eitaa logo
آوای دل
202 دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
715 ویدیو
13 فایل
بی دوست شبی نیست که دیوانه نباشیم مستیم اگر ساکن میخانه نباشیم سرگشتۀ محضیم و در این وادیِ حیرت عاقل تر از آنیم که دیوانه نباشیم
مشاهده در ایتا
دانلود
امروز دل رضا(ع) شده پر از سرور ناب گل آمده به باغ رضا(ع) بوی او گلاب هر کس که دیده رخ حضرت جواد(ع) گردیده مست رخش بی منت شراب... "عاصی" 😍 میلاد امام جواد علیه السلام مبارکباد 💝💝💝
دلتنگم و دلگیر، مگر ابر بهارم؟ کو چاره به جز اینکه در این گوشه ببارم؟ ای قایق توفان‌زده، ای دل! به چه امید گفتی که تو را باز به دریا بسپارم؟ موجم که شنید از لب ساحل دم آخر: برگرد، به غیر از تو کسی نیست کنارم ابرم که بریدم دل از اعماق تهی تا... بر شانه‌ات ای کوه کمی سر بگذارم دلتنگم و دلگیر، ولی چاره ندارم جز اینکه تو را چون همگان دوست بدارم
آوای دل
دلتنگم و دلگیر، مگر ابر بهارم؟ کو چاره به جز اینکه در این گوشه ببارم؟ ای قایق توفان‌زده، ای دل! به
دلتنگی و دلگیر چونان ابر بهاری آنطور که در دشت و دمن نیز بباری از قایق طوفان زده دارایی خود را چون مادر موسی که به دریا بسپاری موجی که رسید و لب ساحل به تو هم گفت برگرد که دریای تو را نیست کناری ابری که بریدی دل از اعماق تهی تا بر شانه‌ی یک کوه سر مِه بگذاری دلتنگی و دلگیر، نگو چاره نداری آیا تو حسین بن علی نیز نداری؟؟؟؟؟
بهشت است این حرم از هر دری وارد شود شاعر ولی من دوست دارم بیشتر باب‌الجوادش را
اینقَدَر شأن و مقام و منزلت داری علی(ع) با وضو باید بگویند نام زیبایت علی(ع)
او چرا نیست که غم از دل عاصی برود... "عاصی" 💔🌹
رفتی ولی کجا که به دل جا گرفته‌ای دل جای توست گر چه دل از ما گرفته‌ای ای نخل من که برگ و برت شد ز دیگران دانی کز آب دیدۀ من پا گرفته‌ای؟ ترسم به عهد خویش نپایی و بشکنی این دل که از منش به تمنا گرفته‌ای ای روشنی دیده! ببین اشک روشنم تصمیم اگر به دیدن دریا گرفته‌ای بگذار تا ببینمش اکنون که می‌رود ای اشک از چه راه تماشا گرفته‌ای؟ خارم به دل فرو مکن ای گل به نیشخند اکنون که روی سینۀ او جا گرفته‌ای گفتی صبور باش به هجرانم اطهری آخر تو صبر زین دل شیدا گرفته‌ای 🌾🌸🌾
.
یا رب مرا یاری بده ، تا سخت آزارش کنم هجرش دهم, زجرش دهم ، خوارش کنم، زارش کنم از بوسه های آتشین ، وز خنده های دلنشین صد شعله در جانش زنم ، صد فتنه در کارش کنم در پیش چشمش ساغری ، گیرم ز دست دلبری از رشک آزارشدهم ، وز غصه بیمارش کنم بندی به پایش افکنم ، گویم خداوندش منم چون بنده در سودای زر ، کالای بازارش کنم گوید میفزا قهر خود ، گویم بخواهم مهر خود گوید که کمتر کن جفا ، گویم که بسیارش کنم هر شامگه درخانه ای ، چابک تر از پروانه ای رقصم بر بیگانه ای ، وز خویش بیزارش کنم چون بینم آن شیدای من ، فارغ شد از احوال من منزل کنم در کوی او ، باشد که دیدارش کنم سیمین بهبهانی