#پیام_صبحگاهی
#خودسازی_و_جهانسازی🔻
🔸آن فریادی که در دلها اثر میکند؛ جوامع را عوض میکند؛ دشمن را حقیقتاً میترساند و راه را واقعاً روشن میکند، فریادی است که از روی ایمان و از دلِ با تقوا و از انسان عاملِ صالح ناشی شده باشد؛ همانطور که در انقلاب اسلامی ایران مشاهده شد. پس، #خودسازی، مقدّمه و شرط اساسی برای دیگرسازی و جهانسازی و #ایجاد_تحوّل و پیمودن راههای دشوار است.
۱۳۷۱/۱/۱۶
🇮🇷 کانال اتنا (اندیشکده تمدن نوین اسلامی)
@atna_ir
اَتنا(اندیشکده تمدن نوین اسلامی)
💠 سلسله دروس #تاریخ_تطبیقی_اسلام #استاد_طائب 📔جلسه هجدهم 📝پیامبر اسلام (ص) 👈[۳] 🔰کانال اتنا
جلسه هجدهم دوره جامع تدریس مجازی تاریخ تطبیقی اسلام⬆️⬆️
شروع جلسه نوزدهم دوره جامع تدریس مجازی تاریخ تطبیقی اسلام⬇️⬇️
taaeb_tarikh_tatbighi_islam_19.mp3
11.15M
💠 سلسله دروس #تاریخ_تطبیقی_اسلام
#استاد_طائب
📔جلسه نوزدهم
📝پیامبر اسلام (ص) 👈[۴]
🔰کانال اتنا(اندیشکده تمدن نوین اسلامی)
🇮🇷آموزشهای تمدن ساز (#تاریخ_تطبیقی_اسلام روز های فرد در کانال اتنا)
@atna_ir
@atna_ir☀️
دوره جامع تدریس مجازی #تاریخ_تطبیقی_اسلام جلسه نوزدهم(۱)
بسم الله الرحمن الرحیم
✍️ پیدایش زمینههای هجرت به مدینه در شعب ابیطالب
🔷در بحث مهاجرت پیامبر اسلام (ص) باید بررسی کنیم که چه زمینههایی در مهاجرت آن حضرت به مدینه دخیل بوده است. همان طور که در جلسه قبل اشاره کردیم، زمینههای هجرت پیامبر اکرم (ص) در شعب ابیطالب، و بعد از مذاکرات ایشان با عدهای از اهالی مدینه به وجود آمد. تقاضای قبائل اوس و خزرج این بود که پیامبر اسلام (ص) از همان هنگام و همراه آنها به مدینه برود، اما آن حضرت فرمودند که باید آن شهر، پذیرای من باشد تا بیایم. پذیرا بودن مدینه هم منوط به این است که مردم آنجا اسلام را پذیرفته و وعده یاری بدهند.در آن زمان، مدینه از دو قوم تشکیل شده بود: خزرج و اوس. خزرجیها با پیامبر اسلام (ص) قرار داد یاریرسانی بستند، ولی اوسیها ابتدا چنین قراردادی با ایشان نداشتند. لازم بود که خزرجیها، اوسیها را در هم در جریان قضیه قرار میدادند تا آنها هم میپذیرفتند. برای این امر، خزرجیها از پیامبر اکرم (ص) نمایندهای درخواست کردند که ایشان هم «مُصعَب بن عُمَیر» را به عنوان نماینده خود به مدینه فرستادند.
🔰کانال اتنا(اندیشکده تمدن نوین اسلامی)
🇮🇷آموزشهای تمدن ساز (#تاریخ_تطبیقی_اسلام روز های فرد در کانال اتنا)
@atna_ir
@atna_ir☀️
دوره جامع تدریس مجازی #تاریخ_تطبیقی_اسلام جلسه نوزدهم(۲)
✍️فرستادن نماینده جوان به مدینه توسط پیامبر اسلام (ص)
🔶 اینجا شاید سؤالی مطرح بشود که چرا پیامبر اسلام (ص) با وجود اصحابی با سنین بالا مثل طلحه، زبیر، سعد بن ابیوَقّاص، و ... «مصعب» را که یک جوان 17 ساله بود، به آن شهر فرستادند؟ پیامبر بزرگوار ما (ص) شخص حکیمی بودند و اقداماتی را که انجام میدادند، حکیمانه بود. بنابراین، اگر به غیر از مصعب، فرد مناسبتری وجود داشت، مسلّما همان را میفرستادند. یکی از اهداف پیامبر اسلام (ص) از انتخاب مذکور این بود که ایشان میخواستند مدینه را از همان ابتدا به این امر عادت دهند که جانشین ایشان، شخص جوانی است. بعدها در همین مدینه، بهانهای که موجب شد امیرالمؤمنین (ع) را از خلافت کنار بگذارند، جوان بودن آن حضرت بود.دومین دلیل برای اینکه پیامبر اسلام (ص) یک جوان را به عنوان نماینده میفرستند، این بود که مردم از تعصبات دور شوند و عالِم را در هر سنی بپذیرند. سران اوس و خزرج همگی مُسن، اما جاهل بودند، در حالی که مصعب، 17 ساله، ولی عالم بود. باید در اسلام این مسأله عقلی جا میافتاد که فراتر بودن به جسم نیست، بلکه به روح و دانش است. از همان اول، پیامبر اکرم (ص) میخواست این نکته را به آنها تعلیم دهد. البته بعدها با این تفکر مبارزه شد و در بعضی از موارد در این باره، دوباره به دوران جاهلیت بازگشتند. هرچند شیعیان حقیقی همواره به این دستور اسلامی عمل میکردند؛ همچنانکه علی بن جعفر (رض)، برادر امام هفتم (ع) و عموی امام هشتم (ع) زمانی که 70 ساله بود، در محضر امام جواد (ع) که در آن موقع، 9 ساله بود، دو زانو مینشست و سؤال میپرسید. بعضیها به او میگفتند: آیا با این سن و سال ناراحت نمیشوی که در برابر ایشان زانو زده و سؤال میپرسی؟ کسی که از علی بن جعفر (رض) این سؤال را میپرسد، مسلّماً جزء شیعیان نیست، چون شیعه سن وسال را در مورد امام دخیل نمیداند. به هر حال مصعب از طرف پیامبر اسلام (ص) به مدینه رفت و موفق شد و اوسیها هم اسلام را پذیرفتند. پس از این سفر تبلیغی، مصعب برای پیامبر اسلام (ص) گزارش آورد که ما در مدینه موفق بودیم. ارتباط با مدینه در سال هشتم بعثت برقرار شده است. سال یازدهم هم اهالی آن شهر به خدمت پیامبر اکرم (ص) آمده و ایشان را به مدینه دعوت کردند، اما از آنجایی که تعدادشان کم بود، آن حضرت فرمودند که این دعوتتان کافی نیست؛ لازم است تا تعدادتان زیاد باشد. سال دوازدهم طبق آنچه که در تاریخ آمده است، 500 نفر از اهالی مدینه به محضر پیامبر اسلام (ص) آمدند. آن حضرت فرمودند: از بین خودتان 70 نفر را انتخاب کنید که به منا بیایند تا جلسهای با آنها تشکیل بدهیم. لازم بود این جلسه به دور از چشم مشرکین انجام یابد.این قطعه از تاریخ را در اینجا باقی میگذاریم و به اوضاع پیامبر اسلام (ص) بعد از شعب ابیطالب میپردازیم.
🔰کانال اتنا(اندیشکده تمدن نوین اسلامی)
🇮🇷آموزشهای تمدن ساز (#تاریخ_تطبیقی_اسلام روز های فرد در کانال اتنا)
@atna_ir
@atna_ir☀️
دوره جامع تدریس مجازی #تاریخ_تطبیقی_اسلام جلسه نوزدهم(۳)
✍️نتیجه سوء محاصره اقتصادی برای مشرکان
🔷درباره خود شعب مطالعه کنید تا معلوم شود عمق این محاصره چه بوده است؟ آیا صرفاً میخواستند به پیامبر اکرم (ص) غذایی نرسد؟ ارتباط محاصره با خود مدینه چه اندازه بوده است؟ باید این مطلب را دانست که شعب ابیطالب به همان اندازه که برای پیامبر اکرم (ص) ضربه و ضرر بود، به همان اندازه هم برای مشرکین ضرر و ضربه بود، زیرا محاصره اقتصادی در شعب ابیطالب باعث شده بود گردش مالی از مکه سلب شده و اقتصاد اهالی آن منطقه فلج شود. بنابراین درست است که مشرکان در آخر کار محاصره را برداشتند، اما بعد از آن، به شدت از پیامبر اسلام (ص) عصبانی بودند.ما گاهی موارد از گذشته، حال را میفهمیم و گاهی موارد از حال، گذشته را. امروز عصبانیت آمریکاییها از ما، بیشتر از عصبانیت آنها 30 سال پیش است، چون 30 سال قبل فقط ایران را از دستشان گرفته بودیم، اما بقیه منافع خودشان را دارا بودند. آنها در مورد محاصره ما دچار اشتباه شدند، زیرا محاصره شدن باعث شد که گردانه اقتصاد ما از دل اقتصاد آنها بیرون بیاید؛ طوری که وقتی ما را تحریم کردند، ما تمام دانشها و ماشینها و گندم و غیره را از غیر آمریکا خریدیم، و این باعث شد پول ما عملاً در اقتصاد آمریکا وارد نشود و در نتیجه، اقتصاد آنها به تدریج نزول کرد. به این ترتیب، دو معضل برایشان ایجاد شد: هم ایران را از دست دادند و هم اقتصاد خودشان را. بنابراین هماکنون دو برابر از ما عصبانی است و به همین جهت به مرور زمان، اقداماتش علیه ما شدیدتر میشود.همین مسأله در مورد مشرکین هم اتفاق افتاد. زمانی که آنها خواستند به پیامبر اسلام (ص) ضربه اقتصادی بزنند، آن حضرت اذیت شدند، ولی ضرر نکردند. (اصولاً در این دنیا ضرر مالی برای مؤمن معنا ندارد، هر چند که شاید از این امور اذیت شود، زیرا اعتقاد ما این است که رزق را خدا میدهد). در مقابل، مشرکان قبل از شعب ابیطالب، از جانب پیامبر اسلام (ص) ضربه اقتصادی نخورده بودند، اما در جریان محاصره اقتصادی که خودشان آن را به وجود آورده بودند، دچار ضرر شده و به همین علت از پیامبر (ص) عصبانی شدند. به همین سبب، زمانی که آن حضرت از شعب بیرون آمدند، مشرکان میخواستند اقدامات خودشان را تشدید کنند. در این زمینه با دو مانع روبهرو بودند: جناب ابوطالب و حضرت خدیجه (س) که البته هر دو بزرگوار را خداوند از پیامبر (ص) گرفت، و در نتیجه، زمینه برای اقدامات بیشتر مشرکین فراهم شد.
🔰کانال اتنا(اندیشکده تمدن نوین اسلامی)
🇮🇷آموزشهای تمدن ساز (#تاریخ_تطبیقی_اسلام روز های فرد در کانال اتنا)
@atna_ir
@atna_ir☀️
دوره جامع تدریس مجازی #تاریخ_تطبیقی_اسلام جلسه نوزدهم(۴)
✍️پیمان حمایت اهالی مدینه با پیامبر (ص) در منا
🔶یک مورد دیگر که میتوان از امروز به شرایط آن روز پی برد، این است که به هر میزان، دشمن از ما ضرر ببیند، شناختش به عمق خطر، بیشتر میشود. اگر مشرکان در روزهای آغازین بعثت، 10 درصد احتمال خطر از سوی پیامبر اسلام (ص) میدادند، بعد از شعب ابیطالب، این احتمال به 90 درصد رسیده بود، زیرا برایشان روشن شد که گرچه مسلمانان در مکه دچار ضرر مالی شدهاند، ولی از آن طرف، مدینه را به دست آوردهاند. به این جهت، تمام تلاش اهل مکه این شد که ارتباط پیامبر (ص) با مدینه کامل نشود. از این رو، هیأتی که از مدینه آمده بود، در مکه در معرض تهدید و کشته شدن بودند. برای در امان ماندن از این تهدیدات، بایستی ارتباط اهالی مدینه با پیامبر (ص) در زمان حج انجام میشد که ماه حرام، و ازدحام مکه هم خیلی زیاد بود؛ اما با وجود این، پیامبر اسلام (ص) در خود مکه با این 500 نفری که از مدینه آمده بودند، ارتباط برقرار نکردند؛ بلکه فرمودند: از بین خودتان 70 نفر را انتخاب نموده، و به منا بیایید.نمایندگان مدینه، شب دوازدهم در منا جمع شدند و درباره هجرت پیامبر اسلام (ص) صحبت کردند. آن حضرت فرمودند: من به مدینه خواهم آمد، ولی لازم است که شما هم وعده حمایت بدهید. پیامبر (ص) تعهد ولایت را از اهالی مدینه گرفتند: «النبی أولی بالمؤمنین من أنفسهم» (أحزاب/6). کلمه «أولی» در این آیه به این معنا است که اگر مثلا مسلمانی یک لقمه نان داشته باشد، و امر دایر باشد بین اینکه آن را به فرزندش بدهد یا به پیامبر (ص)، باید به پیامبر بدهد؛ و یا اگر پیامبر اکرم (ص) فرمود: «در فلان مسیر برو»، در حالی که اراده شخص، غیر از آن باشد، باید از اراده پیامبر(ص) تبعیت کند، چرا که اراده دیگران، در مقابل اراده پیامبر (ص)، اعتباری ندارد.پس از اینکه پیامبر اسلام (ص) درباره ولایت خودش از آنها تعهد گرفت، خواستار امضایشان شد. همگی آمدند تا پیماننامه را امضا کنند. پیامبر (ص) فرمود: 11 نفر از بین شما باید آن را امضا کنند. سپس جبرئیل آمد و نام افرادی را که باید امضا کنند، گفت. شما درباره این مطلب تحقیق کنید که سرنوشت 11 نفری که پیماننامه را امضا کردند، بعد از هجرت پیامبر اسلام (ص) به مدینه چه شد؟ ببینید که چند نفر از آنها قبل از پیامبر (ص) از دنیا رفتند؛ و افرادی هم که بعد از پیامبر (ص) زنده ماندند، با حوادث بعد از ایشان چگونه برخورد کردند؟گفتهاند: با امضای پیماننامه مذکور، شیطان فریاد زد و قریش را مطلع کرد که شما خوابیدهاید، در حالی که محمد (ص) قرارداد هجرت میبندد. به دنبال این فریاد، قریش به محل مذاکره پیامبر (ص) و مدینهایها هجوم بردند، اما قبل از اینکه برسند، نمایندگان مدینه از تاریکی شب استفاده کرده و متفرق شدند.البته جای سؤال است که این شیطان کیست؟ آیا واقعاً شیطان فریاد زده بود؟ آیا اصلا شیطان حق چنین کارهایی را دارد؟ اینجا نقطهای تاریک و قابل سؤال است.پس از قرارداد، پیامبر اسلام (ص) به نمایندگان مدینه فرمود: بروید و منتظر باشید که من خواهم آمد. ما اینجا باز یک نقطه تاریک در تاریخ داریم و آن این که میگویند: اهالی مدینه در قبا منتظر پیامبر (ص) مینشستند. سؤال اینجاست که اگر آن حضرت زمان معینی را برای هجرت خودشان تعیین نکرده بودند، چرا مدینهایها در قبا به انتظار مینشستند؟
🔰کانال اتنا(اندیشکده تمدن نوین اسلامی)
🇮🇷آموزشهای تمدن ساز (#تاریخ_تطبیقی_اسلام روز های فرد در کانال اتنا)
@atna_ir