❇ تفســــــیر
حفظ قرآن از دستبردها!
به دنبال بهانهجوئیهاى کفار و حتى استهزاى آنها نسبت به پیامبر(صلى الله علیه وآله) و قرآن، که در آیات گذشته آمده بود، در آیه مورد بحث، یک واقعیت بزرگ و پر اهمیت را به عنوان دلدارى به پیامبر(صلى الله علیه وآله)، از یکسو و اطمینان خاطر همه مؤمنان راستین از سوى دیگر بیان مى کند و آن این که:
ما این قرآن را که مایه تذکر است، نازل کردیم و ما به طور قطع آن را حفظ خواهیم کرد (إِنّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَ إِنّا لَهُ لَحافِظُونَ).
چنان نیست که این قرآن بدون پشتوانه باشد و آنها بتوانند آفتاب وجودش را با گِل بپوشانند و یا نور و شعاعش را با پف کردن خاموش کنند; این چراغى است که ایزد آن را برافروخته است و این آفتابى است که غروب و افول نخواهد داشت.
این گروه اندک و ناتوان ـ که سهل است ـ اگر همه جباران و زورمندان و سیاستمداران ستمگر، و اندیشمندان منحرف و رزم آوران جهان، دست به دست هم بدهند که نورش را خاموش کنند، توانائى نخواهند داشت، چرا که خداوند حفظ و پاسدارى از آن را بر عهده گرفته است.
در این که منظور، از محافظت و پاسدارى قرآن، در برابر چه امورى است، باز مفسران، تفسیرهاى گوناگونى دارند:
۱ ـ بعضى گفته اند: در برابر تحریف و تغییر و زیاده و نقصان است.
۲ ـ بعضى دیگر گفته اند: در برابر فنا و نابودى تا آخر جهان.
۳ ـ بعضى دیگر گفته اند: در برابر منطق هاى گمراه کننده ضد قرآنى.
ولى، این تفاسیر، نه تنها با هم تضادى ندارند بلکه در مفهوم عام إِنّا لَهُ لَحافِظُونَ داخلند; چرا این محافظت و پاسدارى را که به صورت مطلق و به اصطلاح با حذف متعلق آمده در یک بعد خاص، محصور و محدود کنیم.
🌼🌼🌼
حق این است که خداوند طبق ظاهر آیه فوق، وعده داده: آن را از هر نظر حفظ و پاسدارى کند: محافظت از هر گونه تحریف، محافظت از فنا و نابودى و محافظت از سفسطه هاى دشمنان وسوسه گر.
اما این که بعضى از قدماى مفسرین احتمال داده اند: منظور، محافظت شخص پیامبر (صلى الله علیه وآله) است و ضمیر لَهُ به پیامبر(صلى الله علیه وآله) باز مى گردد، زیرا کلمه ذِکْر به شخص پیغمبر، در بعضى از آیات قرآن (سوره طلاق ،آیه ۱٠) اطلاق شده بسیار بعید به نظر مى رسد.
زیرا در آیات قبلِ آیه مورد بحث، کلمه ذِکْر صریحاً به معنى قرآن آمده، و این آیه که به دنبال آن آمده، مسلماً به همان معنى اشاره مى کند.
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۹ سوره مبارکه حجر)
@ayehsobh
6449223859.mp3
3.23M
استاد قرائتی
موضوع: تفسیر قرآن
نوع:سخنرانی کوتاه
سوره مبارکه حجر
آیه: ۹
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ فِي شِيَعِ الْأَوَّلِينَ»
ما پیش از تو (نیز) پیامبرانى در میان امّتهاى نخستین فرستادیم..
(سوره مبارکه حجر/ آیه ۱۰)
@ayehsobh
❇ تفســــــیر
در این آیات، به عنوان دلدارى پیامبر و مؤمنان در برابر مشکلاتى که در دعوت خود با آن مواجه بودند به زندگى انبیاى پیشین و گرفتاریهاى آنها در مقابل اقوام گمراه و متعصب اشاره مى کند.
نخست مى گوید: ما پیش از تو در میان امتهاى نخستین نیز پیامبرانى فرستادیم (وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ فِی شِیَعِ الأَوَّلِینَ).
🌼🌼🌼
شِیَع جمع شِیْعه به جمعیت و گروهى گفته مى شود که: داراى خط مشترکى هستند، راغب در کتاب مفردات می گوید: شِیَع از ماده شیاع به معنى انتشار و تقویت است.
مرحوم طبرسى در مجمع البیان اصل آن را از مشایعت به معنى متابعت دانسته و مى گوید: شیعه به معنى پیرو و تابع است و شیعه على(علیه السلام)به پیروان او و آنهائى که اعتقاد به امامتش دارند، گفته مى شود.
حدیث معروف امّ سلمه از پیامبر(صلى الله علیه وآله): شِیْعَةُ عَلِىٍّ هُمُ الْفائِزُونَ یَوْمَ الْقِیامَةِ: پیروان على(علیه السلام) نجات یابندگان در قیامت هستند؛ نیز اشاره به همین معنى است.
به هر حال، چه اصل این کلمه را از شیاع به معنى انتشار و تقویت بدانیم، یا از مشایعت به معنى متابعت، دلیل بر وجود یک نوع همبستگى فکرى و مکتبى در مفهوم شیعه و تشیّع است.
ضمناً، تعبیر به شِیَع درباره اقوام گذشته دلیل بر این است که آنها در مبارزه خود با پیامبران به صورت پراکنده عمل نمى کردند، بلکه، داراى خط مشترک و برنامه واحدى بودند که با عملکردهاى هماهنگ تقویت مى شد.
جائى که گمراهان براى خود، چنین برنامه اى داشته باشند آیا پیروان راستین راه حق نباید در مسیر خود از طرحهاى هماهنگ و مشترک پیروى کنند؟
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۱۰ سوره مبارکه حجر)
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«وَمَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ»
هیچ پیامبرى به سراغ آنها نمى آمد مگر این که او را مسخره مى کردند.
(سوره مبارکه حجر/ آیه ۱۱)
@ayehsobh
❇ تفســــــیر
ولى آنها چنان لجوج و سرسخت بودند که هیچ پیامبرى به سراغشان نمى آمد مگر این که او را به باد استهزاء مى گرفتند (وَ ما یَأْتِیهِمْ مِنْ رَسُول إِلاّ کانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُنَ).
این استهزاء به خاطر امورى بود:
۱ ـ براى شکستن ابّهت پیامبران و متفرّق ساختن افراد حق جو و حق طلب از گرد آنان.
۲ ـ براى ضعف و ناتوانیشان در مقابل منطق نیرومند رسولان الهى، چون نمى توانستند پاسخى به دلائل دندان شکن آنان بدهند، متوسل به استهزاء یعنى حربه نادانهاى بى منطق مى شدند.
۳ ـ براى این که پیامبران سنت شکن بودند، و با وضع نابسامان محیط به مبارزه برمى خاستند، اما جاهلان متعصب که این سنتهاى غلط را جاودانى و ابدى مى پنداشتند از این کار تعجب مى کردند، و به استهزاء برمى خاستند.
۴ ـ براى این که سرپوشى بر وجدان خفته خود بگذارند، مبادا بیدار شود و تعهد و مسئولیت بیافریند.
۵ ـ براى این که بسیارى از پیامبران دستشان از مال دنیا تهى و زندگانیشان بسیار ساده بود، آنها که شخصیت را بر اثر کوردلى در لباس نو، مرکب زیبا، و زندگانى مجلل، مى دانستند، تعجب مى کردند که آیا یک انسان فقیر و تهیدست ممکن است رهبر و راهنماى این همه جمعیت ثروتمند و مرفّه گردد؟!، و به دنبال آن به استهزاء برمى خاستند.
۶ ـ و سرانجام براى این که مى دیدند قبول دعوت پیامبران، آنها را در برابر شهواتشان محدود مى سازد، و آزادى هاى حیوانیشان را سلب مى کند، و براى آنها وظائف و مسئولیتهائى ایجاد مى نماید، به استهزاء برمى خاستند تا خود را از این وظائف راحت کنند!
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۱۱ سوره مبارکه حجر)
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«كَذَٰلِكَ نَسْلُكُهُ فِي قُلُوبِ الْمُجْرِمِينَ»
ما اینچنین (و از هر طریق ممکن) قرآن را به درون دلهاى مجرمان راه مى دهیم.
(سوره مبارکه حجر/ آیه ۱۲)
@ayehsobh
❇ تفســــــیر
پس از آن مى فرماید: آرى، ما این چنین آیات قرآن را به درون دلهاى این مجرمان راه مى دهیم (کَذلِکَ نَسْلُکُهُ فِی قُلُوبِ الْمُجْرِمِینَ).
🌼🌼🌼
این جمله، اشاره به آن مى کند که خداوند، آیات خود را از طرق مختلف آن چنان به مجرمان و مخالفان تفهیم مى کند که گوئى در دل آنها وارد شده است اما متأسّفانه، عدم قابلیت و ناآمادگى محل، سبب بیرون راندن آن و جذب نشدن در درون جانشان مى گردد، ـ درست، مانند غذاى مقوى و مفیدى که معده ناسالم، آن را جذب نکرده، به بیرون باز مى گرداند ـ (و این حقیقت درست از ماده سلوک که ماده اصلى نَسْلُکُهُ مى باشد فهمیده مى شود).
بنابراین، ضمیر نَسْلُکُهُ به ذِکر (قرآن) که در آیات قبل آمده، باز مى گردد.
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۱۲ سوره مبارکه حجر)
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«لَا يُؤْمِنُونَ بِهِ ۖ وَقَدْ خَلَتْ سُنَّةُ الْأَوَّلِينَ»
(امّا با این حال،) آنها به آن ایمان نمى آورند و روش اقوام پیشین نیز چنین بود.
(سوره مبارکه حجر/ آیه ۱۳)
@ayehsobh
❇ تفســــــیر
اما با این همه تبلیغ و تأکید و بیان منطقى و ارائه معجزات، باز هم این متعصبان استهزاء کننده به آن ایمان نمى آورند (لایُؤْمِنُونَ بِهِ).
ولى، این منحصر به آنها نیست. پیش از آنها سنت اقوام اولین نیز چنین بود (وَ قَدْ خَلَتْ سُنَّةُ الأَوَّلِینَ).
🌼🌼🌼
موضع گیریهاى طرفداران باطل در برابر پیامبران و طرح نقشه هاى همه جانبه براى تحمیق مردم و پراکندن آنها از اطراف مردان الهى، نه چیز تازه اى است و نه منحصر به زمان و مکان خاصى بوده.
بلکه، همان گونه که از تعبیر بالا استفاده مى شود، از قدیم الایام و دورترین زمانها، این توطئه ها در میان اقوام گمراه بوده است.
به همین دلیل، هرگز نباید از آن وحشت کرد، یا نومیدى و یأس به خود راه داد و یا از انبوه مشکلاتى که به دست دشمنان فراهم مى شود هراسید. این یک دلدارى مؤثر براى همه رهروان راه حق است.
اگر تصور کنیم در زمان یا مکانى مى توانیم دعوت حق را نشر و گسترش دهیم و پرچم عدل و داد را برافرازیم، بى آن که با عکس العمل منفى دشمنان لجوج و مخالفان سرسخت، مواجه باشیم، سخت اشتباه کرده ایم، پیامبران الهى و همه پیروان راستین آنها از این مخالفتها هرگز مأیوس نشدند، و ما نیز باید مأیوس نگردیم. بلکه، باید هر روز بر عمق دعوت خود بیفزائیم.
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۱۳ سوره مبارکه حجر)
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«وَ لَوْ فَتَحْنَا عَلَيْهِم بَابًا مِّنَ السَّمَاءِ فَظَلُّوا فِيهِ يَعْرُجُونَ»
و اگر درى از آسمان به روى آنان مى گشودیم، و آنها پیوسته در آن بالا مى رفتند.
«لَقَالُوا إِنَّمَا سُكِّرَتْ أَبْصَارُنَا بَلْ نَحْنُ قَوْمٌ مَّسْحُورُونَ»
باز مى گفتند: «ما چشم بندى شده ایم. بلکه ما قومى سحر شده ایم!»
(سوره مبارکه حجر/ آیه ۱۴ و ۱۵)
@ayehsobh
❇ تفســــــیر
اینها بر اثر غوطهور شدن در شهوات و اصرار و لجاجت در باطل، کارشان به جائى رسیده که اگر درى از آسمان را به روى آنها بگشائیم و آنها مرتباً به آسمان صعود کنند... (وَ لَوْ فَتَحْنا عَلَیْهِمْ باباً مِنَ السَّماءِ فَظَلُّوا فِیهِ یَعْرُجُونَ).
* * *
مى گویند: ما را چشم بندى کرده اند (لَقالُوا إِنَّما سُکِّرَتْ أَبْصارُنا).
بلکه ما (سر تا پا) سحر شده ایم و آنچه مى بینیم ابداً واقعیت ندارد! (بَلْ نَحْنُ قَوْمٌ مَسْحُورُونَ).
🌼🌼🌼
این جاى تعجب نیست که انسان به چنین مرحله اى از عناد و لجاج برسد، براى این که روح پاک و فطرت دست نخورده انسان که قادر به درک حقائق و مشاهده چهره اصلى واقعیات است، بر اثر گناه و جهل و دشمنى با حق تدریجا به تاریکى مى گراید.
البته در مراحل نخستین، پاک کردن آن کاملاً امکان پذیر است، اما اگر خداى نکرده، این حالت در انسان راسخ شود و به صورت ملکه در آید، به آسانى نمى توان آن را شست و در اینجا است که چهره حق در نظر انسان دیگرگون مى شود، تا آنجا که محکمترین دلائل عقلى، و روشنترین دلائل حسى، در دل او اثر نمى گذارد و کار او به انکار معقولات و محسوسات، هر دو، مى رسد.
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۱۴ و ۱۵ سوره مبارکه حجر)
@ayehsobh
6449223897.mp3
2.63M
استاد قرائتی
موضوع: تفسیر قرآن
نوع:سخنرانی کوتاه
سوره مبارکه حجر
آیه: ۱۰_۱۵
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«وَلَقَدْ جَعَلْنَا فِي السَّمَاءِ بُرُوجًا وَزَيَّنَّاهَا لِلنَّاظِرِينَ»
ما در آسمان برجهایى قرار دادیم و آن را براى بینندگان آراستیم.
(سوره مبارکه حجر/ آیه ۱۶)
@ayehsobh
❇ تفســــــیر
ما در آسمان برج هائى قرار دادیم (وَ لَقَدْ جَعَلْنا فِی السَّماءِ بُرُوجاً).
بُرُوج جمع برج در اصل به معنى ظهور است و به همین جهت، آن قسمت مخصوصى از دیوار اطراف شهر، یا محل اجتماع لشکر که بروز و ظهور خاصى دارد، برج نامیده مى شود و نیز به همین جهت، هنگامى که زن زینت خود را آشکار سازد: تَبَرَّجَتِ الْمَرْئَةُ مى گویند.
به هر حال، برجهاى آسمانى اشاره به منزلگاه هاى خورشید و ماه است، و به تعبیر دقیق تر، هنگامى که ما از کره زمین به ماه و خورشید نگاه مى کنیم، در هر فصل و موقعى از سال آنها را در مقابل یکى از صورتهاى فلکى مى بینیم و مى گوئیم خورشید مثلاً در برج حمل، یا ثور، یا میزان، و عقرب و قوس است.
بدیهى است وجود این برجهاى آسمانى و منزلگاههاى ماه و خورشید و آن نظام خاصى که براى حرکت آنها در این برجها وجود دارد ـ که تقویم مجسم جهان هستى ما را تشکیل مى دهد ـ دلیل روشنى است بر علم و قدرت آفریدگار، این نظام شگرف، با این حساب دقیق و مستمر، بیانگر نقشه و هدفى است که در آفرینش این جهان بوده، و هر چه در آن بیشتر بیندیشیم، ما را به آفریننده جهان نزدیکتر مى سازد.
🌼🌼🌼
پس از آن اضافه مى کند: ما آسمان و این صورتهاى فلکى را براى بینندگان زینت بخشیدیم (وَ زَیَّنّاها لِلنّاظِرِینَ).
در یک شب تاریک و پر ستاره، نظرى به آسمان بیفکنید، ستارگانى که در هر گوشه و کنار به صورت گروه، گروه، دور هم جمع شده اند را مشاهده مى کنید، گوئى هر دسته براى خود انجمنى دارند، و آهسته نجوى مى کنند، بعضى، خیره، خیره، به ما نگاه کرده اصلاً چشمک نمى زنند، بعضى، مرتباً چشمک مى زنند، گوئى ما را به سوى خود مى خوانند، بعضى، آن چنان مى درخشند که خیال مى کنیم، دارند به ما نزدیک مى شوند، و بعضى، با نور کم رنگ خود، گوئى از آن اعماق آسمانهاى دور فریاد بى صدائى مى کشند که ما هم اینجائیم!
این منظره زیباى شاعرانه که شاید براى بعضى بر اثر تکرار مشاهده، عادى جلوه کند بیش از آنچه فکر کنیم دیدنى و جالب و شوق انگیز است.
گاهى، که ماه با اشکال مختلفش، در جمع آنها ظاهر مى شود، چهره تازه و اعجاب انگیز دیگرى، به خود مى گیرند.
بعد از غروب آفتاب، یکى بعد از دیگرى ظاهر مى شوند، گوئى از پشت پرده بیرون مى دوند، و به هنگام طلوع صبح، فرار کرده و در برابر نیروى خیره کننده آفتاب، خود را پنهان مى کنند.
از این گذشته، از نظر زیبائى هاى علمى و اسرار بسیار فراوان، چهره آسمان آن چنان زیبا است که هزاران سال است چشم همه دانشمندان را به خود مشغول داشته به ویژه امروز که، با نیرومندترین تلسکوپ ها و دوربین هاى عظیم نجومى به سوى آن خیره مى شوند، و هر زمان اسرار تازه اى از این عالم پر غوغا، و در عین حال خاموش، براى مردم جهان کشف مى کنند.
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۱۶ سوره مبارکه حجر)
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«وَحَفِظْنَاهَا مِن كُلِّ شَيْطَانٍ رَّجِيمٍ»
و آن را از هر شیطان رانده شده اى حفظ کردیم.
«إِلَّا مَنِ اسْتَرَقَ السَّمْعَ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ مُّبِينٌ»
مگر آن کس که استراق سمع کند (و دزدانه گوش فرادهد) که «شهابى آشکار» او را تعقیب مى کند (و مى راند).
(سوره مبارکه حجر/ آیه ۱۷ و ۱۸)
@ayehsobh
❇ تفســــــیر
در آیه بعد اضافه مى کند: ما این آسمان را از هر شیطان رجیم و شوم و ملعون محفوظ داشته ایم (وَ حَفِظْناها مِنْ کُلِّ شَیْطان رَجِیم).
* * *
مگر آن شیطان هائى که هوس استراق سمع (و خبرگیرى دزدکى) کنند که شهاب آشکار آنها را تعقیب مى کند و به عقب مى راند (إِلاّ مَنِ اسْتَرَقَ السَّمْعَ فَأَتْبَعَهُ شِهابٌ مُبِینٌ).
🌼🌼🌼
شیاطین با شهب از آسمان رانده مى شوند!!
آیه اخیر، از آیاتى است که مفسران در تفسیر آن، بسیار سخن گفته اند و هر یک مسیر خاصى را پیموده و برداشت معینى از آن دارند.
عین همین مضمون در سوره صافات (آیات ۶ و ۷) و سوره جنّ (آیه ۹) آمده، و از مسائلى است که ممکن است براى افراد ناآگاه سؤالهاى بدون جوابى ترسیم کند:
۱ ـ بعضى مانند نویسنده تفسیر فى ظلال به راحتى از این آیات و مانند آن گذشته و به عنوان این که اینها حقایقى است که درک آن براى ما ممکن نیست و باید به آنچه در عمل واقعى ما در این زندگى مؤثر است، بپردازیم، به تفسیر اجمالى قناعت کرده و از توضیح و تبیین این مسأله صرف نظر نموده اند.
او چنین مى نویسد: شیطان چیست؟ و چگونه مى خواهد استراق سمع کند؟ و چه چیزى را استراق مى کند؟ همه اینها از غیبهاى الهى است که از خلال نصوص نمى توان به آن دست یافت، و پرداختن به آن نتیجه اى ندارد، زیرا بر عقیده ما چیزى نمى افزاید، و جز اشتغال فکر انسان به امرى که به او ارتباط خاصى ندارد و او را از انجام عمل حقیقیش در این زندگى باز مى دارد، ثمره اى نخواهد داشت، به علاوه، درک تازه اى نسبت به حقیقت جدیدى به ما نمى دهد!
ولى، نباید تردید داشت که قرآن یک کتاب بزرگ انسان سازى و تربیت و حیات است، اگر چیزى ارتباط به حیات انسانها نداشته باشد، مطلقاً در آن مطرح نخواهد شد، همه آن درس است، درس زندگى.
اضافه بر این، هیچ کس نمى تواند این سخن را بپذیرد که در قرآن حقایق ناگشودنى باشد، مگر، قرآن نور و کتاب مبین نیست؟ و مگر، براى فهم و تدبر و هدایت مردم نازل نشده؟ چگونه فهم این آیات به ما ارتباط ندارد؟
به هر حال، ما این طرز موضع گیرى را در برابر این گونه آیات و مانند آن نمى پسندیم.
۲ ـ جمع قابل توجهى از مفسران، مخصوصاً مفسران پیشین، اصرار دارند معنى ظاهرى آیات را کاملا حفظ کنند، یعنى:
سماء اشاره به همین آسمان، و شهاب اشاره به همین شهاب است (همین سنگریزه هاى سرگردانى، که در این فضاى بیکران در گردشند و گاه، گاه که در حوزه جاذبه زمین قرار مى گیرند و به سوى زمین کشیده مى شوند و بر اثر سرعت برخورد با امواج هوا، داغ و سوزان و شعلهور و خاکستر مى شوند).
و شیطان همان موجودات خبیثه متمردند که مى خواهند به آسمانها بروند و گوشه اى از اخبار این عالم ما که در آسمانها منعکس است، از طریق استراق سمع (گوش دادن مخفیانه) در یابند، و به دوستان خود در زمین برسانند، ولى شهابها همچون تیر به سوى آنها پرتاب مى شوند و آنها را از رسیدن به این هدف باز مى دارند.
۳ ـ جمعى دیگر از مفسران، مانند مفسر عالیقدر مؤلف المیزان و طنطاوى در تفسیر الجواهر تعبیرات آیات فوق را از قبیل تشبیه و کنایه و ذکر امثال و به اصطلاح، بیان سمبولیک دانسته، و این تشبیه و کنایه را به صورتهاى گوناگونى بیان داشته اند:
الف ـ در تفسیر المیزان چنین مى خوانیم: توجیهات مختلفى را که مفسران براى استراق سمع کردن شیاطین، و رانده شدن آنها به وسیله شهب، بیان کرده اند، مبتنى بر چیزى است که احیاناً از ظاهر آیات و روایات به ذهن مى رسد، که: افلاکى محیط به زمین است و در آنها گروههائى از فرشتگان قرار دارند و هر کدام از این افلاک درهائى دارند که جز از آنها نمى توان وارد شد، و گروهى از این فرشتگان، شهابها را بر دست دارند، و منتظر شیاطین استراق سمع کننده هستند، تا آنها را با آن بکوبند و برانند!
در حالى که، امروز روشن شده است این گونه نظریات، بى اساس است، نه چنان افلاکى وجود دارد و نه آن درها و نه مانند آن.
آنچه به عنوان یک احتمال مى توان در اینجا گفت; این است: این گونه بیانات در کلام الهى از قبیل امثالى است که براى روشن شدن حقایق غیر حسى در لباس حسى ذکر مى شود، همان گونه که خداوند مى فرماید: وَ تِلْکَ الأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنّاسِ وَ ما یَعْقِلُها إِلاَّ الْعالِمُونَ: اینها مثلهائى است که براى مردم مى زنیم و جز عالمان آنها را درک نمى کنند .
امثال این تعبیرات در قرآن فراوان است، مانند: عرش، کرسى، لوح، کتاب.
بنابراین، منظور از آسمان ـ که جایگاه فرشتگان است، ـ یک عالم ملکوتى و ماوراء طبیعى است، که از این جهان محسوس، برتر و بالاتر است، و منظور از نزدیک شدن شیاطین به این آسمان، براى استراق سمع، و پرتاب کردن شهب به آنها آنست که: آنها مى خواهند به جهان فرشتگان نزدیک شوند تا از اسرار خلقت و حوادث آینده آگاهى یابند، ولى آنها شیاطین را با انوار معنوى ملکوتى که تاب تحمل آن را ندارند مى رانند...
(تفسیر نمونه/
6449224000.mp3
3.45M
استاد قرائتی
موضوع: تفسیر قرآن
نوع:سخنرانی کوتاه
سوره مبارکه حجر
آیه: ۱۶_۱۸
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«وَالْأَرْضَ مَدَدْنَاهَا وَأَلْقَيْنَا فِيهَا رَوَاسِيَ وَأَنبَتْنَا فِيهَا مِن كُلِّ شَيْءٍ مَّوْزُونٍ»
و زمین را گستردیم. و در آن کوههاى استوارى قرار دادیم و از هر گیاه موزون، در آن رویاندیم.
(سوره مبارکه حجر/ آیه ۱۹)
@ayehsobh
❇ تفســــــیر
نخست، از خود زمین شروع کرده مى فرماید: ما زمین را گسترش دادیم (وَ الأَرْضَ مَدَدْناها).
مد در اصل به معنى گسترده ساختن و بسط دادن است و به احتمال قوى در اینجا اشاره به سر برآوردن خشکیهاى زمین از زیر آب است، زیرا مى دانیم: در آغاز تمام سطح کره زمین بر اثر بارانهاى سیلابى زیر آب پنهان بود و سالیان درازى بر این منوال گذشت، بارانهاى سیلابى فرو نشستند، آبها در گودالهاى زمین جاى گرفتند و خشکیها تدریجاً از زیر آب نمایان گشتند، این همان چیزى است که در روایات اسلامى به عنوان دحو الارض معروف شده است.
و از آنجا که آفرینش کوهها ـ با آن فوائد زیادى که دارند ـ یکى از نشانه هاى توحید است، به ذکر آن پرداخته و اضافه مى کند: ما در زمین کوههاى مستقر و ثابتى افکندیم (وَ أَلْقَیْنا فِیها رَواسِیَ).
تعبیر به القاء (افکندن) در مورد کوهها با این که مى دانیم کوهها همان چین خوردگى هاى زمین هستند که بر اثر سرد شدن تدریجى پوسته زمین و یا به خاطر مواد آتشفشانى، به وجود آمده اند ممکن است از این نظر باشد که القاء به معنى ایجاد نیز آمده است. در زبان روزمره خود نیز مىگوئیم که ما براى فلان زمین طرحى ریختیم و چند اتاق در آن انداختیم یعنى بنا کردیم و ایجاد نمودیم .
به هر حال، این کوهها علاوه بر این که از ریشه به هم پیوسته اند و همچون زرهى زمین را در برابر فشار درونى از لرزشها حفظ مى کنند، و افزون بر این که قدرت طوفانها را در هم شکسته و وزش باد و نسیم را به دقت کنترل مى نمایند، محل خوبى براى ذخیره آبها به صورت برف و یا چشمه ها مى باشند.
مخصوصاً تکیه روى کلمه رَواسِىَ جمع راسیه به معنى ثابت و پا بر جا، اشاره لطیفى است به آنچه در بالا بیان کردیم که آنها هم خودشان ثابتند و هم مایه ثبات پوسته زمین و زندگى انسانها مى باشند.
🌼🌼🌼
سپس به سراغ مهمترین عامل زندگى بشر و همه جانداران یعنى گیاهان رفته، و مى فرماید: ما در روى زمین از هر گیاه موزون رویاندیم (وَ أَنْبَتْنا فِیها مِنْ کُلِّ شَیْء مَوْزُون).
چه تعبیر زیبا و رسائى اى است تعبیر به مَوْزُون که در اصل از ماده وَزْن به معنى شناسائى اندازه هر چیز گرفته شده است و اشاره به حساب دقیق و نظم شگرف و اندازه هاى متناسب در همه اجزاى گیاهان است که هر یک از آنها بلکه هر یک از اجزاء آنها از ساقه، شاخه، برگ، گلبرگ، تخم و میوه حساب و کتاب معینى دارد.
این احتمال نیز در معنى این جمله داده شده است که منظور روئیدن معادن مختلف در کوهها مى باشد زیرا عرب کلمه انبات را درباره معدن ن یبه کار مى برد. به هر حال، هیچ مانعى ندارد که آیه، مفهوم گسترده اى داشته باشد که گیاهان و انسانها و معادن و مانند آن را شامل شود.
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۱۹ سوره مبارکه حجر)
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«وَجَعَلْنَا لَكُمْ فِيهَا مَعَايِشَ وَمَن لَّسْتُمْ لَهُ بِرَازِقِينَ»
و براى شما انواع وسایل زندگى در آن قرار دادیم. همچنین براى کسانى که شما نمى توانید به آنها روزى دهید.
(سوره مبارکه حجر/ آیه ۲۰)
@ayehsobh
❇ تفســــــیر *
و از آنجا که وسائل زندگى انسان، منحصر به گیاهان و معادن نیست در آیه بعد، به تمام این مواهب اشاره کرده مى گوید: ما انواع وسائل زندگى را براى شما در زمین قرار دادیم (وَ جَعَلْنا لَکُمْ فِیها مَعایِشَ).
نه تنها براى شما بلکه براى همه موجودات زنده و کسانى که شما روزى آنها را نمى دهید و از دسترس شما خارجند (وَ مَنْ لَسْتُمْ لَهُ بِرازِقِینَ).
آرى براى همه آنها نیازمندیهایشان را فراهم ساختیم.
مَعایِش جمع مَعِیشة و آن وسیله و نیازمندیهاى زندگى انسان است که گاهى خود به دنبال آن مى رود و گاهى آن، به سراغ او مى آید.
گرچه بعضى از مفسران کلمه معایش را تنها تفسیر به زراعت و گیاهان و یا خوردنیها و نوشیدنیها کرده اند، ولى پیدا است، مفهوم لغت کاملاً وسیع است و تمام وسائل حیات را شامل مى شود.
🌼🌼🌼
مفسران در تفسیر جمله مَنْ لَسْتُمْ لَهُ بِرازِقِینَ دو تفسیر گفته اند:
نخست این که همان گونه که در بالا گفتیم خداوند مى خواهد مواهب خویش را هم درباره انسانها و هم درباره حیوانات و موجودات زنده اى که انسان توانائى تغذیه آنها ندارد، بیان کند.
دیگر این که خداوند مى خواهد به انسانها گوشزد نماید که ما هم وسیله زندگى براى شما در این زمین قرار دادیم و هم موجودات زنده اى در اختیارتان گذاردیم (مانند چهار پایان) که شما توانائى بر روزى دادن آنها را ندارید، خداوند آنها را نیز روزى مى دهد هر چند این کار به دست شما انجام پذیرد.
ولى به نظر ما تفسیر اول صحیحتر به نظر مى رسد و دلیل ادبى آن را نیز در ذیل صفحه آورده ایم.
در حدیثى که از تفسیر على بن ابراهیم نقل شده نیز تأییدى براى این تفسیر مى یابیم آنجا که در معنى جمله مَنْ لَسْتُمْ لَهُ بِرازِقِینَ مى گوید: لِکُلِّ ضَرْب مِنَ الْحَیْوانِ قَدَّرنا شَیْئاً مُقَدَّراً: براى هر یک از حیوانات، چیزى مقدر داشتیم.
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۲۰ سوره مبارکه حجر)
@ayehsobh
6449224027.mp3
2.08M
استاد قرائتی
موضوع: تفسیر قرآن
نوع:سخنرانی کوتاه
سوره مبارکه حجر
آیه: ۱۹_۲۰
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«وَ إِن مِّن شَيْءٍ إِلَّا عِندَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ»
و هیچ چیز نیست، مگر آنکه خزائن آن نزد ماست. ولى ما جز به اندازه معیّنى آن را نازل نمىکنیم.
(سوره مبارکه حجر/ آیه ۲۱)
@ayehsobh