🌷عکسنوشته شهدا 🌷
حاج احمد متوسلیان در اواخر خرداد سال 1361 طی ماموریتی به همراه یک هیات عالیرتبه دیپلماتیک از مسئولی
وقتی حاج احمد متوسلیان شنید که قرار هست نماینده تام الاختیار بنی صدر از منطقه مریوان بازدید کند، خیلی عصبانی شد و برای جلوگیری از این بازدید با عجله به سمت پادگان حرکت کرد.
با دیدن سرهنگ نخعی، جلو رفت و گفت:" کی گفته این بیاد اینجا؟ کی به این اجازه داده از مناطق ما بازدید کنه؟"
خلاصه کار بالا گرفت، طوری که حاج احمد با نماینده بنی صدر دست به یقه شد وماشین آن ها را سر و ته کرد.
او هم تهدید کرد که "من ضمن گزارش کردن این عمل تو، الآن می رم و با هلی کوپتر برای بازدید برمی گردم."
که باز هم حاج احمد به او گفت:"توصیه می کنم که سوار هلی کوپتر نشین که از این مناطق عبور کنین، که هوایی هم بهتون اجازه نمی دم!"
بالاخره او برگشت و گزارشی برای بنی صدر برد. بنی صدر هم خواستار عزل حاج احمد به عنوان عنصر نا مطلوب از تمامی تشکّل های نظامی شد.
حاج احمد درارتباط با این قضیه می گوید:"وقتی آیت الله خامنه ای به عنوان نماینده امام در شورای عالی دفاع برای بازدید آمده بودندمریوان، به من گفتند:
{ بنی صدر داستان شما و برخوردتون رو به امام کشونده بود و از امام درخواست اخراج شما را از کل جریان نیروهای مسلّح و سپاه کرده بود،
امّا بنده به امام عرض کردم که من احمد متوسّلین را می شناسم، ایشون آدم مخلص و مقتدریه.
اگه می خواین اونو عزل کنین، روی من هم در شورای عالی دفاع حساب نکنین.}"
احمد متوسّلیان شخصیتی داشت که شخصی همچون مقام معظّم رهبری تا این حد پای ایشان ایستاده بودند و از حاج احمد به این نحو دفاع می کردند.
#ترور_سردار
#احمد_متوسلیان
#انتقام_سخت
🌹 @AXNEVESHTESHOHADA
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️اظهارات شنیدنی مجری شبکه ماهوارهای درباره شهید قاسمسلیمانی/جامنیوز
🌹 @AXNEVESHTESHOHADA
🌷🍃 پدرش كارمند شهردارى بود. از نظر اقتصادى دروضعیّت مناسبى به سر مى بردند و منزلشان شخصى بود.
مجید فرزند هفتم خانواده بود.بیشتر وقتش را در خانه مى گذراند و همواره به دنبال یادگیرى بود؛ نقّاشى مى كشید
كتابهاى برادرهاى بزرگش را مى گرفت و از روى آنها مى نوشت، آنها هم دراین كار به او كمك مى كردند و به این ترتیب در حالى به كلاس اوّل رفت كه از قبل چیزهاى بسیارى آموخته بود.
🌷🍃 شانزده ـ هفده ساله بود كه هواى جنگ و جبهه به سرش افتاد.عشق به اسلام و احساس وظیفه بود كه به او انگیزه ى حضور در جبهه را مى داد.
ابتدا به عنوان بسیجى وارد منطقه شد.در روزهاى نخست اعزامش، با توجه به سنّ و سال كمى كه داشت، هركسى فكر مى كرد او بدون آگاهى و شناخت و تنها بر پایه ى احساساتى گذرا به جبهه و جنگ رو آورده است، امّا پس از مدّتى همگان با دیدن فعّالیّتها و پیشرفتهایى كه به چشم خود از مجید مى دیدند یا مى شنیدند، پى بردند كه حضور او در جبهه نه تنها بدون آگاهى و شناخت نیست بلكه ناشى از معرفتى خدا دادى است.
🌷🍃 هرگز راضى به بازگشت از منطقه نبود. مخصوصا با به شهادت رسیدن برادرش ـ رضا ـ كه همواره یار و همراه او بود، عزم و اراده ى اوبراى ادامه ى راه راسخ تر گردید. به پدرش گفته بود: «خون بهاى رضا 5000 بعثى است. تا 5000 بعثى را نكشم برنمى گردم.
🌷🍃 بعد از شركت در عملیّاتى پاى چپش را از دست داد و یك پاى چوبى جانشین پاى از دست رفته اش شد. پس از آن طولى نكشید كه درعملیّاتى دیگر به دنبال هدف گرفته شدن ماشین حامل مهمّات توسط دشمن و پرتاب شدن او به داخل آب، پاى چوبى را آب برد.
🌷🍃 شجاعت از دیگر خصوصیّات قابل توجّه او بود.او درعملیّاتى سوار بر موتور به دنبال چند اسیر عراقى كه فرار كرده بودند رفته و توانسته بود به تنهایى، دوباره آنها را دستگیر كند وبرگرداند.
🌷🍃 در سخنرانى هایش بیشتر مسائل اخلاقى را مطرح مى كرد. در سخنانش همواره عشق به امام حسین(ع) قابل مشاهده بود و همیشه این قطعه از زیارت عاشورا را زمزمه مى كرد كه «أنّى سِلمٌ لمن سالمكم و حربٌ لمن حارَبكم.»
🌷🍃 خودش مانند كوه استوار بود و دیگران را نیز به صبر توصیه مى نمود. هرجا كه احساس مى كرد دوستان و همرزمانش خسته شده اند به آنها روحیّه مى داد.
یكى از همرزمانش او را با اخلاص ترین افراد مى داند و مى گوید: «او حتّى حاضر نبود طورى رفتار كند كه دیگران بدانند و بفهمند او فردى لایق و شایسته و فرماندهى گردان است.»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴فرمانده بسیج دارخوین شادگان ترور شد
🔹فرمانده حوزه بسیج دارخوین شادگان در جنوب استان خوزستان توسط افراد ناشناس ترور و به شهادت رسید.
🔹سروان پاسدار عبدالحسین مجدمی فرمانده حوزه بسیج شهر دارخوین از توابع شهرستان شادگان استان خوزستان بامداد چهارشنبه توسط افراد ناشناس و نقابدار مورد ضرب مستقیم گلوله اسلحه قرار گرفته است.
🇮🇷 @AXNEVESHTESIYASI
🔴 سرنوشت متفاوت این ۵ نفر !
🔹شهادت در جبهه، حبس ابد، طرد و خانه نشینی، قتل با ضربات چاقو، رهبری نظام !
ازراست؛شهید چمران، عباس امیرانتظام، بازرگان،فروهر،آیت ا... خامنه ای
🌹 @AXNEVESHTESHOHADA
نیم ساعت قبل از شهادت 😔
🔴 #فرمانده بسیج دارخوین شادگان ترور شد
🔹فرمانده حوزه #بسیج دارخوین شادگان در جنوب استان #خوزستان توسط افراد ناشناس #ترور و به #شهادت رسید.😭
🔹سروان #پاسدار #عبدالحسین_مجدمی فرمانده حوزه بسیج شهر #دارخوین از توابع شهرستان #شادگان استان خوزستان بامداد چهارشنبه توسط افراد ناشناس و نقابدار مورد ضرب مستقیم #گلوله اسلحه قرار گرفته است.
بدست همان #مزدور هایی ترور شد که در #آشوبهای_خیابانی مردم و نیروهای امنیتی را میکشند تا آتش آشوبها شعله ورتر بشه
ننگ بر مزدوران #پهلوی و #رجوی و #ترامپ.. نفرین بر #وطنفروش هایی که بهترین مردان این سرزمین را نشانه میگیرند
🌹 @AXNEVESHTESHOHADA
💠 آخرین باری که به کربلا رفته بود مصادف با اربعین بود، هرچی اصرار کردیم بیا حرم حضرت ابوالفضل العباس(ع) نیامد. چون احساس خجالت می کرد که وقتی حرم بی بی در محاصره است به زیارت حضرت عباس علیه السلام بیاید ، ۱۰ روز بعد به سوریه رفت و به شهادت رسید.
#شهید_اکبر_شهریاری
#ایام_شهادت
🌹 @AXNEVESHTESHOHADA
🇮🇷#سردار_سلیمانی:
🔸باشهدا بودن سخت نیست
باشهدا ماندن سخته
مثل شهدا بودن سخت نیست
مثل شهدا ماندن سخته
✅ راه شهدا یعنی...
نگه داشتن آتش در دستانت
التماس دعا
#سردار_دلها
#انتقام_سخت
🌹 @AXNEVESHTESHOHADA
ختم صلوات امروز به نیت :
#شهید_منصور_منصورزاده_آرانی
🌺 سهم هر بزرگوار 5صلوات 🌺
🌷 @AXNEVESHTESHOHADA
#اختصاصی_عکسنوشته_شهدا
🍃🌹منصور در تاریخ 01/فروردین/1347 در خانوادهای مستضعف در آران متولّد شد. سال پنجم ابتدایی بود که سایة پر مِهر مادر خود را از دست داد.
🍃🌹در مدرسة راهنمایی مشغول تحصیل علم بود که به علّت مشکلات اقتصادی خانواده، درس را رها کرد و وارد بازار کار شد و خانواده را در امر قالیبافی کمک میکرد.
🍃🌹حدود چهارده سال سن داشت که بعد از گذراندن دورة آموزش نظامی برای دفاع از سرزمین خود داوطلبانه با عضویت بسیجی به میدان نبرد با دشمن اعزام شد
🍃🌹و در اسفند 1362 در عملیّات خیبر در منطقة طلائیه شرکت نمود که بر اثر اصابت ترکش خمپاره از ناحیة کتف چپ، مجروح شد. مدّتی بعد از بهبودی مجدّداً عازم جبهه های جنگ شد.
🍃🌹این بار با عضویت سرباز سپاه پاسداران در گروه توپخانه 15 خرداد سپاه، سازماندهی شد و در عملیّاتهای مختلف شرکت نمود تا اینکه در تاریخ 1365/11/4 در عملیّات کربلای 5 در منطقة شلمچه بر اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسید.
ناهار اشرافی داشتیم؛ ماست...
سفره را انداخته و نیانداخته، دکتر رسید.
دعوتش کردیم بماند.
دست هاش را شست و نشست سر همان سفره..
یکی می پرسید:
"این وزیر دفاع که گفتن قراره بیاد سرکشی، چی شد پس؟"
#شهید_مصطفی_چمران
#مردان_بی_ادعا
🌹 @AXNEVESHTESHOHADA