#ستارههای_زینبی
💠در مراسم خواستگاری گفت اولین چیزی که از تو میخواهم این است که بنده خوبی برای خدا، مادری خوب برای فرزندان و همسر خوبی برای من باشی. با این سه جمله حرفی برای گفتن نداشتم. گفت من از خودم هیچ چیزی جز ماهی ۱۸۰۰ تومان حقوق ندارم اگر پدرم امروز بگوید از خانهام بیرون برو من چیزی ندارم، گفتم مهم خود شما هستید که اگر خوب باشید با کمترین امکانات هم میتوانم زندگی کنم.
💠زمانی که قبول کردند به سوریه برود خیلی ذوق زده و خوشحال بود و به من گفت بالاخره خواهر امام حسین (ع) من را طلبید. وقت خداحافظی طوری رفت که مجبور نباشد پشتش را نگاه کند، حتی از من خواست آبی پشتش نریزم و مجبور شدم کاسه آب را داخل گلدان بریزم.
✍به روایت همسربزرگوارشهید
📎رزمندهٔ دیروز ، مدافع امروز
#شهید_رحیم_کابلی🌷
#سالروز_ولادت
🌹 @AXNEVESHTESHOHADA
#ستارههای_زینبی
قرار بود خطبهٔ عقدمان را سیدعلی بخواند
تو رفتی و خطبهخوان عقدمان ، زینب کبری شد
چه سعادتیست برای من عروسِ بیبی بودن ، وچه سعادتیست برای توتا ابد وهب بودن..
#شهید_عسکر_زمانی🌷
#سالروز_شهادت
🌹 @AXNEVESHTESHOHADA
#ستارههای_زینبی
🔰نزدیک عیدفطر سال 92 بودو به رزمندگان مقدار کمیپول سوریه ای به عنوان عیدی داده
بودند، با فرمانده هماهنگ کرده بود تا در یکی از مساجد روزانه نیمساعتکلاس قرآن برگزار کند.عیدی اش شد هدیه تشویقی به بچههای روستایی کلاس قرآن.
🔰وقتی با ماشین در روستا عبور میکردند بچه ها شعارمیدادند : الله محی الجیش، محسن سرش را بیرون میکرد و میگفت: الله محی الاطفال، یعنی خدا بچه ها را حفظ کند ...
#شهید_محسن_حیدری🌷
#سالروز_ولادت
🌷 @AXNEVESHTESHOHADA
#اختصاصی_عکسنوشته_شهدا
#ستارههای_زینبی
اخلاق خوب، نماز اول وقت، احترام به پدر و مادر و محبت به خانواده از خصوصیات او بود. کلاس اخلاق هم میرفت و وقتی میآمد خانه اگر نماز شبش قضا میشد یا نمازش را خیلی با صفای دل نمیخواند، میگفت: خانم اگر من کاری کردم یا فلان جا عصبانی شدم من را ببخشید. یا به بچهها میگفت که اگر من این اشتباه را کردم و سرتان داد زدم من را ببخشید. میگفت: "طلب بخشش و گذشت کردن باعث میشود خدا به ما نگاه ویژهای بیندازد تا مطمئنا بهتر بتوانیم خدا را بشناسیم. "
#شهید_ابراهیم_عشریه🌷
🌹 @AXNEVESHTESHOHADA
#اختصاصی_عکسنوشته_شهدا
#ستارههای_زینبی
سربرج که میشود و حقوق محسن را میگیریم با محسنم نجوا میکنم و میگویم این ماه حقوقت سهم کدام نیازمند میشود؟! خودت آن نیازمند را بفرست ، هر ماه نیازمندانی می آیند که قبلا هم محسن به آنها کمک میکرده و هنوز هم محسن بانی کمک به فقیران و نیازمندان در این دنیای خاکی است.
محسن همیشه برای ما منبع خیر و برکت بود ، حالا بعد از شهادتش نیز به فضل خدا ، بیشتر از قبل باعث خیر و برکت است به گونه ای که خیلی از مشکلات زندگیمان را محسن حل میکند، نه تنها ما بلکه اقوام و دوستان و آشنایان در پیشگاه خداوند، خون پاکش را واسطه قرار میدهند و مشکلاتشان حل میشود.
#شهید_محسن_کمالی🌷
#سالروز_شهادت
🌹 @AXNEVESHTESHOHADA
#اختصاصی_عکسنوشته_شهدا
#ستارههای_زینبی
از وقتی ازدواج کرده بود، قناری و سُهرههایش را هی کم و کمتر میکرد. محدثه میگفت: «دلم میگیرد طفلیها را توی قفس میبینم.»
از آنهمه پرندهِ قفسی که روزی جانش به جانشان بسته بود، یک سُهره مانده بود برایش که آنرا هم همان روز بعدازظهر، قبل رفتنش برد با محدثهسادات رهایش کرد.
شب، وقتی میخواست برود، با همه که آمده بودند برای بدرقهاش، تک به تک خداحافظی و دیدهبوسی کرد و آخر از همه، خم شد و کف دستهایم را گذاشت روی صورتش و بوسیدشان.
دستهایم را حلقه کردم دور گردنش و یک دل سیر بویش کردم. درِ گوشم گفت: «ننه! دعا کن شهید برگردم...» و زل زد توی چشمهایم و گفت: «اگر شهید شدم، رخت سیاه نپوش و نگذار کسی رخت سیاه بپوشد. توی مجلسم جای خرما و حلوا، شیرینی و شکلات خیرات کنید...»
و تنگ در آغوشم کشید و لحظهای بعد، از حلقه دستهایم بیرون خزید و رفت که رفت...
✍به روایت مادربزرگوارشهید
#شهید_صادق_عدالت_اکبری🌷
#سالروز_شهادت
ولادت : ۱۳۶۷/۲/۲ تبریز ، آذربایجانشرقی
شهادت : ۱۳۹۴/۲/۴ دلامه ، سوریه
🌹 @AXNEVESHTESHOHADA
#اختصاصی_عکسنوشته_شهدا