.
از افلاطون پرسیدند:
شگفت انگیز ترین رفتار انسان چیست؟
پاسخ داد: از کودکى خسته می شود، براى بزرگ شدن عجله می کند و سپس دلتنگ دوران کودکى خود می شود.
ابتدا براى کسب مال و ثروت از سلامتى خود مایه می گذارد.
سپس براى باز پس گرفتن سلامتى از دست رفته پول خود را خرج می کند و طورى زندگى می کند که انگار هرگز نخواهد مرد، و بعد طورى می میرد که انگار هرگز زندگى نکرده است!
آنقدر به آینده فکر مى کند که متوجه از دست رفتن امروز خود نیست، در حالى که زندگى گذشته یا آینده نیست، زندگى همین حالاست... 👌
به قول سهراب جان سپهری:
زندگی درک همین اکنون است 🌱
#تلنگر
✨ @avayeqoqnus ✨
.
هنوز هم خورشید،
لبخند میزند، زمین میرویانَد
و امید، هر صبح در زیر پوست سرد زمین،
به جریان میافتد.
که امید، زیباست، 🦋
عشق، زیباست،
شکفتن، زیباست،
و زندگی... آه، زندگی
با تمام دردهایش، هنوز هم زیباست...! 🌸
صبح تون پر از عشق و امید رفقا 🙏🌹
☀️ @avayeqoqnus ☀️
.
الهی
اگر بهشت چشم و چراغ است
بی دیدار تو درد و داغ است. 🌱
#مناجات
#خواجه_عبدالله_انصاری
✨ @avayeqoqnus ✨
.
به کدام کیش و آیین
به کدام مذهب و دین 🌿
ببری قرارِ دل را
به سراغ دل نیایی 🌱
#ادیب_نیشابوری
✨ @avayeqoqnus ✨
📗 تربیت شاهزادگان
دانشمندی آموزگار شاهزادهای بود، و بسیار او را کتک زده و رنج میداد.
شاهزاده تاب نیاورد و نزد پدر از آموزگار شکایت کرد.
پادشاه، آموزگار را طلبید و به او گفت: پسران مردم را آنقدر نمیزنی که پسر من را میزنی، علتش چیست؟
آموزگار گفت: به این علت که همه مردم به طور عموم و پادشاهان بخصوص، باید سنجیده و پخته سخن گویند و کار شایسته کنند؛
کار و گفتار مردم دهان به دهان گفته میشود و همه از آن آگاه میگردند ولی به آن اعتبار نمی دهند؛
ولی برای کار و سخن پادشاهان علاوه بر اینکه میشنوند و دهان به دهان انتقال میدهند، به آن اعتبار میدهند، و از آن پیروی میکنند.
بنابراین بر آموزگار واجب است که در رشد اخلاقی شاهزادگان بیش از سایر مردم بکوشد. 👌
شاه از پاسخ آموزگار خوشش آمد و به او پاداش زیاد و مقام بلند مرتبه داد.
✨ اگر صد ناپسند آید ز درویش
✨ رفیقانش یکی از صد ندانند
✨ وگر یک بذله گوید پادشاهی
✨ از اقلیمی به اقلیمی رسانند
🔸 برگرفته از باب هفتم گلستان سعدی
#سعدی
#حکایت
✨ @avayeqoqnus ✨
🌿 🪴 🌿
رفتی و همچنان به خیال من اَندَری
گویی که در برابر چشمم مُصوری
فکرم به منتهای جمالت نمیرسد
کز هر چه در خیال من آمد نکوتری
مه بر زمین نرفت و پری دیده برنداشت
تا ظَن برم که روی تو ماه است یا پری
تو خود فرشتهای نه از این گل سِرشتهای
گر خلق از آب و خاک تو از مُشک و عنبری
ما را شکایتی ز تو گر هست هم به توست
کز تو به دیگران نتوان برد داوری
با دوست کنج فقر بهشت است و بوستان
بی دوست خاک بر سر جاه و توانگری
تا دوست در کنار نباشد به کام دل
از هیچ نعمتی نتوانی که برخوری
گر چشم در سرت کنم از گریه باک نیست
زیرا که تو عزیزتر از چشم در سری
سعدی به وصل دوست چو دستت نمیرسد
باری به یاد دوست زمانی به سر بری
#سعدی
✨ @avayeqoqnus ✨
.
او صبر خواهد از من
بختی که من ندارم 🍃
من وصل خواهم از وی
قصدی که او ندارد 🌱
#شهریار
✨ @avayeqoqnus ✨