eitaa logo
🌷عکسنوشته شهدا 🌷
1.2هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
1.7هزار ویدیو
15 فایل
🌷 اینجا با شهدایی آشنا میشی که حتی اسمشونم نشنیدی کانال های دیگر ما سیاسی 🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI حجاب 🌸 @AXNEVESHTEHEJAB تبلیغات https://eitaa.com/joinchat/302448687Cd7ee6e0c16
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 مولا علی فرمودند : خُلِقْتُمْ لِلْبقاء ، لا لِلْفَنَاءِ... شادی روح شهدا خصوصا شهید سلیمانی صلوات
1_1227319778.mp3
4.99M
🔳 🌴نشسته ام بین عبور تو 🌴عرض ارادتم حضور تو 🎙 👌بسیار دلنشین 😭
🎨 پوستر | کارزار تمام نشدنی ✏️ رهبر معظم انقلاب: «حَربٌ‌ لِمَن حارَبَکُم‌» همیشه به معنای تفنگ به دست گرفتن نیست؛ به معنای درست اندیشیدن، درست سخن گفتن، درست شناسایی کردن، دقیق به هدف زدن است. ✏️ یعنی با هر کسی که با جبهه‌ی امام حسین علیه‌السلام میجنگد، میجنگم: در دوران شمشیر و نیزه یک جور و در دوران اتم و هوش مصنوعی یک جور دیگر... کارزار میان جبهه‌ی حسینی و جبهه‌ی یزیدی تمام‌نشدنی است. ۱۴۰۳/۶/۴
جز زهر، آب خوش نخواهی خورد در زندان وقتی حسن باشی و فرزند علی باشی..💔 ⚫️شهادت امام حسن‌عسکری(ع) رو به محضر حضرت بقیه‌الله الاعظم(عج) و محبان اهل‌بیت تسلیت عرض می‌نماییم. ـــــــــــــــــــــــ
🌹امام حسن عسکری علیه السلام : به درستی که با فضیلت ترین اعمال مؤمنین در مراتبی که در آن قرار گرفته اند، از خاک تا عرش، بر محمد و آل محمد است... 📚 جامع الاحادیث شیعه ج ١۵ صفحه ۴٧١
🍂گر کسی بهر تو مشغول دعا نیست ببخش دست این طایفه ار سوی خدا نیست ببخش... 🍂در نبودت همه بازیچه این نفْس شدیم اگر آقا سر ما گرم شما نیست ببخش... تعجیل در فرج مولایمان صلوات
یِ بزرگی میگفت: 《نمازامون مشکل داره که گره‌هامون باز نمیشه》
🇮🇷 شهدا و ذکر شریف : هر وقت که رمز عملیات را حاج حسین خرازی از بیسیم اعلام می کرد، مصطفی حال و هوای روحی اش عوض می‌شد. صدای یا زهرا که از بیسیم اعلام می‌شد، مصطفی دل تو دلش نبود، راه می‌رفت در سنگر و گریه می‌کرد. گاهی اوقات آن قدر منقلب می‌شد که بلند بلند گریه می کرد و مدام می‌پرسید، حاج حسین[عملیات] چطور شد؟ مدام می فرستاد و دعا می‌کرد، بچه ها به راحتی خط را بشکنند. بیسیم چی که هاج و واج مانده بود و او را نگاه می‌کرد یک مرتبه با دستی که به سینه اش زد به خودش آمد مصطفی بود که با گریه می‌گفت: مگر نمی بینی بچه ها دارند عملیات می کنند؟ چرا حاج آقا؟ پس چرا ساکتی؟ چه کنم؟ بفرست! نیم ساعت بعد صدای بیسیم چی بلند شد که می گفت فرمانده گردان می‌گوید: خط شکسته شد. صدای گریه مصطفی هر لحظه بلندتر می‌شد. 📚راهی به آسمان، ص ٣٠ و ٣١. 🌹در قرارگاه وقتی کار گره می‌خورد مصطفی بلند می‌شد و می گفت الان یک روضه می‌خوانیم و با توسل گره کور را باز می‌کنيم، وقتی صدای گریه فرماندهان بالا می‌گرفت، مصطفی نام حضرت زهرا سلام الله علیها را می آورد و از او طلب گره گشایی می‌کرد. به حل شدن مشکلات هم یقین داشتند، مجلس توسل مصطفی کارشان را درست کرده است. 📚همان، ص ۴٠. 🇮🇷 شادی ارواح طیبه شهدا از صدر اسلام تا روز قیامت صلواتی هدیه بفرمائید.
گفتم : دیگرقلبم‌شوق‌شهادت‌ندارد! گفت : مراقب‌نگاهت‌باش العَیـن‌بَریـدُالقَـلب چشم‌پیغام‌رسان‌ِدل‌اسـت! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
«جنگ ما با شیطان از محراب نماز آغاز می‌شود» شهید تصویر: شهید مدافع حرم « » در حال راز و نیاز با پروردگار
26.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روزگار غریبی‌ست بعضی برای رسیدن به دنیا، ثروت، جاه و مقام از همه چیز حتی دین و امام خود چشم می‌پوشند و عده‌ای در ثروت و قدرت غرق و به دنبال راه نجاتند ادواردو آنیلی شاهزاده میلیاردِر راهِ نجات خود را گونه ای دیگر دید و در نهایت به جرگه شهدا پیوست ما توی نوریم سر همین درکی از اوضاعمون نداریم اما اونهایی که توی تاریکی هستن این نور رو فقط روزنه ای ازین نور رو از دور میبینن و برای رسیدن بهش همه کار می کنن اگر نور رو نمی بینی گاهی لازمه ازش بیای بیرون و وارد تاریکی بشی این رو بدونیم که ... انسان هایی هستند با درون تاریک اما انسان هایی هم هستند که درونِ تاریکی اند ادواردو درونی نورانی داشت اما درونِ تاریکی بود عاقبت به سعادت و شهادت نیز شد ما نیز ... درونِ نور هستیم اما اینکه درونمون نور باشه !!! پروردگارا قلبمان را آکنده از نور وجود خودت بگردان
سالگرد عملیات حماسی هدیه به ارواح مطهر همه حماسه سازان مبارزه با رژیم جعلی صهیونیستی شهدای عالیقدر این راه بزرگان مقاومت حماس و حزب الله و صلـــــــــــــــوات
اگر متعلق به کمونیست‌ها بود؛ از این جوان کم سال، یک چگوارا می‌ساختند؛ یک چهره بین‌المللیِ مبارز!"... ۲۳/دی/۱۳۹۸ روز 16 مهر ماه روز نیروی دریایی سپاه و شهادت نادر مهدوی را گرامی میداریم شهیدانی که غرور وعظمت پوشالی آمریکا و متحدینش را شکستند این هفت نفر همه اسطوره دریایی شرق و غرب را در خلیج فارس نابود کردند روزی که نادر مهدوی وبیژن گرد نخوت امریکایی‌ها را بر باد دادند ما دستمان خالی بود،امروز... شهید نادر مهدوی و یارانش شهدای مبارزه مستقیم با آمریکا در خلیج فارس: شهید نادر مهدوی فرمانده ناو گروه‌های قرارگاه نوح نبی (ع) سپاه پاسداران بود در سال 1366، سال آغاز اولین دور از جنگ‌های دریایی میان قوای نظامی جمهوری اسلامی ایران و ناوگان متجاوز خارجی بود که این جنگ در ادبیات سیاسی به نام «جنگ اول نفت‌کش‌ها» شناخته می‌شود مسئولیت اصلی عملیاتی در این میدان بر عهده نیروی دریایی سپاه پاسداران بود و روش عملیاتی سپاه بر استفاده از قایق‌های کوچک تندرو موسوم به «عاشورا» و «طارق» تکیه داشت نقطه اوج این جنگ طرح ناکام حمله به بندر نفتی راس الخفجی و عملیات موفق سرنگون ساختن هلی‌کوپتر‌های نیروی دریایی آمریکا بود که توسط ناو‌گروه‌های قرارگاه نوح نبی (ع) به فرماندهی شهید نادر مهدوی به اجرا درآمد هر چند در جریان عملیات شهادت‌طلبانه علیه هلی‌کوپترهای آمریکایی، همه اعضای این ناوگروه به شهادت رسیدند اما بدون شک 16 مهر 1366 به واسطه رویارویی مستقیم با نیروهای نظامی ارتش آمریکا در خلیج فارس، باید یکی از درخشان‌ترین مقاطع دفاع مقدس دانست شهید نادر مهدوی پس از اسارت بر عرشه ناو آمریکایی «یو. اس. اس. چندلر» آماج شکنجه‌های قرون وسطایی سربازان آمریکایی قرار می‌گیرد و سینه‌اش با میخ‌های بلند آهنین سوراخ می‌شود وی پس از اصابت تیرهایی به بازو قلب و پیشانی به شهادت می‌رسد پیکر مطهر  شهید نادر مهدوی با دست‌های بسته به نیروهای ایران تحویل داده شد شهید مهدوی و داستان انهدام بزرگترین اسکورت دریایی تاریخ : در سال های پایانی جنگ خلیج فارس برای ایران بسیار ناامن شده بود عراق خیلی راحت کشتی ها و سکوهای نفتی ایران را می زد کویت بخشی از سرزمین، و عربستان، آسمانش را در اختیار صدّام قرار داده بودند فرماندهان عالی رتبه سپاه جریان عبور آزاد و متکبّرانه ناوهای جنگی آمریکا و نیز سایر کشتی ها و شناورهای تحت حمایت این کشور را به عرض امام (ره) رسانده بودند. حضرت امام (ره) فرموده بود: «اگر من بودم، می زدم.» همین حرف امام برای سردار شهید مهدوی و جانشینش سردار شهید بیژن گرد و نیز همرزمان آنها کافی بود تا خود را برای انجام یک عملیات مقابله به مثل و اثبات این موضوع که با همّت و رشادت دلیرمردان ایران اسلامی، خلیج فارس، چندان هم برای آمریکایی ها و نوکرانشان امن نیست، آماده سازند اولین کاروان از نفتکش های کویتی آن هم با پرچم آمریکا و اسکورت کامل نظامی توسّط ناوگان جنگی این کشور در تیرماه سال ۱۳۶۶ به راه افتادند در این بین دولت آمریکا عملیات سنگینی را در ابعاد روانی، تبلیغی، سیاسی، نظامی و اطّلاعاتی جهت انجام موفّقیت آمیز این اقدام انجام داده بود در این کاروان، نفتکش کویتی «اَلرَّخاء» با نام مبدّل «بریجتون» حضور داشت که در بین یک ستون نظامی، به طور کامل، اسکورت می شد این نفتکش، در فاصله ۱۳ مایلی غرب جزیره فارسی، در اثر برخورد با مین های کار گذاشته شده توسّط سردار شهید مهدوی و یارانش، منفجر شد به طوریکه حفره ای به بزرگی ۴۳ متر مربّع در بدنه آن ایجاد گردید در پی این حماسه مرحوم حاج سید احمد خمینی به شهید مهدوی می گوید که دل امام را شاد کرد قسمتی از تالیف
جوان مسیحی لبنانی که خونش ... در کنار برادران شیعی لبنانی‌ خودش روی خاک لبنان عزیز ریخته شد؛ هم وطنان عزیزم اگر تمام جهان فوقش ۴۰۰ میلیون شیعه صاحب الزمان دارد بدانیم که لشکر حضرت بقیة الله الاعظم روحی له الفدا پنج برابر آن است که یک دهم آنرا شیعیان تشکیل می دهند !! ما بقی کیستند ؟ همه مردم جهان که غیر شیعه هستند از مذاهب و ادیان غیرشیعه و مسلمان که بهنگامه ظهور ؛ وقتی ندای أنا المهدی و هل مِن مبارزِ آقا را می شنوند قیام می کنند و برای پسر فاطمه و منتقم خون حسین ع بر می خیزند و به یاری حق می شتابند آنان نه حامی حجابند و نه باحجاب آزادگانی هستند از قبیله ی عشق که وقتی حق را با چشم دل می بینند فوج فوج لبیک یا صاحب الزمان می گویند حال و هوای این ایام در فلسطین و لبنان اینگونه است روح و جنان این دوران در تمام نقاط دنیا اینگونه است اینک جدال آخر یعنی حق و باطل است چه بسا شیعیانی دوازده امامیُ و پر مدعا که مردود می شوند چه بسا رزمنده ای مسیحی و بی ادعا مقبول و شهید می شود و در این دوران فقط حول و محور یعنی جبهه حق معنا می شود هر که با حق است بسم الله و هرکه نیست هنوز دیر نشده است . هرمساله ای که به این وحدت و وفاق و خدشه وارد کند حتی ناچیز !! خدشه به جبهه صاحب الزمان است از نفاق و انشقاق و شکاف و التهاب بپرهیزیم که زمان ؛ زمانِ همدلی و اتفاق است کربلایی دیگر در راه است به وسعت جهان الهی ما را برای مهدیِ زهرا زنده بدار و برای او بمیران که هر مردنی به غیر این ؛ خسرانی ابدی است
🌷عکسنوشته شهدا 🌷
«جوزف بداوی» مسیحی بود اما به عشق امام حسین ع در محرم نذری می داد و در راهپیمایی اربعین شرکت می کرد و دیروز در حمله رژیم غاصب به لبنان شهید شد
26.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهید عبدالله خسروی چهار بار اعزام شد در نبرد حلب، خان‌طومان و نبل و الزهرا هم حضور داشت در طول ۱۰ ماهی که از اشغال شهر ۴۰ هزار نفری تدمر توسط داعش می‌گذشت روس‌ها، نیرو‌های مردمی سوریه و بچه‌های حزب‌الله لبنان شانس‌شان را برای آزاد‌سازی شهر تدمر امتحان کرده بودند ولی شهید خسروی با فرماندهی‌شان توانستند بدون تلفات فرودگاه و شهر تدمر را در ۲۹ اسفند ۹۴ آزاد کنند وقتی ایران بود در تب و تاب بود می‌گفت: حیف است در خانه بمانم و تجربیات و تاکتیک جنگی را به جوانان آموزش ندهم گردان فاتحین را در اراک پایه‌ریزی کرد حول و حوش هزار و خرده‌ای نفر در گردان فاتحین اراک ثبت‌نام کردند و ایشان فرمانده آنها بود آن‌قدر آموزش‌هایش سخت بود که هزار و خرده‌ای از نیرو‌ها ریزش کردند و تنها ۱۴۰ نفر باقی ماندند وی خیلی زحمت می‌کشید و هفته‌ها به خانه نمی‌آمد وقتی منزل بود و جنایات داعش را از تلویزیون می‌دید مثل ابر بهار اشک می‌ریخت می‌گفت: مگر می‌توانم در خانه بنشینم و این ظلم‌ها را ببینم و کاری نکنم 😔 مرد جنگ نباید در خانه بنشیند سردار شهید مدافع حرم🕊🌹
عملیات والفجر هشت ( محور کارخانه نمک) حاج حسین بصیر؛ از کل نیروهایش پنجاه و سه-چهار نفر بیشتر نمانده بودند، پشت بی سیم به من گفت: «دو تا اسیر گرفتیم، بیا آن ها را ببر عقب.»من مسئول محور اطلاعات بودم، وقتی به آن جا رسیدم، شرایط بحرانی و سختی که بچه های ما در آن به سر می بردند، مرا متحیر کرد، رزمنده ها چطور در این اوضاع و احوال مشقت بار طاقت می آورند ؛ تا زانو در آب بودند و پشت سنگرهایی که با کلوخ و گونی های پاره پاره ساخته شده بود پناه گرفته بودند. حاجی گفت: «اسیرها را بده یک نفر ببرد پشت، تو بمان.»ماندم، آن شب عراقی ها تک سنگینی کردند، از همین تعداد باقیمانده هم هفت-هشت نفر به شهادت رسیدند و یازده نفر هم مجروح شدند، فشار دشمن هر لحظه سخت تر می شد، یکی از بچه ها را دیدم که با سر و صورتی خونی وارد سنگر شد، یک دستش هم با چفیه محکم بسته شده بود، چیزی را میان روزنامه ای پیچیده بود، گفتیم:«چی هست؟» گفت:«سوغاتی، می خواهم ببرم پشت جبهه.» اصرار کردیم، روزنامه را باز کرد، دیدیم دستی است که از آرنج به پایین قطع شده است، دست خودش بود، آن شب تا صبح با همان وضعیت پیش ما ماند، بچه ها در جواب تک عراقی ها پاتک سنگینی را طراحی و اجرا کردند، یادم نمی رود وقتی تعدادی از بچه ها آمدند و به شهید بصیر گفتند: شرایط سخت شده، ما نمی توانیم مقاومت کنیم. حاجی به آن ها گفت: امشب، شب عاشورای ماست، این جا جنگ است، ما را توی این تنگه گذاشتند تا دشمن از آن رد نشود؛ پس ما کنیم ( راوی عسکری معیلی)