هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«وَهُوَ الَّذِي يَتَوَفَّاكُم بِاللَّيْلِ وَيَعْلَمُ مَا جَرَحْتُم بِالنَّهَارِ ثُمَّ يَبْعَثُكُمْ فِيهِ لِيُقْضَىٰ أَجَلٌ مُّسَمًّى ۖ ثُمَّ إِلَيْهِ مَرْجِعُكُمْ ثُمَّ يُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ»
اوست آن کسى که (روح) شما را در شب (به هنگام خواب) مى گیرد و از آنچه در روز انجام داده اید آگاه است. سپس در روز شما را (از خواب) برمى انگیزد. (و این وضع همچنان ادامه مى یابد) تا سرآمد معیّنى فرارسد. سپس بازگشت شما به سوى اوست. آنگاه شما را از آنچه انجام مى دادید، با خبر مى سازد.
(انعام/۶۰)
@ayehsobh
❇ تفســــــیر❇
در آیه بعد، بحث را به احاطه علم خداوند به اعمال انسان که هدف اصلى است، کشانیده و قدرت قاهره خدا را نیز مشخص مى سازد، تا مردم از مجموع این بحث نتایج تربیتى لازم را بگیرند.
نخست مى فرماید: او کسى است که روح شما را در شب قبض مى کند، و از آنچه در روز انجام مى دهید و به دست مى آورید آگاه است (وَ هُوَ الَّذی یَتَوَفّاکُمْ بِاللَّیْلِ وَ یَعْلَمُ ما جَرَحْتُمْ بِالنَّهارِ).
توفـِّى در لغت به معنى باز گرفتن است، و این که خواب را یک نوع بازگرفتن روح معرفى کرده، به خاطر آن است که خواب ـ همان طور که معروف است ـ برادر مرگ است.
مرگ، تعطیل کامل دستگاه مغز آدمى و قطع مطلق پیوند روح و جسم است، در حالى که خواب، تنها تعطیل بخشى از دستگاه مغز و ضعیف شدن این پیوند است، بنابراین خواب، مرحله کوچکى از مرگ حساب مى شود.
🌼🌼🌼
جَرَحْتُمْ از ماده جرح و در اینجا به معنى اکتساب و به دست آوردن چیزى است. یعنى شما شب و روز در زیر چتر قدرت و علم خداوند قرار دارید، آن کس که از پرورش دانه هاى نباتات در دل خاک، و از سقوط و مرگ برگ ها در هر مکان و هر زمان آگاه است، از اعمال شما نیز آگاهى دارد.
سپس مى گوید: این نظام خواب و بیدارى تکرار مى شود، شب مى خوابید روز شما را بیدار مى کند و این وضع هم چنان ادامه دارد تا پایان زندگى شما فرا رسد (ثُمَّ یَبْعَثُکُمْ فیهِ لِیـُقْضى أَجَلٌ مُسَمّىً).
سرانجام، نتیجه نهائى بحث را چنین بیان مى کند: سپس بازگشت همه به سوى خدا است و شما را از آنچه انجام داده اید آگاه مى سازد (ثُمَّ إِلَیْهِ مَرْجِعُکُمْ ثُمَّ یـُنَبِّـئُکُمْ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ).
«تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۶۰ سوره انعام »
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«وَهُوَ الْقَاهِرُ فَوْقَ عِبَادِهِ ۖ وَيُرْسِلُ عَلَيْكُمْ حَفَظَةً حَتَّىٰ
إِذَا جَاءَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ تَوَفَّتْهُ رُسُلُنَا وَهُمْ لَا يُفَرِّطُونَ»
و اوست که بر بندگان خود تسلّط کامل دارد و مراقبانى بر شما مى گمارد. تا زمانى که مرگ یکى از شما فرا رسد. (در این هنگام،) فرستادگان ما جان او را مى گیرند. و آنها (در نگاهدارى حساب عمرو اعمال بندگان) کوتاهى نمى کنند.
(انعام/۶۱)
@ayehsobh
❇ تفســــــیر❇
در این آیه، باز براى توضیح بیشتر روى احاطه علمى خداوند نسبت به اعمال بندگان، و نگاهدارى دقیق حساب آنها براى روز رستاخیز چنین مى گوید: او تسلط کامل بر بندگان خود دارد و هم اوست که حافظان و مراقبانى بر شما مى فرستد که حساب اعمالتان را دقیقاً نگاهدارى کنند (وَ هُوَ الْقاهِرُ فَوْقَ عِبادِهِ وَ یُرْسِلُ عَلَیْکُمْ حَفَظَةً).
همان طور که سابقاً نیز اشاره کردیم قاهریت، به معنى غلبه و تسلط کامل بر چیزى است به طورى که هیچ گونه توانائى مقاومت در طرف مقابل نباشد، و به عقیده بعضى، این کلمه معمولاً در جائى به کار برده مى شود که طرف مقابل داراى عقل باشد، در حالى که لفظ غلبه، هیچ یک از این دو خصوصیت را ندارد، بلکه معنى آن کاملاً وسیع است.
🌼🌼🌼
حَفَظَةً جمع حافظ و در اینجا به معنى فرشتگانى است که مأمور نگاهدارى حساب اعمال انسان ها هستند، همان طور که در سوره انفطار، آیات ۱٠ تا ۱۳ مى خوانیم: إِنَّ عَلَیْکُمْ لَحافِظینَ * کِراماً کاتِبینَ * یَعْلَمُونَ ما تَفْعَلُونَ: مراقبان و حافظانى بر شما گمارده شده * آنها نویسندگان بزرگوارى هستند * که از هر کار شما آگاهند.
بعضى از مفسران، معتقدند آنها حافظ اعمال انسان نیستند، بلکه مأموریت آنها حفظ خود انسان از حوادث و بلاها تا رسیدن اجل معین مى باشند، و جمله حَتـّى إِذا جاءَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ را که بعد از حَفَظَةً ذکر شده، قرینه آن مى دانند، و آیه ۱۱ سوره رعد را نیز ممکن است، گواه بر این سخن گرفت.
ولى دقت در مجموع آیه مورد بحث، نشان مى دهد منظور از حفظ در اینجا همان حفظ اعمال است و در مورد فرشتگانى که مأمور حفظ انسان ها هستند، به خواست خدا در تفسیر سوره رعد بحث خواهیم کرد.
🌼🌼🌼
سپس مى فرماید: نگاهدارى این حساب تا لحظه اى است که مرگ شما فرا رسد و در این هنگام فرستادگان ما که مأمور قبض ارواحند روح او را مى گیرند (حَتـّى إِذا جاءَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ تَوَفَّتْهُ رُسُلُنا).
و در پایان اضافه مى کند: این فرشتگان به هیچ وجه در انجام مأموریت خود کوتاهى و قصور و تفریط ندارند (وَ هُمْ لا یـُفَرِّطُونَ).
نه لحظه اى گرفتن روح را مقدم مى دارند، و نه لحظه اى مؤخّر.
این احتمال نیز وجود دارد که این صفت مربوط به فرشتگان حافظان حساب اعمال انسان ها بوده باشند، که آنها در حفظ و نگاهدارى حساب اعمال کمترین کوتاهى و قصور ندارند و تکیه سخن در آیه مورد بحث نیز روى همین قسمت است.
«تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۶۱ سوره انعام »
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«ثُمَّ رُدُّوا إِلَى اللَّهِ مَوْلَاهُمُ الْحَقِّ ۚ أَلَا لَهُ الْحُكْمُ وَهُوَ أَسْرَعُ الْحَاسِبِينَ»
سپس (تمام بندگان) به سوى خدا، که مولاى حقیقى آنهاست، باز مى گردند. بدانید که حکم و داورى، مخصوص اوست و او، سریعترین حسابگران است.
(انعام/۶۲)
@ayehsobh
❇ تفســــــیر❇
در این آیه، اشاره به آخرین مرحله کار انسان کرده، مى فرماید: افراد بشر پس از طى دوران خود با این پرونده هاى تنظیم شده که همه چیز در آنها ثبت است، در روز رستاخیز به سوى پروردگارى که مولاى حقیقى آنها است بازگردانده مى شوند (ثُمَّ رُدُّوا إِلـَى اللّهِ مَوْلاهُمُ الْحَقِّ).
و در آن دادگاه، دادرسى و حکم و قضاوت مخصوص ذات پاک خدا است (أَلا لَهُ الْحُکْمُ).
و با آن همه اعمال و پرونده هائى که افراد بشر در طول تاریخ پرغوغاى خود داشته اند به سرعت به تمام حساب هاى آنها رسیدگى مى کند (وَ هُوَ أَسْرَعُ الْحاسِبینَ).
تا آنجا که در بعضى از روایات وارد شده: اِنَّهُ سُبْحانَهُ یُحاسِبُ جَمِیْعَ عِبادِهِ عَلى مِقْدارِ حَلْبِ شاة!: خداوند حساب تمام بندگان را در زمان کوتاهى به اندازه دوشیدن یک گوسفند رسیدگى مى کند!
🌼🌼🌼🌼
همان طور که در تفسیر آیه ۲٠۲ سوره بقره گفتیم، سرعت حساب بندگان به قدرى است که حتى در یک لحظه همه حساب آنها را مى تواند مشخص کند، حتى ذکر زمان دوشیدن یک گوسفند و روایت بالا براى نشان دادن کوتاهى زمان است.
لذا در روایت دیگرى مى خوانیم: خداوند حساب همه بندگان را در یک لحظه مى رسد! و دلیل آن همان است که در تفسیر آیه فوق گذشت، و آن این که:
اعمال آدمى در وجود او و در موجودات اطراف او اثر مى گذارد، یعنى درست همانند ماشین هائى است که مقدار حرکت و کارکرد خود را روى دستگاه هائى با نمره نشان مى دهند!
و به تعبیر روشن تر اگر دستگاه هائى دقیقى باشد، مى تواند در چشم انسان تعداد نگاه هاى خیانت آمیزى که کرده است، بخواند، و روى زبان انسان تعداد دروغ ها، تهمت ها، زخم زبان ها و سخنان نادرست را مطالعه کند.
خلاصه هر یک از اعضاء بدن انسان، علاوه بر روح او، دستگاه حساب و شمارشى در درون خود دارد که با یک لحظه بررسى حساب آن روشن مى گردد.
و اگر در پاره اى از روایات مى خوانیم: افراد پرمسئولیت و پر ثروت محاسباتشان در آن روز طولانى مى شود، در حقیقت نه به خاطر آن است که معطل رسیدگى به اصل حساب شوند، بلکه آنها باید در برابر سؤالاتى که نسبت به اعمال آنها مى شود، جوابگو باشند، یعنى سنگینى بار مسئولیت و لزوم جواب گوئى و اتمام حجت، زمان دادگاه آنها را طولانى مى کند.
«تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۶۲ سوره انعام »
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«قُلْ مَن يُنَجِّيكُم مِّن ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ تَدْعُونَهُ تَضَرُّعًا وَخُفْيَةً لَّئِنْ أَنجَانَا مِنْ هَٰذِهِ لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرِينَ»
بگو: «چه کسى شما را از تاریکیهاى صحرا و دریا رهایى مى بخشد؟! در حالى که او را با حالت تضرع (و آشکارا) و در پنهانى مى خوانید. (و مى گویید:) اگر از این (خطرات و تاریکى ها) ما را رهایى بخشد، از شکرگزاران خواهیم بود.»
(انعام/۶۳)
@ayehsobh
❇ تفســــــیر❇
نورى که در تاریکى مى درخشد
در این آیات بار دیگر قرآن دست مشرکان را گرفته و به درون فطرتشان مى برد و در آن مخفیگاه اسرار آمیز، نور توحید و یکتاپرستى را به آنها نشان مى دهد و به پیامبر چنین دستور مى دهد: به آنها بگو: چه کسى شما را از تاریکى هاى بر و بحر رهائى مى بخشد؟! (قُلْ مَنْ یُنَجِّیکُمْ مِنْ ظُلُماتِ الـْبَرِّ وَ الـْبَحْرِ).
لازم به یادآورى است که ظلمت و تاریکى گاهى جنبه حسّى دارد و گاهى جنبه معنوى:
ظلمت حسّى آن است که نور به کلّى قطع شود یا آن چنان ضعیف شود که انسان جائى را نبیند یا به زحمت ببیند.
و ظلمت معنوى، همان مشکلات، گرفتارى ها و پریشانى هائى است که عاقبت آنها تاریک و ناپیدا است.
جهل، ظلمت است.
هرج و مرج اجتماعى و اقتصادى و نابسامانى هاى فکرى، انحرافات و آلودگى هاى اخلاقى ـ که عواقب شوم آنها قابل پیش بینى نیست ـ و یا چیزى جز بدبختى و پریشانى نمى باشد، همگى ظلمتند.
ظلمت و تاریکى ذاتاً هولناک و توهم انگیز است; زیرا حمله بسیارى از جانوران خطرناک، دزدان و جانیان در پرده تاریکى صورت مى گیرد و هر کس خاطراتى در این زمینه دارد.
لذا به هنگام گرفتار شدن در میان تاریکى، اوهام و خیالات، جان مى گیرند، اشباح و هیولاهاى وحشتناک از زوایاى خیال بیرون مى دوند، و افراد عادى را در خوف و ترس فرو مى برند.
ظلمت و تاریکى شعبه اى از عدم است و انسان ذاتاً از عدم مى گریزد و وحشت دارد، و به همین جهت معمولاً از تاریکى مى ترسد.
اگر این تاریکى، با حوادث وحشتناک واقعى آمیخته شود و مثلاً انسان در یک سفر دریائى شب تاریک و بیم موج و گردابى هائل محاصره شود وحشت آن به درجات بیش از مشکلاتى است که به هنگام روز پدید مى آید; زیرا معمولاً راه هاى چاره در چنان شرائطى به روى انسان بسته مى شود.
همین طور اگر در شبى تاریک در میان بیابانى راه را گم کند و صداى وحشتناک حیوانات درنده که در دل شب طعمه اى براى خود مى جویند از دور و نزدیک به گوش او رسد.
در چنین لحظاتى است که انسان همه چیز را به دست فراموشى مى سپارد و جز خودش و نور تابناکى که در اعماق جانش مى درخشد و او را به سوى مبدئى مى خواند که تنها او است که مى تواند چنان مشکلاتى را حل کند، از یاد مى برد.
این گونه حالات دریچه هائى هستند به جهان توحید و خداشناسى.
🌼🌼🌼
لذا در جمله بعد مى گوید: در چنین حالى شما از لطف بى پایان او استمداد مى کنید گاهى آشکارا و با تضرع و خضوع و گاهى پنهانى در درون دل و جان او را مى خوانید (تَدْعُونَهُ تَضَرُّعاً وَ خُفْیَةً).
در چنین حالى فوراً با آن مبدأ بزرگ عهد و پیمان مى بندید که اگر ما را از کام خطر برهاند به طور قطع از شاکران خواهیم بود (لَئِنْ أَنْجانا مِنْ هذِهِ لـَنَکُونَنَّ مِنَ الشّاکِرینَ) شکر نعمت هاى او را انجام خواهیم داد و جز به او دل نخواهیم بست.
«تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۶۳ سوره انعام »
@ayehsobh