9.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹سلام فرمانده به سبک #شهدای دفاع مقدس
#سلام_فرمانده
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
29.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#روایتگری ازبرادر رزمنده حاج حسین #یکتا پیرامون یکی از #شهدای غواص عملیات #کربلای چهار
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
14.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 منم یک آرشامم، منم علیاصغر
نماهنگ جدید #ابوذرروحی برای #شهدای #شاهچراغ🌷
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
16.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#شهیدی که بعد از ۱۷ سال زنده شد!
کاملا واقعی و شنیدنی
برای شادی روح #شهدای عزیزمون، یه #صلوات بفرستیم
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
15.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
همخوانی #شهدای #مدافع_حرم با استفاده از تکنیک دیپ فیک
🕊جای شهدای مدافع حرم در ایام #میلاد_حضرت_زینب خالی است،
همانهایی که غیرتشان اجازه نداد که حریم #اهل_بیت بار دیگر بیدفاع بماند
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
#ردیف_اول، #قبر_هشتم
#هویزه #شهدای غریبی دارد. خیلی از آنها، جوانانی هستند که کیلومترها دورتر از خانه و کاشانه خود در این سرزمین آرمیده اند. هویزه نبرد #کربلائی را به خود دیده است. مظلومیت #شهدای این سرزمین یکی از غم انگیزترین خاطرات #دفاع_مقدس است. عصر یک روز در ایام نوروز در حیاط مسجد هویزه که یادمان تعداد زیادی از شهدای گرانقدر است قدم میزدم. کاروانهای زیارتی، یکی پس از دیگری برای #زیارت به آنجا میامدند و میرفتند. در میان همهمه زائران، سر و صدای یک نفر بیشتر از همه جلب توجه میکرد. به همان طرف حرکت کردم.
🌷دختر خانم نوجوانی بود که خودش را روی یکی از قبرها انداخته بود و با حالتی که هر بیننده ای را منقلب میکرد، داشت ضجه میزد و گریه میکرد و چیزهایی به #شهید میگفت که کلماتش زیاد قابل فهم نبود. عده ای از خانمها دوره اش کرده بودند و سعی داشتند به او دلداری بدهند. فکر کردم حتماً از بستگان آن شهید است. خودم را کنار کشیدم و از آن جمع فاصله گرفتم. بعد از کمی قدم زدن، همان دختر خانم را دیدم که حالا آرام و با وقار، گوشه ای ایستاده و به مزار #شهدا چشم دوخته است.
🌷نزدیک رفتم و سر صحبت را باز کردم. پرسیدم: آن شهید برادرت بود؟ گفت: نه، اصلاً با او آشنا نیستم. کنجکاویام بیشتر شد. جریان را از او سئوال کردم. گفت: آن شهید مرا به اینجا دعوت کرد. حرفهایش عجیب بود. _قرار بود از مدرسهی ما کاروانی به مناطق جنگی اعزام شود. سهمیه هر کلاس چهار نفر بود. من هم دوست داشتم به این سفر بروم. اما اسمم در قرعه نیفتاد. خیلی ناراحت شدم. دلم شکست. شب توی خواب #شهیدی را دیدم که با لباس رزم مقابلم ایستاده بود و لبخند میزد.
🌷بعد از چند لحظه به طرفم آمد. #چفیه اش را درآورد و روی سرم انداخت. چفیه تمام موهایم را پوشاند. بعد چنان زیر آن را گره زد که احساس خفگی کردم. گفتم: میخواهی مرا بکشی؟ خندید. گفت: ما جانمان را فدای شما کردیم.... نترس. نمیمیری! گفت: چرا به زیارت ما نمیآیی؟ فهمیدم منظورش جبهههای جنوب است. گفتم: قرعه به نامم نخورد. گفت: اگر دلت بخواهد میتوانم کارت را درست کنم. خوشحال شدم. نور امید در دلم زنده شد. دیدم میخواهد برود. پرسیدم: سراغ شما کجا بگیرم؟
🌷....گفت: مزار شهدای هویزه که آمدی ردیف اول، قبر هشتم. فردا صبح که به مدرسه رفتم، اعلام کردند برای کلاس ما یک سهمیه اضافه شده. سریع رفتم اسم نوشتم. قرعه به نامم افتاد! به هویزه که آمدم، فوری به سراغ شهدا رفتم. ردیف اول را پیدا کردم. شمردم تا رسیدم به قبر هشتم. گفتم شاید آن طرف که بشمارم قبر دیگری باشد. اما از سمت دیگر هم هشتمین قبر بود. روی سنگ نوشته شده بود: #شهید_ملائی_زمانی".
🌹خاطره ای به یاد شهید معزز محمدرضا ملائی زمانی
راوی: حجت الاسلام مرتضوی از گروه تفحص سیره شهدا قم
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
شمادعوت شدید
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
21.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
از زیارت حرم امام رضا جانمان تا زیارت شهید گمنام
دیشب بود که فهمیدم مراسم محفل با شهدا در مسجد امام حسین (ع) روز سه شنبه ساعت ۱۵ میخواد برگزار بشه . ساعت ۱۴:۴۰ دقیقه رسیدم نیشابور و با تاکسی مستقیم تا مسجد محل محفل شهدا رفتم . از هرچه که بگذریم از مراسم شهدا نمیشه گذشت . به مسجد رفتم و متوجه شدم شهید گمنام تازه تفحص شده رو میخوان بیارن .
یک دیدار کاملا خصوصی با شهید گمنام .
چشمانم بارانی شد و قطره های اشک شروع به باریدن کردند .
آن وقت بود که گفتم :
شهدای گمنام ! تک تک تان پر گشودید و رفتید؛ رفتید، شما همچون کبوتر انی می مانید هرچند دوستار لانه و کاشانه اما آشیانه شان را به قصد پرواز به بالاترین ها رها کردند تا به جنگ سختی ها و به جنگ ناجوانمردی ها بروند. شما کبوترانی هستید که بال هایتان زیر حجم این ناجوانمردی ها به ظاهر شکست اما همچنان ادامه دادید. اکنون شما را همان کبوتران عشقی می نامند که رسم عاشقی و جوانمردی را خوب به ما آموختند.
#شهدای #گمنام_فاطمی ! #شهادت گوارای وجودتان . دست توسل ما را هم به نگاهی بگیرید و دعایمان کنید .
#جهاد_تبیین
#لبیک_یا_خامنه_ای
#ایران_قوی
#شهید_گمنام
#شما_هم_رسانه_باشید
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
🇮🇷این عمار🇮🇷
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
9.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
3.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عزاداری #شهدای #مدافع_حرم خانطومان قبل از #شهادت
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
بسم رب الشهدا و الصدیقین
🌷 #مـــعـرفــی_شـهــدا
شهید سجاد دهقان
تاریخ تولد :تاریخ 11 اردیبهشت 1362
محل تولد : کازرون
تاریخ شهادت : 16 بهمن 1394
محل شهادت : عملیات آزادسازی نبل و الزهرا منطقه حلب سوریه به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
🌷 #خـــاطـــره_شـــهــیـــد
#همسرشهید
سجاد همیشه با وضو بود. خیلی از غیبت کردن بدش میآمد.
یکی از بارزترین ویژگیهایش حیا و سر به زیری بود.
از حقوقی که داشت برای انجام کارهای خیر هزینه میکرد.
در انجام مسئولیت بالاترین دقت عمل را داشت.
با بچهها مانند خودشان بود. زبان آنها را خوب متوجه میشد.
وقتی از سر کار میآمد پسرمان حامد را با خودش بیرون میبرد و میگفت: از صبح با شما بود حالا وظیفه من است که او را سرگرم کنم. یکی از دلایلی که سجاد خودش را به جمع #شهدای حرم بیبی رساند، اخلاص و پاکیاش بود. بسیار با #خلوص نیت کار میکرد. بارها به خودم میگفتم: خدایا شکرت که بندهای به این خوبی آفریدی. همسرم بسیار شیفته اهل بیت بود. ارادت ویژهای به حضرت زهرا سلام الله داشت در نهایت هم مثل او به #شهادت رسید.
🌷 #وصـــیــت_نـامــه
«مرا در کنار مادرم درصورتی که ممکن باشد دفن کنید.
بر روی سنگ مزارم بنویسید.سه ساله رسول الله را دق دادند.آل الله را به مجلس شراب بردند... امان از بی بصیرتی .مادر پهلو شکسته غریب مدینه آمدیم که مدافعت باشیم...
🌼شادی روح پاک همه شهیدان و
#شهید_سجاد_دهقان_صلوات...🌼
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
یکی از #شهدای #مدافع_حرم بود ،،،
داعشی ها دورش کردن تا تیر داشت با تیر جنگید تیر تموم شد سنگ تموم شد، داعشی ها نیت کرده بودن زنده بگیرنش ...
همون موقع #حاج_قاسم هم توی منطقه بود ..
خلاصه اینقدری این بچه رو زدن تا دیگه بدنش هم کم آورد و اسیر شد ولی یک لحظه سرشو از ترس پایین نیاورد....
تشنه بود آب جلوش می ریختن روزمین ....
فهمیدن حاج قاسم توی منطقس ...
برا این که روحیه حاج قاسم روخراب کنن بیسیم رضا اسماعیلی گرفتن جلو دهن رضا و چاقو گذاشتن زیر گردنش کم کم برا این که زجر کشش کنن آروم آروم شروع کردن به بریدن سرش و بهش می گفتن حضرت زینب فحش بده پشت بیسیم ... ببین اینقدر یواش یواش بریدن که ۴۵ دقیقه طول کشید ..
ولی از اولش تا لحظه ای که صدای خر خر گلو آمد این پسر فقط چندتا کلمه می گفت .. اصلا من آمدم جونم بدم اصلا من آمدم فدابشم برا #حضرت_زینب اصلا من آمدم سرم رو بدم یا علی یا مولا یا زهرا .....😭😭😭😭😭
میگن حاج قاسم عین این ۴۵ دقیقه رو گریه می کرد که پشت بیسیم گوش می داد ....🌴💎🌹💎🌴
بعدم سر رضا رو گذاشتن جعبه و فرستادن برا حاج قاسم 😓😓
برای شادی روحشون #صلوات بفرستین
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─