❇ تفســــــیر ❇
در آیه بعد، بار دیگر روى همین مسأله تکیه کرده، مى فرماید: همانند کسانى نباشید که مى گفتند: شنیدیم، ولى در حقیقت نمى شنیدند (وَ لاتَکُونُوا کَالَّذینَ قالُوا سَمِعْنا وَ هُمْ لایَسْمَعُونَ).
این تعبیر جالبى است که قرآن درباره کسانى که مى دانند، ولى عمل نمى کنند; مى شنوند، ولى ترتیب اثر نمى دهند و ظاهراً در صف مؤمنانند، ولى مطیع فرمان نیستند ذکر کرده است.
🌼🌼🌼
مى گوید: آنها گوش شنوا دارند؛ الفاظ و سخنان را مى شنوند و معانى آن را مى فهمند، اما چون بر طبق آن عمل نمى کنند گوئى اصلاً کر هستند; زیرا شنیدن و فهمیدن مقدمه عمل است و هنگامى که عمل نباشد مقدمات بى فایده است.
درباره این که این افراد ـ که داراى چنین صفتى هستند و مسلمانان باید به هوش باشند و مثل آنها نشوند ـ چه اشخاصى مى باشند؟ نظرات متعددى است:
بعضى احتمال داده اند، منظور منافقانى هستند که خود را در صف مسلمانان جا زده بودند.
بعضى گفته اند: اشاره به گروهى از یهود مى باشد.
و بعضى اشاره به مشرکان عرب دانسته اند.
ولى هیچ مانعى ندارد که همه گویندگانِ بدون عمل، از این گروه هاى سه گانه، در مفهوم آیه وارد باشند.
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۲۱، سوره مبارکه انفال)
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
🌺بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیم🌺
«إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِندَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذِينَ لَا يَعْقِلُونَ»
به یقین بدترین جنبندگان نزد خدا، افراد کر و لال ( افراد کور دلى) هستند که اندیشه نمى کنند.
(سوره مبارکه انفال/ آیه ۲۲)
@ayehsobh
❇ تفســــــیر ❇
از آنجا که گفتارِ بدونِ عمل و شنیدنِ بدونِ ترتیبِ اثر، یکى از بزرگ ترین بلاهاى جوامع انسانى و سرچشمه انواع بدبختى هاست بار دیگر در آیه بعد روى همین مسأله تکیه کرده و با بیان زیباى دیگرى بحث را ادامه مى دهد مى فرماید: بدترین جنبندگان نزد خدا افرادى هستند که نه گوش شنوا دارند، نه زبان گویا، و نه عقل و درک، کر و لال اند و اندیشه نمى کنند (إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللّهِ الصُّمُّ الْبُکْمُ الَّذینَ لایَعْقِلُونَ).
🌼🌼🌼
قرآن کتاب عمل است نه یک کتاب تشریفاتى، همه جا روى نتایج تکیه مى کند، و اصولاً هر موجود بى خاصیتى را معدوم، هر زنده بى حرکت و بى اثرى را مرده، و هر عضوى از اعضاى انسان را که در مسیر هدایت و سعادت او اثر بخش نباشد همانند فقدان آن مى شمرد.
در این آیه نیز کسانى که ظاهراً گوش هاى سالم دارند ولى در مسیر شنیدن آیات خدا، سخنان حق و برنامه هاى سعادت بخش نیستند، آنها را فاقد گوش مى داند و کسانى که زبان سالمى دارند اما مهر سکوت بر لب زده نه دفاعى از حق مى کنند، نه مبارزه اى با ظلم و فساد، نه ارشاد جاهل، نه امر به معروف، نه نهى از منکر و نه دعوت به راه حق، بلکه این نعمت بزرگ خدا را در مسیر بیهوده گوئى یا تملق و چاپلوسى در برابر صاحبان زر و زور و یا تحریف حق و تقویت باطل به کار مى گیرند، همچون افراد لال و گنگ مى داند و آنان که از نعمت هوش و عقل بهره مندند اما درست نمى اندیشند را همچون دیوانگان مى شمرد!
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۲۲، سوره مبارکه انفال)
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
🌺بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیم🌺
«وَ لَوْ عَلِمَ اللَّهُ فِيهِمْ خَيْرًا لَّأَسْمَعَهُمْ ۖ وَلَوْ أَسْمَعَهُمْ لَتَوَلَّوا وَّهُم مُّعْرِضُونَ»
و اگر خداوند خیرى در آنها مى دانست، حرف حق را) به گوش آنها مى رساند. ولى اگر حق را به گوش آنها برساند، سرپیچى کرده و رویگردان مى شوند.
(سوره مبارکه انفال/ آیه ۲۳)
@ayehsobh
❇ تفســــــیر ❇
در آیه بعد مى گوید: خداوند در دعوت آنها به سوى حق هیچ گونه مضایقه اى ندارد اگر آنها آمادگى مى داشتند و خدا از این نظر خیر و نیکى در آنها مى دید حرف حق را به هر صورت بود به گوش آنها مى رسانید (وَ لَوْ عَلِمَ اللّهُ فیهِمْ خَیْراً لاَ َسْمَعَهُمْ).
در پاره اى از روایات آمده است: جمعى از بت پرستان لجوج نزد پیامبر آمده گفتند: اگر جدّ بزرگ ما قُصَىّ بْن کِلاب را از قبر زنده کنى و گواهى به نبوت تو دهد، ما همگى تسلیم خواهیم شد! آیه فوق نازل شد و گفت: اگر اینها همین سخن را از روى حقیقت مى گفتند، خداوند به طرز معجزه آسائى این کار را براى آنها انجام مى داد.
ولى آنها دروغ مى گویند، بهانه مى گیرند و هدفشان شانه خالى کردن از زیر بار حق است.
🌼🌼🌼
سپس مى افزاید: و اگر با این حال خداوند خواسته آنها را بپذیرد و سخنان حق را بیش از این به گوش آنها بخواند (و یا جدّشان قصىّ بن کلاب را زنده کند و گواهى او را بشنوند) باز روگردان مى شوند و اعراض مى کنند (وَ لَوْ أَسْمَعَهُمْ لَتَوَلَّوْا وَ هُمْمُعْرِضُونَ).
این جمله ها درباره کسانى است که بارها سخنان حق را شنیده اند، آیات روح پرور قرآن به گوش آنها رسیده و محتواى عالى آن را فهمیده اند ولى باز بر اثر تعصب و لجاجت در مقام انکار بر آمدند، چنین افرادى بر اثر اعمالشان شایستگى هدایت را از دست داده اند و دیگر خدا و پیامبرش را با آنها کارى نیست.
این آیه جواب دندان شکنى است براى پیروان مکتب جبر، و نشان مى دهد که سرچشمه همه سعادت ها از خود انسان شروع مى شود و خداوند هم بر طبق آمادگى ها و شایستگى هائى که مردم از خود نشان مى دهند با آنها رفتار مى کند.
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۲۳، سوره مبارکه انفال)
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
🌺بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیم🌺
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ ۖ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ»
اى کسانى که ایمان آورده اید! دعوت خدا
و پیامبر را اجابت کنید هنگامى که شما را به سوى چیزى مى خواند که شما را حیات مى بخشد. و بدانید خداوند (به اندازه اى به شما نزدیک است که) میان
انسان و قلب او حایل مى شود، و (همه شما) به سوى او محشور مى شوید.
(سوره مبارکه انفال/ آیه ۲۴)
@ayehsobh
❇ تفســــــیر ❇
دعوت به سوى حیات و زندگى
در تعقیب آیات گذشته که مسلمانان را به علم، عمل، اطاعت و تسلیم دعوت مى کرد در این آیات همان هدف از راه دیگرى دنبال مى شود.
نخست مى فرماید: اى کسانى که ایمان آورده اید! هنگامى که خدا و پیامبر، شما را به چیزى دعوت مى کند که شما را زنده مى کند اجابت نمائید (یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اسْتَجیبُوا لِلّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاکُمْ لِما یُحْییکُمْ).
آیه فوق با صراحت مى گوید: دعوت اسلام، دعوت به سوى حیات و زندگى است، به سوى: حیات معنوى، حیات مادّى، حیات فرهنگى، حیات اقتصادى، حیات سیاسى بمعناى واقعى، حیات اخلاقى و اجتماعى، و بالاخره حیات و زندگى در تمام زمینه ها.
این تعبیر، کوتاه ترین و جامع ترین تعبیرى است که درباره اسلام و آئین حق آمده است. اگر کسى بپرسد اسلام هدفش چیست؟ و چه چیز مى تواند به ما بدهد؟ در یک جمله کوتاه مى گوئیم: هدفش حیات در تمام زمینه ها است و این را به ما مى بخشد.
اما آیا مردم قبل از طلوع اسلام و دعوت قرآن، مرده بودند! که قرآن آنها را دعوت به حیات مى کند؟!
پاسخ این سؤال این است: آرى، آنها فاقد حیات به معنى قرآنیش بودند; زیرا حیات و زندگى مراحل مختلفى دارد که قرآن به همه آنها اشاره کرده است.
مردم عصر جاهلى گر چه زندگى مادّى حیوانى داشتند اما از زندگى انسانى و معنوى و عقلانى محروم بودند قرآن آمد و آنها را دعوت به حیات و زندگى معنوى و عقلانى کرد.
و از این جا به خوبى معلوم مى شود آنها که دین و مذهب را در یک سلسله برنامه هاى خشک و بى روح، خارج از محدوده زندگى و در حاشیه برنامه هاى فکرى و اجتماعى مى پندارند، چقدر در اشتباهند; یک دین راستین آن است که: حرکت در همه زمینه هاى زندگى ایجاد کند روح بدمد فکر و اندیشه بدهد، احساس مسئولیت بیافریند، همبستگى و اتحاد و ترقى و تکامل در همه زمینه ها ایجاد کند و به تمام معنى حیات آفرین بوده باشد!
🌼🌼🌼
ضمناً این حقیقت نیز آشکار شد آنها که آیه فوق را تنها به جهاد ، یا ایمان، یا قرآن و یا بهشت تفسیر کرده اند و این امور را به عنوان تنها عامل حیات در آیه فوق معرفى نموده اند، در حقیقت مفهوم آیه را محدود ساخته اند; زیرا مفهوم آیه همه اینها را در بر مى گیرد و بالاتر از آنها را; هر چیز، هر فکر، هر برنامه، و هر دستورى که شکلى از اشکال حیات انسانى را بیافریند در آیه فوق مندرج است.
پس از آن مى فرماید: بدانید که خداوند میان انسان و قلب او حائل مى شود، و این که همه شما نزد او در قیامت اجتماع خواهید کرد (وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللّهَ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ وَ أَنَّهُ إِلَیْهِ تُحْشَرُونَ).
🌼🌼🌼
شک نیست که منظور از قلب ـ همان گونه که سابقاً هم گفته ایم ـ روح و عقل است. و اما این که خدا چگونه میان انسان و روح و عقل او قرار مى گیرد احتمالات فراوانى درباره آن داده شده است:
گاه گفته مى شود اشاره به شدت نزدیکى خداوند به بندگان است، آن چنان که گوئى در درون جان او و میان او و خودش قرار گرفته; همان گونه که قرآن مى گوید: وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَریدِ: ما از رگ گردن به انسان نزدیک تریم.
گاه گفته مى شود: اشاره به آن است که گردش دل ها و فکرها به دست خداست آن چنان که در دعا مى خوانیم: یا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الأَبْصارِ: اى کسى که گردش دل ها و فکرها به دست تو است.
گاه گفته مى شود: منظور این است که اگر لطف خدا نبود هرگز انسان به حقانیت حق، و باطل بودن باطل، پى نمى برد.
و نیز گفته اند منظور این است که مردم باید تا فرصت دارند در انجام طاعات و کار نیک تلاش کنند; زیرا خداوند میان انسان و قلبش به وسیله مرگ حائل ایجاد مى کند.
اما با یک نظر کلى مى توان همه این تفسیرها را در یک تفسیر واحد جمع کرد و آن این که خداوند در همه جا حاضر و ناظر و به همه موجودات احاطه دارد در عین این که با موجودات این جهان یکى نیست از آنها هم جدا و بیگانه نمى باشد، مرگ و حیات، علم و قدرت، آرامش و امنیت، توفیق و سعادت همه در دست او و به قدرت اوست و به همین دلیل، نه انسان چیزى را مى تواند از او مکتوم دارد، نه کارى را بى توفیق او انجام دهد، و نه سزاوار است به غیر او روى آورد و از غیر او تقاضا کند; چرا که او مالک همه چیز است و محیط به تمام وجود انسان!
ارتباط این جمله با جمله قبل، از این نظر است که اگر پیامبر دعوت به سوى حیات مى کند فرستاده کسى است که حیات و مرگ و هدایت و عقل همه به دست اوست.
لذا براى تأکید این موضوع مى گوید: نه تنها امروز در محدوده قدرت او قرار دارید که در سراى دیگر نیز به سوى او خواهید رفت اینجا و آنجا همه در برابر او قرار دارید.
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۲۴، سوره مبارکه انفال)
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
🌺بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیم🌺
«وَاتَّقُوا فِتْنَةً لَّا تُصِيبَنَّ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنكُمْ خَاصَّةً ۖ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ»
و از فتنه و مجازاتى بپرهیزید که تنها به ستمکاران شما نمى رسد. (بلکه همه را فرا مى گیرد. چرا که دیگران سکوت اختیار کردند.) و بدانید خداوند سخت کیفر است!
(سوره مبارکه انفال/ آیه ۲۵)
@ayehsobh