eitaa logo
آیه گرافـی 🇵🇸
9.7هزار دنبال‌کننده
28.4هزار عکس
20.2هزار ویدیو
280 فایل
﷽ آشتی با قرآن به سبک »آیه گرافی« تفسیر مختصر برخی آیات شاخص قرآن و احادیث ناب 🍃قرآن را جهانی معرفی کنیم! تبلیغات‌ ارزان با بازدهی عالی :👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/1735000081Ce431fec0ab 💞حضور شما مایه دلگرمی ماست😊
مشاهده در ایتا
دانلود
panahian-Rozeh-Fatemieh-AzFatemehBego-24k.mp3
1.66M
◾️ | خاطره شنیدنی از یک شهید درباره حضرت زهرا(س)
Panahian-Roze-FoztoVaRabeAlKabe-64.mp3
1.64M
🔰 روضه‌های شب‌های رمضان | فزت و رب الکعبه ... #روضه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹چگونه با عباس(ع) مناجات کنیم؟ #اربعین #روضه #شب_جمعه
🌸🍃﷽🌸🍃 ✍ بر باد رفته گاهی پیش میاد؛ یکی سر جلسه تقلب میکنه، معلم هم اصلا به روش نمیاره. 😍 شاگرد هم کلی ذوق میکنه؛ آخ‌جوووون، چقدر راحت کردم هیچ کس متوجه نشد. 👤اما معلم موقع نمره دادن، برگش رو خط میزنه مینویسه صفر.❌ 🙅‍♂یعنی به علت ، هیچ کدوم از پاسخ ها مورد قبول نیست❌ 👈چه اونایی که کردی، چه اونایی که نکردی... ✨✨✨ ✅ حکایت بعضیا از آدم‌ها هم همینطوریه👌 ⛔️ تو کسب و کارشون میکن، و رو قاطی میکنن❗️ 🔚 اونوقت باهمون پول:↶ ☜خونه میخرن، ☜فرش میخرن، ☜لباس میخرن و.... 🔚بعدش هم میرن توی همون خونه، روی همون فرش:↶ ☜ میخونن، ☜ مجلس میگیرن و.... 😱 اما خدا روی همه‌ی اون اعمال خط میزنه؛↶ 👈❌هیچ کدوم رو قبول نمیکنه❌👉 ✅خداوند در قرآن فرمود: 🕋وَ قَدِمْنا إِلى‌ ما عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْناهُ هَباءً مَنْثُوراً (فرقان/۲۳) ✨ما به سراغ(حسابرسی) هر عملى كه انجام دادند میرویم و آن را غبارى پراكنده مى‌سازيم. ⚠️یعنی حتی کارهای خوبی هم که انجام دادن دیگه هیچ ارزشی نداره و از بین میره، چون؛↶ 👈⛔️ و قاطی شده ⛔️👉 ✅ امام صادق(ع) در همین رابطه فرمود: ✨به خدا قسم هر چند اعمال اینها مفیدتر و درخشنده‌تر از پارچه‌های سفید مصری باشد، از آنها پذیرفته نمی شود❌ 👈زیرا ایشان از پرهیز نمی کنند. 📚عدة الداعی، ابن فهد حلی، ص230؛ 📚بحارالانوار، ج7، ص205. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج
CQACAgQAAxkBAAENlfJfQl2YHcb_ip-GPpVYL0D3W21tkQAC0wgAAngNCFKnaBsXvg5kOxsE.mp3
8.32M
🎧 سوزناک شهادت حضرت رقیه🖤 🎼چنان ز ترس زمین خورده‌ام که در گوشم... 🎤 🌙 ۹۹ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
⁠✅حتما بخوانید؛ حالتون عوض میشه 🏴 ماه ؛ خدانگهدارت!... نمی‌دانم دوباره تو را خواهم دید یا نه؟! 🏴امااگر وزیدی وازسَرِ کوی من گذشتی، سلام مرا به حسین ع برسان! 🏴و اگر این آخرین محرمم باشد، بگو همیشہ برایَت به تَن می‌ڪرد و دوست‌داشت تانامَش؛بانام تو عجین شود 🏴اگر چہ جوانی می‌ڪرد، اما از اعماق وجودش، تو را از تَہ‌دل داشت 🏴با چای ، صفا می‌ڪرد و سَرَش درد می‌ڪرد برای ! 🏴مُحَرَّم! تو را به می‌سپارم و دلم شور میزند‌، برای که از "سَفَر" ‌رسیده! لطفانشر دهید🥀 ╔═════ ೋღ پروفــ مذهبی ــایل •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ღೋ ═════╗
بعد در و دیوار - @Maddahionlin.mp3
5.73M
🔳 🌴روضه حضرت زهرا(س) 🌴بعد در و دیوار ... 🎤 👌بسیار دلنشین •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
😍💖 چند باری من را با خودش برد سر مزار .😍 آن هم با ماشین یا اتوبوس یا مثل این ها. هوندایش شرایط آتیش می کرد و از می کوبید می رفت تا اصفهان.😎 یک ساعت یک ساعت و خوردهای توی راه بودیم به که می‌رسیدیم دو سه متر قبل از مزار حاج احمد می ایستاد.😇 دستش را به سینه می گذاشت، سرش را خم می کرد و به حاج احمد می داد.🤗 بعد آرام آرام می رفت جلو.می نشست کنار قبر. اول یک دل سیر میکرد. بعد می رفت توی عالم خودش انگار دیگر هیچ چیز و هیچ کس را دور و برش نمی دید. عشق میکرد با حاج احمد. کسی اگر نمی دانست که فکر می‌کردم محسن آمده سر قبر بابایش. اصلا نمی فهمیدمش.😳🙄 با خودم می گفتم یعنی چه جور میشود آدم با کسی که توی قبر از بیشتر باشد تا آنهایی که زنده اند و هر روز می بیندشان؟🙄 وقتی هم می خواستیم برگردیم دوباره دستش را به سینه می گذاشت و همانطور عقب می‌آمد انگار که بخواهد از حرم امامزاده‌ای بیرون بیاید. نمی فهمیدمش واقعا نمی فهمیدمش.😞 ♥♥♥♥♥ مسئول بزرگی توی اصفهان بودم یک بار آمد پیشم و گفت: "ببخشید من دوست دارم این هیئت بشم. ممکنه؟"🤩✌🏻 سخت گیری خاصی داشتم روی انتخاب خادمین هیئت هر کسی را قبول نمی‌کردم. اما محسن را که دیدم بلافاصله قبول کردم.😍 و از توی صورتش می‌بارید نیاز به سوال و تحقیق و اینجور چیزها نبود. رو کرد به من و گفت: "ببخشید فقط دو تا تقاضا." گفتم: "بفرمایید."😯 گفت: "لطفاً توی هیئت کارهای و رو به من بدید. بعد هم اینکه من رو بزارید برای کارهای . نمیخوام توی دید باشم." توی تمام کلمات پیدا بود. قبول کردم. ماه که می شد هر شب با ماشینش از نجف آباد می کوبید و می‌آمد اصفهان هیئت.😯 ساعت‌ها خدمت می‌کرد و می ریخت غذا درست می کرد. چای درست میکرد. نظافت می‌کرد. کفش را جفت می کرد. ☺️ یک تنه اندازه 10 نفر کار می‌کرد تا آخر شب ساعت 11 دوازده می نشست توی ماشینش را خسته و کوفته راه افتاد سمت نجف آباد.😶 تا 40 شب کارش همین بود بعضی وقت ها بهش می گفتم: "آقا محسن همه کارهای سنگین رو که تو انجام میدی خیلی داری اذیت میشی."😅 نگاهم میکرد لبخند می زد و می گفت: "حاجی اینا کار نیست که ما برای امام حسین علیه السلام انجام میدیم برای امام حسین علیه السلام فقط باید داد!!!😔 🌺🌺🌺🌺🌺🌺 بعضی موقع ها که توی جمع میرفت سر به سرش می گذاشتند و دستش می انداختند.😒 به خاطر عقایدش،شغلش، ریشش، تیپ و قیافه اش، حزب اللهی بودنش، زیاد رفتنش به گلزار شهدا، ارادتش به . می دانستم توی ذوقش می خورد می دانستم ناراحت می شود اما هیچ نمی گفت به روی خودش نمی آورد به همه آنها می گذاشت به تک تک شان.🤗💚 ΠΠΠΠΠΠΠΠΠΠ بعضی موقع ها کوچولوی یک ساله مان را رو به رویش می نشاند.😌 نگاهی به علی می کرد و بعد شروع می کرد به خواندن و کردن و سینه زدن.😭 تماشایی داشتند. مجلس پدر و پسری. بعضی موقع ها هم نصف شب صدای گریه و مناجاتش می‌آمد.😢 می‌رفتم می‌دیدم نشسته سر اش و دارد برای خودش روضه می خواند. می نشستم کنارش. آنقدر با سوز و گداز روضه می خواند که جگرم آتش می گرفت.😭💚 میگفتم: "محسن، بسته دیگه. طاقت ندارم." روضه حضرت زهرا علیها السلام را که می خواند، دیگر بی تاب بی تاب می شدم. خودش را که نگو،بس که به نام بی بی بود و پای روضه هایش اشک می ریخت و ضجه می زد.😔😭👌🏻 یک شب هم توی خانه سفره حضرت علیهاالسلام انداختیم.💝 فقط خودم و محسن بودیم. پارچه ی پهن کردیم و و و مقداری خوراکی روی آن چیدیم. یک لحظه محسن از خانه بیرون رفت و بعد آمد.🙄 نمی دانم از کجا یک پیدا کرده بود. بوته را گذاشت کنار بقیه چیزها.😔 نشست سر سفره. گلویش را گرفته بود. من هم نشستم کنارش. نگاه کرد به بوته خار. طاقت نیاورد.زد زیر من هم همینطور. دو تا یک دل سیر گریه کردیم.😭😭😭😭😭 ...♥️ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
کربلایی‌سیدرضا_نریمانی_فرق_مرا_تو_طاقت_دیدن_نداشتی.mp3
23.15M
🔊 📌 📝 فرق مرا تو طاقت دیدن نداشتی 👤 کربلایی سیدرضا ▪️ ویژه شهادت
هدایت شده از ♻💚 تبلیغات عمومی آیه گرافی♻💚
🔴 😭😭 توی آمریکامراسم بود،شب‌اول یه سیاه پوست🤦🏿‍♂ هم اومده بود مراسم براش یه‌ مترجم‌گذاشتیم.شبای بعد همینجور هی تعدادسیاه‌پوست‌ها زیاد میشدتامجبور شدیم یه‌جای‌دیگه راهم مراسم بگیریم ،شب‌آخر۱۵۰ تا سیاه‌پوست گفتن که‌میخوان بشن😳😳پرسیدم:چرامیخوایدشیعه بشید؟همه نگاه کردن به‌ سیاه پوستی که شب اول‌ اومده بودروضه!🚩ازش پرسیدم.گفت:... جوابش ست😓👇👇 eitaa.com/joinchat/357498937Cfe322a0245 🕌دلتون‌به 💔وصل‌شددعاکنید😭
CQACAgQAAx0CVc35HwACd6VjkjMrZdB7KMexUc7vhQEq4eW5pAACOA4AApkqkVC5x6J-5-SrICsE.mp3
6.13M
🔳 🌴روضه حضرت زهرا(س) 🌴کسی که مهر نبی پر نموده جامش را 🎤حاج •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
CQACAgQAAx0CVc35HwACqrZkYnb9oWdnV-2hYl00fE7Q2pXKOwACuQ8AAjRIEFPHGrdte3JCGi8E.mp3
4.04M
🔳 (ع) 🌴روضه امام جعفر صادق(ع) 🌴من ایستاده بودم دیدم 🎙 👌بسیار دلنشین •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
﷽ ❀ چشمان تـو از مکشوفـــــ پـر است پیـداستـــــ تـمـام در چشمت •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
﷽ ❀ بر طالع نوشتند : شفاستــ چایی کہ پس از بیارند شفاستـ یک روز همہ تصدیق کنند نام تو بہ هر زبان کہ گویند •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
CQACAgQAAx0CVc35HwACz39lDyhYRJwGUGlQThCxCaz8nsmEYAACghIAAvtPcVBHfhH5lXUIGTAE.mp3
2.17M
🔳 (ع) 🌴روضه امام حسن عسکری(ع) 🌴قربون بابای جوونت برم 🎙حاج 👌بسیار دلنشین •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جانسوز وداع امام حسین علیه السلام با اهل حرم و حضرت زینب(س) 🎙 ﹝ @Jomlax
😭 مخدرات خدا را چکار با اغیار؟ معطلی و نگاه حرام در انظار کجای قصه این شعر می شود دشوار؟ کنار شمر و سنان می روند در بازار •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
💢پدر و مادر عزيزم سعي كنيد حضرت زهرا (س) را هر ساله و طبق سال هاي قبل بگيريد و نگذاريد چراغ اين خانه خاموش شود زيرا زندگي و خانه است. 🖋 اگر به شهادت رسیدم بدانید به آرزوی دیرینه‌ام رسیده‌ام و راضی نیستم کسی در مراسم دفن و... من گریه و زاری کند. چون مرگ در راه خدا، هیچ گونه گریه‌ای ندارد. بلکه شادی دارد و اشک شوق. چون در آخر، خدا مرا خرید و جانم را در راه اهل بیت دادم و عاقبت به خیری که تمام اهل دل دنبال آنند، نصیبم شد 🌷 🌷تاریخ تولد : ۱۲ دی ۱۳۶۴ 🌷تاریخ شهادت : ۱ تیر ۱۳۹۴ 🌷مزار شهید : بهشت زهرا •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در روز های آخر هم نتوانستیم زیارتت کنیم💔 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•