این اتفاق...
میثم فروتن
اول باید
آب این برکه را عوض کنم
به سلیقه ی خودم
چند درخت دور و برش بکارم
بعد کمی
خاک رنگ و رو رفته ی این کویر را
آب و جارو کنم
جهاز شترها را برق بیاندازم
و دوربین را در زاویه ای مناسب بگذارم
چند دقیقه بعد
دو خورشید
از دو سوی کوهِ دست هایشان
سر بر می آورند
این اتفاق
در هر عکسی نمی افتد
#میثم_فروتن
#شعر_سپید
غدیریه
@ayateghamze
خدا را شکر حیدر هست... عیدُالله اکبر هست
رضا حاج حسینی
نه تنها من، نه تنها تو، نه تنها آنکه دین دارد
که عالم هر چه دارد از امیرالمومنین دارد
بگو در چنتهی خود هر چه دارد رو کند، اما
مگر دنیا چه خیری جز علی در آستین دارد؟
بگو موسی، بگو عیسی، بگو آدم، بگو خاتم...
که هرچه انبیا دارند امام المتقین دارد
خودش گفتهست مخلوق است، اگرنه باورم این بود
که اوصافی شبیه ذات ربالعالمین دارد
ید الله و لسان الله و عین الله و وجه الله
کدام انسان در این دنیا صفاتی اینچنین دارد؟
بخوان آیاتی از نهج البلاغه، کاملا پیداست
که او هم یک کلامُاللهِ اعجازآفرین دارد
زمانی که به پیغمبر تمام قوم شک کردند
فقط حیدر، فقط حیدر، فقط حیدر یقین دارد
خدا را شکر حیدر هست... عیدُالله اکبر هست
پیمبر خاطرش تخت است از اینکه جانشین دارد
بگو با یار و با اغیار، غیر از حیدر کرّار
ردای جانشینی را نه آن دارد، نه این دارد
حکومت بر شما کمتر از آب بینی بز بود
زمانی که علی اشراف بر عرش برین دارد
تمام کهکشان میچرخد آری روی انگشتی
که هر چه خواهی انگشتر برای سائلین دارد
چه حاجت دارد این مولا به انگشتر زمانی که
رکاب عرش از یاقوت چشمانش نگین دارد
از اشک چشم او یک قطره بر خاک نجف افتاد
از آن اشک است آری، هر چه دُرّ این سرزمین دارد
خدا بیشک برای شیعیان در جنت الاعلی
از انگور ضریحش خوشه خوشه دستچین دارد
خدا را شکر هم کفوی برایش هست در عالم
علی، خیرالبشر، خیر نساءِالعالمین دارد
بگو تا سوره ی کوثر بخواند، تازه میفهمی
چقدر این قاری قرآن صدایی دلنشین دارد
درست از لحظهای که آسمان روی زمین افتاد
علی چشمی پر از خون و دلی اندوهگین دارد
اگرچه هیچ کس زهرای مرضیه نبود... اما
خدا را شکر بعد از فاطمه، امالبنین دارد
اگر پشت و پناهی نیست، راهی هست... چاهی هست...
اگر در چاه، ماهی نیست، ماهی بر جبین دارد؛
جبین... آری! همان پیشانی بر سجده افتاده
که جای بوسهای از حضرت روحالامین دارد
همان پیشانی «فُزتُ وَ رَبِّ الکَعبه» در مسجد
کز آن «شق القمر»، محراب، برهانی مبین دارد
و در کرب و بلا ... پیشانی غرق به خون از سنگ
که آن آیینهی افتاده بر روی زمین دارد
همان پیشانی گودال و "وَالشِّمرُ..." زبانم لال
و زینب رفت از حال و چه حالی بعد از این دارد!
همان پیشانی چینخوردهای که ماه عالمتاب
میانِ روضهخوانیهای زین العابدین دارد
همان پیشانی سربندهای سرخ یا زهرا
که حالا امتدادی در قیام اربعین دارد
::
زبانم قاصر است اما حکایت همچنان باقی است
به پایان آمد این دفتر، ولی نه! نقطه چین دارد...
#رضا_حاج_حسینی
#قصیده_واره
غدیریه
کانال شاعر:
@nanabdard
@ayateghamze
بلّغ! که وقت سخت ترین امتحان رسید
سید محمدجواد شرافت
ذی الحجه، روزهای سپیدی که دیدنی ست
لبخندهای روشن عیدی که دیدنی ست
فصلی ست عاشقانه از این فصل غافلیم
غرق فروع مانده و از اصل غافلیم
ذی الحجه این سپیدترین عید را ببین
یوم الغدیر عیدترین عید را بیین
ذی الحجه عاشقی ست که شوقش زبانزد است
دلداده ی محمد و آل محمد است
دارد هزار جلوه ی روشن به خاطرش
از آخرین پیامبر و حج آخرش
از حجةالوداع سرودیم پیش از این
از حجةالتمام بگوییم بیش ازاین
ذی الحجه شاهد است که در حجةالتمام
می گفت آخرین نبی از اولین امام
او خطبه خواند، خطبه ی او را نخوانده ایم
دردا نخوانده ایم و دریغا نخوانده ایم
او خطبه خواند، خطبه ی او خط به خط علی ست
حرف رسول، اول و آخر فقط علی ست
از حجةالوداع سرودیم پیش از این
از حجةالبلاغ بگوییم بیش از این
یا ایها الرسول زمان بیان رسید
بلّغ! که وقت سخت ترین امتحان رسید
باید نگفته ها دم آخر بیان شوند
تا مرد و زن به حب علی امتحان شوند
میزان سنجش است و عیار است مرتضی
آری قسیم جنت و نار است مرتضی
ذی الحجه شاهد است که در حجةالتمام
می گفت آخرین نبی از آخرین امام
ذی الحجه ایستاده در این راه ناتمام
چشم انتظار آمدن آخرین امام
او که خلیفةالنبی و والی الولی ست
سرتا به پا محمد و پا تا به سر علی ست
#سید_محمدجواد_شرافت
#مثنوی
غدیریه
@ayateghamze
دارد حسین می وزد از سوی کربلا
#علی_محمد_مودب
هیأت آیات
پرونده ی شعر عاشورایی در آیات غمزه
@ayateghamze
ببین من هم صدای کوچکی در این هیاهویم
راضیه مظفری
به شوق دیدنت، طفلِ دبستان پیش از اردویم
همه آماده...کفش و کوله...حتی گیره ی مویم...
به گوشت می رسم از دورها... از دور های دور...
ببین من هم صدای کوچکی در این هیاهویم
الابیکم...هلابیکم... نمی دانم چه می گوید
غذاهای بهشتی را تعارف می کند سویم
ببین انگشت پایم تاولی کوچک زده اما
به یاد کودکان کربلا چیزی نمی گویم
رقیه_دوستم_موهای درهم برهمی دارد
برای او ندارم هدیه ای جز گیرهٔ مویم...
کسی در بین جمعیت ندیده مادر من را؟!
زنی با مهربانی می نشیند آه... پهلویم...
::
من اینجا آسمان را دیده ام با قد کوتاهم
نمی خواهم که پیدایم کنند آری... نمی خواهم...
#راضیه_مظفری
#غزل
اربعین
@ayateghamze
پاییز می رسد که مرا مبتلا کند
علیرضا بدیع
پاییز می رسد که مرا مبتلا کند
با رنگ های تازه مرا آشنا کند
پاییز می رسد که همانند سال پیش
خود را دوباره در دل قالیچه، جا کند
او می رسد که از پس نه ماه انتظار
راز درخت باغچه را بر ملا کند
او قول داده است که امسال از سفر
اندوه های تازه بیارد ـ خدا کند ـ
او می رسد که باز هم عاشق کند مرا
او قول داده است به قولش وفا کند
پاییز عاشق است و راهی نمانده است
جز این که روز و شب بنشیند دعا کند ـ
شاید اثر کند و خداوند فصل ها
یک فصل را به خاطر او جا به جا کند
تقویم خواست از تو بگیرد بهار را
تقدیر خواست راه شما را جدا کند
خش خش... صدای پای خزان است، یک نفر
در را به روی حضرت پاییز وا کند
#علیرضا_بدیع
#غزل
پاییز
@ayateghamze
ما همه اکبر لیلازادیم
قیصر امین پور
باز هم اول مهر آمده بود
و معلم آرام
اسم ها را می خواند:
اصغر پورحسین!
پاسخ آمد:
حاضر
قاسم هاشمیان!
پاسخ آمد:
حاضر
اکبر لیلازاد
....
پاسخش را کسی از جمع نداد
بار دیگر هم خواند:
اکبر لیلازاد!
...
پاسخش را کسی از جمع نداد
همه ساکت بودیم
جای او اینجا بود
اینک اما، تنها
یک سبد لاله ی سرخ
در کنار ما بود
لحظه ای بعد، معلم سبد گل را دید
شانه هایش لرزید
همه ساکت بودیم
ناگهان در دل خود زمزمه ای حس کردیم
غنچه ای در دل ما می جوشید
گل فریاد شکفت!
همه پاسخ دادیم:
حاضر!
ما همه اکبر لیلازادیم!
#قیصر_امین_پور
#نونیمایی
پایداری
بازگشایی مدارس
@ayateghamze
طعم صلوات است این
افشین علاء
یک روز که پیغمبر
در گرمیِ تابستان
همراه علی می رفت
در سایه ی نخلستان
دیدند که زنبوری
از لانه ی خود زد پر
آهسته فرود آمد
بر دامن پیغمبر
بوسید عبایش را،
دور قدمش پر زد
بر خاک کف پایش
صد بوسه ی دیگر زد
پیغمبر از او پرسید:
آهسته بگو جانم
طعم عسلت از چیست؟
هر چند که می دانم!
زنبور جوابش داد:
چون نام تو می گویم
گُل می کند از نامت
صد غنچه به کندویم
تا یاد تو را هر شب
چون گُل به بغل دارم
هر صبح که برخیزم
در سینه عسل دارم
از قند و شکر بهتر
خوشتر ز نبات است این
طعم عسل از من نیست،
طعم صلوات است این
#افشین_علاء
شعر کودک
شعر نبوی
@ayateghamze
از بوی سیب پر شده تکبیر هفتمت
یوسف رحیمی
جانبخشتر ندیده کسی از تبسمت
جان جهان! فدای سلامٌ علیکمت
آب حیات زمزمههای زلال توست
جان میدهی به قلب بشر با ترنمت
«اَسریٰ بِعَبدِهِ»... همه از لطف بندگیست
با دوست در «دَنَا فَتَدَلّیٰ» تکلمت
دنیا سکوت کرد و حسین تو لب گشود
از بوی سیب پر شده تکبیر هفتمت
آه ای پدر به داد یتیمان خود برس!
تلخ است این زمانه بدون تبسمت
جانها هنوز تشنۀ درک حضور توست
تو حاضری و باز جهان میکند گمت
#یوسف_رحیمی
#غزل
شعر نبوی
@karavanedel
@ayateghamze
تا آمدی انسان به انسان گل تعارف کرد
سعید مبشر
قبل از تو انسان حرف انسان را نمیفهمید
گل را نمی دانست، باران را نمیفهمید
«آن»ی که از صبح ازل پیچیده در هستی
انسان قبل از خنده ات، «آن» را نمیفهمید
انسان قبل از چشمهایت هر چه میکوشید
پیدایی آن ذات پنهان را نمیفهمید
هر شب میآمد بشنود عطر صدایت را
حتی ابوجهلی که قرآن را نمیفهمید
در بی زمان بوسیده پایت را وَ الّا رود
در خود معطل بود و «جریان» را نمیفهمید
تا آمدی انسان به انسان گل تعارف کرد
قبل از تو انسان حرف انسان را نمیفهمید
#سعید_مبشر
#غزل
شعر نبوی
@ayateghamze
هدایت شده از آیات غمزه
تا داشته ام فقط تو را داشته ام
با یاد تو قدّ و قامت افراشته ام
بوی صلوات می دهد دستانم
از بس که گل محمدی کاشته ام
سعید بیابانکی
#رباعی
شعر نبوی
@ayateghamze
موسم آن وعده ی دیرین می آید
زکریا اخلاقی
بعد از این توفان سنگین
فصل باران های آهنگین می آید
کاروان در کاروان گل،
با صدای پای فروردین می آید
روح صحراها گل افشان،
جان مشرق ها و مغرب ها درخشان
خاک لبریز از نیایش،
از تمام دشت ها آمین می آید
می تراود در فلسطین،
می درخشد در بلندی های جولان
در شبی سرشار حیرت،
مثل ماه از آسمان پایین می آید
پرشکوه این دشت ها را،
اسب یال افشان او در می نوردد
زیر باران تجلی،
با سوارانی زلال آیین می آید
در ترنم های لیبی،
درنواهای شبانگاهان لبنان
با تغزل های موزون،
با بشارت های آهنگین می آید
مثل سروی سایه گستر،
می چمد در ساحت میدان لؤلؤ
شوق ها گل می دهد باز،
عشق ها را لحظه ی تکوین می آید
از پی صبحی نمایان،
در میان حلقه ی شوق شهیدان
از مسیر ارغوان ها،
با سپاه لاله و نسرین می آید
چون نسیمی آسمانی
می وزد در جمع یاران یمانی
با شمیم آشنایی،
با تبسم های عطرآگین می آید
موج هایی پرتکاپو،
از فرات افشانده تا نیل این هیاهو
کشتی این جزر ومد ها،
عاقبت تا ساحل تسکین می آید
آخر آن طاووس دلها،
کعبه را محو تجلی می نماید
چشم در راهیم آری،
موسم آن وعده ی دیرین می آید
سختی این سالها را،
می تکاند با سلامی سبز و آخر
با تمام خارها گل،
با تمام تلخ ها شیرین می آید
#زکریا_اخلاقی
#مستزاد_معکوس
مقاومت اسلامی
شعر مهدوی
شعر حوزویان
@ayateghamze
پادشاه لخت
هجویه ای برای اسرائیل مظلوم!
مهدی جهاندار
چارمین ارتش پرقدرت دنیا! چه خبر؟
از چپ و راست و از خشکی و دریا چهخبر؟
غمت این بود که آن روزِ مبادا برسد
عاقبت آمده آن روزِ مبادا، چه خبر؟
تو از این جنگ بعید است کمر راست کنی
ای کمر بسته به نابودی دنیا چه خبر؟!
جعلیِ فاسدِ گستاخِ تفرعنپیشه!
سگِ زنجیریِ کفتارْهیولا! چه خبر؟
گاوهای پُر از ایرادِ بنیاسرائیل!
سامریهای به گوساله مطلّا! چه خبر؟
دِیرِیاسین و کفَرقاسم و قانا به کنار
ای جنایتگرِ صبرا و شتیلا چه خبر؟
پادشاها چهعجب، لخت تو را هم دیدیم
آبرو رفتهی لوْ رفتهی رسوا! چه خبر؟
▫️
راه قدس از طرف کربوبلا میگذرد
زائر کربوبلا! مسجد الأقصی چهخبر؟
سامری نیّت مظلومنمایی دارد
چهخبر ای غضب حضرت موسی! چهخبر؟
#مهدی_جهاندار
#هجویه
#ضد_صهیونیستی
@mehdi_jahandar
@ayateghamze
ما عاشق مبارزه با صهیونیستیم
زهرا سپهکار
باید سوال کرد دقیقاً که چیستیم؟
امروز اگر که مشتِ گره کرده نیستیم
شمر زمانه در دل میدان مشخص است
در این نبرد، خوب ببینیم کیستیم
در عمرمان دقیقه دقیقه حساب نیست
آن لحظهها که با مدد از عشق زیستیم
ما ابرهای صاعقه باریم پس چرا
در تنگنای قافیه تنها گریستیم
ما پرچمیم دست علمدار و حاضریم
حتی اگر که دست فدا شد، بایستیم
ما در خط مقدّم عشقیم، عاشقیم
ما عاشق مبارزه با صهیونیستیم
#زهرا_سپهکار
#غزل
#ضد_صهیونیستی
@zahra_sepahkar
@ayateghamze
دست و پا می زنند خونخواران
میلاد عرفانپور
غزه در خون خویش غلتان است
دادگاه بزرگ وجدان است
دل من بود زیر بمباران...
سوخت جانم، چه جای کتمان است؟
هر طرف نعش طفلی افتاده
دل من مثل کودکستان است
آی دنیا نگاه کن! دل من
مثل این خانههاست ویران است
مثل آن مادرِ پسرمرده
زلف لالاییاش پریشان است
دل من بسکه خون از او رفتهست
زرد مانند برگریزان است
نیست باریکهای غریب... ببین
غزه دیگر برای من جان است
پرچمی زنده، باد را لرزاند
شک ندارم زمان طوفان است
دل من، رنگ انتقام بزرگ
رنگ خونخواهی شهیدان است
دست و پا می زنند خونخواران
عمر این ظلم رو به پایان است
هان! حقوق بشر چه شد؟! غزه
دادگاه بزرگ وجدان است
#میلاد_عرفانپور
#غزل
#ضد_صهیونیستی
@ayateghamze
سید محمدجواد شرافت
ماییم و شکوهِ نصر انشاءالله
قدس است و شکستِ حصر انشاءالله
یک جمعهی نزدیک، نصلّی فی القدس
همراه امام عصر انشاءالله
پرونده شعر ضد صهیونیستی
@ayateghamze
صبوری کن بهارانی که می گفتند در راه است
حسن زرنقی
مسلمان سوخت از این داغ سنگین، نامسلمان هم
مگر جور و جنایت می کند اینگونه، انسان هم؟!
دوباره شمر راه آب را بر خیمه ها بسته ست
نمی بارد چرا بر غنچه های تشنه باران هم؟!
ببین کودک کشی ها را در این میدان و باور کن
که هرگز دین ندارند این یزیدی ها و وجدان هم
بگو دلگرم باشد آنکه می لرزد دلش گاهی
سیاست همچنان در اختیار ماست میدان هم
بگو این روزها ناگاه چون طوفان الاقصی
پریشان می کنیم این جمع شیطان را پشیمان هم
شکوفه می دهد همپای باغات فلسطینی
دوباره باغ زیتون در بلندی های جولان هم
رهایی تو را ای قدس بی تاب اند و می خواهند
بیایند و برایت جان دهند از نو شهیدان هم
تو تنها نیستی ای قلب مجروح زمین! با تو....
دلش خون است جمهوری اسلامی ایران هم
صبوری کن بهارانی که می گفتند در راه است
به زودی می رود از کوچه باغت این زمستان هم
#حسن_زرنقی
#غزل
پرونده ی طوفان الاقصی در آیات غمزه
@h_zarnaghi
@ayateghamze
خبر رسیده کجایید محشر آمده است
میلاد عرفانپور
به جز دریغ، چه از دست من برآمده است؟!
مرا به غزه ببر، طاقتم سرآمده است
هنوز داغِ خبرهای پیش از این، تازهست
خبر رسیده، خبرهای دیگر آمدهاست
خبر رسیده... خبر، کودکیست در آوار
که زار زار پی نعش مادر آمده است
خبر رسیده... خبر، بیقراری پدریست
که لرزه بر تنش از سوگ دختر آمده است
خبر رسیده، خبر، ضجهی پرستاریست
که از تنفس گلهای پرپر آمده است
خبر رسیده... ولی خواب برده دنیا را
خبر رسیده : کجایید؟! محشر آمده است
مرا به غزه ببر تا نماز بگذارم
که صبح صادقِ الله اکبر آمده است
بیا به غزه ببر، شعر خون چکان مرا
که آفتاب زده ...تیغها برآمده است
بگو به حرمله، در چله تیر مگذارد
بگو که دورهی کودککشی سرآمده است
از این نبرد مبادا که جابمانم من
که حیدر است پی فتح خیبر آمده است
▪️
نه! کارساز نشد شعر... کارزار کجاست؟
مرا به غزه ببر طاقتم سرآمده است
#میلاد_عرفانپور
#غزل
پرونده ی طوفان الاقصی در آیات غمزه
@erfanpoor
@ayateghamze
نگذار در چشم جهان ویرانه باشی
اعظم سعادتمند
از زیر تلّ وحشی آوار برخیز
ای خانهی بیسقف ِ بیدیوار برخیز
باید بگیری عاشقانت را در آغوش
با اشتیاق لحظهی دیدار برخیز
تا پر درآرد کودکت از شادمانی
با بادبادکهاش، شاهینوار برخیز
تا کِی کبوترهای تو بیلانه باشند
ای ساقهی مجروح زیتونزار برخیز
نگذار در چشم جهان ویرانه باشی
با هرچه داری در توان اینبار برخیز
با دشمنان خونیات تا کی مدارا؟!
امشب به عزم آخرین پیکار برخیز
#اعظم_سعادتمند
#غزل
#ضد_صهیونیستی
پرونده ی طوفان الاقصی در آیات غمزه
@azam_saadatmand
@ayateghamze
علی محمد مؤدب
چیست معجزه ی بازی؟
که کودکان قایم می شوند
و پیدایشان که می کنی
بزرگ شده اند
پرونده ی طوفان الاقصی در سایت آیات غمزه
@alimohammadmoaddab
@ayateghamze
لعنت خدا به چهره های بی طرف
مریم سقلاطونی
قصه ی تو
قصه نیست
خیال نیست
قصه ی تو
غصه ی همیشگی است
تا ابد برای غصه ی تو
می توان گریست
گریه می کنم
برای اشک کودکان بیت لاهیا
برای بغض دختران نو عروس در جبالیا
گریه می کنم برای مادران داغدیده در رفح
گریه می کنم برای شیرخوارگان تشنه ای که زیر سنگها
به خواب مرگ رفته اند
گریه می کنم برای عکس ها و خاطرات مردمی که ذره ذره دود شد
گریه می کنم برای خنده های سوخته
گریه می کنم برای گریه های ممتد زنی که
لابلای سنگها و خاکها
در پی صدای کودکی است
گریه می کنم
برای کودکی که از صدای بمب ها و موج انفجارها
پلک های کوچکش
مدام می پرد
دستها و زانوان لاغرش
مدام لرز می کنند
گریه می کنم برای
مردمی که جای خوابشان
کلاس های مدرسه است
خوراکشان
غم است
لباس کوچک و بزرگشان
لباس مردن است
گریه می کنم برای بی شمار مادران عاشقی
که مرگ را
به جای زندگی
گرفته اند در بغل
گریه می کنم برای قتل عام دردناک مردم شجاعیه
گریه می کنم
گریه می کنم
با زبان شاعرانه ی «هبه ابو ندا»
واژه واژه گریه می کنم تورا
گریه می کنم تو را و
قطعه
قطعه می نوازمت
با تمام بغض های در گلو شکسته ی هزار مادر به خاک و خون کشیده در سکوت شب
زیر حجم آتش گلوله ها
گریه می کنم
برای آخرین وداع
برای آ خرین نگاه
برای آخرین سلام
گریه می کنم برای کودکی که با دوچرخه اش به آسمان رسید
گریه می کنم برای دختری که با عروسکش
به سمت ابرهای آسمان دوید
گریه می کنم برای آن پدر
که مثل کوه بود و
استخوان پیکرش
لای سنگها و شیشه های خانه
خرد شد ...شکست
برای آن پدر
که از یگانه دخترش
فقط دو بند استخوان و
گوشواره مانده بود
گریه می کنم
برای گریه های بی صدای مادری
که جای شیر و جای نان و آب
روضه ی رباب
روضه رقیه و علی اصغر شهید را
برای نازدانه های تشنه
می گریست
قصه ی تو قصه نیست
خیال نیست
غصه ی همیشگی است
تا ابد برای غصه تو
می توان گریست
داغ های تو
اگر به کوه های سخت خورده بود
رشته رشته می شدند
دردهای تو
اگر به آسمان و ابرها رسیده بود
تکه تکه می شدند
::
لعنت خدا به بنیامین نتانیاهو
لعنت خدا به حاکمان بزدل عرب
لعنت خدا به هر که دردهای بی شمار مردم تو را نظاره کرد و لال شد
لعنت خدا به چهره های بی طرف
لعنت خدا به بمب های فسفری
لعنت خدا به مرکاوا
لعنت خدا به جنگ
گریه می کنم برای روزهای سخت تو
گریه می کنم برای مادران دلشکسته ات
گریه می کنم برای کودکان سر بریده ات
گریه می کنم برای گیسوان سوخته
برای شیرخواره های نازنین
که دسته دسته
مثل گل
زیر بمب های فسفری
شهید می شوند
گریه می کنم برای لحظه ای که مردهای مرد تو
دست بسته و برهنه
زیر آتش گلوله
کشته می شوند
گریه می کنم برای کوچه های له شده
خانه های سوخته
پرنده های سوخته
شاخه های سوخته
گریه می کنم برای
دست های از بدن جدا شده
برای بغض کودکان از پدر جدا شده
برای آن همه پرنده ای که
در مه غلیظ بمب ها
تکه تکه در هوا رها شدند
گریه می کنم برای مرگ دسته جمعی فرشته ها
گریه می کنم
برای بی شمار دردهای تو
گریه
گریه
گریه
گریه می کنم
#مریم_سقلاطونی
#نو_نیمایی
پرونده ی طوفان الاقصی در سایت آیات غمزه
@ayateghamze
و یاد داده به اسماء علم اسما را
سعید مبشر
برای غرقشدن در مقام نوری تو
چقدر میطلبد دل سکوتِ صحرا را
به اشتیاق مزاری که همچنان مخفی است
نسیم کرده زیارت حریم دریا را
تو را فرشتهی الهام دیده در دل خواب
سوال آدمیان را تویی یگانهجواب
جهان چه بود به جز خاک و باد و آتش و آب
اگر به لب نمیآورد نامِ زهرا را؟
پرنده قصهی پرواز را نمیدانست
درخت مزهی آواز را نمیدانست
کسی حکایت آن راز را نمیدانست
که آفرید نگاهت هر آنچه معنا را
تویی حقیقت پایندهای که میگویند
شمیم سبز پراکندهای که میگویند
تویی گذشته و آیندهای که میگویند
سپردهام به تو دیروز را و فردا را
مصممی که زمین را پر از بهار کنی
که پا به پای کنیزان خانه کار کنی
شدی روانهی مسجد که آشکار کنی
به یکدو خطبهی غرّا خدای پیدا را
و کیست فاطمه؟ آن زن که از زغال تنور
ستارگان زیادی نثار کرده به شب
و یاد داده به خورشید، روشنایی را
و یاد داده به اَسماء علمِ اَسما را
شفیع محشر کبراست اشکِ نمنم تو
و ذکر دائم مولاست اسمِ اعظم تو
تکان کوه که سهل است، شورِ مقدم تو
بلند میکند از جا جناب طاها را
در ازدحام هزاران ستاره میآیی
که صبح روز قیامت سواره میآیی
و در عبور تو سَرها به زیر میافتند
که سِرّ غیبی و پس میزنی تماشا را
#سعید_مبشر
#غزل
شعر فاطمی
@ayateghamze
من به هر قیمت شده باران برایت می خرم
احمد حسین پور علوی
با وجود قحط سالی نان برایت می خرم
نان اگر شد قیمت جان، جان برایت می خرم
آبروی ابرها را با نگاهم می برم
من به هر قیمت شده باران برایت می خرم
دست و بالم خالی است اما به مشهد می روم
تاج پر الماسی از سلطان برایت می خرم
در بساط من به جز این جان ناقابل که نیست
هر چه می خواهی بگو، ارزان برایت می خرم
کم به فکر این گلیم کهنه و پوسیده باش
قالی ابریشم کاشان برایت می خرم
باد سردی می وزد حتماً لباسی گرم و نرم
مهر اگر ممکن نشد آبان برایت می خرم
جانمازت را حسن برده به جبهه، بی خیال
از حرم یا از دم شیخان برایت می خرم
سور و سات روضه ات را جور خواهم کرد باز
استکان و سینی و قندان برایت می خرم
از گلویت نان خوش پایین نرفته سالهاست
پیرزن بیدار شو دندان برایت می خرم
پیرمردی توی قبرستان نگاهم می کند
سوره ی یاسین و الرحمن برایت می خرم..
#غزل
#احمد_حسین_پور_علوی
مادر
@ayateghamze
بس قافله ی غرقه به خون در راه است
تازه سروده ی استاد
محمدعلی مجاهدی
کرمان شهدای فحل و نامی دارد
جمعی که خدای شان گرامی دارد
بس قافله ی غرقه به خون در راه است
راه شهدا مگر تمامی دارد؟
#رباعی
#محمدعلی_مجاهدی
#شهدای_کرمان
@ayateghamze