#لالههای_آسمونی
🔹به دوستش میگفت :اینجور شهادت که یک تیر به آدم بخوره ؛ آدم کشته بشه ؛ من بهش میگم شهادت سوسولی ...شهادت سوسولی فایده نداره ...
🔸یک جوری آدم شهید بشود که هزار تکه بشود آدم رو آن دنیا خواستند به حضرت ابوالفضل معرفی کنند خودت یک تیکه بدنت دستت باشه بگویی آقا من اینم ...
#سردارشهید_محسن_حاجیبابا🌷
#سالروز_ولادت
🌹 @AXNEVESHTESHOHADA
#لالههای_آسمونی
سيد اهل رفاه و آسايش نبود، شب ها موقع خواب بر روي صخره يا سنگلاخ ها مي خوابيد و مي گفت اين بدن به اندازه كافي استراحت كرده و بايد ادب شود، او اهل تظاهر نبود، خلوص بندگي در او متجلي بود.
#شهید_سیدحمید_میرافضلی🌷
#سالروز_ولادت
🌹 @AXNEVESHTESHOHADA
#رسم_خوبان
آدم زحمتکشی بود،اگه یکی ازش چیزی میخواست تا توان داشت انجام میداد، روراست وصاف و صادق بود، اهل دروغ و ریا نبود. مطیع امر ولیفقیه و در کارها مسئولیتپذیر بود.
#شهید_عبدالرحیم_فیروزآبادی🌷
#سالروز_ولادت
🌹 @AXNEVESHTESHOHADA
#لالههای_آسمونی
‼️یکی از بچه ها میگفت پیرمردی در مراسم شهادت حاج سعید خیلی بیتابی میکرد . دوستی پرسید : ببخشید پدرجان شما چیکاره آقای طاهری هستی؟
‼️گفتش کارهای نیستم چند وقت پیش اومده بود دم در خانه ما در زده بود. دیدم این آقاست به من گفت پسرت خونه است. گفتم :بله ؛ گفتش: میشه صداش کنید. گفتم: این دیگه چی میخواد در خونه ما ؟ بچم با حزب الهی ها سروکار نداره بچه ما که ژیگولیه.
‼️به پسرم گفتم: بابا برو دم در! یکی کارت داره.
پسرم که اومد. پریدن تو بغل هم قبل از خداحافطی یه هدیه هم داد به پسر من و رفت.
‼️به پسرم گفتم :بابا ایشونو میشناختی ؟گفت: نه بابا، چند روز پیش داشتم تو خیابون میرفتم ایشون با ماشینش عبور کرد آب زیر تایر ماشینش ریخت رو شلوار من، من یه دادی زدم و ناسزایی گفتم ، ایشون ایستاد اومد پایین . بابا نیم ساعت از من داشت عذرخواهی میکرد. «پسرم منو ببخش؛ پسرم من حواسم نبود».
‼️دیگه نگفت من یک چشم ندارم، اصلا نصف اینور نمیبینم. بعد از عذرخواهی گفت: پسرم میشه این آدرس خونتون رو به من بدی. با ترس و لرز دادم، الان اومده بود در خونه، برام یه شلوار جین هدیه آورده ......
‼️بخودم میگویم کاش شعور امثال شهید حاج سعیدها را میشد در این کشور در ذهن همه مان قلمه زد و تکثیر کرد، در بین همه بدور از هر لقب و ادعا مدعی حزب اللهی و مدعی روشنفکری، فقیر و غنی ... ایکاش، ایکاش»
✍به روایت همرزم شهید
📎رزمندهٔ دیروز ، مدافع امروز
#سردارشهید_سعید_سیاح_طاهری🌷
#سالروز_ولادت
ولادت : ۱۳۳۶/۱۲/۱۸ آبادان
شهادت : ۱۳۹۴/۱۰/۲۳ حلب ، سوریه
🌹 @AXNEVESHTESHOHADA
#رسم_خوبان
کار هر شبش بود! با این که از صبح تا شب کار و درس داشت و فعالیت میکرد، نیمههای شب هم بلند میشد نماز شب میخواند. یک شب بهش گفتم: «یه کم استراحت کن. خسته ای.» با همان حالت خاص خودش گفت: «تاجر اگه از سرمایهاش خرج کنه، بالاخره ورشکست میشه؛ باید سود بدست بیاره تا زندگیش به چرخه، ما هم اگه قرار باشه نماز شب نخونیم ورشکست میشیم.»
#شهید_مصطفی_چمران🌷
#سالروز_ولادت
ولادت : ۱۳۱۱/۱۲/۱۸ تهران
شهادت: ۱۳۶۰/۳/۳۱ دهلاویه
🌷 @AXNEVESHTESHOHADA
#اختصاصی_عکسنوشته_شهدا
#ستارههای_زینبی
🔰نزدیک عیدفطر سال 92 بودو به رزمندگان مقدار کمیپول سوریه ای به عنوان عیدی داده
بودند، با فرمانده هماهنگ کرده بود تا در یکی از مساجد روزانه نیمساعتکلاس قرآن برگزار کند.عیدی اش شد هدیه تشویقی به بچههای روستایی کلاس قرآن.
🔰وقتی با ماشین در روستا عبور میکردند بچه ها شعارمیدادند : الله محی الجیش، محسن سرش را بیرون میکرد و میگفت: الله محی الاطفال، یعنی خدا بچه ها را حفظ کند ...
#شهید_محسن_حیدری🌷
#سالروز_ولادت
🌷 @AXNEVESHTESHOHADA
#اختصاصی_عکسنوشته_شهدا
#رسم_خویان
💠وقت ناهار رفتم پشت یه تپه و با تعجب دیدم کاظم روی خاک نشسته و لبههای نان رو از روی زمین برمیداره، تمیز میکنه و میخوره. اونقدر ناراحت شدم که به جای سلام گفتم: داداش! تو فرمانده تیپ هستی. این کارها چیه؟ مگه غذا نیست؟ خودم دیدم دارن غذا پخش میکنند.
💠کاظم گفت: اون غذا مال بسیجیهاست این نانها رو مردم با زحمت از خرج زندگیشون زدند و فرستادند. درست نیست اسراف کنیم."
📎فرماندهٔ لشگر۱۰سیدالشهداء
#سردارشهید_کاظم_نجفی_رستگار🌷
#سالروز_ولادت
ولادت : ۱۳۳۹/۱/۳ شهرری ، تهران
شهادت : ۱۳۶۳/۱۲/۲۵ هورالعظیم ، عملیات بدر
🌷 @AXNEVESHTESHOHADA
#اختصاصی_عکسنوشته_شهدا
#رسم_خوبان
‼️یک بار که زخمی شده بود و بعد از مدتی به خانه آمد،دوست داشتم نزدیک برادرم بروم وی را در آغوش بگیرم و ببوسم خانه شلوغ بود، سال دوم راهنمایی درس میخواندم. برادرم کمی که ازدحام جمعیت در خانه کمتر شد جلو آمد و سرمرا بوسید و احوالم را پرسید. حیا مانع نزدیک شدنم به برادرم در ازدحام خانه شد ولی برادرم با آن وضعیت جسمی در آن شلوغی هم مرا فراموش نکرد حسین خیلی مهربان و عاطفی بود به همه مسائل دقت و توجه میکرد.
‼️حسین چندین بار زخمی شده بود؛ یک باردیگر از ناحیه کتف و بازو زخمی شده بود نمیخواست مادرم زخمهایش را بیند زیرا میدانست مادرم خیلی ناراحت میشود، ازمن خواست تا در پانسمان زخم هایش وی را کمک را کنم.
✍به روایت خواهربزرگوارشهید
#شهید_ملکحسین_نوروزی🌷
#سالروز_ولادت
ولادت : ۱۳۴۶/۱/۴ ایذه ، خوزستان
شهادت : ۱۳۶۵/۱۰/۲۵ اصابت گلوله تانک به سر
🌹 @AXNEVESHTESHOHADA
#اختصاصی_عکسنوشته_شهدا
✍ #ڪلام_شـهید
🔰بدانید که اسلام بدون ولایت یعنی اسلام بدون علی در هر زمان؛ عزیزانم بدانید که دفاع از ولایت فقیه و مقام معظم رهبری آیت الله خامنهای دفاع از علی (ع) و فرزندان اوست و این محقق نمیشود جز با تلاشی صادقانه در اجرای اوامر بر حق ایشان، عزیزانم بدانید که دشمنان قسم خورده انقلاب وقتی مایوس میشوند که بدانند شما مردانه در پشت سر رهبر و قائد خود ایستادهاید و از او پیروی میکنید.
🔰عزیزانم بدانید دشمنان اسلام با بهرهگیری از زر و زور در پی آنند که شما را از گذشته درخشان خود مایوس سازند و شما را به سمت دنیای پر از نیرنگ خود کشانده و از مسیر حق جدا سازند و بردهی خود نمایند، به همین جهت است که شما باید کاملا هوشیار باشید و فریب دنیای آنها را نخورید و بدانید که همه دنیا فانی است و آن چه باقی میماند اعمال نیک و کارهای ثواب شماست.
📎فرماندهٔ تیپ ۱۸ الغدیر
#سردارشهید_اکبر_آقابابائی🌷
#سالروز_ولادت
ولادت : ۱۳۴۰/۱/۴ اصفهان
شهادت : ۱۳۷۵/۶/۵ جراحات ناشی از شیمیایی
🌹 @AXNEVESHTESHOHADA
#اختصاصی_عکسنوشته_شهدا
❂○° #وصیٺـــ_نامہ °○❂
🔰خدای متعال را بینهایت شاکرم که توفیق سربازی ولایت امر را به من داد. توفیق داد تا در عصری باشم که با معاویههای زمان و شیطانهای بزرگ بجنگم. جنگیدن علیه شیطان بزرگ آمریکا یک توفیق و یک کار بزرگی است که هم شهدا خوشحال میشوند و هم آقا.
🔰خواسته بزرگ این حقیر مرگ در راه حق است که انتظار آن را میکشم. ناامید نمیشوم زیرا باخدایم پیمان بستهام تا بهوقت خودش به یاران شهیدم بپیوندم. از خداوند مهربانم میخواهم جزء کاروان شهدا باشم. گرچه دیر شده و اواخر خدمتم را میگذرانم ولی به عنایت الهی دلبستهام. میدانم یاران شهیدم منتظرم هستند.
🔰نمیدانم چه کاشتی کردهام؟! آیا ثمر خواهد داد؟! خدای من اگر با رفتن بنده حقیر به اسلام و انقلاب کمکی خواهد شد پس آمادهام باقیمانده عمرم را به آقا (مقام معظم رهبری) هدیه نمایم.
🔰خدایا به خانوادهام سخت گرفتهام به خاطر هجرت زیاد به مناطق مرزی و جنگی، آنها را از من راضی بگردان! خدایا مرگم را شهادت در راه خودت قرار بده نه به خاطر بهشتات بلکه به خاطر شهدایی که در کنارم شهید شدهاند تا روی دیدن آنها را داشته باشم.
📎فرماندهٔ لشگر۳ مخصوص حمزه سیدالشهدای سپاه پاسداران
#سردارشهید_سعید_قهاری🌷
#سالروز_ولادت
🌹 @AXNEVESHTESHOHADA
✍شهید حسین پور جعفری
شهیدی ڪه حاج قاسم همیشه او را با نامِ کوچک «حسین» صدا میزد و میگفت: «اگر دو نفر در این دنیا من را حلال کنند من میتوانم شهید و وارد بهشت شوم؛ یکی خانمم و دیگری، حسین است.» کسیکه خیلے وقتها به خاطر مشغله کاری اش، قبل از اذان صبح دم در خانه حاج قاسم منتظر مےایستاد..
حتی یک کارتن در ماشین داشت که نماز صبحش را روی آن میخواند و منتظر حاجی میماند!! موقع بازگشت هم وقتے مطمئن میشد حاج قاسم داخل خانه شده است به منزل خودش برمیگشت.
#سالروز_ولادت
🌹 #سین_هشتم_سلیمانی
🌹 @AXNEVESHTESHOHADA
#اختصاصی_عکسنوشته_شهدا
ختم صلوات امروز به نیت :
#شهید_زکریا_شیری
#سالروز_ولادت
🌺 سهم هر بزرگوار 5صلوات 🌺
🌷 @AXNEVESHTESHOHADA
#اختصاصی_عکسنوشته_شهدا
ختم صلوات امروز به نیت :
#شهید_محمد_رضا_حسینی_مقدم
#سالروز_ولادت
🌺 سهم هر بزرگوار 5صلوات 🌺
🌷 @AXNEVESHTESHOHADA
#اختصاصی_عکسنوشته_شهدا
داود در میان بچه های من یک چیز دیگری بود ، داود آنقدر به خدا نزدیک بود و در زمان نوجوانی او شبی، خواب دیدم در عالم رویا سیدی نورانی، به من گفت این داود تو به دنیا ماندنی نیست و به زودی پر خواهد کشید وبه همین علت ترس از دست دادن او همیشه قلبم را می آزرد."
✍به روایت مادربزرگوارشهید
❂○° #وصیٺـــ_نامہ °○❂
خداوندا شرمندهام نساز در روز قیامت و به آتشم نیفکن که طاقت هیچ کدام را ندارم پس خداوندا تو خود یاریم کن تا خود را بسازم و در جهاد با نفس پیروز گردم پروردگارا مسلمان از دنیا بروم ، خداوندا تمام بندگانت را توفیق ده و تعذیب اسلامی عنایت فرما.
اگر من از میان شما رفتم ناراحت نباشید در راه به پا ماندن اسلام اگر همه مردم هم بمیرند باز هم کم است تا چه رسد قطرهای از این اقیانوس بیکران با صبر پولادین خود بر دهان یاوه گویان ضد اسلام بکوبید...
📎فرماندهٔ گردانویژهٔلشگر قدس گیلان
#شهید_داود_حقوردیان🌷
#سالروز_ولادت
ولادت : ۱۳۴۱/۱/۱۵ منجیل ، گیلان
شهادت : ۱۳۶۱/۲/۱۹ خرمشهر ، عملیات بیتالمقدس
‼️دروغ مصلحتی مادربرای جبهه رفتن فرزندش
حجت الله اول دبیرستان بود که شناسنامه اش را گم کرده بود. مدیر مدرسه اش شناسنامه اش را پیدا کرد و از من خواست که به مدرسه بروم تا به من بگوید"می دانی پسرت تاریخ تولد شناسنامه اش را کم کرده تا بتواند به جبهه برود؟"بعد از آن حجت خودش یک بار به من گفت مامان می آیی به خاطر من یک دروغ بگویی؟ ماه رمضان بود و من روزه بودم. گفتم آخر پسرم با دهان روزه چه دروغی باید بگویم؟ گفت مادر دروغ مصلحتی است... فقط با من بیا و به فرمانده ما بگو من متولد سال46 هستم. برای این موضوع باهم رفتیم پارک شهر و در آنجا از من پرسیدند که آیا این آقا حجت الله متولد1346 است؟ من هم گفتم"بله؛ متولد سال 46 است". بعد از آن حجت از خوشحالی انگار بال درآورده بود و رفت به جبهه.»
✍به روایت مادربزرگوارشهید
#شهید_حجتالله_فرزانه🌷
#سالروز_ولادت
ولادت : ۱۳۴۸/۱/۲۳ تهران
شهادت : ۱۳۶۷/۵/۵ اسلامآبادغرب
🌹 @AXNEVESHTESHOHADA
#اختصاصی_عکسنوشته_شهدا
🌷عکسنوشته شهدا 🌷
ابراهیم میگفت: کاری که برای خداست گفتن ندارد. 🌹 @AXNEVESHTESHOHADA #اختصاصی_عکسنوشته_شهدا
#خاطرات_شهدا
عصر یکی از روزها بود. ابراهیم از سرکار به خانه میآمد. وقتی وارد کوچه شد برای یک لحظه نگاهش به پسر همسایه افتاد. با دختری جوان مشغول صحبت بود. پسر، تا ابراهیم را دید بلافاصله از دختر خداحافظی کرد و رفت! میخواست نگاهش به نگاه ابراهیم نیافتد.
چند روز بعد دوباره این ماجرا تکرار شد. این بار تا میخواست از دختر خداحافظی کند، متوجه شد که ابراهیم در حال نزدیک شدن به آنهاست. دختر سریع به طرف دیگر کوچه رفت و ابراهیم در مقابل آن پسر قرار گرفت.
ابراهیم شروع کرد به سلام و علیک کردن و دست دادن. پسر ترسیده بود، اما ابراهیم مثل همیشه لبخندی بر لب داشت. قبل از اینکه دستش را از دست او جدا کند با آرامش خاصی شروع به صحبت کرد و گفت: ببین، تو کوچه و محله ما این چیزها سابقه نداشته. من، تو و خانوادهات را کامل میشناسم، تو اگه واقعا این دختر رو میخوای من با پدرت صحبت میکنم که...
جوان پرید تو حرف ابراهیم و گفت: نه، توروخدا به بابام چیزی نگو، من اشتباه کردم، غلط کردم، ببخشید.
ابراهیم گفت: نه! منظورم رو نفهمیدی! ببین، پدرت خونه بزرگی داره، تو هم که تو مغازه او مشغول کار هستی، من امشب تو مسجد با پدرت صحبت میکنم. انشاالله بتونی با این دختر ازدواج کنی، دیگه چی میخوای؟ جوان که سرش را پایین انداخته بود خیلی خجالتزده گفت: بابام اگه بفهمه خیلی عصبانی میشه. ابراهیم جواب داد: پدرت با من، حاجی رو من میشناسم، آدم منطقی و خوبیه. جوان گفت: نمیدونم چی بگم، هرچی شما بگی. بعد هم خداحافظی کرد و رفت.
شب بعد از نماز، ابراهیم در مسجد با پدر آن جوان شروع به صحبت کرد؛ اول از ازدواج گفت و اینکه اگر کسی شرایط ازدواج را داشته باشد و همسر مناسبی پیدا کند، باید ازدواج کند. در غیر اینصورت اگر به حرام بیفتد باید پیش خدا جوابگو باشد؛ و حالا این بزرگترها هستند که باید جوانها را در این زمینه کمک کنند.
حاجی حرفهای ابراهیم را تایید کرد. اما وقتی حرف از پسرش زده شد اخمهایش رفت تو هم! ابراهیم پرسید: حاجی اگه پسرت بخواد خودش رو حفظ کنه و تو گناه نیفته، اون هم تو این شرایط جامعه، کار بدی کرده؟ حاجی بعد از چند لحظه سکوت گفت: نه!
فردای آن روز مادر ابراهیم با مادر آن جوان صحبت کرد و بعد هم با مادر دختر و بعد یک ماه از آن قضیه گذشت. ابراهیم وقتی از بازار برمیگشت شب بود. آخر کوچه چراغانی شده بود. لبخند رضایت بر لبان ابراهیم نقش بست. رضایت، بخاطر اینکه یک دوستیِ شیطانی را به یک پیوند الهی تبدیل کرده، این ازدواج هنوز هم پابرجاست و این زوج زندگیشان را مدیون برخورد خوب ابراهیم، با این ماجرا میدانند.
📎علمدار کانال کمیل
#جاویدالاثر_ابراهیم_هادی🌷
#سالروز_ولادت
ولادت : ۱۳۳۶/۲/۱ تهران
شهادت : ۱۳۶۱/۱۱/۲۲ فکه ، عملیات والفجرمقدماتی
🌹 @AXNEVESHTESHOHADA
🔰حسین از بقیه پسرهایم شیطونتر بود یعنی شادتر بود. وقتی حسین آقا در خانه بود اگر در بدترین حالت روحی هم قرار داشتیم خنده را روی لبمان میآورد.
🔰یک روز برادر بزرگترش با دوستش آمدند در خانه و گفتند: مامان حسین سر من و دوستم را با آجر شکست من با تعجب پرسیدم: چطور حسین که از شما کوچکتر است سر دو نفر شما را با هم شکست..
🔰حسین گفت: میخواستم مارمولک بکشم، آجر را به دیوار زدم، آجر دو قسمت شد و سر هردو نفرشان شکست. حسین در عین شیطنتی که داشت خیلی مظلوم بود بدون وضو نمیخوابید دبستان بود اما صبح دعای عهدش ترک نمیشد. هیچ وقت بدون زیارت عاشورا نمیخوابید، من که مادرش هستم این کارها را نمیکردم.
🔰سال ۸۸ که از ماموریت زاهدان برگشته بود به حسین آقا گفتم میخواهم برایت زن بگیرم گفت: شما هر کسی را انتخاب کردی من قبول دارم ولی باید چادری باشد و با شرایط پاسداری من کنار بیاید.
✍به روایت مادربزرگوارشهید
#شهید_حسین_مشتاقی🌷
#سالروز_ولادت
ولادت : ۱۳۶۴/۲/۲ نکا ، مازندران
شهادت : ۱۳۹۵/۲/۱۶ خانطومان ، سوریه
🌹 @AXNEVESHTESHOHADA
#اختصاصی_عکسنوشته_شهدا
🔰جملات آن روز شهید در دانشكده داروسازی هرگز از صفحه ذهنم پاك نخواهد شد كه میگفت:
🔰مرتّب خود را زیر ذرّهبین معیارهای اسلام قرار دهید و در كارها و دیدگاههایتان دقّت داشته باشید.
🔰سر سوزنی انحراف از مسیر واقعی پس از مدتی شما را به جایی میرساند كه درمییابیدنسبت به نقطه ابتدایی كه بر آن انطباق داشتهاید زاویه بزرگی پدید آمده و شما را از صراط مستقیم كاملاً دور ساخته است.
🔰و اما.. ما باید هرچه سریع تر رشدفرهنگی را در سطح عموم ملت بالا ببریم چرا که یک خطـــر اساسی ما را تهدید می کند وآن نسلی است که باید در آینده تداوم انقلاب بدست او انجام گیرد.
🔰و امروز خیلی از گروه های منحرف آن را بازیچه ی خودشان قرار داده اند و افکارشان را مسموم می کنند و این نسل را آماده میکنند که برای دوره های بعد بتوانند انقلاب را به جهت خودشان برگردانند.
#شهید_عبدالحمید_دیالمه🌷
#سالروز_ولادت
ولادت : ۱۳۳۳/۲/۴ تهران
شهادت : ۱۳۶۰/۴/۷ تهران ، انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی
🌹 @AXNEVESHTESHOHADA
#اختصاصی_عکسنوشته_شهدا
#رسم_خوبان
از غیبت بیزار بود و اگر در مجلسی غیبت می شد سعی می کرد مجلس را ترک کند. همیشه به من می گفت: «دلم می خواهد در منزل ما غیبت نباشد تا خدا و ائمه اطهار به خانه و زندگی ما جور دیگری نگاه کنند.»
#شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی🌷
#سالروز_ولادت
🌹 @AXNEVESHTESHOHADA
#اختصاصی_عکسنوشته_شهدا
#رسم_خوبان
بعد از نماز با دستش تسبیحات فاطمه زهرا (س) را می گفت. هنگام ذکر هم انگشت هایش را فشار می داد و در جواب چرایی این کار می گفت بندهای انگشت هایم را فشار می دهم تا یادشان بماند در قیامت گواهی دهند که با این دست ذکر خدا را گفته ام.
#شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی🌷
#سالروز_ولادت
🌹 @AXNEVESHTESHOHADA
#اختصاصی_عکسنوشته_شهدا
📎شلوار یخ زده و پاهای خونی
🔹آخرین مسئولیتش فرمانده دسته بود. در والفجر 8 از ناحیه دست و شکم مجروح شد، اما کمتر کسی میدانست که او مجروح شده است.
🔸اگر کسی در باره حضورش در جبهه سوال میکرد، طفره میرفت و چیزی نمیگفت.
🔹یکدفعه در منطقه خواستیم از یک رودخانه رد شویم. زمستان بود و هوا به شدت سرد بود. شهید پلارک رو به بقیه کرد و گفت:" اگر یک نفر مریض بشود. بهتر از این است که همه مریض شوند."
🔸یکی یکی بچهها را به دوش کشید و به طرف دیگر رودخانه برد. آخر کار متوجه شلوار او شدیم که یخ زده بود و پاهایش خونی شده بود
#شهید_سیداحمد_پلارک🌷
#سالروز_ولادت
🌹 @AXNEVESHTESHOHADA
#اختصاصی_عکسنوشته_شهدا
❂○° #وصیٺـــ_نامہ °○❂
اگر جسد من ناپدید شد افسوس مخورید که جسد هر کجا باشد روز قیامت برانگیخته خواهد شد و اگر تاسفی هست باید بر مظلومیت و ناپدید بودن تربت زهرا(س) خورده شود.
توصیه میکنم شما را و هر آنکس که این وصیت نامه به او میرسد ، اینکه از خدا بترسید و در اعمال خود اخلاص را حفظ کنید و یاد خدا را فراموش نکنید و آگاه باشید که خداوند ناظر بر اعمال شماست .
#شهید_احمد_امینی🌷
#سالروز_ولادت
ولادت : ۱۳۴۲/۲/۱۵ تهران
شهادت : ۱۳۶۲/۸/۲۸ پنجوین ، عملیات والفجر۴
🌹 @AXNEVESHTESHOHADA
#اختصاصی_عکسنوشته_شهدا
#شرط_ازدواج
⭕️ در اولین جلسهای که با هم صحبت کردیم؛ بیمقدمه دو شرط برای ازدواجمان مطرح کرد؛
شرط اول مقید بودن به نماز، مخصوصا نماز صبح بود و دوم رعایت حجاب.
همین حقیقت بود که مرا به سوی ناصر جذب کرددر دوره و زمانهای که جوانها کمتر دغدغههایی از این دست دارند؛ یک پسر 21 ساله شرط ازدواجش را نماز گذاشت و این خیلی برایم مهم بود.
#شهید_ناصر_مسلمی🌷
#سالروز_ولادت
نشر با ذکر #صلوات🌹
🌹 @AXNEVESHTESHOHADA
#اختصاصی_عکسنوشته_شهدا
روز تولد آقا رضا🌸
مصادفه با میلاد👏
پدر آقا امام رضا🎈
(موسی بن جعفر)🎁
چه بهانه ای بهتر☺️
از این برای حاجت📿
گرفتن از شهید...🤲
#شهیدرضادامرودی ❤️
#سالروز_ولادت ❤️
#میلاد_امام_موسی_کاظم ❤️
🌷 @AXNEVESHTESHOHADA