eitaa logo
آوای معرفت
364 دنبال‌کننده
961 عکس
721 ویدیو
251 فایل
مباحثی معرفتی درباره خودشناسی و خودسازی، زمینه ساز تحقق بندگی برای فرج و ظهور و قیامت شخصی و ورود به بهشت لقای الهی ارتباط با ادمین @Elahi_alafv
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺 🌹 فضائل علی علیه‌السلام شرق و غرب عالَم را پر کرده است 💐 ▫️خلیل(خلیل‌بن‌احمد فراهیدی)، یک شخص عجیب و غریبی بوده است. در [بین] سنی و شیعه، مثل این ادیب پیدا نشده است، هیچ. ▫️[از او سؤال کردند:] مَا الدَليلُ عَلي أنّ عَليًّا إمامُ الكُل فِي الكُل؟ (دلیل بر اینکه [حضرت] علی علیه‌السلام امام همگان در همه امور است چیست؟) ▫️قال: إفتِقارُ الكُل إليهِ فِي الكُل، وَ غِناهُ عَن الكُل فِي الكُل؛ (گفت: احتیاج همگان به او در همه امور، و بی‌نیازی او از همگان در همه کارها.) ▫️می‌گوید: علی‌بن‌ابی‌طالب، دوستانش فضائلش را از [روی] ترس مخفی کردند، و دشمنانش [فضائلش را] از [روی] حسد مخفی می‌کردند. 💥مع‌ذلک (بااین‌وجود) فضائلش، شرق و غرب [عالَم] را پر کرده است. 📚 درس خارج فقه، کتاب حج، ١٧ خرداد ١٣٨۴ * ▫️شاید روایتی هم [از امیرالمؤمنین علیه‌السلام نقل شده] باشد به این [عبارت] که: ▫️أعْلَمُ بِطُرُقِ السَّماءِ مِنْ طُرُقِ الْأرضِ؛ (من به راه‌هاى آسمان، داناتر از راه‌هاى زمینم.) ▫️[و یا در روایتی دیگر:] لَو كُشِفَ الْغِطاء لَمْ أزْدَدْ يَقينًا. (اگر پرده‌های حجاب از جلوی چشمانم کنار روند، چیزی بر یقینم نسبت به پروردگار نمی‌افزاید). 💥اینها چیست؟! اینها شوخی است؟! تعارفات است؟! 📚درس خارج فقه، کتاب صلات، ٢٢ اسفند ١٣٧۵
🌺 ✅حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره: 💥از امتیازات امیرالمؤمنین علیه‌السلام و اعجاز و فضیلت او این است که اگر از کتب خاصه(شیعیان)، ولو یک کتاب نبود، کتب عامه(اهل‌سنت) برای اثبات خلافت و حقانیت او کافی بود. یعنی احادیثی که هیچ‌کدام از راویانش علی و حسن و حسین علیهم‌السلام نیستند. 📚 در محضر بهجت، ج۳، ص۱۴۷
🚨 ما شیعیان یک بار سرمان کلاه رفت! 💠 روز عاشورایی، مرحوم شیخ مرتضی انصاری (رحمت الله علیه) جلوی در ورودی صحن مطهر امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (علیه السلام) ایستاده بود و از دسته جات سینه زنی استقبال می‌کرد و در کنار او، افندی که از طرف حکومت عثمانی حاکم عراق بود، ایستاده بود. 🔰 افندی از شیخ انصاری پرسید ای شیخ، هم ما قبول داریم که حسین بن علی (علیه السلام) مظلوم شهید شده و یزید انسان پست و خونخواری بود و ما هم در عزای آن بزرگوار غمگین هستیم، اما پرسش من این است که این مراسم یعنی چه؟ سینه زنی، زنجیرزنی، دسته راه انداختن، گِل به سر مالیدن و ...، اینها چه هدفی را دنبال می‌کنند؟! 🔰 مرحوم شیخ انصاری فرمودند سِرّ مطلب این است که ما شیعیان یک بار سرمان کلاه رفت و با این مراسم تلاش می‌کنیم دوباره چنین نشود. ⭕️ أفندی پرسید یعنی چه؟ شیخ انصاری فرمود در جریان غدیر، پیامبر (صلی‌الله علیه و آله و سلم) در برابر صد هزار نفر، علی (علیه السلام) را با صراحت به وصایت خود برگزید و شما انکار کردید و گفتید غدیر نبوده یا اگر بوده چیز مهمی نبوده است، فقط سفارش به دوستی با علی (علیه السلام) بوده است. اشکال از ما بود که ما عید غدیر خم را با سر و صدا و شعار، بزرگ نداشتیم و این چنین شد. ترسیدیم که اگر عاشورا را هم بزرگ نشماریم و با شعار و تظاهر برگزار نکنیم، شما انکار کنید و بگویید اصلا حسین (علیه السلام) شهید نشد یا حسین (علیه السلام) را راهزنان میان راه کشتند و یزید (لعنت الله علیه) انسان با تقوایی است‼️ 📙 صد نکته از هزاران، آیت الله حاج شیخ علی رضائی تهرانی ✍ @avaymarefat
‍ * 💠 غدیر و تمسک به الگوها 🔻با اندک تأمل انسان سریع به این نتیجه می رسد که اگر جریان غدیر نمی بود در باطن هر فرد و در باطن کل اجتماع برای تمسک به الگوها چه دو گانگی حاصل می شد. 🔹شما با یک مطالعه سطحی به زندگی ائمه اربعه اهل سنت می توانید ببینید چه اختلاف سلیقه و اختلاف طریقی در بین این ها وجود دارد. ‌ ‌ ┄┅═✧❁••❁✧═┅┄ 🔺 حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری
💠 نتیجه جدایی از غدیر 🔻 نسل هاي جواني که وارد حوزه مي شوند، گاهی تحت تاثیر فضاهای مختلف جدید سیاسی و غیر سیاسی ساخته و پرداخته می شوند. 🔸 گاهی حجت ديگر بر اين ها عرضه نمي شود، در همه ابعاد نیز همين طور است، ساخته مي شوند، شکل مي گيرند و فکر می کنند همه اش همين است که ديدند... 🔹 يکي از علل قيام سيدالشهداء عليه السلام نیز همين بوده است. نسل هاي قبل ساختار را متقن گرفته بودند، از وقتي از غدير جدا شدند، آن قدر روي اين کار شد که حتي حکومت آقا اميرالمؤمنين عليه السلام يک نماز تراويح را نمي توانست از اين جمعيت بگيرد و این خيلي حرف است! 🔸 بعد از آن هم زياد پدر عبيدالله هر چه شيعه در کوفه بود کُشت، فقط چند نفر باقی ماندند و اين قاعده رفت به سمت ساماندهي و تثبيت، به طوری که نسل هايي که بعد می آیند بگويند همه اش همين است؛ يعني در اين فکر کج بدون تنفس از جايي رشد کرده باشند و حجت هم بر اينها عرضه نشود. 🔹 ولي جريان کربلا کاسه کوزه و روند اين ها را به هم زد و فضايي را باز کرد که تا قيامت باز باشد و حجت را بر همگان تمام کرد. ‌ ‌ ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ 🔺 حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری
لزوم رفیق معنوی و اخوت دینی 🔻رسول خدا فرمودند: «تَاخّوا فى اللَّه أخوين أخوين؛ پيمان برادري ببنديد در راه خدا دوتا دوتا.» عقد اخوت يک پيمان و عهد است، يک راه باز کردن براي رشد است، يک التيام است. 🔸 انصاف اين است که ما خيلي تنها هستيم. چطور ما نمي توانيم با افراد همسو و هم جهت، احساس يگانگي کنيم و پيوند رفاقت و اخوت ببنديم؟! غالباً بر اثر نداشتن اعتدال يا اطلاعات يا هر دو، دچار افراط و تفريط مي شويم، کلاه سر ما مي رود. در حالی که اهل ایمان نباید چنین باشند. 🔹 رفيق خوب پيدا کردي او را نگه دار و اگر پيدا نکردي بگرد پيدا کن. اگر انسان آن فرد را پيدا کرد چند گام پيش است، به تعبير امروزي ها نيمه گمشده خود را پيدا کرده است و خيلي بهتر مي تواند حرکت کند. 🔸 پيغمبر خدا خود را از اين قضيه مستثنا نکردند و با آقا اميرالمؤمنين علیه السلام پیمان برادری بستند. ادامه دارد... ‌ ‌
ادامه مطلب قبل... 🔻از زاویه طبايع نفوس معیار هایی هست که چه کسي به درد چه کسي مي خورد؟ نفسي که يک طبيعت بر آن غالب است چه طبيعتي بايد کنار اين قرار بگيرد تا رفاقت آنها مؤثر واقع شود؟ 🔸 ممکن است مشکلاتي هم داشته باشد ولي اگر بنا بر موآخات شد بايد دنبال کنند و مشکلات آن را هم تحمل کنند، در طول زمان نشان مي دهد که رشد نصيب انسان مي کند. راه هاي نيم بند و نرفته را ترميم مي کند. 🔹 باور کنيم که برای رشد به این عقد اخوت نیاز داریم. نبايد از رفيق فرار کرد، رفيقِ خوب خيلي ارزشمند است. کسي هنر دارد با زيد جدا ببندد، با عَمر جدا ببندد. نباید سر ما در لاک خود باشد و احساس کنيم هيچ نيازي نداريم. 🔸 وقتي رسول خدا خود را از اين قضيه مستثنا نمي کنند و اميرالمؤمنين را براي خود نگه مي دارند يعني چه؟ يعني اين رشته سر دراز دارد. انسان رفيق مي خواهد. اگر نتوانيم براي خود رفيق نگه داريم ما بيمار هستيم، مشکل داريم، بايد خود را درمان کنيم. بعد اگر توانستيم آن را توسعه بدهيم توسعه دهيم، توانستيم بزرگ شويم، بزرگ بشويم. ‌ ‌ ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ 🔺 حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری
🗓سالروزولايةوحكومةاميرالمؤمنين/۴ 💠رهبرانقلاب ‼️دنیای اسلام، ما را به عنوان محب و معتقد به امیرالمومنین شناخته‌اند. ما باید خودمان را شایسته این گمان قرار بدهیم. یک روز بود که اگر گفته میشد «الحمدلله الذی جعلنا من المتمسّکین بولایة امیرالمؤمنین و ائمه المعصومین»، خیلیها شک میکردند که این حرف، راست است و حق هم داشتند که شک کنند. میگفتند ما خدا را حمد کنیم که متمسک به ولایت امیرالمؤمنین هستیم؟! درحالیکه ذیل ولایت طاغوت و امریکا و صهیونیستها و اعداءالله بودیم ما چطور حق داشتیم بگوییم «الحمدلله الذی جعلنا من المتمسّکین بولایة امیرالمؤمنین» بله، بخش بزرگی از مردم در دلهای خود، به ولایت اعتقاد داشتند؛ اما ولایت بیش از این است. امروز ملت ما میتواند خدا را بر تمسک به ولایت امیرالمؤمنین حمد کند. راه انقلاب ما، راه ولایت امیرالمؤمنین، راه حکومت علوی است، باید کاری کنیم که نظام و کشور و جامعه‌ی ما، یک جامعه‌ی علوی باشد. اسم اسلام و اسم ولایت، کافی نیست. بخصوص کسانی که مسؤولیتی بر دوش دارند باید راه و سبک کارشان به سمت امیرالمؤمنین باشد. ۶۹/۱۱/۱۰ کانال جهادتبیینی
🗓سالروز شهادت محسن حججی 💠رهبرانقلاب ‼️شهید حججی را خدای متعال مثل یک حجتی امروز در مقابل چشم همه گرفت البته زیادند کسانی که این احساس، این انگیزه، این ایمان در آنها وجود دارد. این رویشهای جدید انقلابی و اسلامی را نباید دست کم گرفت، اینها خیلی باارزشند، قدرشان را باید دانست! ۹۶/۵/۳۰ ‼️از قبیل محسن حججی، کم نداریم. این نمونه را خدای متعال به دلایلی برجسته کرد و نشان داد تا در مقابل چشم همه قرار بگیرد و همه ببینند و تسلیم این حقیقت شریف و عزیز بشوند که این انگیزه‌ی انقلابی روزبه‌روز در جوانها به فضل الهی و به توفیق الهی دارد افزایش پیدا میکند! ۹۶/۶/۳۰ ‼️خداوند این واقعیت را با شهید حججی به همه اثبات کرد و با بزرگ و عزیز کردن او و نماد ساختن از او نشان داد که نسل جوان امروز، اینگونه مخلصانه و صادقانه در پی جهاد فی سبیل الله است، و این، آیت الهی و نشانه خدا و معجزه جاری انقلاب است. سلام حق بر این شهید پر افتخار و سرافراز که در حساسترین لحظه زندگی، نماد حق پیروز و آشکار در برابر باطل رو به زوال شد. سلام خدا بر او که با جهاد مخلصانه و شهادت مظلومانه، خود را و همه ملت خود را عزیز کرد! ۹۶/۷/۱۱ کانال جهادتبیینی
علیه‌السلام 🔰انسان ۲۵۰ ساله | امام کاظم علیه‌السلام و مبارزه با زره تقیه ‌ 💠رهبر‌انقلاب: یکی از نزدیکان امام میگوید دیدم در اتاق خصوصی ‌موسی‌بن‌جعفر سه چیز است: شمشیری هست که نشان میدهد هدف، جهاد است. لباس خشنی هست که نشان میدهد وسیله، زندگی خشونت‌بارِ رزمی و انقلابی است و ‌قرآنی هست که نشان میدهد هدف، این است؛ میخواهیم به زندگی قرآن برسیم با این وسائل و این سختیها را هم تحمل کنیم. ببینید چه چیز سمبلیک و چه نشانه‌ی زیبائی است! ‌۱۳۶۴/۰۱/۲۳ 💻 @khamenei_maaref
60_DaroShefa(Towhid.org).pdf
4.09M
🔸دانلود کتاب دارالشفاء؛ بررسی فقهی و کلامی در بسته شدن اماکن مقدسه 🔹️ کتاب دارالشفاء (تأملاتی کلامی فقهی در نسبت اماکن مقدسه و بهداشت و درمان) نوشته حجت الاسلام والمسلمین محمد حسن وکیلی منتشر شد. 🌐 rasanews.ir/002lfV 🆔 @ejtehadjame
✨امام‌رضا(عليه‌السلام)فرمودند: مثَل مومنین در قبول ولايت اميرالمؤمنين در روز غدير همانند مَثَل سجده ملائكه برای حضرت آدم است! و مَثَل كسانی ‌كه ولايت اميرالمومنين را در روز غدير نپذیرفتند، همانند مَثَل ابليس است که از سجده بر آدم امتناع کرد! 📚 اقبال ج ۱، ص ۴۶۵
seh daghigheh ta ghiamat eide ghadir.pdf
2.15M
📚دانلود رایگان ویرایش جدید کتاب «سه دقیقه در قیامت» *گوشه هایی از خاطرات و مشاهدات برزخی جانباز مدافع حرم درباره محاسبات اعمال انسان در عوالم بعد از مرگ 🆔 @avaymarefat
20101118143520-159.pdf
206.1K
خلاصه ای 30صفحه ای از خاطرات و نظرات صبحی مهتدی، از بزرگترین مبلغان بهاییت، که بعد مدتی از برزگترین منتقدان این فرقه ضاله استعماری و شیطانی شد.
آوای معرفت
خلاصه ای 30صفحه ای از خاطرات و نظرات صبحی مهتدی، از بزرگترین مبلغان بهاییت، که بعد مدتی از برزگترین
الله اعلم حیث یجعل رسالته سنت الهی اینه که فقط اهل خلوص و صدق را حمایت خاص میکند اگر مجموعه ای مصداق آن باشند خداوند متعال یاری شون میکنه و الا هر باطلی دوره ای جولان دارد و بعد که اجلش رسید جمع می شود. اگر توفیق شد خاطرات صبحی مهتدی (کاتب وحی عبدالبهای بهایی که ده سال در دنیا و ایران و منطقه تبلیغ بهاییت کرد و از خصوصی ترین یاران رییس بهاییت در اسراییل شد ولی در نهایت متنبه شد و علیه آنها شورید و دو کتاب نوشت) بخوانید خیلی جالبه مرحوم استاد سید هادی خسروشاهی سال 43 چاپ کرد اخیرا هم مرکز اسناد انقلاب اسلامی تجدید چاپ کرده. خیلی در کتاب رشد عجیب بابی ها و بهایی ها را در سراسر دنیای اسلام و ایران نشان می دهد ولی الان بهایی ها در جهان اسلام چه ارزش و جایگاهی دارن.
. ♻️ آخرین نامه که از کربلا به مدینه فرستاده شد چنین بود: 🔺از حسین بن علی به محمد (حنفیه) پسر علی و هر کس از قبیله بنی هاشم که نزد اوست. بِسْمِ اللّه ِ الرَّحْمنِ الرَّحیم امّا بَعد: فَکانَّ الدُّنیا لَمْ تَکُنْ وَ کانَّ الْآخِرَةَ لَمْ تَزَلْ وَ السَّلام؛ به نام خدای بخشنده مهربان، امّا بعد، پس گویی هرگز دنیایی نبوده و گویا هماره آخرت است والسلام.
. ♻️ آخرین نامه که از کربلا به مدینه فرستاده شد چنین بود: 🔺از حسین بن علی به محمد (حنفیه) پسر علی و هر کس از قبیله بنی هاشم که نزد اوست. بِسْمِ اللّه ِ الرَّحْمنِ الرَّحیم امّا بَعد: فَکانَّ الدُّنیا لَمْ تَکُنْ وَ کانَّ الْآخِرَةَ لَمْ تَزَلْ وَ السَّلام؛ به نام خدای بخشنده مهربان، امّا بعد، پس گویی هرگز دنیایی نبوده و گویا هماره آخرت است والسلام.
TarhKoli_Ketabcheh.pdf
2.05M
🔸خلاصه کتاب «طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن» | پایه‌های فکری نظام اسلامی 📝 حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در ماه مبارک رمضان سال ۱۳۵۳ در مسجد امام حسن علیه‌السلام مشهد جلساتی با عنوان «طرح کلی اندیشه‌ی اسلامی در قرآن» داشته‌‌اند. ایشان با اشاره به اهمیت این مباحث گفته‌اند: «این جلسات، پایه‌های فکری برای ایجاد یک نظام اسلامی است.» ۱۳۸۱/۰۴/۰۴ پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR خلاصه جلسات «طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن» که حضرت آیت‌الله خامنه‌ای از آن تحت عنوان «پایه‌های فکری نظام اسلامی» یاد کرده‌اند را در قالب یک کتابچه تولید کرده است. ساختار این محصول در هر جلسه شامل مواردی چون: «مقدمه‌ی توضیحی»، «نشانی و ترجمه‌ی آیات»، «واژگان کلیدی»، «نکات کلیدی» و «بُرشی کوتاه از متن» است. ➕ این محصول با «دسته‌بندی و خلاصه‌سازی» محتوای کتاب می‌تواند خوانندگان را در «مطالعه‌ی سریع» و «فهمِ نکات اصلی و رئوس مباحث حضرت آیت‌الله خامنه‌ای» یاری دهد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰صبر امام‌حسین علیه‌السلام در مقابل خیرخواهی‌های ناشیانه 💠رهبر انقلاب: ماها نمیفهمیم صبر یعنى چه. صبر در جاى صبر معلوم میشود که معنایش چىست. 🔹از اوّلى که امام حسین از مکّه قصد حرکت کرد و بعضى فهمیدند، این موانع گوناگون اخلاقى در مقابل امام حسین شروع شد، تا شب عاشورا. صبر کردن در مقابل این حوادث [خیلی دشوار است.] 🔹صبر کردن در مقابل این خیرخواهى‌هاى ناشیانه کار خیلى عظیمی است، کار خیلى بزرگى است، خیلى قدرت میخواهد؛ صبر کرد. همه‌ى صبر، در مقابل فشارها و مصائب جسمانى نیست؛ این فشارهایى که به عنوان مصلحت‌طلبى، مصلحت‌جویى، [که بگویند] «آقا بر خلاف مصلحت دارید کار میکنید» وارد مى‌آید، صبر کردن در مقابل اینها و راه بیّن و روشن و رُشد را رها نکردن، آن صبر عظیم و صبر جمیلى است که امام حسین (علیه السّلام) انجام داد. ۱۳۸۰/۱۲/۲۱ 🔗 مشاهده فیلم کامل: https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=46264 💻 @khamenei_maaref
* 💠 میثم تمار و تاوان عشق 🔻یکی از کساني که قبل از جريان عاشورا شهید شد ميثم تمار بود. شايد چند روز به عاشورا مانده بود که او را گرفتند و مصلوب کردند. وقتي ميثم به صلیب کشیده شده بود هنوز اسراري را مي‌گفت. از جمله به جريان شهادت آقا سيدالشهداء در روز دهم محرم اشاره کرد. مي‌گفت: مردم بياييد تا براي شما بگويم، اين‌ها را آقاي من اميرالمؤمنين براي من گفته است و آن‌قدر در تشيّع قوي بود و ابوترابي بود که اصلا عبيدالله به همین خاطر گفت: خيلي دوست داشتم بر تو مسلط شوم. 🔸 مشهور بود که ميثم تمار عجم است، از ايران رفته بود. لذا عبيدالله وقتي با ميثم روبه‌رو شد به او گفتند: اين ميثم نزديکترين فرد به ابوتراب بود. عبيدالله گفت: اين عجمي است؟ به او گفتند: بله. عبيدالله گفت: «أين ربّک؟» چون تصور مي‌کرد که اين‌ها مجوس هستند. ميثم گفت: «لَبِالْمِرْصادِ» نه اينکه بگويد «إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصادِ» عبيدالله خيلي تعجب کرد، گفت: اين عجمي عجب فصاحت و بلاغتي دارد! ادامه دارد... ‌ ‌
ادامه مطلب قبل... 🔻آن وقت مرسوم نبود که برای دار زدن افراد طناب را به گردن افراد بیندازند. بلکه دست و پاي او را بالای دار به چوبه دار مي‌بستند و او را رها مي‌کردند، گاهي سه روز چهار روز طول مي‌کشيد تا يک نفر فوت کند. ميثم را هم همين‌طور مصلوب کردند. 🔸 روز دوم به عبيدالله گفتند: میثم شما بني اميه را مفتضح کرد! عبيدالله بي‌اختيار شد و گفت: برويد او را لجام بزنید، براي اولين بار اين دستور را داد با هيچ متهمي اين کار را نمي‌کردند. روز سوم وقتي عبيدالله شنيد با آهنی ضربه‌اي بر ميثم زده‌اند و او شهيد شده است. رئيس شُرطه را خواست، گفت: چرا اين کار را کرديد؟ مگر من نگفتم فقط مصلوبش کنيد؟ گفت: امير خود تو دستور دادی. بعد عبيدالله به ياد آورد که خود او گفته است و اين‌ها را آقا اميرالمؤمنين (عليه السلام) براي ميثم و ميثم براي مردم گفته بود. ‌ ‌ ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ 🔺کانال رسمی نشر آثار حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری: 👉 @nasery_ir ‌ ‌
ادامه مطلب قبل... 🔻عبيدالله پرسيد: مولاي تو نگفته است که تو را چگونه خواهم کشت؟ ميثم گفت: بله مولای من فرموده اند که ما ده نفر هستيم و ما را مصلوب خواهي کرد و چوبه دار من کوتاه‌تر از بقيه است تا سه روز من مصلوب هستم و بعد آهني بر من فرود مي‌آورند و من کشته مي‌شوم و اولين فردي هستم که لجام بر دهان من مي‌ زنند. 🔸 حُصين رئيس شُرطه کوفه بود، عبيدالله به او گفت: اين را ببر مصلوب کن. اما به خاطر اينکه با مولاي او مخالفت کرده باشيم مراقب باش از اين کارهايي که گفت، انجام ندهی. 🔹 مي‌خواست باپيشگويي‌هاي اميرالمؤمنين (عليه السلام) مخالفت کرده باشد. ميثم گفت: چگونه تو مي‌تواني مخالفت کني در حالي که مولاي من از رسول خدا و او از جبرائيل و جبرائيل از خداوند نقل کرده است. ادامه دارد... ‌ ‌
‍ * 💠 توفیق اشک بر اباعبدالله علیه السلام 🔻اين كه حضرت بقية اللّه‏ روحى له الفداء مى‏ فرمايند صباحا و مساءا براى جدشان حضرت سيدالشهداء (علیه السلام) گريه مى ‏كنند؛ به این دلیل است كه اين گريه حاصل ذكر است، حاصل دعاست، حاصل قرآن است، حاصل عبادت است. 🔸جا دارد كه ان شاء اللّه در اين قضيه ماها بيشتر نصيب داشته باشيم. سعى بكنيم تا خداوند بيش از پيش توفیق اقامه عزادارى حضرت سيدالشهداء (علیه السلام) و گريه بر حضرت سيدالشهداء (علیه السلام) و ارتباط قلبى و محبت به حضرت سيدالشهداء (علیه السلام)‏ را نصيب ما بكند. ‌ ‌ ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ 🔺کانال رسمی نشر آثار حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری: 👉 @nasery_ir ‌ ‌
ادامه مطلب قبل... 🔻در کنار مطالعه، توجهات، توسلات و روضه جاي خودش را دارد. طبيعي است كه گريه و توسل مداوم حال مي‏ خواهد و بايد انسان سوخته شود که این سوختگی بعد از مدتي حاصل مي ‏شود. 🔸گریه، كاري ‏نيست كه انسان به نفس خودش تحميل كند. اگر تحمیل شد دل را خسته مي ‏كند. در كل عبادات بايد انسان به اين سمت برود كه با نشاط عبادت را انجام دهد. 🔹در بخش توسلات خواندن زيارتنامه‏ حضرت اباعبدالله علیه السلام و توسل به ایشان و التزام به آن لازم است که باعث می شود آرام آرام پیوند با آقا برقرار شود. انسان اوقاتي را برای این بگذارد كه ملتزم به زيارت حضرت اباعبدالله عليه السلام باشد. اين غير از شرکت در روضه است. ادامه دارد...
* 💠 علم حضرت میثم تمار علیه السلام 🔻در هر حركت ريز و درشتى که در اطراف ما اتفاق می افتد، حتى در حرکت يک مارى كه دارد مى‏ پيچد و به سمت خانه ‏اش می‏رود؛ كلى اطلاعات است. 🔸همه اين ها روى حساب و كتاب است. در قیامت حساب و كتاب هايش برای انسان مشخص می شود. تمامش هم قواعد علمى براى زندگى است منتهى ما جاهل هستيم. اگر كسى بداند؛ پر از زواياى علمی است. حتی هوايى كه می وزد. 🔹در کتب روایی نقل شده که ميثم تمّار با برخی از دوستان و اصحاب اميرالمؤمنين‌‌ عليه ‏السلام در كشتى نشسته بودند و در رودخانه داشتند مى ‏رفتند. يک دفعه باد گرفت و طوفان شد. میثم سرش را بيرون كرد و گفت كه معاويه الان مرد. بعضى از افرادی که آنجا بودند روز و ساعت این حرف را نوشتند بعد از یک هفته خبر مرگ معاویه آمد و معلوم شد همان ساعت معاويه مرده است. (رجال الكشی، ص80) این بزرگوارن علم منايا و بلايا داشتند. ‌ ‌ ┄┅═✧❁••❁✧═┅┄ 🔺کانال رسمی نشر آثار حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری: 👉🏻 @nasery_ir ‌ ‌
* 💠 لطف اباعبدالله الحسین علیه السلام 🔻به سیدالشهدائی که روز عاشورا، گریه می‌کردند، عرض کردند: یابن رسول الله! چرا گریه می‌کنید؟ فرمودند: به خاطر این جمعیّت. گفتند: کدام جمعیّت؟ فرمود: لشکر دشمن. گفتند: چرا برای این‌ها گریه می‌کنید؟ فرمودند: آخر این‌ها مرتکب کاری می‌شوند که مستحقّ جهنّم می‌شوند، ناراحتم. 🔸 برای دشمن گریه می‌کند آقا سید الشهداء. آن وقت فکر می‌کنید که دوستانش را رها می‌کند و تنها می‌گذارد؟ معادلاتمان را درست کنیم. ‌ ‌ ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ 🔺کانال رسمی نشر آثار حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری: 👉 @nasery_ir ‌ ‌
ادامه مطلب قبل... 🔻در جريان روضه‏ ها گاهي صحنه ‏هائي پيش مي‏ آيد كه خيلي روح انسان را سبك مي ‏كند و ارتقاء مي‏ دهد. وقتي كه در جمع، مصائب حضرات گفته مي‏ شد خيلي بركات دارد. 🔸بايد گذشت از حرف هاي بعضي افراد نادان كه ‏مطرح مي ‏كنند گريه نمي‏ خواهد. ائمه راه را شفاف كرده اند و چقدر توصیه به این گریه نموده اند. اين تحركات باطني‏ گريه آور، مبتني است بر قواعدي محكم از اعتقادات و اين ها با هم در ارتباط هستند و انسان را نسبت به رسیدن به حقیقت كربلا محكم‏ مي‏ كند. 🔹اینکه بعضی مي‏ گويند بايد خنديد، اين ها صحيح نيست؛ همين روشي كه امام سجاد عليه السلام داشته ‏اند و القا كرده‏ اند، درست است. اگر انسان در اين زمينه به حالت بكاء برسد خيلي بركات نصيب انسان مي‏ شود و نفس زلال مي‏ شود و نبايد ديگر اين حال را رها كرد؛ 🔸منتهي يک اشتباهي كه در اين‏ زمينه گاهي پيش مي ‏آيد اين است كه ما اگر امشب يک ساعت گريه كرديم مي‏ خواهيم با همین یک ساعت گریه به اوج سعادت برسيم و هيچ ‏فكر شيطانی هم سراغ ما نيايد؛ درحالي كه اين طور نيست؛ اولا خيلي بايد گريه كرد و ثانيا شيطان هم به اين زودي دست بردار نيست. انسان بايد كار خودش ‏را بكند. ‌ ‌ ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ 🔺کانال رسمی نشر آثار حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری: 👉 @nasery_ir ‌ ‌
آفتاب کامل.pdf
7.9M
🔸 دانلود کتاب آفتاب در مصاف 📗 رهبر انقلاب: «توصیه من به خواهران و دختران عزیزم این است که معلومات و آگاهی‌هایتان را بیشتر کنید.» ۱۳۷۵/۰۶/۲۸ 🔹️ کتاب مذکور در ۷۲۲ صفحه و به گونه‌ای سامان یافته که بتواند مبنای پژوهش محقّقان این حوزه قرار گیرد.
🔥هنوز جای تاوَلها روی مچ دستم باقی ست❗ ✍️خاطره ای عجیب از راویِ کتاب سه دقیقه در قیامت ✔️(این خاطره، در ویرایشِ جدید به شکل رایگان تنظیم و به کتاب اضافه شده است) 📗كتاب سه دقيقه در قيامت، چاپ و با ياري خدا، با اقبال مردم روبرو شد. استقبال مردم از اين كتاب خيلي خوب بود و افراد بسياري خبر ميدادند كه اين كتاب تأثير فراواني روي آنها داشته . بارها در جلسات و يا در برخورد با برخي دوستان، اين كتاب به من هديه داده ميشد! آنها من را كه راوي كتاب بودم نميشناختند و من از اينكه اين كتاب در زندگي معنوي مردم موثر بوده بسيار خوشحال بودم. يك روز صبح، طبق روال هميشه از مسير بزرگراه به سوي محل كار ميرفتم . يك خانم خيلي بدحجاب كنار بزرگراه ايستاده و منتظر تاكسي بود. از دور او را ديدم كه دست تكان ميداد، بزرگراه خلوت و هوا مساعد نبود، براي همين توقف كردم و اين خانم سوار شد. بي مقدمه سلام كرد و گفت:ميخواهم بروم بيمارستان ... من پزشك بيمارستان هستم. امروز صبح ماشينم روشن نشد. شما مسيرتان كجاست؟ گفتم: محل كار من نزديك همان بيمارستان است. شما را ميرسانم. آن روز تعدادي كتاب سه دقيقه در قيامت روي صندلي عقب بود. اين خانم يكي از كتابها را برداشت و مشغول خواندن شد. بعد گفت: ببخشيد اجازه نگرفتم، ميتونم اين كتاب را بخوانم؟ گفتم: كتاب را برداريد. هديه براي شماست. به شرطي كه بخوانيد. تشكر كرد و دقايقي بعد، در مقابل درب بيمارستان توقف كردم . خيلي تشكر كرد و پياده شد . من هم همينطور مراقب اطراف بودم كه همكاران من، مرا در اين وضعيت نبينند! كافي بود اين خانم را با اين تيپ و قيافه در ماشين من ببينند و ... چند ماه گذشت و من هم اين ماجرا را فراموش كردم. تا اينكه يك روز عصر، وقتي ساعت كاري تمام شد، طبق روال هميشه، سوار ماشين شدم و از درب اصلي اداره بيرون آمدم . همين كه خواستم وارد خيابان اصلي شوم، ديدم يك خانم چادري از پياده رو وارد خيابان شد و دست تكان داد! توقف كردم. ايشان را نشناختم، ولي ظاهرًا او خوب مرا ميشناخت! شيشه را پايين كشيدم. جلوتر آمد و سلام كرد وگفت: مرا شناختيد؟خانم جواني بود. سرم را پايين گرفتم وگفتم: شرمنده، خير. گفت: خانم دكتري هستم كه چند ماه پيش، يك روز صبح لطف كرديد و مرا به بيمارستان رسانديد. چند دقيقه اي با شما كار دارم. گفتم: بله، حال شما خوبه؟ رسم ادب نبود، از طرفي شايد خيلي هم خوب نبود كه يك خانم غريبه، آن هم در جلوي اداره وارد ماشين شود . ماشين را پارك كردم و پياده شدم و در كنار پياده رو، در حالي كه سرم پايين بود به سخنانش گوش كردم. گفت: اول از همه بايد سؤال كنم كه شما راوي كتاب سه دقيقه هستيد؟ همان كتابي كه آن روز به من هديه داديد؟ درسته؟ ميخواستم جواب ندهم ولي خيلي اصرار كرد . گفتم: بله بفرماييد، در خدمتم. گفت: خدا رو شكر، خيلي جستجو كردم. از مطالب كتاب و از مسيري كه آن روز آمديد، حدس زدم كه شما اينجا كار ميكنيد. از همکارانتان پيگيري کردم، الان هم يكي دو ساعته توي خيابان ايستاده و منتظر شما هستم. گفتم: با من چه كار داريد؟ گفت: اين كتاب، روال زندگي ام را به هم ريخت. خيلي مرا در موضوع معاد به فكر فرو برد. اينكه يك روزي اين دوران جواني من هم تمام خواهد شد و من هم پير ميشوم و خواهم رفت. جواب خداوند را چه بدهم؟! درسته که مسائل ديني رو رعايت نميكردم، اما در يك خانواده معتقد بزرگ شدهام . يك هفته بعد از خواندن اين كتاب، خيلي در تنهايي خودم فكر كردم. تصميم جدي گرفتم كه توبه كامل كنم . من نميتوانم گناهانم را بگويم، اما واقعاً تصميم گرفتم كه تمام كارهاي گذشتهام را ترك كنم. درست همان روز كه تصميم گرفتم ،تصادف وحشتناكي صورت گرفت و من مرگ را به چشم خود ديدم! من كاملاً مشاهده كردم كه روح از بدنم خارج شد، اما مثل شما ،ملك الموت مهربان و بهشت و زيباييها را نديدم! دو ملك مرا گرفتند تا به سوي عذاب ببرند، هيچكس با من مهربان نبود. من آتش را ديدم. حتي دستبندي به من زدند كه شعله ور بود. اما يكباره داد زدم: من كه امروز توبه كردم. من واقعاً نيت كردم كه كارهاي گذشته را تكرار نكنم. يكي از دو مأموري كه در كنارم بود گفت: بله، از شما قبول ميكنيم، شما واقعاً توبه كردي و خدا توبه پذير است. تمام كارهاي زشت شما پاك شده، اما حق الناس را چه ميكني؟ گفتم: من با تمام بديها خيلي مراقب بودم كه حق كسي را در زندگي ام وارد نكنم . حتي در محل كار، بيشتر ميماندم تا مشكلي نباشد. تمام بيماران از من راضي هستند و... آن فرشته گفت: بله، درست ميگويي، اما هزار و صد نفر از مردان هستند كه به آنها در زمينه حق الناس بدهكار هستي! وقتي تعجب مرا ديد، ادامه داد: خداوند به شما قد و قامت و چهره اي زيبا عطا كرد، اما در مدت زندگي، شما چه كردي؟! با لباسهاي تنگ و نامناسب و آرايش و موهاي رنگ شده و بدون حجاب صحيح از خانه بيرون مي آمدي، اين تعداد از مردان، با
دیدن شما دچار مشكلات مختلف شدند . بسياري از آنها همسرانشان به زيبايي شما نبودند و زمينه اختلاف بين زن و شوهرها شدي. برخي از مردان جوان كه همكار يا بيمار شما بودند، با ديدن زيبايي شما به گناه افتادند و ... گفتم: خُب آنها چشمانشان را حفظ ميكردند و نگاه نميكردند .به من جواب داد: شما اگر پوشش و حريمها و حجاب را رعايت ميكردي و آنها به شما نگاه ميكردند، ديگر گناهي براي شما نبود. چون خداوند به هر دو گروه زن و مرد در قرآن دستور داده كه چشمانتان را حفظ كنيد. اما اكنون به دليل عدم رعايت دستور خداوند در زمينه حجاب، در گناه آنها شريك هستي . تو باعث اين مشكلات شدي و اين کار، از بين بردن حق مردم در داشتن زندگي آرام است. تو آرامش زندگي آنها را گرفتي و اين حقالناس است. پس به واسطه حقالناس اين هزار و صد نفر، در گرفتاري و عذاب خواهي بود تا تك تك آنها به برزخ بيايند و بتواني از آنها رضايت بگيري. اين خانم ادامه داد: هيچ دفاعي نميتوانستم از خودم انجام دهم هرچه گفتند قبول كردم بعد مرا به سمت محل عذاب بردند. من آنچه كه از آتش و عذاب جهنم توصيف شده را كامل مشاهده كردم . درست در زماني كه قرار بود وارد آتش شوم، يكباره ياد كتاب شما و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها افتادم . همانجا فرياد زدم و گفتم: خدايا به حق مادرم حضرت زهرا سلام الله علیها به من فرصت جبران بده. خدا... تا اين جمله را گفتم، گويي به داخل بدنم پرتاب شدم! با بازگشت علائم حياتي، مرا به بيمارستان منتقل كردند و اكنون بعد از چند ماه بهبودي كامل پيدا كردم . اما فقط يك نشانه از آن چند لحظه بر روي بدنم باقي مانده . دستبندي از آتش بر دستان من زده بودند، وقتي من به هوش آمدم ،مچ دستانم ميسوخت، هنوز اين مشكل من برطرف نشده! دستان من با حلقه اي از آتش سوخته و هنوز جاي تاولهاي آن روي مچ من باقي است! فكر ميكنم خدا ميخواست كه من آن لحظات را فراموش نكنم. من به توبه ام وفادار ماندم. گناهان گذشته ام را ترك كردم. نمازها را شروع كردم و حتي نمازهاي قضا را ميخوانم . ولي آنچه مرا در به در به دنبال شما كشانده، اين است كه مرا ياري كنيد. من چطور اين هزار و صد نفر را پيدا كنم؟ چطور از آنها حلاليت بطلبم؟ اين خانم حرفهاي آخرش را با بغض و گريه تكرار كرد . من هم هيچ راه حلي به ذهنم نرسيد. جز اينكه يكي از علماي ربانی را به ايشان معرفی كنم.‌