فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تظاهرات ۵۰ هزار مستمری بگیر اسپانیایی در خیابان های مادرید در اعتراض به حقوق های پایین و خصوصی سازی سیستم بازنشستگی عمومی
#لبیک_یاخامنه_ای
#ایران_قوی
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
شنیدید امروز سخنگوی دولت در جمع دانشجویان چه گفت؟ برای اولین بار گفت فرزند سه سالهام به خاطر تحریمهای ظالمانه دارویی فوت کرد.
بله، گذشت دورانی که مسئولان تافته جدابافته از مردم بودند.
#لبیک_یاخامنه_ای
#ایران_قوی
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥اثرات شکست فتنه 😂😂😂😂
اینو خودشون دارن میگن ...
خیلی جالبه اینو ببینید حتما
#لبیک_یاخامنه_ای
#ایران_قوی
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#تندخوانی_تصویری_جزء ۲۴قرآن کریم استاد معتز آقایی
حدود۳۰دقیقه
دور سی ودوم
جهت سلامتی سلامتی و ظهور امام زمان عج و سلامتی امام خامنه ای مدظله العالی
ورفع مشکلات مسلمین و آزادی قدس
#ظهور
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#دعای_هفتم_صحیفه_سجادیه
🎬حسین حقیقی
این عمار👇👇👇
@aynaammar_gam2
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 حرص ، مثبت و منفی
#حجت_الاسلام_والمسلمین_رفیعی
#لبیک_یاخامنه_ای
#ایران_قوی
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◉━━━━━────
↻ ◁ㅤ❚❚ㅤ▷ㅤ⇆
•[ 📹 #انیمیشن •]
🔻ماجراهای سیامک و برانداز
🔞 فحاشیهای سیامک!
#قسمت_هفتم
🔖 #طنز_سیاسی
🇮🇷 #اغتشاشات #آمریکا
🖇 #تبیین #جهاد_تبیین #ثامن
#لبیک_یاخامنه_ای
#ایران_قوی
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
•[ 🖼 #پوستر ]•
💢 دروغهای بیپایان
رسانههای معاند
🔖 #لبیک_یا_خامنه_ای
🔖 #ایران_اینترنشنال
🔖 #امپراتوری_دروغ #سلبریتی
🔖 #سواد_رسانه #دروغ_پراکنی
🔖 #برخورد_قاطع #ایران_قوی
🖇 #تبیین #جهاد_تبیین #ثامن
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◉━━━━━────
↻ ◁ㅤ❚❚ㅤ▷ㅤ⇆
•[ 🎞 #کلیپ •]
💠 خیزش سراسری
لبیک یا خامنهای
در مدارس سراسر کشور
🔖 #لبیک_یا_خامنه_ای
🔖 #ایران_قوی #حجاب
🔖 #ولی_فقیه #سواد_رسانه
🖇 #تبیین #جهاد_تبیین #ثامن
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◉━━━━━────
↻ ◁ㅤ❚❚ㅤ▷ㅤ⇆
•[ 📹 #انیمیشن •]
🔻ماجراهای سیامک و برانداز
🔞 فحاشیهای سیامک!
#قسمت_هفتم
🔖 #طنز_سیاسی
🇮🇷 #اغتشاشات #آمریکا
🖇 #تبیین #جهاد_تبیین #ثامن
#لبیک_یاخامنه_ای
#ایران_قوی
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
•[ 🖼 #پوستر ]•
💢 دروغهای بیپایان
رسانههای معاند
🔖 #لبیک_یا_خامنه_ای
🔖 #ایران_اینترنشنال
🔖 #امپراتوری_دروغ #سلبریتی
🔖 #سواد_رسانه #دروغ_پراکنی
🔖 #برخورد_قاطع #ایران_قوی
🖇 #تبیین #جهاد_تبیین #ثامن
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◉━━━━━────
↻ ◁ㅤ❚❚ㅤ▷ㅤ⇆
•[ 🎞 #کلیپ •]
💠 خیزش سراسری
لبیک یا خامنهای
در مدارس سراسر کشور
🔖 #لبیک_یا_خامنه_ای
🔖 #ایران_قوی #حجاب
🔖 #ولی_فقیه #سواد_رسانه
🖇 #تبیین #جهاد_تبیین #ثامن
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
نام رمان: #پازل
براساس واقعت دلاوری ها و رشادتهای شهدای #مدافع_حرم
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
May 11
🌸🌸🌸🌸🌸
💖رمان پازل 💖
#بر_اساس_واقعیت
قسمت بیست وهفتم
عاکفه در حالی که سرش رو تکون میداد گفت: آخ، آخ! رضوان گفتی و کردی کبابم....
هر چی می کشیم از بی صبریه!
واقعا یکی از اصلی ترین راههای اثر گذاری صبر کردنه، البته به حرف راحته به عمل جونت در میاد!
از لحنش خندم گرفت گفتم: اگر جایی کار نداری و خونه خبر دادی، بیا با هم نهار بخوریم تا شب هم بمون پیش من، تا ببینیم مطلب جدیدی پیدا می کنیم یا نه!
لبخندی زد و مسیرش رو کج کرد سمت آشپزخونه و گفت: عاشقه پیشنهادات رد نشدنیت هستم دختر...
وسط راه انگار یکدفعه یادش افتاده باشه گفت: راستی این شوهر تو کجاست که هیچ وقتِ خدا نیست؟!
نفس عمیقی کشیدم و با لبخند تلخی گفتم: یه گوشه ی این عالم مشغول خدمت!
با حالت خاصی مسیرش رو عوض کرد اومد سمت من...
دستم رو گرفت گفت: رضوان نمیخوام توی زندگیت دخالت کنم ولی اطرافیانت سرزنشت نمی کنن آخه این چه زندگیه برای خودت درست کردی که هیچ وقت شوهرت نیست؟!
دستهام رو از دستش رها کردم و نشستم روی مبل و گفتم: حرف که همیشه هست برای هر کسی هم به یه شکلی، تنها مختص زندگی من هم نیست...
ولی یه بار که به محمد کاظم گله کردم و گفتم: همه چی یه طرف، اما با زخم زبونها چکار کنم؟ ضربالمثلی از زبان حاج قاسم که به یکی از همسران شهدا گفته بود رو برام زد که خیلی دوست داشتم....
حاج قاسم به اون همسر شهید گفته بود: «آدمهایی که طبقه اول یک ساختمان هستند، مزاحمی به شیشه خانهشان سنگ بزند، هم سنگ شیشه را میشکند، اما خود مزاحم به راحتی قابل دیدن است، اما وقتی به طبقه سوم بروی، شاید سنگ به شیشه بخورد، اما مزاحم کمتر دیده میشود. به طبقه پنجم بروی دیگر سنگ به شیشه نمیرسد و مزاحم را کوچکتر میبینی. وارد طبقه بیستم شوی سنگ که هیچی، خود مزاحم هم دیده نمیشود. یعنی باید آنقدر اوج بگیری و شعور اخلاقیات را بالا ببری که حرفها و آدمهای این چنینی در اطرافت مثل پشه به نظر برسند. معرفتت را بالا ببر و به همان عهدی که با شهدا بستی بمان. ما هم باید به مقام آنها برسیم که این چیزها تکان مان ندهد...
عاکفه ساکت شده بود ...
تنها جمله ای که گفت: تکرار جمله ی آخر حاج قاسم بود...
که این چیزها تکان مان ندهند...
بعد گردنش رو کج کرد و چشمهاش رو ریز و انگشت دستش رو به حالت اجازه آورد بالا و گفت: یه سوال دیگه هم بپرسم؟!
گفتم: نه! چون هم ذهنم درگیر محمد کاظم شده بود، هم با شناختی که از عاکفه داشتم مطمئن بودم سوال بعدیش در مورد شغل محمد کاظم!
انتظار اینقدر صراحت کلام رو ازم نداشت ...
که خودم با دست اشاره کردم به سمت آشپزخونه و گفتم تا من مبینا رو صدا می کنم زحمت کشیدن نهار با تو....
اخم هاش رو کشید تو هم و در حالی که به سمت آشپزخونه می رفت گفت: خوب حالا فکر کردی می پرسم شوهرت کجا کار میکنه، که تو هم بگی توی یه شرکت! نخیررررر می خواستم بپرسم چی نهار درست کردی؟!
خندم گرفت و گفتم: داری به سمت جواب پیش میری...
هنوز حرفم تموم نشده بود که صدای پیامک گوشیم مانع ادامه ی حرفم شد...
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
🌸🌸🌸🌸🌸
💖رمان پازل 💖
#بر_اساس_واقعیت
قسمت بیست وهشتم
رفتم سمت گوشی پیام رو که دیدم سودابه بود...
نوشته بود رضوان جون یکی از کتابهایی که می خواستی رو برات پیدا کردم کی برسونم دستت؟!
سریع شماره اش رو گرفتم بهش رنگ زدم، آخه با بودن عاکفه بهترین فرصت بود که با هم همراه بخونیم...
بعد از سلام و علیک ، حال و احوال گفتم: اگر می تونی خودت برام بیار اگر نه برام با آژانس بفرست...
چون خیلی سرش شلوغ بود قرار شد با آژانس برام بفرسته، ولی من نمیدونستم هیچ اتفاقی اتفاقی نیست و همه چیز این دنیا روی حساب و کتاب می چرخه حتی رسیدن یه کتاب به دست من!
نمیدونستم چرا از بین این همه کتاب بنت الهدی صدر باید این کتابش دستم می رسید!
وقتی صدای زنگ خونه اومد چون هممون سر سفره نشسته بودیم خودم زودتر بلند شدم که عاکفه بلند نشه، کتاب رو که گرفتم چند صفحه ی اول رو ورق زدم دوست داشتم قدم از قدم بر ندارم و همونجا تمامش رو بخونم ولی خوب نمیشد...
داخل که رفتم عاکفه گفت: چقدر خوب کتاب رو گرفتی؟!
بعد هم ادامه داد: کاش به سودابه می گفتی کتابهای بانو امین رو هم برامون جور کنه!
سری تکون دادم و با تایید گفتم: بعد از نهار باهاش تماس می گیرم هم تشکر کنم هم سفارش کتاب های جدید رو بدم ...
لبخندی زد و گفت: زودتر بیا بخور تا بساط نهار رو جمع کنیم که میخوام ببینم تفکر این خانم متفکر چه جوریا بوده؟!
مبینا لقمه اش رو فرو داد و گفت: خاله خودت الان بهم قول دادی بعد از نهار باهام بازی می کنی؟
چشمکی زدم و با اشاره به مبینا گفتم: شما بخور که سرت خیلی شلوغه!
نهار رو که خوردیم به عاکفه گفتم: تا من سفره رو جمع می کنم، تو که به مبینا قول دادی برو باهاش بازی کن تا بتونیم با هم به کارمون برسیم...
لبخندی زد و گفت: چه قولی بهتر از این !
دست مبینا رو گرفت و رفتن داخل اتاق...
اینقدر جیغ و سر و صدا میدادن که فکر می کنم توی یه مهد کودک با ده تا بچه اینقدر سر و صدا نباشه! داشتم با خودم فکر میکردم چقدر خوبه عاکفه اینقدر پر نشاط و با هیجانه...
از انرژیش من هم سریع مشغول کارم شدم که در همین حین گوشیم زنگ خورد!
شماره رو که نگاه کردم قلبم یه لحظه ایستاد!
شماره ی آقای علیزاده بود که اون روز محمد کاظم بهم داده بود، که اگر کاری داشتم باهاش تماس بگیرم و من همون موقع شماره رو داخل گوشیم ذخیره کرده بودم، ولی الان یعنی چکار داشت که به من زنگ زده؟!
از صدای هیاهوی عاکفه با مبینا فاصله گرفتم و رفتم توی حیاط، گوشی رو وصل کردم ...
آقای علیزاده خیلی رسمی سلام و علیک و احوالپرسی کرد بعد گفت: اگر امکان داره برای کار فوری باید حتما برم جایی و شروع کرد آدرس رو دادن!
هر چی گفتم برای چی؟! مسئله چیه؟! برای محمد کاظم اتفاقی افتاده یا نه؟!
هیچ توضیحی نداد و تنها گفت: ان شاءالله که خیره شما تشریف بیارید اینجا کامل خدمتتون توضیح میدم و بعد هم خداحافظی کرد....
حالا من بودم و هزار تا فکر!
احساس می کردم قلبم داره از قفسه ی سینم میزنه بیرون!
نه پای رفتن داشتم، نه دل موندن!
ترس شنیدن خبری که مثل یه نوار نقاله از توی ذهنم مدام رد میشد و آخرش فقط به یه نتیجه می رسید داشت نفسم رو بند می آورد...
#ادامه_دارد
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌دوره ی آخرالزمان
مرحوم شیخ #احمد_کافی🎤
😭رفقا خیلی برای فرج امام زمان دعا کنیم
🌺حداقل هرروز بعد از نمازهامون برا #فرج مهدی فاطمه عجل الله #دعا کنیم
سلامتی وتعجیل درفرج مولاصاحب الزمان عجل الله صلوات
اللهم صل علی محمد وال محمد
🌻أللَّھُـمَ؏َـجِّـلْلِوَلیِڪْألْـفَـرَج🌻
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
☘با رفیقش از شهدایِ غواص بودند..
یه تیر میخوره به پهلوی محمدهادی
خیلی درد داشته پهلوش
میرن توی تونل تا امن باشه جاشون..
🌹دوست محمدهادی میره
تا یه کمکی بیاره براشون
به محمدهادی میگه تحمل کن
نکنه از صدای درد تو دشمنا بفهمن
و جامون لو بره..
رفیقش میره
بعد یکی دو دقیقه برمیگرده
وقتی میاد
میبینه که محمدهادی از درد
سرش رو تو باتلاق فرو کرده
تا جای رفقاش لو نره..
#شهیدمحمدهادینعمتی "
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
1_20211833.mp3
2.79M
اونجایی که قدم ِ هر شهیدیه ؛
پلاکایی که زیر ِ خاکا مخفیه ..
دلا به یادشون همش هواییه
#شهید
#پلاک
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
#تلنگرانه
_هࢪ ۅقټ بیڪاࢪ شڊۍ!🙂
یھ ټسبیح بگیࢪ دسټټ ۅ بگۅ
"اݪݪهم عجݪ ݪۅݪیڪ الفࢪج"♥️
هم ڊݪِ خۅڊټ آࢪۅم میگیره
همڊݪِ آقا که یڪۍ ڊاره
بࢪا #ظهۅࢪش ڊعا میڪݩه
#امام_زمان
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─