eitaa logo
این عمار
3.4هزار دنبال‌کننده
29هزار عکس
23.5هزار ویدیو
676 فایل
اتباط با مدیر @fanoodi
مشاهده در ایتا
دانلود
❇️ رسانه دوره "اشتغال‌آفرینی‌اسلامی" برگزار می‌کند. آنلاین_آفلاین ✅ آیا شغل من هم می‌تواند باعث شکاف طبقاتی شود؟ شغل من هم ممکن است باعث ضعف اقتصادی جامعه‌ام شود؟ آیا اشتغال من می‌تواند مانع شکل‌گیری اقتصادمقاومتی باشد؟ چه راهی رو برای تولید و اشتغال مناسب انتخاب کنیم؟ برای ثبت‌نام و کسب اطلاعات بیشتر با آیدی@Esheslami در پیامرسان ایتا مرتبط شوید...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
26.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
۵قرآن کریم استاد معتز آقایی حدود۳۰دقیقه دور سی و سوم جهت سلامتی سلامتی و ظهور امام زمان عج و سلامتی امام خامنه ای مدظله العالی ورفع مشکلات مسلمین و آزادی قدس و برای پدرو مادر آرتین عزیز و تمامی شهدای شاهچراغ و شهدای این فتنه https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷 بشارت های بزرگ امام خامنه ای 😍 ✍ اگر میخواهید بدانید منبع اصلی این حرف ها از کجاست و دلیل این همه اطمینان رهبری چیست پاسخش را علامه حسن‌زاده آملی میدهند: گوش‌تان به دهان رهبری باشد چون ايشان گوششان به دهان حجت‌بن‌الحسن(عج) است. اين جملات وقتی بيشتر معنا پيدا می كند كه بدانيم صاحب تفسير الميزان، علامه طباطبایی درباره علامه حسن‌زاده فرموده‌اند: حسن‌زاده را كسی نشناخت جز امام زمان(عج) https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
📝🍃 🍃 •[ 🎤 ]• ┓ 🖌┏ ┛┗موضوع: ایران آزاد شد! ✍ ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🔹پیرامون علت تخاصم و دشمنی بین ایران و ایالات متحده دو نگاه وجود دارد. نگاه تقلیل‌گرا که در بین برخی از نیروهای داخلی و بین آمریکایی‌ها شایع است و علت این تخاصم را پساانقلابی و مربوط به تسخیر لانه جاسوسی می‌دانند؛ در صورتی که اسناد لانه جاسوسی و برخی حوادث تاریخی مانند کودتا علیه دولت دکتر محمد مصدق نشان می‌دهد که این نگاه یک نگاه اشتباهی است. 🔸رهبر معظم انقلاب در دیدار اخیرشان با دانش‌آموزان به این موضوع اشاره کردند و فرمودند: «آمریکایی‌ها در اظهارات‌شان، در تبلیغات‌شان، در مصاحبه‌های‌شان، در مصاحبه‌ای که با خود من کردند در سفر نیویورک در زمان ریاست‌جمهوری... می‌گویند علت اینکه آمریکایی‌ها در مقابل ملت ایران ایستادند، حرکتی بود که شما در سفارت انجام دادید... دروغ می‌گویند؛ مسئله این نیست. آغاز چالش بین ملت ایران و آمریکا بیست‌وهشتم مرداد است؛ بیست‌وهشتم مرداد سال ۱۳۳۲.» 🔹لذا باید آغاز تنازع بین ایالات متحده و ملت ایران را کودتای ۲۸ مرداد دانست که آنها دولت مردمی محمد مصدق را با کودتا سرنگون کردند. اگر این موضوع را اصل قرار بدهیم چند مؤلفه تحلیلی برای ما شکل می‌گیرد. 🔸مؤلفه اول اینکه دشمنی موجود مربوط به پدید آمدن انقلاب اسلامی و پدیده‌های پس از آن نیست؛ بلکه رفتار آنها با دولت مصدق نشان داد که آمریکایی‌ها با هر کسی که تفکر ملی‌گرایی و آرمان استقلال‌خواهی داشته باشد مخالفند؛ خواه مُکَلّا باشد یا از سنخ روحانیت. 🔹مؤلفه دوم اینکه سنخ این تخاصم از نوع ماهوی و راهبردی است نه تاکتیکی و شکلی که با مذاکره و یا تفاهمات این چنینی برطرف گردد. 🔸مؤلفه سوم اینکه دشمنی آمریکایی‌ها قائم به شخص یا موضوع نیست چنانچه در طول تاریخ از آیزنهاور در ۱۳۳۲ تا بایدن در ۱۴۰۱ و از موضوع ملی شدن صنعت نفت تا مذاکرات هسته‌ای، آمریکایی‌ها بر خلاف منافع ملت ایران اقدام کره‌اند. 🔹نکته مهم و پایانی آنکه پیرمردی فرتوت مانند جوبایدن‌ -که ده‌ها سال در سیستم سیاست‌گذاری آمریکا بوده- خطاب به ایرانیان می‌گوید ما ایران را آزاد خواهیم کرد، برای ما مایه تعجب است؛ چرا که امروز نتیجه آزادسازی‌های آمریکایی‌ها را باید در افغانستان با ۸۰۰ هزار کشته، عراق با یک میلیون و سیصد هزار کشته و دیگر کشورها مانند لیبی مشاهده کرد. ثانیاً برخلاف رئیس‌جمهور خواب‌آلود که به دنبال آزادسازی ایرانیان است، کارنامه سیاه آمریکایی‌ها در دوره‌های مختلف ایرانی‌ها را بیدار کرده و همین بیداری بود که ایرانی‌ها خود را آزاد کردند؛ آزاد از یوغ یانکی‌های انسان‌کش. 🇮🇷 🖇 🖇 https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
نام رمان: براساس واقعت دلاوری ها و رشادتهای شهدای https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
با خستگی تمام کیفم رو پرت کردم رو میز عسلی وخودمم رو مبل ولو شدم مامان:ارزوسلام مامانم مرسی ممنون خوبم هیچ خبری نیس فقط اینکه شب خونه رویا اینا دعوتیم تو هم خسته نباشی! من:وا مامان😂 اینارو باید بعد سلام و احوال پرسی من بگیا خخخخخ مامان:دیدم دختر21سالم ک لام تا کام حرف نمیرنه عین بزی ک تو طویله بزرگ شده میاد تو خونه ولو میکنه خودشو روی مبل های نازنینم گفتم خسته میشه بچم سلام کنه! من:امیرکجاست مامان:چیشده چقدر امیر برات مهم شده من:مامان😑 مامان:تامیتونی این روزا پیشش باش وسراغشوبگیرچون همین روزاس که عقدشوبارویابگیریم و بفرستیمشون خونه بخت! من:مامان هر دوطرف راضین؟ مامان:طرف کیه؟ مهم خانواده‌هان که راضین امیرورویاهم مخالف نمیرسن! من:خیل خب حالا این دومادکجاست؟ مامان:میخاستی کجا باشه؟مغازس ی ی ساعت دیگه پیداش میشه ^صدای زنگ آیفون اومد امیر بود😐😑 من:مامااااااان امیره تو ک گفتی ی ساعت دیگه پیداش میشه😐 مامان مینگوشی از پهلوم گرفت و گفت:هوار نزن بچه جون برو درشو باز کن حتما دوباره کلیدش روجاگذاشته😐 برو اینجور ب من نگا نکن عه ارزو برو😐 ^رفتم و ایفونوزدم و امیر با قیافه شادوشنگولش وارد شد ن ب اون عصبانیت و خشمش نه به این لبخند و حال خوشش😐 به امیر سلام کردم و جواب گرفتم و امیر بدون اینکه بخاد ب چیزی توجه کنه رفت بالاتواتاقش....دوشی گرفت و اومد بیرون و ی تیپ مشکی خفن زد و داشت جلو اینه موهاش رو ژل میزد که با در زدنم وارد اتاق شدم امیر:ارزو خانم یاد نگرفتی وقتی پشت در اتاقی هسی در میزنی باید حداقل یه بفرماییدی بیا تویی چیزی بشنوی بعد بیای داخل؟ من:امیر بعدا هم میتونیم سر این جور مسائل حرف بزنیم الان میخام باهات کاملا جدی حرف بزنم امیر:وای ارزو خودتو گول نزن نمیتونی جدی باشی و بعد زد زیر خنده من:امیییییییر😡 خنده شو خورد و گفت:باشه ابجی.ولی الان ی قرار خیلی مهم دارم باید سریع برسم.برگشتم درمورد مسائل جدی هم حرف میزنیم😝 ^کوفتی نثارش کردم و از اتاق اومدم بیرون و مامان صدام زد بیام ناهار من:مامان بابا برای ناهار نمیاد؟ مامان:نه زنگ زد گفت که کارش زیاده ونمیاد نشستم سرمیز امیر تند تند از پله ها اومد پایین ومامانم گف:پسرم بیا ناهارتو بخور بعد برو.بیرون امیر با ببخشید دیرم شده ای رفت بیرون https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
(امیر) خیلی دیرم شده بود الان سرهنگ کلمو میکنه! سریع سوار موتورم شدم و حرکت کردم سمت جایگاه همیشگی قرارمون! رسیدم و از موتورپیاده شدم و با در زدن و گفتن رمز ورود داخل شدم همه اومده بودن انگار من دیر رسیده بودم! هه اوناهاش خود بی همه چیزش! تنها صندلی خالی کنار دست اونه!😏 دیشب باهم دعوای بدی کرده بودیم....منم خیلی تند رفتم!اما غرورم الویت داره!دیشب خیلی لی لی ب لالاش گذاشتم و چن بار بش گفتم که دوسش دارم! پس الان سنگین و سردمیرم جلو! رفتم کنار صندلی خالی و نشستم متوجه حضورم شد و گفت:به به اقای امیر عطایی!خوبید قربان؟مشتاق دیدار😏 ^محلش ندادم نگاهش هم نکردم گرچه دلم برای نگاهش خیلی تنگ شده بود!خب هر کی جای من بود همین کارو میکرد!غروره دیگه لامصب چکارش کنم😆 سرهنگ وارد محفل شد و همه به احترامش بلند شدیم!و بعد با بفرماییدی نشستیم! و بعد از حرفای مقدماتی و تکرار حرفای تکراری گفت:خب اقای عطایی اون یک ماهی که وقت میخاستید برای کسب اطلاعات بیشتر تموم شد!ایا تونستید اطلاعات مفید کسب کنید؟ بلند شدم و گفتم:بله سرهنگ! چیزای زیادی فهمیدم! یک اینکه گویا تو هر شهر و استانی برای خودشون جایگاه دارن و هر جایگاه و به اصطلاح شعبه رئیس و زیر دستای خاص خودشو داره! و هر یک از اینا برای پخش مواد از ترفند ها و مهارت مختلفی هست سرهنگ:میتونید بگید مثلا چی؟ ^از توی کیفم عروسک مورد نظر رو برداشتم و همراه با یک فندک وفندک رو زیر عروسک روشن کردم و با سوختن بخشی از عروسک مواد ازش اومد بیرون و موجب تعجب بقیه شد! اون بیشتر همه تعجب کرد و ناراحت شد و سرشو انداخت پایین ادامه دادم:این یکی از روش هاشون برای پخش و انتقال مواد مخدره! سرهنگ متوجه شدیم ک منبعشون هم برای دریافت مواد از یکی از روستاهای دور افتاده ی داخل هندوستانه!ولی اینکه چطور این همه راه رو چکار میکنن و چجور انتقال میدن رو هنوز نفهمیدم! سرهنگ:ازتون سپاس گذارم اقای عطایی!خیلی مفید...سودمند...جذاب و جالب بود.مطمئن باشید بعد از اتمام این کار پاداش خیلی خوبی به شما و خانم حاتمی داده میشه بهش نگاهی انداختم و نگاهم کرد یک پوزخند نثارش کردم و سرمو برگردونم سرهنگ:همکاران عزیز میدونم همه تون دو ساله سخت دارید برای دستگیری و شناخت این ادمای نامرد و خلافکار تلاش میکنید من خودم ب شخصه هرگز نمیزارم زحماتتون ب هدر بره!حالا بعد از دوسال اطلاعاتمون از گروه بزرگترین قاچاقچی مواد مخدر ایران داره کامل میشه دلیل اینکه دو سال طولش دادیم و به حال خودشون رهاشون کردیم این بوده که بتونیم از ریشه بسوزونیمشون و هیچی دودی نباشه که در اینده از کنده بلند شه!!!!! بزودی کاردستگیر کردن و بازداشت کردن رو شروع میکنیم! همگی بفرمایید یاعلی https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
من هنوز روی صندلی نشسته بودم ک بلند شد و کیفشو گذاشت رو دوشش و تا میخواست بره از کیفش کشیدم و مجبور ب نشستنش کردم و گفتم:باید باهم حرف بزنیم خود بی همه چیزش:من با شما حرفی ندارم اقای عطایی من:خانم حاتمی!بحث خصوصی نیست که شما حرف داشته باشیدیا نه من میخام در مورد کار حرف بزنم! خود بی همه چیزش شونه ای بالا انداخت و گفت:که اینطور!نیم ساعت! ^چشم غره ای بهش رفتم😒 خانم خانما برامن ساعت و وقت تعیین میکنن! رفتیم روبرو ک ی کافی شاپ باحال بود یک ربعی بی حرف ب هم خیره نگاه میکردیم.....که گفتم:معذرت میخوام.... نباید سرت داد میزدم..... خود بی همه چیزش خندید و گفت:من به کارا وحرفات عادت کردم امیر.....ولی میدونی چی قلب منو ب درد می اره؟اینکه وقتی میگم من و عاشق اون مجرم خلافکار نیستم باورت نمیشه😒انگار یادت رفته که من برای اون بازی میکنم هان؟ خودم دارم هرروز بهش نزدیکترو نزدیکترمیشم تا از خودش و همکاراش اطلاعات کسب کنم..... نه اینکه عاشقش بشم! هر چی هم میگم به سرهنگ که این بازی رو تموم کنه میگه نه... ما دست کم گرفتیمشون! ببین امیر من فقط ی بار عاشق شدم! ک الانم مث اهو تو گل گیر کردم! ^بلند شد و در حالی ک داشت میرفت گفتم:ینی پشیمونی که عاشقمی؟ خود بی همه چیزش: اره بد جوری اشتباه بزرگی کردم اصلا وارد این بازی شدم!حس منم به غلامی فقط ی وابستگیه!چون هرچی باشه دیگه شوهر شرعی قانونیمه دیگه مگه نه😏 و رفت.....راست میگفت..... دیگع هم حرفی نداشتم.... به سمت خونه حرکت کردم....و ایفونو زدم که ارزو برداشت:کیع؟ من:منم منم مادرتون! لوس نشو درو باز کن! ارزو:از کجا معلوم ک تو اقا جنه نباشی که تو بدن امیری و داری اونو کنترل میکنی هان؟ من:ارزو😡 خندید و ایفونو زد انقدر بی اعصاب بودم که طاقت نداشتم جواب ارزو رو بدم و باهاش بحث کنم رفتم بالا و سلام کردم و جواب گرفتم ارزو توی سالن داشت فیلم میدید و مادر هم خواب بود و پدر هم سر کار! رفتم تو اتاقم و لباسمو عوض کردم و خوابیدم امشب مهمووووونی دعوتیم😏نباید خسته بنظر برسم! https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
(ارزو) رفتم سمت اتاق امیر و در زدم و گفتم:تتق تق تق تتق دنبکی رو باش!یوروم زنه ی این یکی رو باش!نی نی ناناش ناناش ناش گل مخملی رو باش!بپا نره داشَم شصت پاش تو چشماش! دیدم فایده نداره!جواب نمیده... زدم ب در اتاق و اهنگ ایجاد کردم گفتم:کیه کیه در میزنه من دلم میلرزه.درو با لنگر میزنه من دلم میلرزه امیر:دستت نلرزه!بیا تو😐 وارد شدم انگار تازه از خواب بلند شده بود! گفتم:امیر مامان میگه کم کم حاضر شو کارات رو بکن تا ی ساعت دیگه بریم خونه رویا اینا! (امیر) ^با شنیدن اسم رویا پوزخندی ب لبم اورد و یاد حرفا و کاراش افتادم وباز مغزم شد پر از افکار بیخود درمورد رویا! اینکه اخر سرنوشتش رو میتونم عوض کنم یا نه... باشه ای گفتم و ارزو گفت:ببین امیر جان میدونی شاید بی ادبی بوده باشه اما من دیشب حرفات رو با رویا شنیدم خیلی تعجب کردم!خیلی،میخام بگم ک اگه مشکلی بین شما دو تا هست باید سریعتر حل بشه چون قراره بزودی بهم دیگه محرم بشین و ی یک عمر باهم زندگی کنید! اگر مشکلی دردی چیزی هست بگو تا کمکت کنم...اگه ب کسی نیاز داری که باهاش درد ودل کنی بگومن سرتاپا گوشم! ^هنگ کرده بودم!مونده بودم چجور حرفای منو شنیده بود و چجور ب ذهنش خطور کردع بود ک اون رویا بوده! اخمام رو تو هم کردم وگفتم: اولا از کی تاحالا شما فال گوش وایمیسی؟ دوما از کی تاحالاقراربوده من و رویا بهم محرم بشیم؟ ارزو:هه نگو ک نمیدونی!مامان داشت امروز میگفت که قراره بزودی جشن بگیریم براتون و بفرستیمشون خونه بخت! شما ها هم ک مخالفت ب نظر نمیرسین!البته با حرفایی ک دیشب من شنیدم فهمیدم رویا خانم نسبت به شما داره کم لطفی میکنه!و انگار عاشق یکی دیگه شده!درسته؟ من:ارزو تو نمیدونی.....هیچی نمیدونی......چیزای زیادی هست.....که باید سالهای پیش بهت میگفتم...اماالان صلاحت نیست که بدونی...فقط همینو بدون....ارزو جان ابجی فال گوش من اون کسی ک دیشب باهاش حرف زدم رویا نبوده!من و رویا هم همو دوست نداریم و باهم عین خاهروبرادریم عین خواهر و برادر.....نه چیز دیگه ای....بزودی همه ی مسائلی رو ک نمیدونی برات میگم.....حالام مث ابجیای خوب بلند شو و برو حاضرشو دیر شد! https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
📌در محضر شهیدان:⚘ ⚘برادران عزیز، به شما و سایر برادران و خواهرانم در می‌کنم که نکند سقیفه بنی ساعده دوباره تکرار شود، نکند دوباره تکرار شود و زهرا (علیه السلام) سرش بالای نیزه رود. برادران و خواهران بسیجی، از تاریخ درس بگیرید و همواره در راه ثابت قدم باشید. ⚘برادران، بدانید که همانگونه که اهل کوفه، مسلم ابن عقیل (نماینده امام زمان خود) را تنها گذاشتند و اکنون مورد لعن ما قرار می‌گیرند، اگر ما هم، را تنها بگذاریم، بی درنگ مسلم‌های دیگری نیز به مسلم ابن عقیل خواهند پیوست و آنگاه ما نیز مورد لعن آیندگان قرار خواهیم گرفت. ⚘برادران و خواهران اگر می‌خواهید دنیا و تضمین شود و از مصائب آخر الزمان در باشید و دینتان حفظ بماند و عاقبت به خیر شوید، را افزایش دهید، از مطلقه فقیه را بر خود واجب بدانید و اگر می‌خواهید در این دوران پر آشوب گمراه نشوید، گوشتان به سخنان ولایت مطلقه فقیه و چشمتان به اعمال این بزگوار و تمام وجودتان صرف عمل به خواسته‌ها و اوامر ایشان باشد.🌹 📗فرازی از وصیتنامه شهید مدافع حرم محمود رادمهر https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
4_5983121521885841927.mp3
5.32M
▫️ حاج غلامعلی قصاب به محضر عالم، در مجلس علیه السلام. بسیار شنیدنی 👌 https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هدیه محضرهمه الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
به سبـک شهــدا 🔸بعد از عقد با هم ڪردیم همیشه هایمان را اول وقت بخوانیم. وقتے با هم بودیم ڪه به نماز می‌خواندیم. وقتے هم از هم دور بودیم، تماس میگرفتیم و نماز اول وقت را به هم یادآورے میڪردیم. 🔸اگر هم بیرون بودیم، در هر مسیرے ڪه صداے بلند میشد، ماشین را نگه داشته و در مسجد نمازمان را مے خواندیم و بعد می‌رفتیم. من اڪثرا به همین دلیل از قبل میگرفتم و همین را همیشه داشتند و به شوخے به مے گفتند: خانم من دائم‌الوضوست! 🌷راوے: همسر شهید https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥تلوزیون عربستان سعودی اعلام کرد تظاهرات در ۵۰ استان ایران ادامه دارد. اما اطلاع نداشت که ایران فقط ۳۱ استان دارد! 🍃البته از آنجایی که خداوند دروغ گویان را به نوعی رسوا می کند😉😃 https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─