یه اقایی اربعین عازم کربلا میخاد بشه ؛ که خانومش جلوش میگیره میگه امسال منم ببر همراه خودت ! مرده میگه سخته ؛ یه دختر ۳ ۴ ساله داریم راه طولانیه ؛ هوا گرمه و مریض میشه و .. خانومِ میگه خود امام حسین هم تو کاروانش بچه ۳ ساله داشت ؛ پسر شیرخوار داشت امسال منم همراهت میام !

خلاصه با کلی اصرار خواهش تمنا خانوم هم با دختر ۳ سالش راهی کربلا شد ؛ توی راه این دختر بچه خیلی بهونه میگرفت ؛ مرده ک اعصابش خورد شده بود از رو عصبانیت شروع کرد غرغر کردن به زنش ! بهت گفتم نیا چرا اومدی اخه ..

خلاصه بچشه رو گذاشتن تو کالسکه تا یکم از سختی راه کم بشه که هنوز چنددقیقه نگذشته بود که چرخ کالسکه از جا دراومد ؛ شوهر خانومه دوباره شروع به غرغر کرد .. میگه یهو دیدم خانومم بغض کرد روش کرد طرف ظریح امام حسین زیر لب شروع کرد به حرف زدن ؛ همینجوری که داشتم نگاهش میکردم دیدم یکی از به شونم .

میگه برگشتم با یه حالت عصبی گفتم بله ؟! مگه نمیبینی درگیرم چیکار داری ؟! خندید گفت اقا من یه نذری کرده بودم توراه زنگ زدن گفتن حاجت گرفتم ؛ از ایران دوتا کالسکه نو اورده بودم یکیش برای شما ؛ دیدم بچه کوچیک داری ! مرد که همینجوری مونده بود میگه بدو بدو رفتم سمت خانومم گفتم خانوم چی گفتی به آقا ؟! انقدر زود حاجت داد بهت ..

میگه خانومم گفت دلم شکستی با حرفات به آقا گفتم دیگه نمیام کربلات دختر سه سالم خیلی اذیت شد شما خودت سه ساله داشتی میدونی چی میگم اقا :)! حرفم تموم نشده بود که کالسکه جور شد برای دخترم 💔🖐🏿 #التماس‌دعا

هممون معتادیم به چیزی ڪه درد رو ڪم میڪنه .. مثلا من به تو..♥️(: و بقیه به چیزاۍ دیگھ!

بقول‌جاوید‌توی‌سریال‌یاغی : - خدا‌هرچی‌بیشتر‌بنده‌شو‌دوست‌داشته‌باشه،‌ بیشتر‌لپشو‌می‌کشه (:🚶🏻‍♂'

گمان می‌کنم بدون ، عشق می‌توان زیست ؛ منتها در گور !

- لندن ؟! نه حاجی تبریز خودمون ببین :)!🧡☕️

آنقدر عشق #حسین‌‌بن‌علی شیرین است ؛ در جوانی هوس پیر غلامی کردم ..

- یعنی‌ کی‌ الان‌ جای‌ من‌ ضریحتو‌ بغل‌ کرده؟(: #ارباب