eitaa logo
نگاه ِ نـو
132 دنبال‌کننده
5.9هزار عکس
595 ویدیو
14 فایل
متون زیبا ؛ ادبی ، تربیتی ، روان شناسی ، مذهبی #حکایات_و_خاطرات...
مشاهده در ایتا
دانلود
🔅 ✍ تقلیدوار حرکت نکن 🔹عقابی بر بچه گوسفندی حمله آورد و او را به چنگال صید کرده و ربود. 🔸کلاغی که شوق تقلید داشت، این احوال را دید. خواست که زور خود بر گوسفندی بیازماید. ولیکن پنجه‌اش در پشم گوسفند چنان اسـیر ماند که بیچاره خود را از آن خلاص‌دادن نتوانست. 🔹شـبان آمد و او را اسـیر یافت. بگرفت و به خانه برد تا از بهر بازیچه به فرزندان خود دهد. 🔸چون فرزندان شـبان کلاغ را دیدند، از پدر خود پرسـیدند: این پرنده چه نام دارد؟ 🔹شـبان گفت: این پرنده‌ایست که ساعتی پیش ، خود را عقاب تصور کرده بود، اکنون خوب دانسـته باشد که بیشه کلاغی است حماقت‌‌پیشه. 💢آدمی را باید که در کاری که مافوقِ اسـتطاعت او باشد قدم ننهد و اگر نهد، هم از سرانجام آن نومید شود و هم مصدر تضحیک ابنای روزگار. ↶【به ما بپیوندید 】↷ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔💝𖣔༅═┅─ @atre_dousti
🔅 ✍️ کار نیک حتماً به‌بار می‌نشیند ! 🔹اگر جای دانه‌هایی را که پیشتر کاشته‌ای، فراموش کردی، روزی باران به تو جای کاشته هایت را نشان خواهد داد. 🔸پس نیکی را بکار روی هر زمینی، زیر هر آسمانی و برای هر کسی. 🔹تو نمی‌دانی کی و کجا آن را خواهی یافت. کار نیک هر جا کاشته شود به‌بار می‌نشیند. 🔸اثر زیبا باقی می‌ماند، حتی اگر روزی صاحب اثر دیگر حضور نداشته باشد. ‌‌‌‌‌‌ ‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔💝𖣔༅═┅─ @atre_dousti
🔅 ✍️گاهی يک جور ديگر باش ! 🔹كنار خيابان منتظر تاكسی ايستاده بودم، يک ماشين شخصی مسافركش جلوی پايم ايستاد. 🔸راننده پرسيد:‌ كجا؟ 🔹گفتم: منتظر تاكسی هستم. 🔸راننده گفت: من هم مسافركشم،‌ بيا بالا. 🔹گفتم: ببخشيد ولی من حتماً بايد سوار تاكسی بشم. 🔸راننده گفت: چه فرقی داره؟ 🔹گفتم: آخه من قصه‌های تاكسی را می‌نويسم، برای همين بايد سوار تاكسی بشم. 🔸راننده مسافركش خنديد و گفت: ما هم قصه كم نداريم،‌ بيا بالا. 🔹با دلخوری سوار شدم. 🔸راننده نگاهم كرد و گفت: اگه هميشه از يه راه می‌ری، يه روز از يه راه ديگه برو. اگه هميشه صبح‌ها دير بيدار می‌شی، يه روز صبح زود پاشو. اگه هيچ‌وقت كوه نرفتی،‌ يه روز برو كوه ببين اونجا چه خبره. يه روز غذايی رو كه دوست نداری بخور. يه بار اون‌جايی كه دوست نداری برو. گاهی پای حرف آدم‌هایی كه يه جور ديگه فكر می‌كنن، بشين و به حرفاشون گوش بده. گاهی يه جور ديگه رو هم امتحان كن. 🔸راننده ديگه چيزی نگفت و من خوشحال بودم كه اين هفته سوار ماشين ديگه‌ای شده ام. ↶【به ما بپیوندید 】↷ ─┅═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇💝࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌ @atre_dousti
نتیجه نداد ؟  ادامه بده نتیجه بد شد؟ ادامه بده نتیجه عالی شد؟ باز هم ادامه بده 🍃اسـتمرار رمز موفقیّت است . سـلام👋 سه شـنبه روزتون بخیر و تندرسـتی یا ارحم الراحمین💯 ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔💝𖣔༅═┅─ @atre_dousti
🔅 ✍ قایقی که خالی بود 🔹وقتى جوان بودم، قايق‌سوارى را خيلى دوست داشتم. 🔸يک قايق كوچک هم داشتم كه با آن در درياچه قايق‌سوارى مى‌كردم و ساعت‌هاى زيادى را آنجا به‌تنهايى مى‌گذراندم. 🔹در يک شب زيبا و آرام، بدون آنكه به چيز خاصى فكر كنم، درون قايق نشستم و چشم‌هايم را بستم. 🔸در همين زمان، قايق ديگرى به قايق من برخورد كرد. عصبانى شدم و خواستم با شخصى كه با كوبيدن به قايقم، آرامش مرا به‌هم زده بود دعوا كنم؛ ولى ديدم قايق خالى است! 🔹كسى در آن قايق نبود كه با او دعوا كنم و عصبانيتم را نشان دهم. حالا چطور مى‌توانستم خشم خود را تخليه كنم؟ هيچ كارى نمى‌شد كرد! 🔸دوباره نشستم و چشم‌هايم را بستم. در سكوت شب كمى فكر كردم. قايق خالى براى من درسى شد. 🔹از آن موقع اگر كسى باعث عصبانيت من شود، پيش خود مى‌گويم: اين قايق هم خالى است ! ↶【 】↷ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔💝𖣔༅═┅─ @atre_dousti
🔅 ✍ به خـدا ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﮐﻦ ! 🔹ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﮐﻦ ، ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﯾﻮﻧﺲ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺯﯾﺮ ﺁﺏ، ﻧﻮﺡ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﺁﺏ ﻭ ﯾﻮﺳﻒ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻗﻌﺮ ﭼﺎﻩ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﺁﺏ ﺣﻔﻆ ﮐﺮﺩ. 🔸ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﮐﻦ ، ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻣﯽﺗﻮﺍﻧﺪ ﺍﺯ ﯾﮏ ﺿﺮﺑﻪ ﻋﺼﺎ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺭﻭﺩ ﻧﯿﻞ ﻧﻮﺍﺧﺘﻪ ﻣﯽﺷﻮﺩ، ﺧﺸﮑﯽ ﻇﺎﻫﺮ ﮐﻨﺪ ﻭ ﻫﻤﯿﻦ ﻋﺼﺎ ﺩﺭ ﺟﺎﯼ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﻪ ﺳﻨﮓ ﺑﺨﻮﺭﺩ ﻭ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺩﻭﺍﺯﺩﻩ ﭼﺸﻤﻪ ﺟﺎﺭﯼ ﺷﻮﺩ. 🔹ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﮐﻦ ، ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻣﯽﺗﻮﺍﻧﺪ ﻓﺮﻋﻮﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺁﺏ ﻭ ﻗﺎﺭﻭﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺧﺎﮎ ﻏﺮﻕ ﮐﻨﺪ ﺍﻣﺎ ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﺁﺗﺶ ﺳﺎﻟﻢ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺭد. 🔸ﺑﻪ خـدا ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﮐﻦ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ‌ﻫﺎ ﺑﺮﺳﯽ. ↶【 】↷ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔💝𖣔༅═┅─ @atre_dousti
🔅 ✍ خدا جای حق نشسته 🔹کلاس پنجم بودم که با تعطیلی مدارس، به مغازهٔ مکانیکی می‌رفتم. صاحب مغازه مرد سختگیر و بی رحمی بود. 🔸دو شاگرد ثابت داشت که از من بزرگتر بودند . من برای آنان چای درست می‌کردم و از نانوایی ، نان سنگک می خریدم و هنگام کار آچار و وسایل یدکی‌ هم دستشان می دادم 🔹در مکانیکی استراحتگاهی داشتند که در آن جا صبحانه و نهار کله‌پاچه و کباب می‌خوردند. 🔸وقتی برای جمع‌کردن سفره‌شان می‌رفتم، تکه نان های مانده ته سفره را که بوی کباب گرفته و گاهی چربی کباب بر روی آن ریخته بود ، با لذت بسیار می‌خوردم. 🔹روزی آچار 6 را اشتباهی خواندم و آچار 9 را آوردم. صاحب مغازه پیکانی را تعمیر می‌کرد که راننده‌اش خانم بود. 🔸از تکبر و برای خودنمایی پیش آن زن، گوش هایم را گرفت و نیم متر از زمین بلندم کرد. زن شِکوه و اعتراض کرد تا صاحب مغازه ولم کرد. 🔹آتش وجودم را گرفته بود. به‌سرعت به کوچه پشت مغازه رفتم و پشت درخت توت بزرگی نشستم و زار زار گریه کردم. 🔸آن روز از خدا شاکی شدم. حتی نماز نخواندم و با خود گفتم: چرا وقتی خدا این همه ظلم را به من دید، بلایی سر این آقا نیاورد؟ 🔹گفتم: خدایا! این چه عدالتی است؟ من که نماز می‌خوانم، کسی که بی‌نماز است مرا می‌زند و آزار می‌دهد و تو هیچ کاری نمی‌کنی؟ 🔸زمان به‌ سرعت گذشت و بر چشم بر هم زدنی سی سال از آن ایام ، سپری شد. همهٔ ماجرا فراموشم شده بود و شکر خدا در زندگی همه چیز داشتم. 🔹روزی برای نیازمندان قربانی کرده بودم و خودم بین خانواده‌های نیازمند تقسیم می‌کردم. 🔸پیرمردی از داخل مغازهٔ بقالی بیرون آمد. گمان کردم برای خودش گوشت می‌خواهد. 🔹گفت: در این محل پیرمردی تنها زندگی می‌کند. اگر امکان دارد سهمی از گوشت هم به او بدهید. 🔸آدرس را گرفتم. خانه‌ای چوبی و نیمه‌ویران با درِ نیمه‌باز بود. 🔹صدا کردم، صدایی داخل خانه گفت: بیا! کسی نیست. 🔸وقتی وارد اتاقی شدم که مخروبه بود پیرمردی را دیدم. خیلی شوکه شدم گویی سال‌ها بود او را می‌شناختم. بعد از چند سؤال فهمیدم صاحب مغازه است. 🔹گذر زندگی همه چیزش را از او گرفته بود و چنین خاک‌نشین شده بود. 🔸خودم را معرفی نکردم چون نمی‌خواستم عذاب وجدانش را بر عذاب خاک‌نشینی‌اش اضافه کنم. 🔹با چشمانی گریان و صدایی ملتمسانه و زار به من گفت: پسرم آذوقه‌ای داشتی مرا از یاد نبر. به خدا چند ماه بود گوشت نخورده بودم که آن روز به بقال گفتم: اگر عید قربان کسی گوشتی قربانی آورد خانهٔ مرا هم نشانش بده. 🔸از خانه اش برگشتم و دقایقی درِ خودرو را بستم و به فکر فرو رفتم. شرمندهٔ خدا بودم که آن روز چرا نمازم را نخواندم و کارهای خدا را زیر سؤال کودکی و نادانی‌ام بردم. 🔹با خود گفتم: آن روز از خدای خود شاکی شدی و دنبال زندگی صاحب مغازه بودی که چرا مثل او، خدا تو را ثروتمند خلق نکرده است. 🔸اگر خدا آن روز، حال امروز صاحب مغازه و حال امروز تو را نشانت می‌داد و می‌پرسید: می‌خواهی کدام باشی؟ حتماً می‌گفتی: می‌خواهم خودم باشم. 💢 پس یاد گرفتم همیشه در زندگی_حتی در سختی‌ها_ جای خودم باشم که مرا بهره‌ای است که باید شکرگزارش باشم ! ↶【 】↷ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔💝𖣔༅═┅─ @atre_dousti
🔅 ✍ خدا یاور همه‌مان باشد ! 🔹شخصی می گفت : با اهل معرفتی معاشرت داشتم ، هیچ‌گاه از او نشنیدم در زمان سختی به کسی بگوید: ✓خدا یاورتان باشد. 🔸همیشه می‌گفت: ✓خدا یاور همه‌مان باشد. 🔹در دعای او ظرافت بسیار خاصی یافتم. 🔸اگر می‌گفت: خدا یاورتان باشد، به نوعی نفس خود را برتر می دانست و خود را از یاری خدا بی‌نیاز می دید. 🔹پس دعای خود را جمع می‌بست که مبادا نفسش، خودش را از یاری خدا بی‌نیاز بیند. ↶【 】↷ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔💝𖣔༅═┅─ @atre_dousti
می گویند؛ نیش مارها کشنده است؟ اما باور کنید: زخم زبان از آن بدتر است. خیلی ها همیشه مردم را نا امیدتان می کنند تنها کاری که خوب بلدند ، همین است. آدم ها چوب اشتباهاتشان را جای دیگری می خورند !! جایی که فکرش را هم نمی کنند ؛ حواستان باشد؛ چوبی که به احساس و زندگی دیگران می زنیم " تاوان " دارد . ماهی ها تا موقعی که دهانشان بسته است کسی نمی تواند آنها را صید کند . رازهایت را پیش خود نگه دار بعضی ها در انتظار صید یک اشتباه در انتظار نشسته اند . ↶【 】↷ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔💝𖣔༅═┅─ @atre_dousti
هیچ وقت به بچه‌هاتون نگین : «تو باهوشی». به جاش بگین «تو سختکوشی». چون اگه بگین باهوشی و بچه نتونه یه مسئله‌ای رو یاد بگیره، اعتمادبنفسش رو از دست میده. ولی وقتی میگین تو سختکوشی، اگه جایی شکست خورد، میذاره پای کم‌گذاشتن خودش و دوباره با قدرت بیشتر انجامش میده ! 👌 ↶【 】↷ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔💝𖣔༅═┅─ @atre_dousti
✨﷽✨ ✨ ☀️پيامبر اکرم (ص) :به حضرت علی(ع)فرمودند : یا على ! چهار چيز را پيش از چهار چيز درياب: ۱- جوانى ات را پيش از پيرى ۲- سلامتى ات را پيش از بيمارى ۳- ثروتت را پيش از فقر ۴- زندگى ات را پيش از مرگ 📚 مکارم الاخلاق ص ۴۳۵ ↶【 】↷ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔💝𖣔༅═┅─ @atre_dousti
🔆 بردبار باش! 🔹کیف‌ها توی کیف‌فروشی‌ها اگر خوش‌فرم و خوش‌قواره‌اند به خاطر این است که پر از کاغذ باطله‌اند. 🔸اگر آن کاغذ باطله‌ها را بیرون بریزی از فرم و قیافه می‌افتند و کاغذها هم دیگر زباله‌اند و باید دور ریخته شوند. 🔹خشم و عصبانیت چیزی شبیه همان کاغذ باطله است. 🔸اگر فرو ببری شکل و شخصیت پیدا می‌کنی و اگر بیرون بریزی از شکل و شخصیت و معنویت می‌افتی. 🔹پس خشمت را فرو ببر تا شخصیتت حفظ شود ... ↶【 】↷ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔💝𖣔༅═┅─ @atre_dousti