❇ تفســــــیر ❇
از آنجا که گفتارِ بدونِ عمل و شنیدنِ بدونِ ترتیبِ اثر، یکى از بزرگ ترین بلاهاى جوامع انسانى و سرچشمه انواع بدبختى هاست بار دیگر در آیه بعد روى همین مسأله تکیه کرده و با بیان زیباى دیگرى بحث را ادامه مى دهد مى فرماید: بدترین جنبندگان نزد خدا افرادى هستند که نه گوش شنوا دارند، نه زبان گویا، و نه عقل و درک، کر و لال اند و اندیشه نمى کنند (إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللّهِ الصُّمُّ الْبُکْمُ الَّذینَ لایَعْقِلُونَ).
🌼🌼🌼
قرآن کتاب عمل است نه یک کتاب تشریفاتى، همه جا روى نتایج تکیه مى کند، و اصولاً هر موجود بى خاصیتى را معدوم، هر زنده بى حرکت و بى اثرى را مرده، و هر عضوى از اعضاى انسان را که در مسیر هدایت و سعادت او اثر بخش نباشد همانند فقدان آن مى شمرد.
در این آیه نیز کسانى که ظاهراً گوش هاى سالم دارند ولى در مسیر شنیدن آیات خدا، سخنان حق و برنامه هاى سعادت بخش نیستند، آنها را فاقد گوش مى داند و کسانى که زبان سالمى دارند اما مهر سکوت بر لب زده نه دفاعى از حق مى کنند، نه مبارزه اى با ظلم و فساد، نه ارشاد جاهل، نه امر به معروف، نه نهى از منکر و نه دعوت به راه حق، بلکه این نعمت بزرگ خدا را در مسیر بیهوده گوئى یا تملق و چاپلوسى در برابر صاحبان زر و زور و یا تحریف حق و تقویت باطل به کار مى گیرند، همچون افراد لال و گنگ مى داند و آنان که از نعمت هوش و عقل بهره مندند اما درست نمى اندیشند را همچون دیوانگان مى شمرد!
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۲۲، سوره مبارکه انفال)
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
🌺بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیم🌺
«وَ لَوْ عَلِمَ اللَّهُ فِيهِمْ خَيْرًا لَّأَسْمَعَهُمْ ۖ وَلَوْ أَسْمَعَهُمْ لَتَوَلَّوا وَّهُم مُّعْرِضُونَ»
و اگر خداوند خیرى در آنها مى دانست، حرف حق را) به گوش آنها مى رساند. ولى اگر حق را به گوش آنها برساند، سرپیچى کرده و رویگردان مى شوند.
(سوره مبارکه انفال/ آیه ۲۳)
@ayehsobh
❇ تفســــــیر ❇
در آیه بعد مى گوید: خداوند در دعوت آنها به سوى حق هیچ گونه مضایقه اى ندارد اگر آنها آمادگى مى داشتند و خدا از این نظر خیر و نیکى در آنها مى دید حرف حق را به هر صورت بود به گوش آنها مى رسانید (وَ لَوْ عَلِمَ اللّهُ فیهِمْ خَیْراً لاَ َسْمَعَهُمْ).
در پاره اى از روایات آمده است: جمعى از بت پرستان لجوج نزد پیامبر آمده گفتند: اگر جدّ بزرگ ما قُصَىّ بْن کِلاب را از قبر زنده کنى و گواهى به نبوت تو دهد، ما همگى تسلیم خواهیم شد! آیه فوق نازل شد و گفت: اگر اینها همین سخن را از روى حقیقت مى گفتند، خداوند به طرز معجزه آسائى این کار را براى آنها انجام مى داد.
ولى آنها دروغ مى گویند، بهانه مى گیرند و هدفشان شانه خالى کردن از زیر بار حق است.
🌼🌼🌼
سپس مى افزاید: و اگر با این حال خداوند خواسته آنها را بپذیرد و سخنان حق را بیش از این به گوش آنها بخواند (و یا جدّشان قصىّ بن کلاب را زنده کند و گواهى او را بشنوند) باز روگردان مى شوند و اعراض مى کنند (وَ لَوْ أَسْمَعَهُمْ لَتَوَلَّوْا وَ هُمْمُعْرِضُونَ).
این جمله ها درباره کسانى است که بارها سخنان حق را شنیده اند، آیات روح پرور قرآن به گوش آنها رسیده و محتواى عالى آن را فهمیده اند ولى باز بر اثر تعصب و لجاجت در مقام انکار بر آمدند، چنین افرادى بر اثر اعمالشان شایستگى هدایت را از دست داده اند و دیگر خدا و پیامبرش را با آنها کارى نیست.
این آیه جواب دندان شکنى است براى پیروان مکتب جبر، و نشان مى دهد که سرچشمه همه سعادت ها از خود انسان شروع مى شود و خداوند هم بر طبق آمادگى ها و شایستگى هائى که مردم از خود نشان مى دهند با آنها رفتار مى کند.
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۲۳، سوره مبارکه انفال)
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
🌺بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیم🌺
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ ۖ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ»
اى کسانى که ایمان آورده اید! دعوت خدا
و پیامبر را اجابت کنید هنگامى که شما را به سوى چیزى مى خواند که شما را حیات مى بخشد. و بدانید خداوند (به اندازه اى به شما نزدیک است که) میان
انسان و قلب او حایل مى شود، و (همه شما) به سوى او محشور مى شوید.
(سوره مبارکه انفال/ آیه ۲۴)
@ayehsobh
❇ تفســــــیر ❇
دعوت به سوى حیات و زندگى
در تعقیب آیات گذشته که مسلمانان را به علم، عمل، اطاعت و تسلیم دعوت مى کرد در این آیات همان هدف از راه دیگرى دنبال مى شود.
نخست مى فرماید: اى کسانى که ایمان آورده اید! هنگامى که خدا و پیامبر، شما را به چیزى دعوت مى کند که شما را زنده مى کند اجابت نمائید (یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اسْتَجیبُوا لِلّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاکُمْ لِما یُحْییکُمْ).
آیه فوق با صراحت مى گوید: دعوت اسلام، دعوت به سوى حیات و زندگى است، به سوى: حیات معنوى، حیات مادّى، حیات فرهنگى، حیات اقتصادى، حیات سیاسى بمعناى واقعى، حیات اخلاقى و اجتماعى، و بالاخره حیات و زندگى در تمام زمینه ها.
این تعبیر، کوتاه ترین و جامع ترین تعبیرى است که درباره اسلام و آئین حق آمده است. اگر کسى بپرسد اسلام هدفش چیست؟ و چه چیز مى تواند به ما بدهد؟ در یک جمله کوتاه مى گوئیم: هدفش حیات در تمام زمینه ها است و این را به ما مى بخشد.
اما آیا مردم قبل از طلوع اسلام و دعوت قرآن، مرده بودند! که قرآن آنها را دعوت به حیات مى کند؟!
پاسخ این سؤال این است: آرى، آنها فاقد حیات به معنى قرآنیش بودند; زیرا حیات و زندگى مراحل مختلفى دارد که قرآن به همه آنها اشاره کرده است.
مردم عصر جاهلى گر چه زندگى مادّى حیوانى داشتند اما از زندگى انسانى و معنوى و عقلانى محروم بودند قرآن آمد و آنها را دعوت به حیات و زندگى معنوى و عقلانى کرد.
و از این جا به خوبى معلوم مى شود آنها که دین و مذهب را در یک سلسله برنامه هاى خشک و بى روح، خارج از محدوده زندگى و در حاشیه برنامه هاى فکرى و اجتماعى مى پندارند، چقدر در اشتباهند; یک دین راستین آن است که: حرکت در همه زمینه هاى زندگى ایجاد کند روح بدمد فکر و اندیشه بدهد، احساس مسئولیت بیافریند، همبستگى و اتحاد و ترقى و تکامل در همه زمینه ها ایجاد کند و به تمام معنى حیات آفرین بوده باشد!
🌼🌼🌼
ضمناً این حقیقت نیز آشکار شد آنها که آیه فوق را تنها به جهاد ، یا ایمان، یا قرآن و یا بهشت تفسیر کرده اند و این امور را به عنوان تنها عامل حیات در آیه فوق معرفى نموده اند، در حقیقت مفهوم آیه را محدود ساخته اند; زیرا مفهوم آیه همه اینها را در بر مى گیرد و بالاتر از آنها را; هر چیز، هر فکر، هر برنامه، و هر دستورى که شکلى از اشکال حیات انسانى را بیافریند در آیه فوق مندرج است.
پس از آن مى فرماید: بدانید که خداوند میان انسان و قلب او حائل مى شود، و این که همه شما نزد او در قیامت اجتماع خواهید کرد (وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللّهَ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ وَ أَنَّهُ إِلَیْهِ تُحْشَرُونَ).
🌼🌼🌼
شک نیست که منظور از قلب ـ همان گونه که سابقاً هم گفته ایم ـ روح و عقل است. و اما این که خدا چگونه میان انسان و روح و عقل او قرار مى گیرد احتمالات فراوانى درباره آن داده شده است:
گاه گفته مى شود اشاره به شدت نزدیکى خداوند به بندگان است، آن چنان که گوئى در درون جان او و میان او و خودش قرار گرفته; همان گونه که قرآن مى گوید: وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَریدِ: ما از رگ گردن به انسان نزدیک تریم.
گاه گفته مى شود: اشاره به آن است که گردش دل ها و فکرها به دست خداست آن چنان که در دعا مى خوانیم: یا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الأَبْصارِ: اى کسى که گردش دل ها و فکرها به دست تو است.
گاه گفته مى شود: منظور این است که اگر لطف خدا نبود هرگز انسان به حقانیت حق، و باطل بودن باطل، پى نمى برد.
و نیز گفته اند منظور این است که مردم باید تا فرصت دارند در انجام طاعات و کار نیک تلاش کنند; زیرا خداوند میان انسان و قلبش به وسیله مرگ حائل ایجاد مى کند.
اما با یک نظر کلى مى توان همه این تفسیرها را در یک تفسیر واحد جمع کرد و آن این که خداوند در همه جا حاضر و ناظر و به همه موجودات احاطه دارد در عین این که با موجودات این جهان یکى نیست از آنها هم جدا و بیگانه نمى باشد، مرگ و حیات، علم و قدرت، آرامش و امنیت، توفیق و سعادت همه در دست او و به قدرت اوست و به همین دلیل، نه انسان چیزى را مى تواند از او مکتوم دارد، نه کارى را بى توفیق او انجام دهد، و نه سزاوار است به غیر او روى آورد و از غیر او تقاضا کند; چرا که او مالک همه چیز است و محیط به تمام وجود انسان!
ارتباط این جمله با جمله قبل، از این نظر است که اگر پیامبر دعوت به سوى حیات مى کند فرستاده کسى است که حیات و مرگ و هدایت و عقل همه به دست اوست.
لذا براى تأکید این موضوع مى گوید: نه تنها امروز در محدوده قدرت او قرار دارید که در سراى دیگر نیز به سوى او خواهید رفت اینجا و آنجا همه در برابر او قرار دارید.
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۲۴، سوره مبارکه انفال)
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
🌺بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیم🌺
«وَاتَّقُوا فِتْنَةً لَّا تُصِيبَنَّ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنكُمْ خَاصَّةً ۖ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ»
و از فتنه و مجازاتى بپرهیزید که تنها به ستمکاران شما نمى رسد. (بلکه همه را فرا مى گیرد. چرا که دیگران سکوت اختیار کردند.) و بدانید خداوند سخت کیفر است!
(سوره مبارکه انفال/ آیه ۲۵)
@ayehsobh
❇ تفســــــیر ❇
در آیه بعد، به عواقب شوم عدم پذیرش دعوت حیات بخش خدا و پیامبر(صلى الله علیه وآله)، اشاره مى کند و مى فرماید: از فتنه اى بپرهیزید که تنها دامن ستمکاران شما را نمى گیرد بلکه همه را فرا خواهد گرفت (وَ اتَّقُوا فِتْنَةً لاتُصیبَنَّ الَّذینَ ظَلَمُوا مِنْکُمْ خَاصَّةً).
فِتْنَه در قرآن مجید در موارد متعددى به کار رفته:
گاهى به معناى آزمایش و امتحان.
و گاهى به معناى بلا و مصیبت و عذاب آمده است.
این کلمه در اصل به معناى داخل کردن طلا در کوره است تا خوبى و بدى آن آشکار شود، سپس به معنى آزمایش ها که نشان دهنده چگونگى صفات باطنى انسان هاست به کار برده شده است، و همچنین در مورد بلاها و مجازات ها که باعث تصفیه روح انسان و یا تخفیف گناه اوست به کار مى رود.
در آیه مورد بحث فِتْنَه به معناى بلاها و مصائب اجتماعى است که دامن همه را مى گیرد و به اصطلاح خشک و تَر در آن مى سوزند.
🌼🌼🌼
و در حقیقت خاصیت حوادث اجتماعى چنین است: هنگامى که جامعه در اداى رسالت خود کوتاهى کند و بر اثر آن قانون شکنى ها و هرج و مرج ها و ناامنى ها و مانند آن به بار آید، نیکان و بدان در آتش آن مى سوزند و این اخطارى است که خداوند در این آیه به همه جوامع اسلامى مى کند و مفهوم آن این است:
افراد جامعه نه تنها موظفند وظایف خود را انجام دهند بلکه موظفند دیگران را هم به انجام وظیفه وادارند; زیرا اختلاف، پراکندگى و ناهماهنگى در مسائل اجتماعى موجب شکست برنامه ها خواهد شد و دود آن به چشم همه مى رود. کسى نمى تواند بگوید چون وظیفه خود را انجام داده ام از آثار شوم وظیفه نشناسى هاى دیگران بر کنار خواهم ماند چه این که آثار مسائل اجتماعى فردى و شخصى نیست.
این درست به آن مى ماند که براى جلوگیرى از هجوم دشمنى، صد هزار نفر سرباز نیرومند لازم باشد اگر عده اى مثلاً پنجاه هزار نفر وظیفه خود را انجام دهند مسلماً کافى نخواهد بود و نتایج شوم شکست هم وظیفه شناسان را مى گیرد و هم وظیفه نشناسان را، و همان طور که گفتیم خاصیت مسائل جمعى و گروهى همین است.
🌼🌼🌼
این حقیقت را با بیان دیگرى نیز مى توان روشن ساخت و آن این که نیکان جامعه وظیفه دارند در برابر بدان سکوت نکنند اگر سکوت اختیار کنند در سرنوشت آنها نزد خداوند سهیم و شریک خواهند بود.
چنان که در حدیث معروفى از پیامبر(صلى الله علیه وآله) نقل شده که:
خداوند عزّوجل هرگز عموم را به خاطر عمل گروهى خاص مجازات نمى کند مگر آن زمان که منکرات در میان آنها آشکار گردد و توانائى بر انکار آن داشته باشند در عین حال سکوت کنند در این هنگام خداوند آن گروه خاص و همه توده اجتماع را مجازات خواهد کرد.
از آنچه گفتیم روشن مى شود: این حکم هم در زمینه مجازات هاى الهى در
دنیا و آخرت صادق است، و هم در زمینه نتائج و آثار اعمال گروهى و دسته جمعى.
در پایان آیه با زبان تهدیدآمیز مى گوید: بدانید خداوند مجازاتش شدید است (وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللّهَشَدیدُ الْعِقابِ).
مبادا لطف و رحمت خدا آنها را غافل کند و شدت مجازات هاى الهى را به دست فراموشى بسپارید و آشوب ها و فتنه ها دامان شما را بگیرد همان گونه که دامان جامعه اسلامى را گرفت و بر اثر فراموش کردن این سنن الهى آنها را به قهقرا کشانید.
یک نگاه کوتاه به جوامع اسلامى در عصر ما و شکست هاى پى در پى که در برابر دشمنان دامن گیرشان مى شود و فتنه هاى استعمار، صهیونیسم و الحاد و مادّى گرى و مفاسد اخلاقى و متلاشى شدن خانواده ها و سقوط جوانان در دامن فحشاء و انحطاط و عقب گرد علمى، حقیقت و محتواى آیه را مجسم مى سازد که چگونه این فتنه ها دامن کوچک و بزرگ، نیک و بد و عالم و جاهل را فرا گرفته است و اینها همچنان ادامه خواهد یافت تا آن زمان که مسلمانان روح اجتماعى پیدا کنند و نظارت همگانى را در جامعه عملاً بپذیرند و دو وظیفه امر به معروف و نهى از منکر به عنوان وظیفه قطعى و تخلف ناپذیر عملى گردد.
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۲۵، سوره مبارکه انفال)
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
🌺بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیم🌺
«وَ اذْكُرُوا إِذْ أَنتُمْ قَلِيلٌ مُّسْتَضْعَفُونَ فِي الْأَرْضِ تَخَافُونَ أَن يَتَخَطَّفَكُمُ النَّاسُ فَآوَاكُمْ وَأَيَّدَكُم بِنَصْرِهِ وَرَزَقَكُم مِّنَ الطَّيِّبَاتِ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ»
و به خاطر بیاورید هنگامى را که شما در روى زمین، گروهى کوچک و زبون بودید. آنچنان که مى ترسیدید مردم شما را بربایند. ولى او شما را پناه داد و با یارى خود تقویت کرد. و از روزیهاى پاکیزه بهره مند ساخت. تا شکر (نعمت هایش را) به جا آورید.
(سوره مبارکه انفال/ آیه ۲۶)
@ayehsobh
❇ تفســــــیر ❇
در آیه مورد بحث، بار دیگر قرآن دست مسلمانان را گرفته به گذشته تاریخشان باز مى گرداند و به آنها حالى مى کند که در چه پایه اى بودید و اکنون در چه مرحله اى قرار دارید تا درسى را که در آیات قبل به آنها آموخت به خوبى درک کنند.
مى فرماید: به خاطر بیاورید آن زمان را که شما گروهى کوچک و ناتوان بودید و در چنگال دشمنان گرفتار، و آنها شما را به ضعف و ناتوانى کشانده بودند (وَ اذْکُرُوا إِذْ أَنْتُمْ قَلیلٌ مُسْتَضْعَفُونَ فِی الأَرْضِ).
آن چنان که مى ترسیدید مشرکان و مخالفان شما را به سرعت بربایند (تَخافُونَ أَنْیَتَخَطَّفَکُمُ النّاسُ).
🌼🌼🌼
این تعبیر، تعبیر لطیفى است که نهایت ضعف و کمى نفرات مسلمانان را در آن زمان آشکار مى سازد، آن چنان که گوئى همانند یک جسم کوچک در هوا معلق بودند که دشمن به آسانى مى توانست آنها را برباید و از بین ببرد و این اشاره به وضع مسلمانان در مکّه قبل از هجرت در برابر مشرکان نیرومند و یا اشاره به مسلمانان بعد از هجرت، در مقابل قدرت هاى بزرگ آن روز همانند ایران و روم است.
آنگاه مى افزاید: ولى خداوند شما را پناه داد (فَآواکُمْ).
و با یارى خود شما را تقویت کرد (وَ أَیَّدَکُمْ بِنَصْرِهِ).
و از روزى هاى پاکیزه شما را بهره مند ساخت (وَ رَزَقَکُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ).
شاید شکر نعمت او را به جا آرید (لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ).
و اکنون به مرحله اى رسیده اید که قدرت در هم شکستن نیروهاى مشرکان مکّه را پیدا کرده اید و تهدیدى براى ستمگران و زورگویان قبایل حجاز شده اید.
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۲۶، سوره مبارکه انفال)
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
🌺بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیم🌺
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَخُونُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ وَتَخُونُوا أَمَانَاتِكُمْ وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ»
اى کسانى که ایمان آورده اید! به خدا و پیامبر خیانت نکنید. و (نیز) در امانتهاى خود خیانت روا مدارید، در حالى که مى دانید (این کار، گناه بزرگى است).
(سوره مبارکه انفال/ آیه ۲۷)
@ayehsobh
❇ تفســــــیر ❇
شأن نزول:
درباره شأن نزول این آیات، روایاتى نقل شده، از جمله امام باقر و امام صادق(علیهما السلام) فرموده اند: پیامبر دستور داد: یهود بنى قریظه (طایفه اى از یهود مدینه) را محاصره کنند. این محاصره بیست و یک شب ادامه یافت، از این جهت یهودیان ناچار شدند پیشنهاد صلحى ـ همانند صلحى که برادرانشان از طایفه بنى نضیر (گروه دیگرى از یهود مدینه) کرده بودند ـ بکنند به این ترتیب که از سرزمین مدینه کوچ کرده به سوى شام بروند.
پیامبر(صلى الله علیه وآله) از پذیرش این پیشنهاد امتناع کرد شاید به این جهت که صداقتشان در این پیشنهاد مشکوک بود.
فرمود: باید حکمیّت سعد بن معاذ را بپذیرید.
آنها تقاضا کردند پیامبر ابُولُبابه را (که یکى از یاران پیامبر در مدینه بود) نزد آنها بفرستد، ابُولُبابه با آنها سابقه دوستى داشت و خانواده و فرزندان و اموالش نزد آنها بود.
رسول خدا(صلى الله علیه وآله) این پیشنهاد را قبول کرد و ابُولُبابه را نزد آنها فرستاد آنها با ابُولُبابه مشورت کردند که آیا صلاح است حکمیّت سعد بن معاذ را بپذیرند؟
ابُولُبابه اشاره به گلوى خود کرد; یعنى اگر بپذیرید کشته خواهید شد، تن به این پیشنهاد ندهید. پیک وحى خدا جبرئیل این موضوع را به پیامبر(صلى الله علیه وآله) خبر داد.
ابُولُبابه مى گوید: هنوز نخستین گام را برنداشته بودم که متوجه شدم من به خدا و پیامبر خیانت کرده ام. این آیات درباره او نازل شد.
در این هنگام ابُولُبابه سخت پریشان گشت به طورى که خود را با طنابى به یکى از ستون هاى مسجد پیامبر(صلى الله علیه وآله) بسته گفت:
به خدا سوگند! نه غذا مى خورم و نه آب مى نوشم تا مرگ من فرا رسد، مگر این که خداوند توبه مرا بپذیرد.
هفت شبانه روز گذشت، نه غذا خورد و نه آب نوشید آن چنان که بى هوش به روى زمین افتاد. خداوند توبه او را پذیرفت.
این خبر به وسیله مؤمنان به اطلاع او رسید ولى او سوگند یاد کرد که من خود را از ستون باز نمى کنم تا پیامبر(صلى الله علیه وآله) بیاید و مرا بگشاید.
پیامبر(صلى الله علیه وآله) آمد و او را گشود.
ابُولُبابه گفت: براى تکمیل توبه خود خانه ام را که در آن مرتکب گناه شده ام رها خواهم ساخت و از تمام اموالم صرف نظر مى کنم.
پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: کافى است یک سوم از اموالت را در راه خدا صدقه بدهى.
همین مضمون در کتب اهل تسنن نیز درباره شأن نزول آیه آمده است ولى از آنجا که آیات گذشته مربوط به حادثه بدر بود، بعضى بعید دانسته اند این آیه درباره داستان یهود بنى قریظه باشد; زیرا این جریان مدت ها بعد واقع شد.
از این رو گفته اند: منظور از روایات فوق، این است که داستان ابُولُبابه یکى از مصادیق آیه مى تواند باشد نه این که در این موقع نازل گردیده باشد و این تعبیر در مورد شأن نزول آیات سابقه دارد.
🌼🌼🌼
تفسیر:
خیانت و سرچشمه آن
در نخستین آیه، خداوند روى سخن را به مؤمنان کرده مى فرماید: اى کسانى که ایمان آورده اید، به خدا و پیامبر خیانت نکنید (یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لاتَخُونُوا اللّهَ وَ الرَّسُولَ).
خیانت به خدا و پیامبر آن است که اسرار نظامى مسلمانان را در اختیار دیگران بگذارند.
یا دشمنان را در مبارزه خود تقویت کنند.
و یا به طور کلّى واجبات و محرمات و برنامه هاى الهى را پشت سر بیفکنند، بدین جهت از ابن عباس نقل شده: هر کس چیزى از برنامه هاى اسلامى را ترک کند یک نوع خیانت نسبت به خدا و پیامبر مرتکب شده است.
آنگاه مى افزاید: در امانات خود نیز خیانت نکنید (وَ تَخُونُوا أَماناتِکُمْ).
خِیانَت در اصل، به معناى خوددارى از پرداخت حقى است که انسان پرداختن آن را تعهد کرده و آن ضد امانت است.
امانت گر چه معمولاً به امانت هاى مالى گفته مى شود، ولى در منطق قرآن مفهوم وسیعى دارد که تمام شئون زندگى اجتماعى، سیاسى و اخلاقى را در بر مى گیرد، لذا در حدیث وارد شده: أَلْمَجالِسُ بِالأَمانَةِ: گفتگوهائى که در جلسات خصوصى مى شود امانت است.
بعضى گفته اند: امانت خدا آئین اوست، امانت پیامبر سنت اوست و امانت مؤمنان اموال و اسرار آنها مى باشد، ولى امانت در آیه فوق همه را شامل مى شود.
به هر حال، خیانت در امانت از منفورترین اعمال و از زشت ترین گناهان است، کسى که در امانت خیانت مى کند در حقیقت منافق است، چنان که در حدیث از پیامبر نقل شده: آیَةُ الْمُنافِقِ ثَلاثٌ: إِذا حَدَّثَ کَذَبَ، وَ إِذا وَعَدَ أَخْلَفَ، وَ إِذَا ائْتُمِنَ خانَ، وَ إنْ صامَ وَ صَلّى وَ زَعَمَ أَنَّهُ مُسْلِمٌ:
نشانه منافق سه چیز است: هنگام سخن دروغ مى گوید، به هنگامى که وعده مى دهد تخلف مى کند و به هنگامى که امانتى نزد او بگذارند خیانت مى نماید، چنین کسى منافق است هر چند روزه بگیرد و نماز بخواند و خود را مسلمان بداند.
اصولاً ترک خیانت، در امانت، از وظائف و حقوق انسانى است، یعنى حتى اگر صاحب امانت مسلمان هم نباشد، نمى توان در امانت
او خیانت کرد.
🌼🌼🌼
و در پایان آیه مى گوید: ممکن است از روى اشتباه و بى اطلاعى چیزى را که خیانت است مرتکب شوید ولى هرگز آگاهانه اقدام به چنین کارى نکنید (وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ).
البته اعمالى همچون اعمال ابولبابه مصداق جهل و اشتباه نیست، چرا که عشق و علاقه به مال و فرزند و حفظ منافع شخصى، گاهى در یک لحظه حساس چشم و گوش انسان را مى بندد و مرتکب خیانت به خدا و پیامبر(صلى الله علیه وآله) مى شود این در حقیقت خیانت آگاهانه است.
ولى مهم این است که انسان زود همچون ابولبابه بیدار شود و گذشته را جبران کند.
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۲۷، سوره مبارکه انفال)
@ayehsobh
هدایت شده از مؤسسه رهروان راه قرآن مبارکه
#نماز_دهه_اول_ماه_ذیحجه
کیفیت قرائت نماز در تصویر، ذکر شده است.
التماس دعا🤲
#مؤسسه_رهروان_راه_قرآن_مبارکه
@rahrovanraheqoran
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
🌺بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیم🌺
«وَ اعْلَمُوا أَنَّمَا أَمْوَالُكُمْ وَأَوْلَادُكُمْ فِتْنَةٌ وَ أَنَّ اللَّهَ عِندَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ»
و بدانید اموال و فرزندان شما، وسیله آزمایش است و (براى کسانى که از عهده امتحان برآیند،) پاداش عظیمى نزد خداست.
(سوره مبارکه انفال/ آیه ۲۸)
@ayehsobh
❇ تفســــــیر ❇
در آیه بعد، به مسلمانان هشدار مى دهد مواظب باشند علاقه به امور مادّى و منافع زودگذر شخصى پرده بر چشم و گوش آنها نیفکند و مرتکب خیانت هائى شوند که سرنوشت جامعه آنها را به خطر مى افکند. مى گوید: بدانید اموال و اولاد شما وسیله آزمایش و امتحان شما هستند (وَ اعْلَمُوا أَنَّما أَمْوالُکُمْ وَ أَوْلادُکُمْ فِتْنَةٌ).
فِتْنَة ـ همان طور که سابقاً هم اشاره کردیم ـ در این گونه موارد به معناى وسیله آزمایش است و در حقیقت مهم ترین وسیله آزمون ایمان و کفر، شخصیت و فقدان شخصیت، و میزان ارزش انسانى اشخاص، همین دو موضوع است.
چگونگى به دست آوردن اموال، چگونگى خرج کردن آنها، طرز نگاهدارى آن، و میزان دلبستگى و علاقه به آن، همگى میدان هاى آزمایش بشر است.
بسیارند کسانى که از نظر عبادات معمولى و تظاهر به دین و مذهب، و حتى گاهى از نظر انجام مستحبات، بسیار سخت گیرند و وفا دارند، اما به هنگامى که پاى یک مسأله مالى به میان مى آید، همه چیز کنار مى رود و تمام قوانین الهى، مسائل انسانى، و حق و عدالت، به دست فراموشى سپرده مى شود.
در مورد فرزندان، که میوه هاى قلب انسان و شکوفه هاى حیات او هستند نیز غالباً چنین است.
بسیارى از کسانى که به ظاهر پاى بند به امور دینى، مسائل انسانى و اخلاقى هستند را مى بینیم به هنگامى که پاى فرزندشان به میان مى آید گوئى پرده اى بر افکارشان مى افتد و همه این مسائل را فراموش مى کنند، عشق به فرزند سبب مى شود حرام را حلال، و حلال را حرام بشمرند و براى تأمین آینده خیالى او، تن به هر کارى بدهند و هر حقى را زیر پا بگذارند.
🌼🌼🌼
باید خود را در این دو میدان بزرگ امتحان، به خدا بسپاریم و به هوش باشیم که بسیار کسان، در این دو میدان لغزیدند، سقوط کردند و نفرین ابدى را براى خود فراهم ساختند.
باید اگر یک روز لغزشى از ما سر زد ابولبابه وار، در مقام جبران لغزش برآئیم و حتى اموالى که سبب چنین لغزشى شده است در این راه فدا کنیم.
و در پایان آیه به آنها که از این دو میدان امتحان، پیروز بیرون مى آیند بشارت مى دهد که پاداش بزرگ نزد پروردگار است (وَ أَنَّ اللّهَ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظیمٌ).
هر قدر عشق به فرزند بزرگ جلوه کند، و هر اندازه اموالى که مورد نظر است زیاد و مهم و جالب باشد، باز اجر و پاداش پروردگار از آنها برتر، عالى تر و بزرگ تر است.
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۲۸، سوره مبارکه انفال)
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
🌺بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیم🌺
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِن تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَل لَّكُمْ فُرْقَانًا وَيُكَفِّرْ عَنكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ۗ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ»
اى کسانى که ایمان آورده اید! اگر از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید، براى شما (نورانیت درون و) وسیله تشخیص حق از باطل قرار مى دهد. و گناهانتان را مى پوشاند. و شما را مى آمرزد. و خداوند داراى فضل عظیم است.
(سوره مبارکه انفال/ آیه ۲۹)
@ayehsobh
❇ تفســــــیر ❇
ایمان و روشن بینى
در آیات گذشته یک سلسله دستورات حیات بخش، که ضامن سعادت مادى و معنوى بود بیان شد ولى به کار بستن آنها جز در سایه تقوا میسر نیست، بدین جهت در این آیه، اشاره به اهمیت تقوا و آثار آن در سرنوشت انسان مى کند.
در این آیه چهار نتیجه و ثمره براى تقوا و پرهیزکارى بیان شده است.
نخست، مى فرماید: اى کسانى که ایمان آورده اید، اگر تقوا پیشه کنید و از مخالفت فرمان خدا بپرهیزید به شما نورانیت و روشن بینى خاصى مى بخشد که بتوانید حق را از باطل به خوبى تشخیص دهید (یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللّهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقاناً).
فُرْقان صیغه مبالغه از ماده فَرْق است و در اینجا به معناى چیزى است که به خوبى حق را از باطل جدا مى کند.
این جمله کوتاه و پر معنا یکى از مهم ترین مسائل سرنوشت ساز انسان را بیان کرده و آن این که
در مسیر راهى که انسان به سوى پیروزى ها مى رود، همیشه پرتگاه ها و بیراهه هائى وجود دارد که اگر آنها را به خوبى نبیند و نشناسد و پرهیز نکند چنان سقوط مى کند که اثرى از او باقى نماند.
در این راه مهم ترین مسأله، شناخت حق و باطل، شناخت نیک و بد، شناخت دوست و دشمن، شناخت مفید و زیان بخش، و شناخت عوامل سعادت و یا بدبختى است.
مشکل این است که در بسیارى از این گونه موارد انسان گرفتار اشتباه مى شود، باطل را به جاى حق مى پندارد و دشمن را به جاى دوست انتخاب مى کند، و بیراهه را جاده صاف و مستقیم.
آیه فوق مى گوید: این دید و درک، ثمره درخت تقوا است، اما چگونه تقوا، پرهیز از گناه و هوا و هوس هاى سرکش به انسان چنین دید و درکى مى دهد شاید براى بعضى مبهم باشد، اما کمى دقت پیوند میان این دو را روشن مى سازد.
🌼🌼🌼
اما مطلب مهمى که باید جداً به آن توجه داشت، و مانند بسیارى دیگر از مفاهیم سازنده اسلامى در میان ما مسلمانان دستخوش تحریف شده، این است: بسیارند کسانى که خیال مى کنند آدم با تقوا کسى است که زیاد بدن و لباس خود را آب بکشد و همه کس و همه چیز را نجس یا مشکوک بداند، و در مسائل اجتماعى به انزوا در آید و دست به سیاه و سفید نزند، و در برابر هر مسأله اى سکوت اختیار کند.
این گونه تفسیرهاى غلط براى تقوا و پرهیزکارى در واقع یکى از عوامل انحطاط جوامع اسلامى محسوب مى گردد چنین تقوائى نه آگاهى مى آفریند و نه روشن بینى و فرقان و جدائى حق از باطل!
اکنون که نخستین پاداش پرهیزکاران روشن شد به تفسیر بقیه آیه و سایر پاداش هاى چهارگانه آنها مى پردازیم.
قرآن مى گوید: علاوه بر تشخیص حق از باطل، نتیجه پرهیز کارى این است که خداوند گناهان شما را مى پوشاند و آثار آن را از وجود شما بر مى دارد (وَ یُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ).
به علاوه شما را مشمول آمرزش خود قرار مى دهد (وَ یَغْفِرْ لَکُمْ).
و پاداش هاى فراوان دیگرى در انتظار شماست که جز خدا نمى داند; زیرا خداوند فضل و بخشش عظیم دارد (وَ اللّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظیمِ).
این چهار اثر، میوه هاى درخت تقوا و پرهیزکارى هستند و وجود رابطه طبیعى در میان تقوا و پاره اى از این آثار، مانع از آن نمى شود که همه آنها را به خدا نسبت بدهیم; زیرا کراراً در این تفسیر گفته ایم: هر موجودى هر اثرى دارد به خواست خداست و بدین رو هم مى توان آن اثر را به خدا نسبت داد و هم به آن موجود.
🌼🌼🌼
در این که میان تکفیر سیئات و غفران چه تفاوتى است، بعضى از مفسران معتقدند: اولى اشاره به پرده پوشى در دنیا و دومى اشاره به رهائى از مجازات در آخرت است.
ولى احتمال دیگرى در اینجا وجود دارد که تکفیر سیئات اشاره به آثار روانى و اجتماعى گناهان دارد که در پرتو تقوا و پرهیزکارى از میان مى رود، ولى غفران اشاره به مسأله عفو و بخشش خداوند و رهائى از مجازات است.
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۲۹، سوره مبارکه انفال)
@ayehsobh