eitaa logo
عکسنوشته فرهنگ و حجاب
684 دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
1.4هزار ویدیو
20 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بچه های نیمه دهه هشتادی ها را دست کم گرفتیما! چه حرفایی می زنن! کلی ذوق کردم! #دهه_هشتادی #حجاب 🌸 @AXNEVESHTEHEJAB
🦋میخواهیم از راه دور میهمان شهدا باشیم 🌹 سوگند میخورم که شهیدان راه عشق 🌹 با دست بسته هم گره از خلق وا کنند 🍃 در شنبه فروردین ماه هم، از راه دور میهمان خواهیم بود، ان شاءالله بحق شهدا، بلایی که کشور با آن درگیر هست رفع شود و دوباره غروبهای پنج شنبه در کنار مزار شهدا با آنان درد و دل کنیم. و ان شاءالله شهدا امشب نزد ارباب برایمان دعا کنند😊 🌺سهم هر بزرگوار قرائت ۷مرتبه سوره قدر و یک مرتبه آیه الکرسی به نیت شهیدتان🌺 🌼در صورت حضور نام شهیدتان را اعلام نمایید. @shahid_ahmadali_nayeri 🌹 @AXNEVESHTESHOHADA
چرا نگران روزه گرفتن ما شده اند؟!!!!! *بی بی سی لندن ، من و تو غبهایی ها ، صدای آمریکا ، ایران اینترنشنال سعودیها همه دارن نگران روزه گرفتن ایرانیها در ماه رمضان میشوند و این هم جالبه! تیتر خبری این روز شبکه های ماهواره ضدانقلاب بیشتر درباره ضررهای روزه گرفتن بر بدن ما ایرانیها شده است. با آب و تاب برخی فتواهای مراجع را دستکاری کرده و پس و پیش آن را میزنند و در بوق کردن که مردم ایران روزه نگیرید که سیستم دفاعی بدنتون ضعیف میشه و کرونا می گیرید! 😳 حالا روزه نگرفتن ما ایرانیها چه دردی از ⁶انگلیس و آمریکا که اربابان ضدانقلاب هستند دوا میکنه؟! مثلا مردم ایران توماه رمضان روزه نگیرند چه فرقی بحال bbc لندن میکنه ؟! چه نفعی میبرن؟! این سوال مهمی هست که باید دنبال جوابش باشیم! انقلاب ما ایرانیها برپایه چی بود ؟! اسلام. چه عاملی انگلیس و آمریکا و صهیونیسم را عقب زد و آنها بشدت عصبانی هستند؟! #تمدن_نکبت_غرب 🌸 @AXNEVESHTEHEJAB
جامعه_شناس_فرانسوی_و_تغییر_دادن.mp3
1.95M
#صوت ✅جامعه شناس فرانسوی وتغییردنیا #دقایق_دلنشین #استاددانشمند 🌸 @AXNEVESHTEHEJAB
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زنگ تفریح وقتی مامانا یه عکس نوزاد میبینن و میخوان از بچه خودشون هم اونطوری عکس بگیرن 😂 🌸 @AXNEVESHTEHEJAB
‏ساعت هایمان را کوک کنیم ! یٰا صٰاحِبَ الزْمانْ اَدْرِکنٰا وَ انْظُرْ إِلَیْنَا نَظْرَةً رَحِیمَة... پویش همگانی ‎#چله_قرائت_دعای_فرج ( دعای ‎#الهی_عظم_البلا ) به نیت تعجیل در فرج امام زمان (عج) و رفع گرفتاری از مردم از سه شنبه ۲۰ اسفند رأس ساعت ده شب به مدت چهل شب #دعای_فرج 🌸 @AXNEVESHTEHEJAB
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم من زنده ام قسمت سوم مادرم الهه ی مهر و سنبل صبر و استقامت بود . او به تمام معنا ابهت و جذبه مادرانه داشت و با خشم و عشق مادری می کرد .او از طایفه سربداران باشتین سبزوار و زنی مدبر بود اما سن و سال و بچه‌ها را با تقویم به یاد نمی‌آورد. تقویم آن روزها تقویم طبیعی بود.تولدها، مرگ ها، زندگی ها و همه چیز هماهنگ و همراه با طبیعت بود. مهم نبود چه روزی از ماه به دنیا آمده ایم. از یک تا سی فقط اعداد بی اعتباری بودند. اما وقتی تاریخ تولد ما با تغییرات طبیعت هماهنگ می شد ،عمر ما هم برکت پیدا می‌کرد. مادر سن همه ی ما را بر اساس وقت رویش خرما خارک و دیری می‌شمرد و مزه مزه می کرد . همه می‌دانستیم تولد من وقت خرما خوران بوده و تولد احمد خرما بر درخت بوده و علی هنگامی که خارک می خوردیم و مریم هنگام خرماپزان به دنیا آمده . این تقویم کاملا درست بود و ما حتی وقتی بزرگ شده بودیم برای اینکه بدانیم کی متولد شده ایم نمی پرسیدیم تاریخ تولد من کی است؟ فقط می پرسیدیم: موقع تولد من حال و روز و مزه خرما چطور بود؟ آفتاب سوزان و هوای شرجی و گرمای پنجاه درجه همه ی ما را یک شکل و یک رنگ کرده بود. همه مردم محل، همه خانه‌ها و عموها و بچه‌هایشان یک شکل بودند. تنها پدرم رنگ دیگری داشت. بابا، بور و سفید و چشم هایش رنگی بود. من هنوز فکر می‌کنم قشنگ ترین چشم های دنیا چشمان بابای من بود که حتی آفتاب هم نتوانسته بود رنگ چشم هایش را بگیرد. مادرم می گفت: وقتی نوبت ما رسید، انگار استغفرالله خدا مداد رنگی اش تموم شد و فقط قلم سیاه به ما رسیده بود، اما این آفتاب و گرما که برای کسی را رنگ و روز نمی گذاشت. براساس قانونی که پدرم وضع کرده بود همه ی پسرها در یک اتاق و من و فاطمه مادرم و بچه‌های آخر تا دوسال که شیر خوار بود، در اتاق دیگر می خوابیدیم. با همه فشردگی و بی جایی، بزرگترین اتاق ما مهمانخانه بود که خالی و تمیز و اتو کشیده،آماده میهمان نوازی بود. روزهای ما وقتی قشنگ تر بود که بی‌بی و آقاجون هم میهمان ما می شدند. به قدری ذوق زده می شدیم که از سر ظهر آب شط را می انداختیم توی حیاط تا سوزش آفتاب را بگیرد و شب همه دور بی بی حلقه بزنیم و قصه های او گوش بدهیم. بی بی مثل همه ی بی بی های دنیا با عصاره عشق و محبتی که در صدایش بود برایمان قصه می گفت. قصه های بی بی شب های دراز را کوتاه و دنیای بی رنگ بزرگ‌ترها را برایم زیبا و دیدنی می کرد. وقتی بی بی قصه می گفت سر و ته دنیا به هم دوخته و کوچک می شد تا دنیای به این بزرگی توی چشم های کوچک من جا بشه و خوابم ببره. فاصله ی سنی آقاجون و بی بی خیلی زیاد بود. اوایل فکر می‌کردم آقاجون، آقا جون بی بی هم هست. چون او هم قصه گوی خوبی بود. به گمانم اصلاً آقاجون به بی بی قصه یاد داده بود اما شور و حرارت بی بی در قصه گفتن خیلی بیشتر بود. قصه های آقاجون بیشتر به درد بزرگترها می خورد. قصه‌های او از نفت و جنگ و قحطی و گرسنگی و آب پمپوز و ... بود اما قصه های ... پایان قسمت سوم پمپوز حوضچه هایی بود که آب را جهت تصفیه در آنجا جمع آوری و سپس آن را به منازل هدایت می کردند. 🌸 @AXNEVESHTEHEJAB
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ابوبصیر از امام صادق علیه السلام روایت کرده که روزی آن حضرت فرمود؛ آیا شما را از چیزی آگاه کنم که خداوند بدون آن هیچ عملی را از بندگان نمی پذیرد؟ عرض کردم بفرمایید. فرمود: در مورد گواهی دادن بر اینکه هیچ معبودی جز خدا نیست و اینکه محمد صلی الله علیه و آله و سلم بنده اوست و اقرار به هر آنچه خداوند امر فرموده و ولایت برای ما و بیزاری از دشمنان ما - یعنی ما امامان به خصوص - و تصمیم شدن به آنان و پرهیزگاری و کوشش و خویشتنداری و چشم به راه قائم بودن. غیبت نعمانی، باب ۱۱، حدیث ۱۶ #سلام_امام_مهربانم #اللهم_عجل_لولیک_الفرج #امام_زمان_علیه_السلام 🌸 @AXNEVESHTEHEJAB