای سکوتم را
می گشتم اشک گرچه مزاحم بود
از پشت عکس تا ته گلدان ها
گشتم تمام بود و نبودم را
شبهای روی شانه ی دردم را
دنیای زیر چشم کبودم را
ساعت خراب حال خرابم بود
هی چکه چکه عقربه می افتاد
سیب هزار ساله ی آرامش
از شاخه داشت یکشبه می افتاد
معصومه جیغ زد، سر من چرخید
ریحانه با سکوت صدایم کرد
دنیای دخترانه ی لبخندش
بی اختیار گریه برایم کرد
رفتم سراغ گریه ی معصومه
ریحانه باز در بغلم خوابید
اندوه بی قراری من انگار
فهمید آنچه را که نمی فهمید
من مادرم چگونه نباید سوخت
در حسرت رها شدن گیسو
بر شانه های دختر زیبایی
در صبح زود باغچه ی شب بو
از آن به بعد خانه ی ما پر بود
از لحظه های آخر ریحانه
در بغض مادرانه ی من هر روز
ریحانه بود و مادر ریحانه
#عاطفه_سادات_موسوی
شعر با موضوع شهدای مرزبان سیستان
در برزخی که جلوه ی یوم النشور بود
خون گلوی خشک تو #مرز عبور بود
نزدیک بود دلهره، نزدیکِ خاکمان
اما هزار مرتبه ترس از تو دور بود
می خواست موج همهمه از دشت بگذرد
میخواست بگذرد، ولی انگار کور بود
میخواست بگذرد پسر شیر را ندید
#رستم هنوز در رگ مردی غیور بود
#آرش هنوز چله کشِ عزت وطن
در مشت های #کاوه کماکان غرور بود
با قلب مطمئن سپر تیر می شدی
عزم تو سنگ،روح لطیفت بلور بود
سرباز سرفراز، #شهید #وطن شدی
قلبت شروع تازه ی فصل حضور بود
#سرباز، راه خانه و سرباز، نام رود
سرباز مرز روشنی از جنس نور بود
ای #سیستانِ پر شده از بغض #نیمروز
هی داغ پشت داغ سکوتت صبور بود
#عاطفه_سادات_موسوی
چالش مرحله دوم سرزمین شعر
درد دارم سلاح من بغض است
باید این شهر را تکان بدهم
یک شهادت برای من بس نیست
زنده ام کن دوباره جان بدهم
تا بفهمند شیعه یعنی چه...
#سید_ابوالفضل_مبارز
#نحن_شیعة_علی_بن_ابیطالب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اومد بگه یا ابالفضل
یهو یادش افتاد یهودیه😂🤣
سلام Atefe sadat هستم ✋️
لینک زیر رو لمس کن و هر حرفی که تو دلت هست یا هر انتقادی که نسبت به من داری رو با خیال راحت بنویس و بفرست. مطمئن باش که پیامهات بدون اینکه از اسمت باخبر بشم به دستم میرسه. خودت هم میتونی امتحان کنی و از بقیه بخوای راحت و ناشناس بهت پیام بدن
👇👇
https://t.me/BChatBot?start=sc-c4ce36d211
هدایت شده از آب وآجر.الهه بیات مختاری
قد قامتت ستون زمین و زمان شده
گلدسته است نام تو ، وقت اذان شده
چونان انار تازه شکفته است کعبه را
قبله نمای سرخ نماز جهان شده
#الهه_بیات_مختاری
#نماز_جمعه_ی_اقتدار
#سیدعلی
#سید_حسن_نصرالله
@aboajor
معصومترین مردگان
کشتگان بمبارانهای هوایی هستند
هیچچیز به اندازهء جنگ
آدمی را از آسمان نمیترساند.
#جواد_گنجعلی
حضور عقربه حس میشد، زمان اگرچه تعلل داشت
اگرچه درد سخن می گفت،سکوت شوق تکامل داشت
جهان خواب زمستانی،به فکر زخم فرو میرفت
ولی بهانه روییدن هنوز در سر خود گل داشت
نسیم آمد و بغض آلود درون حوض تنش را شست
چقدر سرخی بکری بود،چقدر رنگ به کاکل داشت
نسیم از تو سخن می گفت، از این که چشم تو روشن بود
از اینکه خاطر آرامت، چقدر عطر گلایل داشت
اگرچه حاجت خود را تو،گرفته بودی و میرفتی
عقیق روی زمین اما هنوز دست توسل داشت
چقدر دغدغه ی غزه درون خانه قدم می زد
چقدر بغض تو سنگین بود،چقدر شانه تحمل داشت
نرفته بودی و میرفتی که عشق پشت سرت باشد
که با وجود تو این لشکر همیشه پیش قراول داشت
نرفته بودی و میرفتی که قدس مقصد آخر بود
که جسم خسته ی تو بر خاک ،هنوز روح توکل داشت
مسیح خواست که برخیزیم به قصد موعظهای تازه
اگرچه لحن یهودا نیز،هنوز مستی الکل داشت
به اعتبار تو پر کردیم، خشاب خشم و تلافی را
که قلب مردم آزادی به سمت فتح تمایل داشت
#عاطفه_سادات_موسوی
#نصرمن_الله_وفتح_قریب
#طریق_القدس
#شهید_مقاومت
هدایت شده از سهشنبهیِ ملیحه آخوندی🕊
کانون شعر و ادب دانشگاه فردوسی مشهد برگزار میکند:
«سهشنبه را به هیاهوی هفته برگردان»
شب شعر و ترانه
همراه با آیین رونمایی از کتاب «سهشنبه»
اثر ملیحه آخوندی
با حضور
محمدکاظم کاظمی
بیبی سمانه رضایی
و شاعران برجستۀ خراسان
همراه با اجرای گروه موسیقی ارغنون
گاه: سهشنبه، ۱۷ مهرماه ۱۴۰۳، ساعت ۱۷:۳۰
جایگاه: دانشگاه فردوسی مشهد، مجتمع کانونهای فرهنگی، تالار رودکی
هدایت شده از آب وآجر.الهه بیات مختاری
به این سجل بگو که فصل چندمم
که تو شناسنامه ی خودم گمم
شبیه گریه ی درخت بادوم ام
خدای خسته توی معبد رم ام
کتاب باز گریه ی جهان شدم
رسول درد آخرالزمان شدم
#الهه_بیات_مختاری
#پاییز_میزان
میزان من کج کرده کل کهکشانم را
@aboajor
شمعدونی☘️عاطفه سادات موسوی
به این سجل بگو که فصل چندمم که تو شناسنامه ی خودم گمم شبیه گریه ی درخت بادوم ام خدای خسته توی معبد ر
در خاطره های روشنم خنده ی توست
هر صبح اشاره ای به آینده ی توست
می آمدی و الهه ی خوشبختی
می گفت که این نام برازنده ی توست
#عاطفه_سادات_موسوی
#الهه_بیات_مختاری
تولدت مبارک عزیزممممم😇🫠❤️
هدایت شده از آب وآجر.الهه بیات مختاری
در خاطره های روشنم خنده شدی
خورشید شدی و ماه تابنده شدی
تا نام تو را به این رباعی گفتم
در عاطفه ی شعر پراکنده شدی
#الهه_بیات_مختاری
#عاطفه_سادات_موسوی
😊
@aboajor
هدایت شده از " ققنوس". مرضیه موفق
در خاطره های روشنت، خنده شدم
از "عاطفه" ی "الهه" آکنده شدم
زان آتش عشقت که به جانم افتاد
"ققنوس" شدم، شبی که زاینده شدم
#عاطفه_سادات_موسوی
#الهه_بیات_مختاری
#مرضیه_موفق
😊
https://eitaa.com/Ghoghnooooooos
خدا همیشه به دیوانه ها حواسش هست
گذاشت سرخ ترین سیب، سیب من باشد
حسود نیستم؛ اما کسی به غیر خودم
غلط کند که بخواهد رقیب من باشد...
#امید_صباغ_نو
هدایت شده از شعرزاد.معصومه سادات اسدیان
در خاطره های روشنت خنده منم
از عاطفه و الهه شرمنده منم
ققنوس شدی که رد شوی از امروز
"معصوم" ترین شاعر آینده منم
#عاطفه_سادات_موسوی
#الهه_بیات_مختاری
#مرضیه_موفق
#معصومه_سادات_اسدیان
https://eitaa.com/sher_zad
امشب ساعت ۲۱
مرحله ی نیمه نهایی برنامه ی سرزمین شعر
#عاطفه_سادات_موسوی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
غزلی که میخوانید نقدی اجتماعی است با نگاه به سکانسی از فیلم طعم گیلاس . گفتوگویی بین شخصیت اصلی این برش از فیلم و عباس کیارستمی نویسنده ، تهیه کننده و کارگردان فیلم.
هر طور مایلی، تو فقط بنویس، پایان این مجادله را عباس
آه این درام بی سرو سامانی، سر برده است حوصله را عباس
من پیشتر حوالی توتستان خود را درون خویش رها کردم
دادم به آب بند دل غم را، بردم به ریسمان گله را عباس
با شاخه های توت عوض می کرد، "نخل طلا" بهانه ی "دار"م را
من ماندم و غمی که مرا می کشت، بردی تو این معامله را عباس
تو سرفراز بودی و سرزنده من سر به زیر بودم و شرمنده
ما هر کدام گرچه پراکنده دیدیم موج هلهله را عباس
گیلاس طعمِ توتِ طمع میداد، با خنده دست برده و می چیدی
از شاخه های سرکش اندوهم، این اشک های باطله را عباس
من منصرف شدم که تو برگردی، من منصرف شدم که تو بنویسی
اعلام کن به لهجه ی آبادی با عشق ختم غائله را عباس
ما جملگی قناعت و لبخندیم، ای کاش دست معجزه بردارد
از بین واژگان پر از احساس ، روزی خطوط فاصله را عباس
#عاطفه_سادات_موسوی
می خواستم دومرتبه باور کنم تورا
چون قصه های کودکی از بر کنم تو را
می خواستم میان هیاهوی زاغ ها
مشتاق بال های کبوتر کنم تو را
پیغمبر سکوتی و با سحر این سخن
می آمدم که یک شبه کافر کنم تو را
اما تو یک بغل گل حسرت شدی که من
با دست های گم شده پر پر کنم تو را
گفتم بیا دوباره شکایت کنم ولی
سودی نداشت زخم مکرر کنم تورا
پرسیدم از خودم که چرا با گلایه ای
مشغول یک بهانه دیگر کنم تو را؟
ای کاش می گذاشتی ای روزگار خوش
با روسری آبی خود سر کنم تو را
بگذار بگذریم از این قصه هر چه هست
اصلابنا نبود مکدر کنم تو را
#عاطفه_سادات_موسوی