eitaa logo
عطــــرشهــــدا 🌹
1.2هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
1.5هزار ویدیو
9 فایل
بســم‌ رب شهداءوصدیقیݩ🌸 <شهدا را نیازۍبه گفتن ونوشتن نیست، آنان نانوشته دیدنی وخواندنی هستند.> پاسخگویی @Majnonehosain
مشاهده در ایتا
دانلود
کربلا از زمان و مکان بیرون است و اگر تو میخواهی که به کربلا برسی باید از خود و بستگی هایش از سنگینی ها و ماندن ها گذر کنی، حب حسین علیه السلام در دلی که خودپرست است بیدار نمی شود! 🥀 【 @atre_shohada
اگردلتـٰان‌گرفت،یادعاشوراڪنید ومطمئن‌بـٰاشیـدغـم‌شما ازغـم‌ام‌المصـٰائب؛ خانم‌زینب‌ڪبـری{سلام‌اللہ‌علیھا} ڪوچڪ‌تراست...!🍃 🌱 ♥️ 【 @atre_shohada
عطــــرشهــــدا 🌹
#قصه‌دلبری #رمان📚 #پارت_شانزدهم گاهی هم در صحن قدس یا رو ب روی پنجره فولاد داخل غرفه ها مینشست و دع
📚 آخر سر هم گفت :« به به! عجب چیزی زدیم به بدن!» زود رفت دستور پخت آن غذا را گرفت ، که بعدا در خانه بپزیم ،نماز مغرب را در مسجد رأس الحسین (ع)خواندیم .مسجد بزرگی که اسرای کربلا شبی را در آنجا بیتوته کردند .. این مسجد ، مکانی به عنوان محل نگهداری از سر مبارک امام حسین (ع)بوده. همان جا نشست به زیارت عاشورا خواندن ، لابه لایش روضه هم می خواند😔 ♡《رأس تو می رود بالای نیزه ها من زار می زنم در پای نیزه ها آه ای ستاره دنباله دار من زخمی ترین سر نیزه سوار من با گریه امدم اطراف قتلگاه گفتی که خواهر برگرد خیمه گاه بعد از دقایقی دیدم که پیکرت در خون فتاده و بر نیزه ها سرت ای بی کفن چه با این پاره تن کنم ؟ با چادرم تو را باید کفن کنم من می روم ولی جانم کنا توست تا سال های شمع مزار توست 》♡ بعد هم دم گرفت:« عمه جانم ، عمه جانم، عمه جان مهربانم! عمه جانم ، عمه جانم ، عمه جان نگرانم! عمه جانم ، عمه جانم ، عمه جان قد کمانم !»😍موقع برگشت از لبنان رفتیم سوریه .از هتل تا حرم حضرت رقیه (س) راهی نبود پیاده می رفتیم .. حرم حضرت زینب (س) را شبیه حرم امام رضا (ع) و امام حسین (ع) دیدم😍 بعد از زیارت ، سر صبر نقطه مکان ها را نشانم داد و معرفی کرد : دروازه ساعات ، مسجد اموی ، خرابه شام ، محل سخنرانی حضرت زینب (س). هرجا را هم بلد نبود ، از مسئول و اهالی مسجد اموی به عربی می پرسید و به من می گفت . از محمد حسین سوال کردم :« کجا به لبای امام حسین چوب خیزران می زدن ؟»😭😔 ریخت به هم .. بحث را عوض کرد و گفت:« من هیچ وقت این طوری نیومده بودم زیارت!»😳😍 می خواستم از فضای بازار و زرق و برق های انجا خارج شوم و خودم راببرم به آن زمان .. تصویر سازی کنم در ذهنم .. یک دفعه دیدیم حاج محمود کریمی در ‌حال ورود به دروازه ساعات است!تنها بود ، آستینش را به دهان گرفته بود و برای خودش روضه می خواند . حال خوشی داشت! به محمد حسین گفتم :« برو ببین اجازه میده همراهش تا حرم بریم؟!» به قول خودش :« تا آخر بازار ما را بازی داد!»😂کوتاه بود ولی در معنویت! به حرم که رسیدیم ، احساس کردیم می خواهد تنها باشد ، از او خدافظی کردیم . 🙂 ماه هفتم در یزد رفتم سونوگرافی. دکتر گفت: مایع امنیوتیک دور بچه خیلی کمه باید استراحت مطلق داشته باشی.دوباره در یزد ماندگار شدم..میرفت و می آمد.خیلی بهش سخت میگذشت‌،آن موقع میرفت بیابان.وقتی بیرون محل کار میرفت مانور یا اموزش، میگفت: میرم بیابون..شرایط خیلی سخت تر از زمانی بود ک میرفت دانشکده! میگفت: « عذابه من خسته و کوفته برم تو اون خونه سوت و کور‌...از صبح برم سرکار، بعد از ظهر هم برم تو خونه ای ک تو نباشی؟!😣» دکتر ممنوع سفرم کرده بود. نمیتوانستم بروم تهران‌!☹️ سونوگرافی ها بیشتر شد. یواش یواش ب من فهماندند ک ریه بچه مشکل داره!💔آب دور بچه که کم میشد مشخص نبود کجا میره.هر کس نظری میداد: -آب ب ریش میره -اصلا هوا ب ریش نمیرسه - الان باید سزارین بشی دکترها نظرات متفاوتی داشتند!دکتری میگفت: شاید وقتی ب دنیت بیاد ظاهر بدی داشته باشه!!چند تا از پزشکا گفتن: میتونیم نامه بدیم پزشک قانونی ک بچه رو سقط کنی😔 اصلا تسلیم همچنین کاری نمیشدم. فکرش هم عذاب بود..!😭 با علما صحبت کرد ببیند ایا حکم شرعی اجازه چنین کاری را ب ما میدهد یا نه!اطرافیان تو فشار گذاشتند که:« اگر دکترها اینجوری میگن و حاکم شرع هم اجازه میده ، بچه رو بنداز!خودت راحت، بچه هم راحت.» زیر بار نمیرفتم.میگفتم: نه پزشک قانونی میام ن پیش حاکم شرع!😭 یکی از دکترا میگفت: اگه من جای تو بودم تسلیم هیچ کدوم از این حرفا نمیشدم‌. جز تسلیم خود خدا! چون روح در این بچه دمیده شده بود سقط کردن را قتل میدانستم.. اگر تن ب این کار میدادم تا آخر عمر خودم را نمیبخشیدم. اطرافیان میگفتند: شما جونید و هنوز فرصت دارید..با هر تماسی بهم میریختم.حرف و حدیث ها کشنده بود!حتی یکی از دکتر ها وجهه مذهبی مان را زیر سوال برد!خیلی ما رو سوزاند،با عصبانیت گفت: «شماها میگید حکومت جمهوری اسلامی باشه! شماها میگید جانم فدای رهبر! شما ها میگید ریش! شما ها میگید چادر! اگه اینا نبود میتونستم راحت توی همین بیمارستان خصوصی این کارو تمام کنم. شماها ک مدافعان این حکومتین پس تاوانش رو هم بدید..! داشت توضیح میداد ک میتواند بدون اجازه پزشک قانونی و حاکم شرع بچه را بیندازد!💔 نگذاشتیم جمله اش تمام شود.وسط حرفش گذاشتیم آمدیم بیرون.خودم را در اتاقی زندانی کردم! تند تند برایمان نسخه جدیدی میپیچیدند.. گوشی را پرت کردم گوشه ای و سیم تلفن را کشیدم بیرون!ب پدر و مادرم هم گفتم:« اگه کسی زنگ زد احوال بپرسه گوشی رو برام نیارین» 📚زندگینامه‌شهید‌محمد‌حسین‌محمد‌خانی ... 【 @atre_shohada
مداحی_آنلاین_سلام_آقا_جان_امیر_برومند.mp3
4.54M
🍃به وقت مداحی... سلام آقاجان من اوشاخلیخدان سنه دینیم واردی 🍁 【 @atre_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕊زیارت نامہ شهــــــــــدا🕊 اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ،اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبیمُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبیعَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ، فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم .♥️ 🦋 【 @atre_shohada
•💔🍃• حالاتمام‌دغدغه‌ام‌این‌‌شده‌حسین؛ این‌اربعین‌کربلامیبرےمرا!؟
💌روایت عــشق : جعبه شیرینی رو گرفتم جلوش، یکی برداشت و گفت: میتونم یکی دیگه بردارم؟ گفتم: البته سید جون، این چه حرفیه؟ برداشت، ولی هیچ کدومو نخورد. کار همیشگیش بود، هر جا غذای خوشمزه، شیرینی یا شکلات تعارف می کردن بر می داشت اما نمی خورد. می گفت: میبرم با خانوم و بچه هام می خورم، شما هم این کار رو انجام بدین. 😊 اینکه آدم شیرینی های زندگیشو با زن و بچش تقسیم کنه، خیلی توی زندگیش تأثیر میذاره... 📚 کتاب دانشجویی شهید آوینی / ص ۲ 🕊 🍃 【 @atre_shohada
مواظب منافقین داخلی باشید و نگذارید آنها پا روی خون شهدای ما بگذارند و ثمره خون شهدای ما را پایمال کنند و همانگونه که تا به حال ثابت قدم بوده اید از این به بعد نیز پا در رکاب باشید. 🍁 ✍ 【 @atre_shohada
📌بین خودمون باشه همه نگون بختی های آدم از دو صفت آغاز میشه: تنبلی وبی حوصلگی🍂 ازشون به سمت زرنگی و پرحوصلگی فرارکن🌱 💥 【 @atre_shohada
💠آثار علمی نماز ✔️حفظ بهداشت و تقویت آراستگی قبل از نماز باید وضو گرفت و انجام وضو برای تمیزی بدن از هرگونه آلودگی😷 مانند گرد و خاک، میکروب ها و غیره ضروری است. فردی که وضو می گیرد باید دستها، دهان، بینی، از آرنج هردو دست تا انتهای انگشتان، مسح روی سر و دستها را بکشد تا در بالاترین سطح بهداشت قرار بگیرد.👌 همچنین بسیاری از مسلمانان برای خواندن نماز بدن خود را معطر می کنند. 📿 @atre_shohada
شهدا..! مانده ام از کدامتان، بنویسم..! بخوانم..! بشنوم..! هر کدامتان را صفتی ست که شُهره شده اید به آن.. هر کدامتان را اخلاقی ست که جادوانه شده اید به آن.. اما می دانم !🤚🏼 همه ی شما را اگر خلاصه کنم، می شود عبد 😊 و تمام پیام تان را اگر خلاصه کنم... می شود حق✌️🏼 دعا کنید ما را تا عبد حق شویم♥️ رهایمان نکنید😔 🦋 ✍ 【 @atre_shohada