آوای ماندگار
کار زیبایی که توسط بنیاد شهید تبریز انجام شده و برای شهدای مفقود الاثر که ۱۲۸ نفر هستن یه مزار ایجاد کردن تا مادران و پداران شهدا و خانواده آنها جایی داشته باشند برای در دل با شهیدشون
شادی روحشون سه صلوات بفرستیم
May 11
خدایا!
در اولین روز هفته
حال خوب
رزق بسیار
برکت زیاد
موفقیت ، سلامتی 🌺
وآرامش رابه همه ما عطا فرما
آمیـــن ای فرمانروای حق و آشکار
@مڪـتـب_حاج_قاســღــم
┄┅┅┅🌷🌷🌷┅┅┅┄
🆔@maktab_hajgasim
📨 @Fatami_rad
#سلام_امام_زمانم💚
هر روز #آقـــــا_جـــــان بـــــرای آمدنت دعـــــا میکنیم🤲
و بـــــرای نیامدنت
آقـــــا جـــــان شـــــما که غریبه نیـــــستی
#گنـــــاه هـــــم میکنیم😔
ایـــــن را هـــــم بگویـــــم آقـــــا جـــــان، مـــــا #گـــــناه نمیخواهیم
فـــــقط اندکی #نـــــگاه شـــــما را مـــــیخواهیم😘
مـــــولایم گاهی نـــــگاهی...
🌤اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@مڪـتـب_حاج_قاســღــم
┄┅┅┅🌷🌷🌷┅┅┅┄
🆔@maktab_hajgasim
📨 @Fatami_rad
مرنجان و مرنج.mp3
1.34M
🔹مرنجان و مرنجان!
🎙#استاد_عالی
⏱#سخنرانی_کوتاه
📺#صوتی
┄┄┅═✧❁🎙❁✧═┅┄
@مڪـتـب_حاج_قاســღــم
┄┅┅┅🌷🌷🌷┅┅┅┄
🆔@maktab_hajgasim
📨 @Fatami_rad
آوای ماندگار
✅قسمت دوازدهم وادی الاسلام کمی که خوابیدم با صدای برخی زائرین که دنبال جا برای استراحت بودن بیدار شد
✅قسمت سیزدهم
وقتی برگشتم دیدم دوستان هنوز برنگشتند دلم خیلی گرفته بود تصمیم گرفتم نماز مغرب رو برم حرم ساعتی استراحت کردم و بعد به طرف خانه پدری راه افتادم بازم شلوغ بود نماز که تموم شد گوشه ای نشستم و به زل زدم به گنبد همای رحمت تو حرم غلغله ای بود چند دقیقه بعد چند نفر که معلوم بود از ایران اومدن زیارت کنار و جلوم نشستن و شروع کردن عزاداری مداح با صفایی کنارشون بود یه دل سیر گریه کردم برای مظلومیت امیرالمومنین و کسانی که التماس دعا کرده بودن رو دعا کردم
قبل اذان که مثل پرنده ای در قفس بودم و دلم گرفته بود دیگه سبک شده بودم مثل خانه پدر که وقتی میریم دل آدم اروم میشه حرم مولا هم غبار و غم از دل میکنه و اروم میکنه آدم رو
وقتی برگشتم دیدم تعدادی از دوستان نشستن و صحبت میکنن
سلام کردم و به جمعشان اضافه شدم
چند دقیقه نگذشته بود که پیرمردی وارد شد و به زبان عربی گفت : هل تناولت العشاء🤔 همه مات و مبهوت موندیم چی بگیم
دوباره تکرار کرد هر چی به مغزم فشار می آوردم که از کتابهای عربی که در مدرسه خونده بودیم چیزی بکشم بیرون و حداقل من جواب بدم دیدم نه هر چی خوندیم باد هوا بوده
بنده خدا وقتی دید ما متوجه نمیشنویم با دست اشاره کرد به دهنش
تازه متوجه شدیم چی میگه مدیر تموم لحظه سر رسید و باهاش صحبت کرد
ادامه دارد...
✍#فاطمی_راد
May 11