17294.pdf
2.64M
💠 #اخلاق_الهی (جلد چهارم -آفات زبان -بخش يکم)
بسیار مناسب برای مطالعه و سیر تهذیب نفس توسط عموم اعضاء و منبع عالی برای سخنرانی کوتاه و بلند در شبهای ماه مبارک رمضان
هدیه به اعضای کانال به ویژه طلاب و روحانیون و مبلغین عزیز 🌺
https://eitaa.com/joinchat/2013659171C5b2d884d14
🌿🌺 #عابد_نجات_یافته (۱/۳)🌿🌺
🌿 در کتاب بحارالانوار و اصول کافی از امام صادق (علیه السّلام) نقل شده که آن حضرت می فرمایند:
🙌 عابدی بود که همیشه سرگرم عبادت بود. به قدری در عبادتش کوشا بود که شیطان هرکاری می کرد که او را سست کند، نمی توانست.
النّهایه شیطان آخر نعره ای زد. 👿بچّه هایش اطرافش جمع شدند، گفتند: تو را چه شده که فریاد می زنی؟
گفت: از دست این عابد عاجز شده ام! آیا شما راهی سراغ دارید؟
یکی از آن ها گفت: من او را وسوسه می کنم که به شهوت آید و زنا کند.
شیطان گفت: فایده ای ندارد؛ زیرا اصل میل به زن در او کشته شده است.
دیگری گفت: از راه خوراکی های لذیذ او را می فریبم تا به حرام خواری و شراب کشیده شود و او را هلاک کنم.
گفت: این هم فایده ندارد؛ زیرا در اثر ریاضت چند ساله، شهوت خوراکی نیز در او کشته شده است.
سوّمی گفت: از راه عبادت، همان راهی که در آن الان به سر می برد، چون عبادت می کند امّا آگاهانه نیست، می توانم او را گول بزنم.
شیطان گفت: آفرین! مگر از راه تقدّس کاری کنی!👌
بالاخره نتیجه ی این شورا این شد که خود همین شیطانک مأموریت پیدا کرد. (در اغلب متدیّنین از همین راه و نظایرش وارد می شود.) شیطانک به صورت جوانی به صومعه رفت و در زد. #عابد آمد در صومعه را باز کرد دید یک جوان است.
آقا چه می خواهی؟
شیطان گفت: من جوان مسلمانی هستم ولی متأسّفانه پدر و مادر من گبر و بت پرست هستند. نمی گذارند، من نماز و عبادت کنم. شنیده ام عابدی در این جا مشغول عبادت است . گفتم بیایم نزد شما و بهتر به بندگی برسم. مگر شما نمی خواهید تمام مردم خدا پرست شوند؟ یکی از آن ها من هستم.
😯عابد به ناچار راهش داد. آمد جلوی #عابد ایستاد به نماز خواندن.
ادامه دارد....
🔻 🔻 🔻
https://eitaa.com/joinchat/2013659171C5b2d884d14
🌿🌺 #عابد_نجات_یافته (۲/۳)🌿🌺
آن قدر نماز خواند و خواند و خواند تا نزدیک غروب🌙، عابد روزه دار بود. سفره ی کوچکی پهن کرد به جوان تعارف کرد. جوان گفت: نه نمی خورم. حالا دیر نمی شود. الله اکبر! ایستاد به نماز. عابد یک مقدار نان خشک خورد و دوباره به نماز ایستاد. بعد خوابش گرفت. به جوان گفت: بیا یک مقدار استراحت کن!
جوان گفت: نه! الله اکبر! و دوباره نماز بعدی را شروع کرد.
عابد یک مقدار خوابید. نیمه های شب بیدار شد، دید این جوان بین زمین و آسمان نماز می خواند.
عابد به خودش گفت: عجب! عابدتر از من هم هست که به این مقام نماز رسیده و اصلاً خسته نمی شود. این چه شوقی است؟ این چه نیرویی است که خدا به این جوان داده که غذا نخورد و خواب نداشته باشد و دائم به عبادت مشغول باشد؟ بالاخره گفت: بروم از او سؤال کنم که چه کرده که به این مقام رسیده؟
شیطانک سرگرم بود و اصلاً اعتنایی به عابد نمی کرد. سلام نماز را داد، فوراً به نماز بعدی سرگرم می شد. تا بالاخره عابد او را قسم داد که فقط سؤالی دارم، جواب مرا بده. شیطانک صبر کرد و عابد پرسید: چه کردی که به این مقام رسیدی؟!
گفت: من که به این مقام رسیدم، به واسطه ی گناهی بود که مرتکب شدم و بعد هم توبه کردم و حالا هر وقت به یاد آن گناه می افتم، توبه می کنم و در عباداتم قوی تر می شوم و صلاح تو را هم در همین می بینم که بروی و با زنی نامحرم زنا کنی و بعد توبه نمایی تا به این مقام برسی.
عابد گفت: من چطور زنا کنم؟ اصلاً راه این کار را نمی دانم و پول هم ندارم. شیطانک دو درهم به او داد و نشانه ی محلّه ی فاحشه ای را در شهر به او داد.
🏡عابد به شهر داخل شد. از مردم سراغ خانه ی فاحشه را گرفت. مردم گمان کردند که او می خواهد آن زن را ارشاد و راهنمایی کند. جایش را نشان دادند. وقتی که بر فاحشه وارد شد، تقاضای حرام نمود.
این جا لطف خدا به یاری عابد می آید و به دل فاحشه می اندازد که او را هدایت کند.
زن به سیمای عابد نگریست، دید زهد و تقوی از آن می بارد. آمدنش به این جا عادّی نیست. از او پرسید: چطور شد به این جا آمدی؟
گفت: چه کار داری تو پول را بگیر و تسلیم من شو!
زن گفت: تا حقیقت را نگویی، تسلیم تو نمی شوم!
بالاخره #عابد به ناچار جریان را گفت.
زن گفت: ای عابد هر چند به ضرر من است و من الان به این پول نیاز دارم ولی بدان این شیطان بوده که تو را به سوی من راهنمایی کرده است. عابد گفت: او به من قول داده که به مقام او برسم.
زن گفت: نه چنین نیست که تو می گویی.
ای عابد!
📛 از کجا معلوم که پس از زنا توفیق توبه پیدا کنی یا توبه ات پذیرفته شود و یا اگر یک وقت در حال زنا عزرائیل آمد و جانت را گرفت. تو جواب خدا را چه خواهی داد؟ یا این که جنب از حرام بودی، فرصت غسل و توبه و انابه پیدا نکردی. جواب حق را چه خواهی داد؟! از آن گذشته پارچه ی پاره نشده، بهتر است یا پاره شده و دوخته و وصله کرده شده؟! این شیطان بوده که تو را فریفته است.
#عابد باز نپذیرفت. زن در آخر کار گفت: من این جا هستم. برای این شغل آماده هستم. تو برگرد اگر دیدی آن جوان همان جاست و همین طور سرگرم عبادت است، بیا من در خدمت هستم
ادامه دارد....
🔻🔻🔻
https://eitaa.com/joinchat/2013659171C5b2d884d14
🌿🌺 #عابد_نجات_یافته (۳/۳)🌿🌺
البته دزد تاشناخته شد، فرار می کند. تا مؤمن فهمید و به این مرحله از شناخت رسید که وسوسه ی شیطان است، در می رود.)
سرانجام #عابد قبول کرده و به صومعه برمی گردد، می بیند کسی نیست و می فهمد که این ملعون(شیطان) می خواسته او را در چه دامی بیندازد، از کرده ی خود پشیمان گشته و توبه می نماید و به عبادت مشغول و به آن زن فاحشه دعا می کند.
مرویست که شب آخر عمر آن زن فاحشه رسید و از دنیا رفت. صبح به پیغمبر آن زمان وحی رسید که به تشییع جنازه ی او برود. وقتی که بر در خانه ی زن می رسد، مردم می گویند: ای پیغمبرخدا! برای چه به در خانه ی این زن فاحشه آمده ای؟
می گوید: برای تشییع جنازه ی زنی از اولیاء حق آمده ام.
مردم می گویند: او زن فاحشه ای بیش نبود.
پیغمبر سرش را به سوی آسمان می کند و می گوید: خدا تو می گویی یکی از اولیای من مرده! تشییع جنازه اش کن! این مردم می گویند این زن فاحشه بوده، قضیه چیست؟
خطاب رسید: ای پیغمبر! هم مردم راست می گویند و هم من! چون این زن تا چندی پیش فاحشه بوده، امّا آن عابد را از گناه دور می کند. بعد از رفتن #عابد در خانه را می بندد و پشت در می نشیند و کلاه خود را قاضی می کند و می گوید:
ای بدبخت و بیچاره! تو به عابد گفتی شاید در حال زنا عزرائیل به سراغت آید و تو توفیق توبه کردن پیدا نکنی! چه خاکی بر سر خواهی ریخت؟ تو که خودت از او پست تر هستی و یک عمر دامنت کثیف و آلوده است. تو چرا توبه نمی کنی؟ شاید عزرائیل یک وقت به سراغ تو هم بیاید. با دامن آلوده جواب خدا را چه خواهی داد؟!
از آن شب توبه کرد و از گناه برگشت و نادم و پشیمان گردید و با ما آشتی کرد و مشغول عبادت گردید.
🔻باغبانا زخزان بی خبرت می بینم
🔻آه از آن روز که بادت گل رعنا ببرد
🔻رهزن دهر نخفتست مشو ایمن از او
🔻اگر امروز نبردست که فردا ببرد
💠 عزیزان من!
بیایید قدر خود را بدانیم و در مبارزه با شیطان و طی نمودن مراحل تکامل تمام تلاش و توان خود را به کار گیریم وگرنه فرصت و وقت ما تنگ است و زمان مرگ نامعلوم!
📚گناهان کبیره، ج2، ص412
🔻🔻🔻
https://eitaa.com/joinchat/2013659171C5b2d884d14
هدایت شده از کانال آیت الله مجتهدی تهرانی (ره)
کتابچه-بازی-کودکان-10تا-15-سال.pdf
1.12M
🌿🌸🌿🌸🌿
عزیزان
این کتابچه ها توسط تیم حرفه ای با زحمت و دقت بسیار تهیه شده و در شرایط قرنطینه که بچه ها در خانه بسیار سردرگم هستند،بسیار مفیده ، لطفا هم استفاده کنید و هم به خانواده های بچه دار ارسال کنید🌹☺
رده سنی:
💢 زیر ۶ سال
💢 ۶ تا ۱۰ سال
✅ ۱۰ تا ۱۵ سال
🔻🔻🔻🔻
https://eitaa.com/joinchat/2013659171C5b2d884d14
✨﷽✨
💠ارزش چند بار خوندن و داره
❒✨جوانی با دوچرخه اش با پيرزنی برخورد کرد و به جاي اينکه از او عذرخواهی کند و کمکش کند تا از جايش بلندشود، شروع به خنديدن و مسخره کردن او نمود؛
❒✨سپس راهش را کشيد و رفت! پيرزن صدايش زد و گفت: چيزی از تو افتاده است. جوان به سرعت برگشت وشروع به جستجونمود؛ پيرزن به او گفت:زياد نگرد؛ مروت و مردانگی ات به زمين افتاد و هرگز آن را نخواهی يافت..
❒✨"زندگی اگر خالي از ادب و احساس و احترام و اخلاق باشد، هيچ ارزشی ندارد"
❒✨"زندگی حکايت قديمي کوهستان است! صدا می کنی و مي شنوی؛پس به نيکی صدا کن، تا به نيکی به تو پاسخ دهند"
🔻🔻🔻
https://eitaa.com/joinchat/2013659171C5b2d884d14
کانال آیت الله مجتهدی تهرانی (ره)
💠 #اخلاق_الهی (جلد چهارم -آفات زبان -بخش يکم) بسیار مناسب برای مطالعه و سیر تهذیب نفس توسط عموم اع
akhlaaq_elaahi_jeld_5_m-tehraani.pdf
2.29M
💠 #اخلاق_الهی (جلد پنجم -آفات زبان -بخش دوم)
بسیار مناسب برای مطالعه و سیر تهذیب نفس توسط عموم اعضاء و منبع عالی برای سخنرانی کوتاه و بلند در شبهای ماه مبارک رمضان
هدیه به اعضای کانال به ویژه طلاب و روحانیون و مبلغین عزیز 🌺
https://eitaa.com/joinchat/2013659171C5b2d884d14
🚷#راهکار_های_مدیریت_خشم (۵/۷)
باید آدمی خیلی کلاس ببیند ،استاد اخلاق ببینه تا تربیت بشود اگر از صبح تا ظهر بهش فحش دادند ، نگاه کند و هیچ طوریش نشود . برای رسیدن به این درجه باید آدم کلاس اخلاق ببیند. خودش را کسی نداند.
به یکی از اساتید یک کسی تو خیابان فحش داد ایشان اصلا به روشون نیاوردن پرسیدیم چرا حاج آقا جوابشو ندادید، ایشون فرمودند که این فحشی که داد اخه با من نبود که با باباش بود.
»آخوند ملا علی همدانی رفت مشهد از آشیخ حسنعلی نخودکی در خواست کرد که مرا موعظه کنید. ایشان فرمودند:
💢 مرنج و مرنجان!آخوند ملا علی همدانی فرمودند: خوب مرنجانش راحت است ، من کسی را ناراحت نمیکنم، اما مرنج را چکار کنم؟ یک نفر به من فحش میدهد ، باجناقم به من بی احترامی میکندو من ناراحت می شوم ، چه کار کنم که نرجم .
🌸 آشیخ حسنعلی نخودکی فرمودند : خودت را کسی ندان!
عیب کار ما این است که خودمان را کسی میدانیم ، به همین خاطر هم تا یک نفر به ما میگوید بالای چشمت ابروئه عصبانی میشویم، اما وقتی که خودمان را کسی ندانیم ، ناراحت نمیشویم .یک نفر اعصابش ناراحت است با شما تند صحبت میکند، شما نباید ناراحت بشوید. من با بعضی ها که تند صحبت میکنم قهر نمیکنندونمیروند، اما بعضیها تا تند صحبت میکنی ، قهر میکنند و میروند . چرا چون خودشان را یه کسی میدانند. نباید خودتان را یه کسی بدانید. پدرتان سرتان داد میزند ، ناراحت میشوی ، این بد است. مادرتان سر شما داد میزند ، نباید ناراحت بشوی . باید به آرامی با مادرت صحبت کنی : مادر جان ، ببخشید، من اشتباه کردم .حالا او مقصره ، اما شما باید خودت را مقصر جلوه دهی آرام صحبت کنی.
11.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌺 #آیت_الله_مجتهدی
❣ #اَمِیرُ_المؤمِنِین (ع) به امام حسن مجتبی علیه السلام فرمودند:
🌿أَحْيِ قَلْبَكَ بِالْمَوْعِظَةِ وَ أَمِتْهُ بِالزَّهَادَةِ وَ قَوِّهِ بِالْيَقِينِ
❤️✨قلبت را با موعظه زنده کن
💚⚡️به دنیا دل نبند
💙🌟قلبت به یقین قوی کن
🍀🌺🌹☘🌷🍀🌺🌹☘🌷
https://eitaa.com/joinchat/2013659171C5b2d884d14
🌺 #نماز_عصاره_اعمال_و_رفتار 🌺
❓بنده نوجوانی چهارده ساله هستم که حضور قلب خوبی در نماز ندارم لطفاً راهنمایی بفرمایید؟
❣شما در چهارده سالگی باید در نماز حضور قلب خوبی داشته باشید.
اولین عامل به هم ریختگی حضور قلب چشم است.
👁 چشمی که همه چیز را، هر شخصیت زن و مردی را، هر منظره ای را
هر عکس و فیلمی را میبیند، نمیتواند نماز خوبی بخواند،
👀اگر بتوانید چشم خودتان را کنترل کنید
ان شاءالله نمازتان بهتر میشود.
اگر بتوانید چیزهایی را که خداوند متعال راضی نیست نگاه نکنید، البته به طور جدی میتوانید نماز بهتری داشته باشید.
نماز عصاره و خلاصه شده ی رفتار و اعمال روز ماست.🌸🌿
📚 رهنمای طریق (#آیت_الله_جاودان)
🔻🔻
https://eitaa.com/joinchat/2013659171C5b2d884d14
🚷 #راهکار_های_مدیریت_خشم (۶/۷)🚷
ما خودمان را یه کسی میدانیم و در اثر اینکه خودمان را یک کسی میدانیم ، از همه میرنجیم . این مرنج و مرنجان یک کتاب است . قبر آشیخ حسنعلی نخودکی در صحن اسماعیل طلاست . مردم به آنجا میروند و دعا میکنند . ایشان به آخوند مولا علی همدانی فرمود مرنج و مرنجان پس اگر خودت را کسی ندانی ، از هیچ کس رنجش پیدا نمیکنی . علت اینکه ما میرنجانیم این است که خودمان را کسی میدانیم ، خیال میکنیم که ما کسی هستیم . نه ما کسی نیستیم . هیچ کس نیستیم .حالا بعضی ها یک کس هستند و خودشان را یک کس میدانند، بعضی ها که اصالتاً هیچی نیستندو خودشان را کسی میدانندکه این دیگر خنده دار است. سر تا پاش صنار نمیارزد ، اما خودش را کسی می داند. بعضی ها عزیز بی جهتند . بعضی ها خُب کسی هستند و خودشان را کسی میدانندکه تازه آنها نباید خودشان را کسی بدانند ، اما بعضی ها که اصلا محلی از اعراب ندارند ، کسی نیستند، اما با این وجود برای خودشان ارزش قائلند و کسی جرأت ندارد که به آنها بگوید : بالای چشمت ابروست و این بد است و اینها جزو اخلاق رذیله می باشد.
🖊 ادامه دارد .....
🔻🔻🔻🔻
https://eitaa.com/joinchat/2013659171C5b2d884d14